به گزارش مشرق، «روزنامه کیهان» در اخبار ویژه خود نوشت: روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله خود نوشت: تصمیمات مهم ملی را باید در بهترین زمان گرفت. به تأخیر انداختن و در بدترین زمان ممکن تصمیم گرفتن که متأسفانه به بخشی از روشهای مدیریتی ما تبدیل شده، زیانهای بزرگی به کشور و مردم میزند.
در بعضی موارد، بهدلیل محاسبات نادرست از تصمیمگیری به موقع بازمیمانیم و در مواردی هم دچار مشکلاتی از قبیل رقابتهای سیاسی هستیم و منافع افراد را بر منافع ملی ترجیح میدهیم. اینها همه خطاهای استراتژیک هستند و اقدام صواب را باید در لایهای بالاتر از این قبیل محاسبات جستوجو کرد و منافع ملی را باید اصل و محور تصمیمگیریها قرار داد.
این روزنامه میافزاید: انتظار منطقی این است که ماجرای احیای برجام که مذاکراتش اکنون در وین جریان دارد، دچار رسوبات زمانی نشود و هرچه زودتر به نتیجه منطقی برسد.
کاملاً روشن است که هیئت جدید ایرانی مذاکرهکننده چیزی بیش از آنچه هیئت قبلی به دست آورده بود را نمیتواند به دست بیاورد و اطلاعات موجود هم همین واقعیت را نشان میدهند. با اینحال، به تأخیر افتادن توافق، چه از جانب ایران باشد، چه از طرف مقابل، وجهی ندارد. ادامه دور ماندن از برجام به نفع آمریکا هم نیست، زیرا منطقه خاورمیانه در شرایط ویژهای قرار دارد که ادامه تنش را نمیتواند تحمل کند و بیثباتی در این منطقه بیش از همه به ضرر آمریکاست.
طرف ایرانی هرچند با کنار گذاشتن هیأت مذاکرهکننده قبلی عناصر توانمندی را از دست داده، ولی هماکنون نیز میتواند از تجربیات آنها استفاده کند و راه رسیدن به نتیجه را کوتاه نماید. این درست است که آمریکا هم به توافق برای احیای برجام نیازمند است ولی نباید تصور شود این نیاز، یکطرفه است. انکار تأثیر تحریمها بر اقتصاد کشورمان که متأسفانه افرادی تلاش میکنند آن را به ابزاری برای سوداگریهای سیاسی و اقتصادی خود قرار دهند، مشکلی را حل نخواهد کرد. سخن این نیست که عامل دیگری در مشکلات اقتصادی ما دخالت ندارد، ولی سهم قابل ملاحظه تحریمها را در آن نباید نادیده گرفت. برخلاف نظر کاسبان سیاسی و اقتصادی تحریم، ما میتوانیم در مذاکرات برجامی به توافقی دست یابیم که منافع کشور و مردم حفظ شود و به هیچیک از اصول و ارزشهایمان نیز کمترین خدشهای وارد نشود. ما باید این واقعیت را بپذیریم که تصمیمات ملی را نباید به بدترین زمان موکول کرد».
حکم صادر کردن در قالب این تحلیل برای توافق سریعتر و به سیاق دولت سابق، در حالی است که نویسنده از خود نمیپرسد: توافق چرا زیر پای دولتهای اوباما و ترامپ رفت و دولت بایدن هم ظرف یک سال گذشته حاضر نشد به تعهدات خود بازگردد؟ چه چیزی به ۳ دولت آمریکا اجازه داد که با برجام هرطور خواستند، معامله کنند و اجزای آن و سپس کلیت برجام را زیر پا بگذارند؟! اگر در تنظیم برجام سر دولت روحانی و تیم مذاکرهکننده آن کلاه رفته، که واقعیت هم همین است، چگونه نویسنده تحلیل مذکور، نقطه ضعف بزرگ آن تیم و دولت را نقطه قوت وانمود میکند و مجدداً - بدون گرفتن تضمینهای کافی - خواستار سرهمبندی یک توافق جدید و دادن اجازه بازگشت آمریکا به برجام (دسترسی به مکانیسم ماشه) میشود؟!
نکته جالب این است که به هنگام مذاکره برجام نیز طیف بزککننده «توافق به هر قیمت» با آمریکا، خواستار عجله، توافق هرچه سریعتر بودند. اما وقتی کلاهبرداریهای آمریکا در دور زدن برجام و افزایش تدریجی تحریمها آغاز شد و تا پایمال کردن کامل آن پیش رفت، آنها هیچ توضیح و توجیهی برای شراکت در کلاهبرداری آمریکا نداشتند.
یادآور میشود در آخرین دور مذاکرات دولت سابق، نه تکلیف لغو موثر تحریمها به شکلی که ایران بتواند به صورت موثر و پایدار منتفع شود، معلوم شده بود، نه راستیآزمایی زمانبر لغو تحریمها مورد تایید طرف غربی و آمریکایی قرار داشت (ادعای راستیآزمایی ۴۸ ساعته را مطرح میکردند) و نه این ارائه تضمین درباره عدم تکرار عهدشکنی برجامی تعیین تکلیف شده بود.
بنابراین اکنون باید از تیم مذاکرهکننده حل و فصل درست و هوشمندانه این مسائل را مطالبه کرد و نه مطالبه سرهمبندی یک توافق خسارتبار مثل برجام که به راحتی قابل نقض و دور زدن و زیر پا گذاشتن حقوق ایران باشد.