کد خبر 132783
تاریخ انتشار: ۱۲ تیر ۱۳۹۱ - ۱۱:۱۴

حجت الاسلام مهدی طائب با اشاره به تشابه تفکر جریان انحرافی و انجمن حجتیه گفت : جریان انحرافی آشکار یکی دو نفر بیشتر نیستند، مثل مشایی كه به عنوان لیدر این جریان معرفی می‌شود. مدل تفکرات مشایی مدل بازدارندگی از صدور انقلاب است.

به گزارش مشرق به نقل از خبرگزاری دانشجو ، در مورد انجمن حجتیه و تفکرات آن سخن بسیار گفته شده است، اینکه اینها افراد معتقدی هستند و به امام زمان اعتقاد دارند و فقط با حضور در سیاست مشکل دارند. اما ضروری دیدیم از نگاهی کلان تر به ماجرای انجمن و علت شکل گیری آن بپردازیم.

حجتیه؛ تشکیلاتی که هدف نهایی آن گرفتن روحیه استکبارستیزی از مردم و خاموش کردن موتور انقلاب است جای بررسی عمیق در سطوح مختلف آن دارد؛ چراکه بی‌تردید ارتباطی ارگانیک بین این تشکل و سازمان سیا وجود دارد.

در همین راستا با حجت الاسلام مهدی طائب، رئیس شورای قرارگاه راهبردی عمار به گفت‌وگو نشستیم.
 
* در ابتدا توضیح مختصری درباره ریشه‌شناسی انجمن حجتیه، نحوه شکل‌گیری و اهداف ایدئولوژیک آن ارائه بفرماييد.

ایجاد احساس خطر نسبت به بهائیت در جامعه

طائب: ظاهر انجمن حجتیه به سال 41 باز می‌گردد. در سال 41 و 42، امام حرکت خود را انجام دادند و ملت وارد فاز جدیدی از اسلام‌گرایی و بیداری اسلامی شد. در این مقطع شاهد ظهوری از مساله بهائیت و بزرگنمایی در این رابطه هستیم که در نتيجه آن یک احساس عمومی در مردم و نخبگان ایجاد ‌شد که گویی اسلام از ناحیه بهائیت در معرض خطر قرار گرفته است.

ارتباط نخست‌وزير و وزير آموزش و پرورش زمان شاه با بهائيت

در این مجموعه تظاهر به قدرت را می‌توان دید، ولی در سال‌های 48، 49، 50 و 51 می‌بینیم اين ظهور به نوعی است كه گويا بهائیت تمام نقاط را گرفته است. هویدا نخست وزیر ایران می‌شود و همه جا گفته می‌شود که او بهایی است، همچنين خانم فرخ‌رو پارسا، وزیر آموزش و پرورش رسما اعلام می‌کند که بهایی است. يعني در پست‌هاي نخست وزیری و وزارت آموزش و پرورش دو نفر قرار می‌گیرند که یکی متهم به بهائیت و دیگری رسما بهایی است.

این مساله احساس خطری نسبت به بهائیت در جامعه فرهنگی ما بوجود می‌آورد و زمینه را برای پرداختن به موضوع بهائیت، نفوذ آن‌ها، تبلیغ، گسترش و فراگیری آن‌ها ایجاد می‌کند و موجب مي‌شود اين ضرورت احساس شود كه ما بايد با اين جريان مقابله كنيم.

هدف اوليه انجمن حجتيه مقابله با بهائيت بود

پایه‌گذار انجمن حجتیه شیخ محمود حلبی بود که الان از دنیا رفته است. این شخص به عنوان یک عالم دینی و یک منبری تقریبا موفق با نگرش ضد فلسفه می‌آید و همت خود را بر انجمن حجتیه قرار می‌دهد که ظهور و بروز و تشکیلات آن‌ها حدود سال 49، 50 و 51 بود.

شيخ محمود حلبي افرادی را دور هم جمع كرد و آنها تشکیلاتی ایجاد کردند و اساسنامه‌ای ‌نوشتند که هدف اصلی آن مقابله با بهائیت و نجات جوانان و متدینین از بهایی شدن بود.

