کد خبر 1343292
تاریخ انتشار: ۴ اسفند ۱۴۰۰ - ۰۱:۱۶

این جریان مخرب با سانسور دیپلماسی فعال اقتصادی دولت سیزدهم و با انکار اقدامات دولت در کوتاه کردن دست دلالان و واسطه‌گران در بازار، اینگونه وانمود می‌کند که همه مسیرها به وین و نیویورک ختم می‌شود.

به گزارش مشرق، مسعود اکبری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «دیپلماسی را تحت تأثیر مسئله‌ هسته‌ای نباید قرار داد؛ یعنی این جور نباشد که دیپلماسیِ کشور متّصل به قضیّه‌ هسته‌ای باشد؛ نه، قضیّه‌ هسته‌ای یک قضیّه‌ جداگانه‌ای است که آن را بایستی به یک شکل مناسب و شایسته کشور حل کنند، امّا دایره‌ دیپلماسی خیلی وسیع‌تر است... ارتباط با کشورهای مختلف در زمینه‌ اقتصادی خیلی مهم است. این جنبه‌ اقتصادی دیپلماسی را بایستی تقویت کرد... به طور ویژه با همسایگان. ما پانزده همسایه داریم که یک جمعیّت عظیمی را تشکیل می‌دهند، بازار وسیعی را به وجود می‌آورند لکن به اینها منحصر نباید بود و [ارتباط با] دیگرِ کشورها هم همین جور است؛ حدود دویست و خرده‌ای کشور در دنیا هست.»

این اظهارات بخشی از بیانات رهبر معظم انقلاب در نخستین دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت سیزدهم است. در روزهای گذشته جناب آقای رئیسی، رئیس‌جمهور محترم کشورمان به دعوت امیر قطر و به منظور دیداری رسمی و نیز شرکت در ششمین اجلاس سران اوپک گازی، به دوحه سفر کرد.

تقریبا همزمان با سفر رئیس‌جمهور به قطر، جریان تحریف با شایعه‌پراکنی مدعی شده بود که وزیر امور خارجه ایران عازم وین است تا توافق جدید حول برجام را امضاء کند. خبری که بلافاصله توسط ارگان رسانه‌ای دولت تکذیب شد. متاسفانه در سالیان اخیر جریانی مخرب در داخل کشور با بکارگیری رسانه‌های متعدد، به‌گونه‌ای القاء می‌کند که گویا کلید رفع همه مشکلات کشور در پرونده برجام نهفته است. این طیف مدعی است که تا برجام به سرمنزل مقصود نرسد، هیچ گره‌ای از مشکلات باز نخواهد شد.

بر همین براساس پیش از این ادعا شد که تا برجام احیا نشود، نه از واکسیناسیون سراسری کرونا خبری خواهد بود، نه از پیوستن به سازمان اقتصادی شانگهای. رسانه‌های جریان تحریف مدعی بودند که تا برجام احیا نشود، نه از اجرایی شدن توافق ۲۵ ساله ایران و چین خبری خواهد بود و نه ایران قادر خواهد بود درآمد حاصل از فروش نفت خود را دریافت کند و نه تعاملات اقتصادی و تجاری با دیگر کشورها کلید می‌خورد. اما در دولت سیزدهم همه این موارد به وقوع پیوست و آن در شرایطی بود که نه برجام احیا شده بود و نه ایران به FATF پیوسته بود.

در این میان ارتقای روابط تجاری و اقتصادی ایران و قطر نیز در شرایطی کلید خورده است که نه برجام احیا شده و نه تغییری در وضعیت ایران در پرونده FATF به وقوع پیوسته است. براساس گزارش‌های منتشر شده، ایران و قطر پس از روسیه به ترتیب دومین و سومین ذخایر گازی جهان را با ۳۲ و ۲۴ تریلیون متر مکعب در اختیار دارند. نکته قابل توجه آن است که ایران و قطر در بزرگترین میدان گازی جهان- میدان گازی پارس جنوبی(با ظرفیت ذخیره حدود ۵۱ تریلیون مترمکعب گاز)- سهیم هستند و این مولفه، فرصت ویژه‌ای را در حوزه انرژی در اختیار دو کشور قرار می‌دهد. ایران و قطر همچنین حدود ۲۷۰ کیلومتر مرز آبی(دریایی) مشترک با یکدیگر دارند.

