کد خبر 1327400
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۴۰۰ - ۲۲:۳۳

هم اکنون در جامعه با جوانان دهه هفتادی مواجه هستیم که اغلب آن‌ها تک فرزند یا نهایتاً دارای یک خواهر و برادر هستند. اگر پای درددل این افراد بنشینید...

به گزارش مشرق، با اجرای سیاست‌های تحدید جمعیت در دهه ۷۰، بسیاری از خانواده‌ها به تک‌فرزندی روی آوردند. هم اکنون در جامعه با جوانان دهه هفتادی مواجه هستیم که اغلب آن‌ها تک فرزند یا نهایتاً دارای یک خواهر و برادر هستند. اگر پای درددل این افراد بنشینید، به طور یقین خاطرات خوشایندی از تک‌فرزند بودن‌شان ندارند.

تک‌فرزندها معمولاً محور و کانون توجه پدر و مادر هستند و این مسئله وابستگی شدیدی بین آن‌ها و والدین ایجاد می‌کند. از سوی دیگر این افراد از همراهی با گروه همسالان خود محروم می‌مانند. این در حالی است که بسیاری از مهارت‌های ارتباطی و اجتماعی کودکان در مواجهه با سایر اعضای خانواده و خواهر و برادرها شکل می‌گیرد، اما تک فرزندان از چنین نعمتی برخوردار نبوده‌اند.

در واقع کودکان و نوجوانانی که در کنار خواهر یا برادر و همسالان قرار می‌گیرند می‌آموزند که باید برای کسب موفقیت تلاش کنند و خانواده‌ها با درک فرزندان و خلق فرصت‌ها و قرار دادن آن‌ها در موقعیت‌ها و فعالیت‌های اجتماعی می‌توانند وجود این مهارت را در فرزند خود تقویت کنند.

برخی خانواده‌هایی که یک فرزند دارند، چالش اجتماعی شدن فرزند و لذت در کنار دیگر کودکان و گروه هم سال بودن را در ارتباطات خانوادگی و فامیلی و حضور و همراهی با فرزندان دیگر اعضای خانواده و فامیل برطرف می‌کنند؛ امری که هر چند جایگزین زندگی و همراهی همیشگی با خواهر و برادر نمی‌شود، اما تا حدودی می‌تواند این خلأ را برطرف کند.

اما در برخی موارد که اطرافیان و سایر دوستان و آشنایان نیز فرزندان هم ردیف سنی خانواده‌های تک فرزند ندارند با چالشی جدی در مسیر اجتماعی شدن این بچه‌ها مواجهیم.

همچنین در بسیاری موارد والدین در تربیت تک‌فرزند خود دچار یک کمال‌گرایی افراطی و یک نگاه ایده‌آلیستی می‌شوند به‌طوری که می‌خواهند تمام آنچه را نداشته‌اند و برایشان محقق نشده است در فرزندان خود ببینند که این مسئله صدمات تربیتی و روانی جدی را به فرزندان تک‌فرزند وارد می‌کند.

احساس تنهایی و فقدان حمایتگر در صورت فقدان پدر و مادر هم یکی از جدی‌ترین چالش‌هایی است که تک‌فرزندها با آن مواجهند. در خانواده‌های چند فرزند، خواهرها و برادرها از یکدیگر حمایت روانی، عاطفی و حتی مالی دارند و پشتیبان یکدیگر هستند و این ارتباطات و حمایتگری‌ها حتی در صورت فوت والدین باقی می‌ماند و چه بسا مستحکم‌تر هم می‌شود. اما تک‌فرزندان بعد از درگذشت والدین عملاً تنها می‌شوند و هیچ حمایتگر عاطفی و روانی ندارند. همچنانکه در فرآیند بزرگ شدن‌شان هم به دلیل نداشتن خواهر و برادر و یک هم بازی که بتوانند غم‌ها و شادی‌هایشان را با او تقسیم کنند این حس تنهایی آن‌ها را همراهی می‌کند.

از سوی دیگر والدین تک‌فرزندها هم در دوران پیری و ناتوانی با چالش بیشتری مواجه هستند، چون تنها یک فرزند دارند. یک فرزند باید از آن‌ها حمایت و نگهداری کند و خواهر و برادر و فرزندان دیگری نیستند تا وظایف مرتبط با پدر و مادر در بین آن‌ها تقسیم شود و حمایت شایسته‌تری از والدین پیر خود داشته باشند. در چنین شرایطی با فرض اینکه آن تک فرزند هم ازدواج کرده و به دلایلی از خانواده جدا شده باشد و فاصله جغرافیای زیادی بین آن تک فرزند و والدین وجود داشته باشد، عملاً هیچ کس نیست تا از این پدر و مادر در دوران کهولت و ناتوانی نگهداری کند.

در حالی که همین خانواده اگر چند فرزند داشتند احتمال تنهایی و رها شدن پدر و مادر در دوران کهولت ناتوانی بسیار بسیار کمتر می‌شد.

اگرچه مسائل اقتصادی در بحث انتخاب والدین برای تعداد فرزندان تأثیرگذار است، اما با نگاهی اجمالی در جامعه متوجه خواهیم شد که اغلب خانواده‌های تک فرزند یا نهایتاً دو فرزندی در طبقات اقتصادی متوسط رو به بالا هستند و خانواده‌هایی با وضعیت اقتصادی پایین‌تر تمایل بیشتری به داشتن فرزندان بیشتر دارند. بنابراین مباحث اقتصادی درگیر در این وسیله تقریباً منتفی است و بیشتر چالش‌های فرهنگی در این رابطه وجود دارد.

تک فرزندی و چند فرزندی هر کدام مزایا و معایب خود را دارد و در نهایت هر خانواده‌ای با توجه به شرایط خود تصمیم می‌گیرد چه تعداد فرزند داشته باشد. اما اگر به سراغ تک‌فرزندها و افرادی که در خانواده‌های شلوغ بزرگ شده‌اند بروید اغلب آن‌ها که چند خواهر و برادر دارند افرادی شادترند.

منبع: روزنامه جوان