يكي از اصول انجمن حجتيه عدم دخالت در امور سياسي بود

یکی از اصول این مجموعه عدم دخالت در امور سیاسی است و شرط ورود به انجمن این بود که فرد به سیاستمداران و حاکمیت کاری نداشته باشد. بنابراین، وجه همت آن‌ها مقابله با بهائیت بود اما راجع به هویدا که متهم به بهائیت و فرخ‌رو پارسا که بهایی بود نباید در انجمن صحبتی مي‌شد.

مدل کار انجمن نيز مانند بهائيت كار تشکیلاتی بود و مجموعه محلي، منطقه‌اي و استانی داشتند كه هرکدام تحت تعلیم آن مجموعه و مسئول آن قرار مي‌گرفتند و به طور سیستماتیک وارد می‌شدند. این اساس تشکیل انجمن حجتیه و هدف از تشکیل و مدل تشکیل و نوع عملکرد آن‌ها بود.

* بعد از انحلال انجمن، پیرو سخنرانی امام (ره) در سال 62، چطور شد که حجتیه دوباره احيا شد؟ ایدئولوژی‌ها و مأموریت‌های جدید انجمن حجتیه چه بود و چه نسبتی با انجمن قبلی داشت؟

طائب: رأس انجمن حجتیه در ابتدا مرحوم حلبی بود. درست است كه يكي از ويژگي‌هاي مرحوم حلبی سادگی و عدم عمق بینش بود، اما به دشمن وابستگي نداشت. اين در حالي است كه در لایه‌های انجمن افراد وابسته به دشمن حضور داشتند.

تظاهر به بهائيت و شكل‌گيري انجمن حجتيه براي مقابله با آن از يك مركز اداره مي‌شد

در حقیقت هم تظاهر به بهائیت و هم ایجاد شبکه برای مقابله با آنها از یک جا اداره می‌شد. در آن دوره در جامعه ما بيداري نسبت به حضور آمریکا و صهیونیست‌ها در ایران و عاملیت شاه برای آن‌ها در حال شكل‌گيري بود و تظاهر به بهائیت و ایجاد سازمان براي مقابله با آن‌ها به اين دليل بود که این بیداری منحرف شود.

قبل انقلاب انجمن حجتيه نتوانست جوانان را از سياسي بودن باز دارد

حرکت امام به قدری قوی بود که توانست مردم را از بازی خوردن در این قضیه نجات دهد. انجمن نفرات جمع کرد، اما نتوانست جوان‌های ما را از سیاسی بودن و دخالت در سیاست و توجه به خطرناك بودن شاه باز دارد.

انجمن نتوانست در ميان حوزه‌های علمیه، دانشجویان و دانشگاه‌ها و حتي دبيرستان‌ها نفوذ لازم را پیدا کند. البته دبیرستان‌های خاصي وجود داشتند كه تحت نفوذ آنها بودند مانند دبیرستان حلبی سابق که پایگاه آنها در تهران بود. بر این اساس، انجمن فقط توانسته بود نفرات ضد سیاست تربیت کند و نتوانست در بدنه جامعه اثرگذار باشد.

پس از انقلاب مشخص شد بهائيت در ايران حضور نداشته است

وقتی انقلاب ما پیروز شد، این‌ها هم در بلوک بهائیت، هم در بلوکي که ضد بهائیت درست کرده بودند آدم داشتند، اما با وقوع انقلاب آن قسمت اول که تداوم بهائیت بود، یک دفعه ترکید و معلوم شد که بهائیت در ایران حضوری ندارند.

با ترکیدن آن حباب این طرف قضیه انگیزه مقابله و علامت و تابلو مقابله را از دست داد، اما این‌ها به دلیل این که چهره متدینین را داشتند در نظام باقی ماندند. این‌ها مانند جریان بهائیت نبودند که وقتی حباب ترکید زود رها کنند و کنار بروند بلکه در نظام امام (ره) باقی ماندند.

