به گزارش مشرق، «انار کایربکوا»، کارمند سابق وزارت آموزش و علوم که به دلیل تحقیقاتش در مورد فساد در قزاقستان معروف است، با اشاره به حوادث این کشور اظهار داشت: باید نقش سازمانهای غیر دولتی خارجی و تعدادی از مقامات در رسانههای قزاقستان را باید بررسی کنید.
این کارشناس معتقد است البته بیکفایتی دولت فعلی مردم را به ناامیدی کشاند اما من مطمئنم فراخوانهای معترضان به شورشهای دسته جمعی که ناگهانی و به طور همزمان همه مناطق کشور را گرفت، ردپای خارجی دارد.
وی تاکید کرد: باید شعبههای صندوقهای آمریکایی در قزاقستان و بنیاد سوروس قزاقستان، موقوفه ملی دموکراسی و موسسه ملی دموکراتیک را بررسی کرد.
بیشتر بخوانید:
کشته شدن ۲۲۵ تن در ناآرامی های قزاقستان
«پاد برزکین» دیگر کارشناس اوراسیا معتقد است: پس از اینکه اوکراین به سلاح ژئوپلیتیکی علیه روسیه تبدیل شد، قزاقستان به عنوان هدف بعدی آمریکا تعیین شد.
وی افزود: روسیه برای کمک به حل مناقشه قزاقستان باید دو مولفه را نشان دهد: اراده سیاسی و استراتژی. وجود سازمان پیمان امنیت جمعی مؤید این است که کشورهای متحد دارای استراتژی برای مقابله با تهدیدهای خارجی هستند.
بیشتر بخوانید:
چرا آمریکا باید از موضوع قزاقستان دور بماند؟
برزکین ادامه داد: اکنون وقت آزمون است. یک قیام واقعی نظامی در مقیاس بزرگ در قزاقستان به وقوع پیوست که بسیاری از گروههای سازمان یافته مانند سیا و سازمانهای افراطی آن را تحریک کردند.
کارشناس اوراسیا در پایان گفت: غرب برای چنین اهدافی از تشدید خشونت استفاده میکند. تضادهای اجتماعی یا قومیتی، در مورد قزاقستان هر دو دخیل هستند. بنابراین، من وضعیت را خطرناک دیدم.
وال استریت ژورنال نیز در مورد وضعیت قزاقستان نوشت: «جان بولتون»، مشاور سابق امنیت ملی ایالات متحده، از ناتو خواسته بود در قزاقستان در قبال روسیه سختگیرانه عمل کند. به نظر او پوتین میخواهد اتحاد جماهیر شوروی را احیا کند. البته که «بولتون» مدرکی ارائه نمیدهد.
«زبیدالله دولتوف» رئیس بخش پشتیبانی اطلاعات مرکز تحقیقات استراتژیک زیر نظر رئیس جمهور تاجیکستان در اظهار نظر خود معتقد است: نباید اجازه داد افراط گرایان با تروریستهای خارجی تعامل داشته باشند.
وی افزود: باید برای جوانان کار ایدئولوژیک انجام شود.
«نیکیتا مندکوویچ» در مورد نقش سرویسهای ویژه ایالات متحده و بریتانیا در مورد شورش قزاقستان گفت: این بی ثباتی در قزاقستان چگونه آغاز شد؟ آیا این یک انقلاب رنگی کلاسیک بود یا یک رویارویی درون قبیلهای که سپس به شورشها و قتل عام در سراسر کشور تبدیل شد؟ باید گفت این تلاش برای یک انقلاب رنگی بود.
وی ادامه داد: بعد از اعلام گران شدن گاز مایع، به معنای واقعی کلمه چند روز بعد، نمایندگان گروههای سیاسی تحت کنترل غرب سعی کردند بر این موج اعتراض سوار شوند که ابتدا اعتراض را به اقدامات سیاسی در سراسر کشور تبدیل کردند و سپس جنایتی خونین را در آلماتی به راه انداختند و عملاً شهر را غارت کردند. آنها سعی کردند گروههای مسلح ایجاد کنند تا پس از آن جنگ داخلی در قزاقستان آغاز شود.
