کد خبر 133532
تاریخ انتشار: ۱۴ تیر ۱۳۹۱ - ۱۳:۳۶

«من را که مي‌بينيد، ته‏‌مانده‌ نقاشان خيالي هستم. نقاشان خوب همه درگذشته‌اند، يکي يکي از اين دنيا رفتند، يکي دوتاي‌شان بيماري‌هاي سختي گرفتند ... با اين وجود بارها و بارها در مصاحبه‏‌ها ‌گفتند که اين نقاشي در حال از بين رفتن است.»

به گزارش مشرق به نقل از ايسنا، اين بخشي از جملات محمد فراهاني، يكي از آخرين بازماندگان نقاشي قهوه‌خانه‌يي است كه سال گذشته به بهانه‌ي مراسم نكوداشتش در برنامه‌ي «سرو هنر» و در حاشيه‌ي كارگاه‌هايي كه براي علاقه‌مندان خيالي‌سازي برپا مي‌كرد، گفت.

او ساعتي پيش آخرين نفس‌هايش را در بيمارستان كشيد.

فراهاني در صحبت‌هاي سال گذشته‌اش بيان كرد: «در خانه‏‌ام کارگاه دارم و شاگردي هم ندارم و نداشته‌ام. تنها شاگردم پسرم است و او هم از وضعيت اين کار باخبر است. البته دوست داشتم آموزش دهم، اما امکانش فراهم نبوده و نيست. تدريس امکانات مي‌خواهد و براي تربيت هر 10 شاگرد حداقل امکانات فضا است.»

او درد دل‌هايش را اين‌طور ادامه داد: «اين روزها کسي حوصله اين کارها را ندارد. از طرف ديگر، کار سختي است، چون نقاش اين تابلوها مدل ندارد و به همين دليل به آن نقاشي خيالي‏ نگار مي‌گويند. زماني اين نقاشي‌ها را قهوه‏‌چي‎ها سفارش مي‌دادند و به همين دليل اسمش را نقاشي قهوه‏‌خانه‌يي گذاشتند. حالا مردم بيشتر به‌دنبال چيزهاي نو هستند و اين‌ها را از مد افتاده مي‌دانند، اما من عاشق اين کار هستم و با خوب و بدش مي‌سازم.»

محمد فراهاني كه ساعت‌ها براي تمام كردن تابلوها و پرده‌ها وقت صرف مي‌كرد و به همين دليل، كمرش انحنا پيدا كرده بود، معتقد بود: «تا به حال از يک کار صد بار نقاشي کرده‌ام، اما هر بار حس ديگري دارم. البته در ظاهر کار هم تفاوت‌هايي وجود دارد. مثلا در همين‌جا اسب سياوش سفيد است و در جايي ديگر سياه. جوان‏‌ها اين نقاشي را دوست دارند، ولي کمتر کسي به وضعيت آن توجه مي‌کند.»

اين بازمانده‌ي خيالي‌نگاران با مرور مشکلاتي که بر سر راه تداوم اين نقاشي وجود دارد، اظهار کرد: «خانم‌ها و آقايان جوان بسياري هستند که دوست دارند اين نقاشي را ياد بگيرند و من واقعا شرمنده آن‌ها هستم. اگرچه ديگر حوصله جواني را هم ندارم. ما هرچه بگوييم، فايده ندارد. دولت بايد پيشقدم شود و براي اين کار جايي فراهم کند، وگرنه در اين شرايط کسي نمي‌تواند کاري از پيش ببرد. من خانه کوچکي دارم که خودم به زور در آن جا مي‌شوم. اگرچه نمي‌شود گفت که دولت حمايت نمي‏‌کند و نسبت به اين قضيه بي‏‌توجه‎ است.»

فراهاني در آخرين ديداري كه با او داشتيم، حتي حوصله‌‌ي گلايه كردن هم نداشت. درد آن‌قدر امانش را بريده بود كه ترجيح داد سكوت كند و در همين خاموشي هم چشم از جهان فروبست.

خانواده‌اش اما تا آخرين لحظه چشم‌انتظار حمايت و توجه مسؤولان فرهنگي ـ هنري بودند، هرچند جان نقاش به انتظار بيشتر نكشيد.

محمد فراهاني كه از پنجم تيرماه به دليل ناراحتي‌هاي شكمي و دردهاي معده و روده به بيمارستان بقيه‌الله منتقل شده بود، شب گذشته بعد از عمل جراحي به كما رفت و تا ساعاتي پيش نيز در بخش سي‌ سي‌ يو بستري بود.

اين هنرمند پيشكسوت ساعتي پيش از دنيا رفت.

اين در حالي است كه طبق هماهنگي‌هاي انجام‌شده، پيكر او صبح شنبه 17 تيرماه ساعت 9 صبح از مقابل تالار وحدت تشييع خواهد شد.