عده‌ای از متدینین هم در انجمن حجتیه بودند و از روی اخلاص و فقط برای مقابله با بهائیت با انجمن همکاری می‌کردند و عدم دخالت در سیاست را هم نمی‌پذیرفتند.

عده‌اي از افراد انجمن كه چهره متدين داشتند در اداره كشور نفوذ كردند

خدا حفظ کند پسر آیت‌الله خزعلی را که ایشان پرچمدار مقابله با بهائیت بود. برخي از بچه‌های انجمن شاگردان وی بودند. او تبعیدی و فردی اهل مبارزه بود، اما افراد دیگری مثل آقای سروش و آقای مهاجرانی نیز که تمایلی به انجمن داشتند اینگونه نبودند. این افراد و زیرمجموعه آنها چون چهره‌های متدینین را داشتند توانستند در قشر نخبگانی و اداره کشور نفوذ کنند.

مدل تشکیلات انجمن از کجا می‌آمد؟

دلیل این که این‌ افراد توانستند نفوذ کنند اين بود كه افرادی تشکیلاتی بار آمده بودند. انجمن حجتیه از ابتدا تشکیلاتی عمل می‌کرد و مدل تشکیلات آن هم توسط همان افراد نفوذی به درون انجمن داده می‌شد. این که بتوانند مطالب را از نظر طبقاتی حفظ کنند و با يكدیگر ارتباطات تشکیلاتی داشته باشند، به این افراد کارآمدی می‌داد.

وقتی انقلاب پیروز شد، طبیعتا سیستم مدیریتی و حاکمیتی به دست متدینین افتاد و این‌ها خیلی راحت توانستند در این لایه‌ها نفوذ کنند، اما با همان اغراض انحرافی که از آغاز درون انجمن حجتیه از ناحیه دشمن شكل گرفته بود.

هدف اوليه تشكيل انجمن گرفتن روحيه استكبارستيزي از مردم بود

هدف این‌ها همان هدف اولیه‌ای بود که در تشکیل انجمن وجود داشت. هدف اولیه تشکیل انجمن اين بود که روحیه سیاسی شدن و روحیه ضد استکباری و ستم‌ستیزی را از مردم بگیرند و بگویند که شما فقط با بهائیت مبارزه كنید و چه کار داريد كه شاه چه می‌کند.

انقلاب ما با روحیه ضد استکباری پیروز شد و حضرت امام فرمود ما انقلابمان را به جهان صادر می‌کنیم، یعنی می‌خواهیم این روحیه استکبارستیزی را به همه مردم دنیا بدهیم و موتور این صدور انقلاب بايد حاکمیت باشد.

هدف انجمن پس از انقلاب اين بود كه از صدور انقلاب جلوگيري كنند

هدف انجمن قبل از انقلاب اين بود که روحيه انقلابي را از مردم بگیرند، اما پس از انقلاب در لایه‌های حکومت و دولت وارد شدند تا اين روحيه انقلابي را از مدیریت و حاکمیت بگیرند تا ديگر در خدمت بیان امام نباشند و رفتار مردم به گونه‌اي باشد كه منجر به صدور انقلاب نشود.

می‌خواستند مردم را طوري بار بیاورند که بگویند عیسی به دین خود، موسی به دین خود. ما را چه به مردم دنیا، ما را چه به مستضعفین و ناتوان‌های موجود در عالم، چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است و از این قبیل حرف‌ها.

حضرت امام اولین کسی بودند که متوجه این نفوذ شدند، چون ايشان فریادگر بیداری اسلامی و صدور انقلاب بودند. امام می‌دید بدنه حاکمیت از همراهی این افراد رنج می‌برد؛ رصدها نشان داد که نفوذ انجمن حجتیه‌های این گونه‌ای باعث این رنج شده است، لذا حضرت امام آن فریاد را زد و تقریبا لایه‌های شناخته شده آنها پاکسازی شدند، اما به هر تقدیر به دلیل پیچیدگی‌هایی که دارند در لایه‌های متفاوتی باقی ماندند که امروز هم باید نسبت به این‌ها هوشیار بود.