علاوه‌بر این، با توجه به موقعیت جغرافیایی ایران که در همسایگی با کشورهای واردکننده گاز قرار گرفته است، این فرصت در اختیار کشورمان قرار گرفته است که با استفاده از ظرفیت خط لوله سراسری و صادراتی، نسبت به صادرات، سوآپ و یا ترانزیت گاز قطر از مسیر خود اقدام کند و از منافع اقتصادی آن بهره‌مند شود. سوآپ گاز قطر از مسیر ایران، مقصدهای متنوع و متعددی را شامل می‌شود؛ از ترکیه و برخی کشورهای اروپایی تا هند و پاکستان و چین و کشورهای شرق آسیا.

از سوی دیگر، کشورهای عضو اوپک گازی ۴۴ درصد از تولید گاز جهان، ۶٧ درصد از ذخایر گازی جهان، ۶۴ درصد از انتقال گاز با خط لوله و ۶۶ درصد از تجارت گاز طبیعی مایع‌شده را در اختیار دارند. این اعداد و ارقام قابل توجه، از اهمیت این مجمع گازی حکایت دارد.

با این ‌حال نکته قابل تأمل اینجاست که آخرین سفر رئیس‌جمهوری ایران به قطر به شهریور ۱۳۸۹ برمی‌گردد. به عبارت دیگر، رئیس‌دولت‌های یازدهم و دوازدهم هیچ سفری به دوحه انجام نداده است و این تنها یکی از مصادیق فرصت‌سوزی در ۸ سال گذشته است و «مشتی است نمونه خروار» از کارنامه ضعیف دولت قبل در دیپلماسی منطقه‌ای.

براساس گزارش‌های منتشر شده، قطر بازاری ۲۶ میلیارد دلاری دارد و این بازار فرصت خوبی را در اختیار تجار و بازرگانان ایرانی قرار می‌دهد. اما در دولت قبل به دلیل عدم تعامل اقتصادی و به دلیل فقدان حضور رایزن بازرگانی از سوی دولت ایران در این کشور، سهم کشورمان از بازار ۲۶ میلیارد دلاری قطر با حدود ۱۱۷ میلیون دلار صادرات به این کشور، کمتر از نیم درصد بوده است.

حکایت دیپلماسی ضعیف منطقه‌ای و اقتصادی در دولت قبل «مثنوی هفتاد من کاغذ است»؛ در یک نمونه دیگر در دولت قبل سفارت ایران در هند حدود ۳۰۰ روز بدون سفیر بود. خالی ماندن حدود ۱۰ ماهه صندلی سفیر ایران در هندوستان سبب شد میزان مراودات تجاری کاهش یابد و این در شرایطی بود که کشور هندوستان می‌توانست نقش موثری در کاهش اثرات تحریم‌ها علیه ایران داشته باشد.

روزنامه شرق- ۲۹ تیر ۱۴۰۰- در یادداشتی به قلم یکی از دیپلمات‌های سابق در نقد سیاست خارجی دولت قبل نوشته بود:«دولت روحانی...روابط دوجانبه با کشورها و به‌خصوص همسایگان را... تعطیل کرد و به تعبیر مخالفانش سیاست خارجی کشور را به زلف برجام گره زد...دولت روحانی در سیاست خارجی... از دو ابراولویت «اقتصادی» و «همسایگان» سخن گفت که در عرصه عمل به‌اندازه سر سوزنی اجرائی نشد».

آقای رئیسی از ابتدای فعالیت دولت سیزدهم تاکنون ۴ سفر خارجی داشته است. تاجیکستان، ترکمنستان، روسیه و قطر. عضویت ایران در سازمان اقتصادی شانگهای، قرارداد سوآپ گازی از ترکمنستان به جمهوری آذربایجان از طریق ایران- که ارزآوری برای کشور و شکستن تحریم‌ها و رفع مشکل گازی استان‌های شمالی در فصل سرما را در پی داشت- در کنار تفاهم دوجانبه به منظور افزایش تجارت میان ایران و روسیه تا سقف ۱۰ میلیارد دلار و سوآپ گاز قطر از مسیر ایران، بخشی از دستاوردهای دیپلماسی دولت سیزدهم در ماههای اخیر است.

این نتایج به این دلیل حاصل شد که دولت، دایره دیپلماسی را در سه چهار کشور غربی خلاصه و محدود نکرد. به همین خاطر بود که رئیس‌جمهور- ۲۲ بهمن ۱۴۰۰- تاکید کرد:«روابطمان در سیاست خارجه متوازن است. نگاه به غرب، کشور را نامتوازن کرده است، باید به همه کشورها به‌ویژه همسایگان نگاه ویژه داشته باشیم، اما امیدمان به خدا و مردم است و هرگز امیدی به وین و نیویورک نداریم. ما به آینده بسیار امیدوار هستیم، این امیدواری در شعار نیست و هر روز که می‌گذرد امیدوارتر می‌شویم.»