مندکوویچ افزود: ظاهراً وضعیت باید بر اساس سناریوی لیبی توسعه مییافت ولی خوشبختانه، از این حوادث غم انگیز در قزاقستان، به لطف حمایت سازمان پیمان امنیت جمعی جلوگیری شد.
این کارشناس در رابطه با نقش سرویسهای ویژه بریتانیا و ترکیه در حوادث اظهار داشت: بدون شک سرویسهای ویژه آمریکا و انگلیس نقش خاصی داشتند. عاملان این اختلال و تلاش برای انقلاب رنگی، سه سازمان بودند. «انتخاب دموکراتیک قزاقستان»، گروه «اویان قزاقستان» و به اصطلاح «حزب دموکراتیک» این سه سازمان در اغتشاشات شرکت داشتند.
العربیه نیز رویدادهای قزاقستان را دوران جدیدی در روابط روسیه با همسایگانش دانست.
العربیه ادامه داد: برای ایالات متحده و شرکای آن در ناتو، جمهوریهای شوروی سابق یک جبهه استراتژیک هستند که برای محکم کردن حلقهها در اطراف روسیه طراحی شدهاند.
با این حال، نویسنده مقاله مطمئن است که رویدادهای اخیر در قزاقستان فرصتهای جدیدی را برای رهبری روسیه برای مقابله با تهدیدات غرب باز کرده است.
در ادامه آمده است که رویدادهای اخیر در قزاقستان چالشهایی را آشکار میکند که اکنون مردمان مختلف در تلاش برای آزادی، دموکراسی و عدالت اجتماعی با آن مواجه هستند. حضور روسیه در قزاقستان تحت عنوان نیروهای حافظ صلح سازمان پیمان امنیت جمعی موازنه قدرت در آسیای مرکزی را تغییر داده است.
به احتمال زیاد، بحران قزاقستان، کشورهای آسیای مرکزی را وادار خواهد کرد تا با در نظر گرفتن موازنه جدید قوا و حساسیت بیش از حد ژئوپلیتیکی منطقه، در اولویتهای خود تجدید نظر کنند.
آنها باید به بی طرفی و سیاست ایجاد توازن بین قدرتهای بزرگ مختلف (روسیه، چین و ایالات متحده) پایبند باشند و همچنین از سناریوهایی که میتواند باعث تجزیه و درگیریهای داخلی شود، اجتناب کنند، به خصوص که اکثر رژیمهای حاکم در آسیای مرکزی پس از پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، نتوانستهاند مدلهایی از توسعه اقتصادی بسازند که خواستههای مردمانشان را برآورده کند.
«جنگ سرد» جدیدی در جریان است که امیدهای مردم را برای دو قطبی شدن منطقهای و بین المللی از بین میبرد. «جنگ سرد» که ویژگیهای اصلی آن توسط قطبهای جدیدی شکل میگیرد، برای تأثیرگذاری بر سیاست جهانی به خاطر تحقق منافع فرامرزی خود هستند.
برای ایالات متحده و شرکای آن در ناتو، جمهوریهای شوروی سابق یک جبهه استراتژیک هستند که برای سفت کردن حلقههای اطراف روسیه و فرسودگی آن با بحرانها و تنشهای سازماندهی شده در نزدیکی مرزهای آن طراحی شدهاند که در نهایت کشور را ناکارآمد میکند.
نتایج بحران قزاقستان مرحله جدیدی را در روابط روسیه با همسایگان خود نشان میدهد. حضور نظامی روسیه در قزاقستان تأیید میکند که مسکو اجازه حضور یک دولت طرفدار غرب در این کشور را نخواهد داد. همچنین در حال تبدیل شدن به برگ برندهای در دست مسکو است که قصد دارد از آن در فضای پس از فروپاشی شوروی استفاده کند و جمهوریهای شوروی سابق را مجبور به کنار گذاشتن بی طرفی در مورد درگیری بین روسیه و غرب کند.
مسکو با تمام مشکلات ژئوپلیتیک، از جمله درخواست غرب برای خروج نیروهای روسیه از مرزهای اوکراین، توانست مواضع مذاکره خود را در مورد «پرونده اوکراین» تقویت کند.