گروه جهاد و مقاومت مشرق - آتش ۸۸ فروکش نکرده بود که برخی روزها از صبح میآمد و تا عصر، روی صندلی کناریام در تحریریه مینشست و هر از گاهی که سرمان از اخبار و گزارشها و مطالب روزنامه خلوت میشد، خاطراتش را ریزریز تعریف میکرد.
خیلی طول کشید تا با ابعاد زندگیاش آشنا شوم. از روز اول، کاری کردم که روزنامه را خانه دوم خودش بداند و هر چه تعریف میکرد را در ستونهای ویژه و صفحات خوب، جا میدادم.
از روزنامه که رفتم، دیگر کسی برایش چای نریخت! کوچ کرد به ماهنامه فکه که اتفاقا مسیرش به خانهشان نزدیکتر بود.
دلش که میگرفت و از نامرادیهای سیاست و جامعه به تنگ میآمد، یادداشتهایش را همچنان به من میرساند تا در رسانهها منعکس کنم. خاطرات جنگ و جهادش را هم به ماهنامه فکه میداد و علاقمند بود که در قالب کتابی، منتشر شود.
دیروز روح سردار شهید، حاج علیاکبر مصطفوی (عضو گارد حفاظت فرح پهلوی در کاخ نیاوران، سرتیم حفاظت از امام در قم و جماران، از مؤسسان سپاه، تیرانداز برجسته مسابقات ارتشهای عضو سنتو و آزاده ممتاز که ۱۰ سال در چنگ دژخیمان بود) در حالی شاهد رونمایی از کتاب زندگینامهاش بود که کتاب دیگری هم سال گذشته با نام افرا درباره زندگیاش توسط انتشارات روایت فتح منتشر شده بود اما عمر دنیایی سید، به دیدن هیچکدام از کتابهایش قد نداد.
کتاب هنوز هم خروشان، دیروز طی برنامه شب خاطره در حوزه هنری رونمایی شد.
*میثم رشیدی مهرآبادی