این اظهارنظر را بگذارید کنار توئیت اخیر جناب آقای رئیسی پس از دیدار با امیر قطر که نوشت: «ایران برادری خود را در دوران‌های سخت به ملت‌های منطقه ثابت کرده و امروز فاتح دو میدان علیه تروریسم تکفیری و مبارزه با فشار حداکثری آمریکاست. تحولات منطقه بخوبی نشان داد تنها مقاومت جواب می‌دهد.»

همان‌طور که رئیس‌جمهور محترم تاکید کرده است، در حال حاضر ایران هم در میدان و هم در دیپلماسی، در مقابل اقدامات خصمانه آمریکا و تروئیکای اروپا سربلند بیرون آمده است. با این‌حال جریان تحریف به عنوان یار کمکی دشمن همچنان مشغول کار است.

جریان تحریف هیچ‌گاه به دستاوردهای اقتصادی دولت سیزدهم در سیاست خارجی اشاره نمی‌کند، احتمالا این طیف ناراحت و پریشان است که چرا در فصل سرما، گاز شهرهای شمالی ایران قطع نشد؟! تا دستمایه‌ای می‌شد برای تحقیر و رنج و اختلاف‌افکنی میان مردم ایران.

جریان تحریف عصبی است از اینکه چرا ایران هم صادرات نفتی خود را افزایش داده و هم درآمد حاصل از آن را دریافت می‌کند؟! و این مسئله ابزار زورگویی آمریکا و اروپا را در وین کُند و بی‌مصرف کرده است.

جریان تحریف ناراحت است از اینکه ایران هم مذاکرات وین را از موضع بالا و مقتدرانه در پیش گرفته و همزمان رزمایش نظامی و موشکی برگزار کرده و هم ماهواره به فضا پرتاب می‌کند و هم درخصوص واکسیناسیون کرونا و پیشرفت‌های پزشکی در مبارزه با کرونا در وضعیت مطلوبی قرار دارد.

تکلیف جریان تحریف مشخص است. این جریان مخرب به‌دلیل بی‌توجهی به منافع ملی و بی‌اعتنایی به عزت مردم ایران، از پیمودن مسیر غلط خود منصرف نشده و بر آن اصرار دارد. بنابراین این وظیفه مقامات ارشد، نخبگان، رسانه‌ها و عموم مردم است که در مقابل این جریان مخرب، هوشمندانه رفتار کنند.

یکی از لوازم این رفتار هوشمندانه، پرهیز از گرفتار شدن در تله «شرطی‌سازی اقتصاد» است. شرطی‌سازی اقتصاد و ضریب دادن به نوسانات قیمت ارز از کارویژه‌های جریان تحریف در ماه‌ها و هفته‌های اخیر بوده است.

این جریان مخرب با سانسور دیپلماسی فعال اقتصادی دولت سیزدهم و با انکار اقدامات دولت در کوتاه کردن دست دلالان و واسطه‌گران در بازار، اینگونه وانمود می‌کند که همه مسیرها به وین و نیویورک ختم می‌شود. بر همین اساس این طیف اینگونه القاء می‌کند که اگر ایران بر مطالبات قانونی و منطقی خود در مذاکرات وین پافشاری کند، دلار و به تبع آن سایر اقلام در بازار سیر صعودی به خود گرفته و در نقطه مقابل اگر ایران از مواضع خود عقب‌نشینی کند، دلار و دیگر اقلام ارزان می‌شود. اما براساس مستندات متعدد این القائات و فضاسازی‌ها هیچ نسبتی با واقعیت ندارد.

و اما شکست پروژه «شرطی ‌سازی اقتصاد» همت ویژه مسئولان و رسانه‌ها و نخبگان و عموم مردم را می‌طلبد. وظیفه مسئولان، تلاش شبانه‌روزی و بکارگیری متخصصان دلسوز و کنارگذاشتن بانیان مشکلات موجود است. وظیفه رسانه‌ها و نخبگان و عموم مردم نیز این است که با پرهیز از «بازتولید تحریف» و جلوگیری از تبدیل پروژه «شرطی‌سازی اقتصاد» به «گفتمان اجتماعی»، جریان تحریف را بیش از پیش در اجرای نقشه‌های شوم خود ناکام بگذارد.