* ارتباط انجمن حجتیه جدید با جریانات فتنه و گروه انحرافی به چه صورت است و در چه لایه‌ها و حلقه‌هایی از تشکیلات هر کدام این ارتباط دیده می‌شود؟

سروش كه ايدئولوگ فتنه اخير بود در انجمن حجتيه رشد كرده بود

طائب: در جریان فتنه اخیر سروش ایدئولوگ بود، او کسی بود که وقتی حلبی از دنیا رفت در مراسم ختم او شرکت کرد. این‌ها انجمنی‌های کهنه‌کاري هستند و اگر خوب دقت کنیم مي‌بينيم نوع کسانی که عضو ایدئولوگ‌های فتنه بودند از افرادي بودند که در انجمن حجتیه رشد کرده بودند و سروش و مهاجرانی نمونه‌هايي از اين گونه افراد هستند.

* ارتباط این انجمن را با جریان انحرافی چطور ارزیابی می‌کنید؟

چون مشايي از امام زمان زياد حرف مي‌زند نمي‌توانيم بگوييم انجمني است

طائب: جریان انحرافی آشکار یکی دو نفر بیشتر نیستند، مثل مشایی كه به عنوان لیدر این جریان معرفی می‌شود. مدل تفکرات مشایی مدل بازدارندگی از صدور انقلاب است و شما ارتباط مستقیمی بین این‌ها نمی‌بینید و ما نمی‌توانیم به صرف این که ایشان زیاد از امام زمان حرف می‌زند بگوییم انجمنی است. اتفاقا به اعتقاد بنده انقلابی‌ترین افراد باید بیشترین حرف را از امام زمان بزنند، چون موتور صدور انقلاب ما و موتور رسیدگی ما به مستضعفین عالم انتظار ظهور است.

امام زمان می‌خواهند بيايند تا عدالت را گسترش دهند. حضرت امام فرمودند ما مقدمه‌ساز هستیم، اگر بخواهیم مقدمه‌سازی شود بايد مردم نسبت به این مسائل بیدار شوند، پس این باری است که بر دوش ماست و این ارتباط مستقیم با امام زمان دارد.

تشابه انجمن حجتيه و جر‌يان انحرافي

بحث این است که ما از امام زمان چگونه صحبت می‌کنیم. مدل حرف زدن آقایان به گونه‌اي بود که اگر قرار بود اجرایی شود ما را از نظر عملیاتی زمین‌گیر می‌کرد، به همین جهت نوعی تشابه بین جریان انحرافی و جریان انجمن حجتیه برقرار است.

  * آیا اعضای حجتیه با خارج از کشور ارتباطاتی دارند؟ این ارتباطات به چه صورت است؟

كساني كه با انجمن ارتباط دارند به راحتي در خارج پذيرفته مي‌شوند

طائب: ارتباط این‌ها با خارج از کشور را سیستم‌های امنیتی باید بررسی کنند، اما چیزی که آشکار است این است که کسانی که با انجمن حجتیه ارتباط دارند خیلی به سهولت در خارج پذیرفته می‌شوند. مثلا در مراکز فتنه سروش و مهاجرانی به راحتي در انگليس و فرانسه پذیرفته ‌شدند يا سخنران‌هایی که تیپ سخنرانی آنها مانند انجمن حجتیه است برای رفتن به آمریکا هیچ مشکلی ندارند. بنابراین، اين مساله نشان می‌دهد که لااقل استکبار از عملکرد آن‌ها راضی است.

* آیا سازماندهی کلیه جریانات از قبیل فتنه، انحرافی، حجتیه و ... را می‌توان به یک مرکز واحد نسبت داد؟

سيا در پيدايش انجمن حجتيه سرمايه‌گذاري كرده است
 
طائب: بدون تردید این افراد خودشان صاحب تجربه نیستند و کسانی که در ایجاد اغتشاشات کارکشته هستند آنها را هدايت مي‌كنند. بی تردید سازمان سیا در پیدایش انجمن حجتیه سرمایه‌گذاری کرده و این‌ها سیستم‌های چند لایه‌ای هستند که استکبار ایجاد کرده و در هر زمانی از لایه‌ای استفاده می‌کند.

