به گزارش مشرق، محمد مهدی ایمانی پور رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در یادداشتی با عنوان «انعکاس دیپلماسی فرهنگی در روابط تهران-مسکو» نوشت:
در حوزه روابط بین الملل، کلید واژه ای به نام «هم افزایی راهبردی» اصالت زیادی دارد. به این معنا که بازیگران و کشورها، از وجود فرصتها یا تهدیدات مشترک به مثابه زمینههایی جهت همکاری و همپوشانی در حوزههای مختلف استفاده کنند و این هم پوشانی در زمینههای مختلف به ویژه اقتصادی و منطقهی جملگی میتواند مصداق داشته باشد.
رصد دقیق اشتراکات، هدایت آنها در چارچوب یک همکاری عملیاتی و موثر برای طرفین و بهره برداری از این همکاری در مسیر تحقق منافع ملی کشور است و این قاعده در شکل گیری، استمرار و تکامل روابط راهبردی ایران و روسیه کاملا صادق است.
ایران، کشوری با فرهنگ غنی و پویا، ژئوپلیتیک خاص و قدرت تاثیرگذاری منطقهای و حتی فرامنطقهای در جوانب مختلف محسوب میشود. روسیه نیز کشوری است که همواره از سوی بازیگران غربی مورد تهدید قرار داشته و از سوی دیگر، توانسته خود را با عنوان قدرتی مسلط در بسیاری از زمینه ها در نظام بینالملل تثبیت کند.
بدیهی است که در برخی حوزه ها، هم افزایی موثری میان دو کشور در موضوعات متعدد صورت گرفته و فراتر از آن، زمینه های همکاری بسیاری میان این دو در حوزه های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و بین المللی وجود دارد.
در چنین شرایطی، نقش مولفهها و ظرفیتهای فرهنگی در تحقق رابطه راهبردی میان دو کشور ایران و روسیه بسیار پررنگ و تعیین کننده خواهد بود. بسیاری از استراتژیستها و نظریه پردازان حوزه روابط بین الملل در ابتدای هزاره سوم، یعنی دوره ای که در آن به سر میبریم، نه تنها دیپلماسی فرهنگی را یک مجرای ارتباطی و ظرفیت ساز برای کشورها و دولتها قلمداد می کنند، بلکه فراتر از آن مولفه های فرهنگ را به مثابه یک بستر اصلی در شکل دهی و استمرار مناسبات می دانند. به این معنا که همکاری ها و هم پوشانیها فرهنگی را عامل پیوند دهنده کشورها در حوزههای متنوع اقتصادی و سیاسی دانسته و دیپلماسی رسمی را بدون پیوست فرهنگی ابتر و ناقص تلقی می کنند.
تهران و مسکو پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیوستن کمونیسم به موزه های تاریخ، اقدامات و زمینه ساز بسیاری در حوزه فرهنگی داشته و دارند. گسترش تمایل بسیاری از دانشجویان و شهروندان دو کشور در خصوص آموزش زبانهای فارسی و روسیه، مبادالت دانشگاهی و علمی، ترجمهی آثار کتابهای علمی، فلسفی، تاریخی و سیاسی، مبادالت فرهنگی در حوزه هنر و سینما و تئاتر، فرهنگی در رشته تئاتر و سینما از جمله ابی موارد محسوب می شود و ورود متقابل گردشگران ایرانی به روسیه نیز در سالهای اخیر بر تقویت این روند افزوده است.
از سوی دیگر، مطابق پیش بینی های صورت گرفته از سوی اقتصاددانان بین المللی، طی سالهای نزدیک و حتی یک دهه آینده، چهار قدرت اقتصادی اصلی جهان از حوزه ی جغرافیایی شرق و آسیا خواهند بود. روسیه و چین دو قدرت عمده در این خصوص محسوب می شوند. حتی یکی از موضوعاتی که بازیگران غربی از جمله آمریکا در خصوص آن نگرانی دارند، همین رشد فناوریهای نوین و نمو اقتصادی و صنعتی در میان بازیگران شرقی است.
در چنین شرایطی نگاه به شرق، حکم یک راهبرد فرصت ساز را در حوزه اقتصادی کشور خواهد داشت و باید از این فرصتها به نفع منافع اقتصادی و تجاری کشور به خوبی استفاده شود. البته نگاهها و فرضیات بازدارندهای که در مواجهه با این حقیقت مطرح می شود که ریشه در عدم توجه به این واقعیت مهم اقتصادی در جهان معاصر است.