به گزارش مشرق، پایگاه اینترنتی نشنال اینترست در مقالهای به قلم سجاد صفایی نوشت: همزمان با حمله ولادیمیر پوتین به اوکراین، میارزد که نگاهی به سیاستهای کوته بینانه غرب داشته باشیم که همزمان میتواند راه را برای روابط دیپلماتیک و تجاری چین و روسیه هموار کرده و تلاشهای منع اشاعه را در سطح جهان تضعیف کند.
فروش اخیر تکنولوژی موشکهای بالستیک چین به ریاض این موضوع را به خوبی نشان میدهد.
ما در حال حاضر و برای اولین بار «مدارک متقن و بدون ابهام» ی را در اختیار داریم که نشان میدهد چین در حال کمک به عربستان سعودی برای ساخت یک سیستم برنامه موشک بالستیک است. با وجودی که میدانیم ریاض پیش از این موشکهای بالستیک را از چین خریداری کرده است اما آخرین تحولات نشان از یک نقطه عطف دارد زیرا این معامله به پادشاهی سعودی اجازه میدهد تا امکان تولید موشکهای مدنظر خود را داشته باشد.
یک برنامه موشکی که قابلیت رسیدن به ایران را از عربستان سعودی داشته باشد، البته باعث تقویت دفاع هوایی عربستان نخواهد شد. به لطف فروش بالای تسلیحات غربی به عربستان، این کشور پیش از این نیز از نظر قدرت آتش برابر ایران دست بالا را در اختیار داشت. حتی شاهینهای طرفدار عربستان نیز با این دیدگاه موافق هستند.
هنوز مشخص نیست که این پادشاهی تا چه حد در توسعه برنامه موشکی خود پیشرفت کرده است. در حقیقت حتی مشخص نیست که آیا سعودیها توان استفاده از سیستمهایی که پیش از این خریداری کرده بودند را دارند یا نه؟ با این حال، آنچه واضح است این است که چین اکنون در حال فراهم کردن زمینه برای برنامه موشکی بالستیک سعودی است که به طور بالقوه می تواند بر پدافند هوایی ایران در آینده غلبه کند؛ مسالهای که عربستان در حال حاضر نمی تواند به طور قابل اتکایی به آن دست یابد. اگر این اتفاق رخ دهد، به احتمال زیاد موازنه بازدارندگی بین ایران و عربستان سعودی به نفع ریاض تغییر خواهد کرد.
قابلیتهای هوایی ایران به طور مداوم در جریان جنگ هشت ساله ایران و عراق تحلیل رفت. همزمانی که صدام حسین با موشکهای اسکاد و بمبارانهای هوایی شهرهای ایران و نیروهای آن را هدف قرار میداد، ایران ابزارهای کمی برای انتقام و بازدارندگی برابر دیکتاتور عراقی داشت که به جنایات خود حتی با استفاده از بمبهای شیمیایی و بیولوژیکی ادامه میداد.
بعد از جنگ، ایرانیها تصمیم گرفتند تا هرگز چنین وابستگی را در صورت وقوع جنگ نظامی بعدی تکرار نکنند. به همین دلیل آنها به سمت موشکهای بالستیک رفتند که ارزانتر و همزمان جایگزین پیشرفتهای بود تا از این طریق نیروی هوایی و دفاعی خود را مدرن کنند.
امروز ایران دارای برنامه موشکی بالستیک پیشرفتهای است که نشان داده در صورت وقوع جنگی نظامی آماده استفاده از آن است. در واقع، ایران ترور ژنرال ارشد خود توسط ایالات متحده در سال ۲۰۲۰ را با حمله به نیروهای آمریکایی در عراق با موشکهای بالستیک تلافی کرد. شبح نگران کننده این پرتابههای قدرتمند که در صورت وقوع جنگی نظامی، ترس و وحشت را در مبارزان دشمن ایجاد می کند، به ایران قدرت بازدارندگی محدودی در برابر دشمنانش میدهد. هر چه این شبح قویتر باشد، قدرت بازدارندگی ایران بیشتر است و دقیقاً در اینجا اهمیت یک برنامه موشکی کاملاً عملیاتی و بومی سعودی که قادر به غلبه بر پدافند هوایی ایران است، نهفته است. اگر چنین برنامهای محقق شود، احتمالاً ترس عربستان از موشکهای ایران کاهش یافته و محاسبات ریسک ایران را در صورتی که دو کشور تصمیم به درگیری نظامی داشته باشند، تغییر خواهد داد. ریاض با آگاهی از اینکه ایران و متحدانش نسبت به حمله به داراییهای عربستان سعودی و متحدانش بی میلتر خواهند بود، راه خود را ادامه خواهد داد. به سختی میتوان تصور کرد که این عوامل، تیغههای بازدارندگی ایران را مات کنند.