براي اينكه بتوانيم حضور خدا در انقلابمان را خوب درک کنیم بايد توجه داشته باشيم كه ما از این لایه‌ها كه از قبل برنامه‌ریزی شده بود هیچ اطلاعی نداشتیم، اما عملکرد دشمن به گونه‌اي است که مجبور می‌شود این‌ها را لایه به لایه افشا کند و این ید قدرت الهی است که ان تنصرالله و لله ینصرکم، اگر یاری کنید خدا را، خداوند یاریتان می‌کند.

* چرا آیت‌الله مصباح و احمدي‌نژاد را به انجمن حجتیه متصل می‌کنند و این نسبت دادن‌ها با چه نیتی است؟

طائب: در زمان جنگ هشت ساله اسرائیلی‌ها گفتند که ما به ایرانی‌ها اسلحه دادیم. حضرت امام فرمود اسرائیل آن قدر در دنیا خبیث و منفور است که خودش می‌داند هرکس به آن منتسب شود از چشم مردم دنیا می‌افتد و برای این که ایران را از چشم مردم دنیا بیندازد اعلام مي‌کند که من به این‌ها اسلحه دادم. این‌ها دنبال این هستند که شخصیت‌های ما را از چشم بیندازند و هر از چند گاهی آن‌ها را به ارتباط با حجتیه متهم می‌کنند.

* فضایی حاکم شده که هر کسی درباره امام زمان و ارادت به ایشان صحبت کند سریع به حجتیه وصل می‌شود؛ این حرکت حساب‌شده و از طرف جایی صورت می‌گیرد؟

طائب: بله، این قطعا حساب شده است. البته، کسانی که راجع به امام زمان صحبت می‌کنند، خودشان هم می‌توانند در این انتصاب دخیل شوند. بحث امام زمان به گونه‌اي است كه اگر درباره ايشان به شکل صحیح صحبت کنیم آمریکايي‌ها ما را به كشور خود راه نمی‌دهند و انگلستان از سخنرانی ما خوشش نمی‌آید.

ما باید دقت کنیم که نیش صحبت‌هایمان برای استکبار باقی بماند، اگر از امام زمان جوری صحبت کردیم که نیش نداشت ولو این قصد و غرض هم نداشتیم، می‌شود همان مدل سخنرانی انجمن حجتیه و خودمان بايد این مساله را رعایت کنیم.

* جریانات نفوذی کنونی در بدنه دولت به طور خاص رحيم مشايی نسبتی با احیای این جریان، روند ادامه مسیر و هدایت آنها دارند و این ارتباط به چه صورت است؟

طائب: من نمی‌خواهم بین این‌ها و انجمن حجتیه ارتباط ارگانیک برقرار کنم، چون اعتقاد دارم همان کسانی که از اول انجمن را به وجود آوردند جریان انحرافی را به وجود می‌آوردند، یعنی دو شاخه‌ای است که به یک مرکز وصل شده است.

هدف جریان انحرافی فقط و فقط کند کردن و متوقف کردن حرکت قطاری است که به سرعت رو به ظهور می‌رود. آنها برخلاف شعار خود كه مي‌گويند «ظهور بسیار نزدیک است» می‌خواهند این قطار را متوقف کنند.

ظهور بسیار نزدیک است، اما با اقدامات عملیاتی نه با نشستن درون خانه‌ها. اگر ما به این یقین رسیدیم که ظهور بسیار نزدیک است به دنبال اعداء و اعدوا لهم مستطعتم نمی‌رویم و همین جا ترمز می‌زنیم، کار آن‌ها برای این بود که این را حركت را متوقف كنند.

بنابراین، من به دنبال یافتن ارتباط ارگانیک بین جریان انحرافی و انجمن حجتیه نیستم و شما باید ارتباط ارگانیک جریان انحرافی با مرکز استکبار که سازمان سیا است را بشناسید.