اینکه پکن وارد پروژهای شود که پس از تکمیل، ممکن است به قلب بازدارندگی نظامی ایران ضربه بزند، نشاندهنده خصومت چین با ایران نیست. همچنین تعهد عمیق چین به امنیت عربستان را آشکار نمیکند. با این حال، این موضوع نشان میدهد که محاسبات پکن بیشتر بر مبنای منافع مالی این کشور انجام میشود تا نگرانیهای استراتژیک تهران؛ ایران بعد از خروج دونالد ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۵ برای دور زدن تحریمهای یکجانبه آمریکا اتکای بیشتری به چین نسبت به عربستان دارد و در ماه مارس سال ۲۰۲۱ نیز سندی برای همکاریهای استراتژیک ۲۵ ساله با پکن به امضا رساند.
این تنها پکن نیست که میتواند نیازها و نگرانیهای استراتژیک تهران را نادیده بگیرد. روسیه نیز آمادگی خود را برای فروش سیستم دفاع موشکی S-۴۰۰ به ترکیه و عربستان که متحدان آمریکا محسوب میشوند، اعلام کرده است. نکته مهم در این رابطه این است که ترکیه عضوی از پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) است. این در حالی است که انتقال سیستم کمتر پیشرفته S-۳۰۰ به ایران که متحد روسیه در عراق و سوریه علیه داعش بود، مدتها زمان برد. اولین گزارشها از توافق ایران و روسیه درباره این قرارداد مربوط به سال ۲۰۰۶ میشد اما روسیه تحت فشار آمریکا و اسرائیل، به سادگی و به دلیل عمل به تحریمهای تسلیحاتی ایران براساس قطعنامه ۲۰۱۰ سازمان ملل این انتقال را تعلیق کرد. آنها تا بعد از امضای برجام در سال ۲۰۱۵ به طور عملی این سیستم را در اختیار تهران قرار ندادند. بنابراین ۱۰ سال به طور انجامید تا از زمان امضای قرارداد فروش سامانه S-۳۰۰ به ایران تا انتقال آن ۱۰ سال زمان برد.
مشارکت ایران در چنین ترتیبات نامطلوبی یک موضوع ترجیحی نیست، بلکه عمدتاً ناشی از اجبار است. ایرانیها به دلیل تحریمها و تحریمهای تسلیحاتی غرب - بهویژه ایالات متحده - است که همچنان ناچارا به ترتیباتی وارد میشوند که اگرچه همیشه به نفع آنها نیست، اما برای کشورهایی مانند روسیه و چین بسیار مطلوب است. ایرانی ها امیدوار بودند که توافق هسته ای ۲۰۱۵ به آنها اجازه دهد تا از چنین ترتیباتی رهایی یابند.
با خروج ترامپ از توافق هسته ای ۲۰۱۵ و اعمال تحریم های اقتصادی علیه ایران، علیرغم پایبندی کامل این کشور به توافق، امید ایرانیها از بین رفت. با وجود وعدههای جذاب اما اروپا نتوانست به مانعی برابر تحریمهای آمریکا تبدیل شود و جو بایدن رییس جمهور دموکرات آمریکا نیز به وعدههای خود برای تنوع بخشیدن به سبد سیاست خارجی واشنگتن برای احیای برجام، عمل نکرد.
اگر شکست آمریکا در پایبندی به پایان توافق هستهای سال ۲۰۱۵ و شکست اروپا در کاهش تأثیر تحریمهای آمریکا بر ایران نبود، آیا دولت سیدابراهیم رئیسی امروز اظهارات «نگاه به شرق» خود را در بوق و کرنا میکرد یا خیر، این یک سوال باز است. البته هیچ یک از این موضوعات به معنای انکار نقش ایران در تسهیل انزوای خود نیست. اتفاقاتی مانند تسخیر سفارت آمریکا در تهران بعد از انقلاب اسلامی یا به گروگان گرفتن دیپلماتهای آن موقعیت کسانی که قصد ایجاد موازنه در فروش سلاح دارند را تقویت نکرده است.
اما نقش چین در ساختن یک برنامه موشک بالستیک برای عربستان سعودی به ما یادآوری می کند که در بلندمدت، سیاستهای کوته بینانه و توافقات امنیتی آنها باعث تضعیف موقعیت دفاعی ایران نخواهد شد. آنها همچنین تلاشهای عدم اشاعه را تضعیف کرده و همزمان به آتش فروش سلاح توسط کشورهایی مانند روسیه و چین دامن میزنند.