کد خبر 1348447
تاریخ انتشار: ۱۵ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۲:۲۴

این روزها رئیس‌جمهور اوکراین، چون یک عروسک خیمه‌شب‌بازی با چراغ سبز از تل‌آویو گمان می‌کرد که اگر چتر ناتو را تا مرز روسیه باز کند، به‌زودی دلارهای امریکایی به این کشور سرازیر می‌شود.

به گزارش مشرق،‌ «مرتضی سیمیاری» در یادداشتی که در «روزنامه جوان» منتشر شد،‌ به این سوال پاسخ می‌دهد که «چرا پروژه اوکراینی‌کردن ایران شکست خورد؟».

متن این یادداشت را در ادامه بخوانید:

سال ۱۹۹۱ حسن الترابی از رهبران اخوان المسلمین در سودان کنگره‌ای را در خارطوم پایتخت آن کشور برگزار می‌کند، در آن نشست سیاسی اخوانی‌های سودان از برخی رهبران گروه‌های سیاسی در منطقه دعوت کرده و حتی اسامه بن‌لادن در یکی از بخش‌های آن به بیان نظرات خود درباره آینده آفریقا می‌پردازد. سودانی‌ها آن روزها گمان می‌کردند که می‌توانند پرچمدار مقابله با غرب باشند! دو سال بعد از برگزاری آن کنگره امریکایی‌ها سودان را تحریم شدید کرده و پنج سال پس از برگزاری مجدد آن همایش سیاسی، جنگنده‌های ارتش امریکا بدون هیچ دلیلی کارخانه داروسازی الشفا را بمباران می‌کند. سخنگوی کاخ سفید دلیل این عملیات را تولید گاز «وی ایکس» اعلام کرد.

پس‌از این ماجرا، به‌یکباره ورق برگشته و سودانی‌ها که تا چند ماه قبل خود را پرچمدار مقابله با امریکا می‌دانستند، تغییر موضع اساسی می‌دهند. حسن الترابی در مصاحبه‌ای اعلام می‌کند که مقاومت امری همیشگی نیست و می‌توان گاهی سازش کرد! روزنامه واشنگتن‌پست پس از انتشار سخنان لیدر اخوانی‌ها در یادداشتی تحلیلی و مهم نوشت: تنها راه مقابله با جهادی‌ها «فشار» است، باید آن‌ها را زیر سنگ گذاشته و له کرد، جهان نباید سخنان ترابی را باور کند! تجربه سودانی‌ها بسیار قابل‌توجه و عجیب است. درحالی‌که امریکایی‌ها سودان را در لیست سیاه قرار داده و این کشور را در محور ضد صهیونیستی طبقه‌بندی کرده بودند، مصطفی اسماعیل عثمان، وزیر امور خارجه وقت سودان، در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سال ۱۹۹۹ به سراغ بیل کلینتون، رئیس‌جمهور امریکا می‌رود، در کنار میز او تا کمر خم می‌شود و از او خواهش می‌کند به حل مشکلات سودان کمک کند.

سودانی‌ها فکر می‌کردند که اگر دست از مقاومت بردارند و با امریکایی‌ها سازش کنند، هم زیرساخت‌های آن کشور از گزند بمب‌های امریکایی در امان می‌ماند و هم از شر تحریم‌های سفت و سخت خلاص می‌شوند. پس از دیدار وزیر سودانی با رئیس‌جمهور امریکا موضع رسانه‌های غربی به ناگهان عوض شد! رسانه‌های دست راستی که تا همین چند ماه قبل گفتگو با سودانی‌ها را مماشات با خط تروریسم می‌خواندند، پس از دیدار وزیر سودانی با رئیس‌جمهور امریکا اقدام او را عملی قهرمانانه خواندند.

روزنامه نیویورک‌تایمز در یادداشتی سودان را همکار آفریقایی دولت کلینتون خواند! بعدها مشخص شد که امریکا از سودانی‌ها خواسته است که برای نشان دادن «حسن نیت» با واشنگتن همکاری ضد تروریستی داشته باشد. پس‌از این ماجرا «تعاملات امنیتی» میان سودان و امریکا در مبارزه با تروریسم آغاز شد. روزنامه گاردین بعدها فاش کرد که سودان هیچ سودی از این توافق نبرده است.

جالب آنکه همکاری‌های امنیتی میان خارطوم و واشنگتن حتی در دوران حکومت بوش پسر نیز ادامه یافت، اما ثمره همکاری میان دو کشور به جای اروپایی کردن خارطوم و بهره بردن از مواهب همکاری با غرب، ضربه سنگینی به حیثیت سیاسی سودان زد!

سال ۲۰۰۵ و با مشورت امریکا، عمرالبشیر رئیس‌جمهور وقت سودان با جان گارانگ، رهبر گروه تجزیه‌طلب جنبش آزادی‌بخش سودان جنوبی مصالحه کرده و یک قرارداد ننگین با نام «نیفاشا» امضا شد. نتیجه امضای توافقنامه نیفاشا برگزاری «رفراندوم جنوب» در سال ۲۰۰۹ بود که در سال ۲۰۱۱ منجر به جدایی سودان جنوبی از خانه مادری شد. بعدها جدا شدن جنوب از سودان به‌عنوان مهم‌ترین میوه نزدیک شدن سودان به امریکا و اروپا یاد شد. پس از جدایی سودان جنوبی، دولت مرکزی از ۷۵ درصد درآمد ناشی از فروش نفت و دسترسی به آب رودخانه نیل محروم شد.

روزنامه مصری الیوم چاپ قاهره در شرح این ماجرا نوشت: نتیجه تلاش‌ها برای عادی‌سازی روابط با امریکا منجر به تجزیه سودان و افزایش فشارهای اقتصادی و معیشتی علیه دولت و مردم در هر دو قسمت سودان شمالی و جنوبی شد. پس از جدا شدن جنوب، آتش تجزیه به شرق سودان نیز امتداد یافته و «بحران دارفور» آغاز شد. دولت خارطوم با خیال خام اتکا به همکاری‌های امنیتی با امریکا به سرکوب شدید شورش در دارفور اقدام کرد. نتیجه خاموش کردن شورش‌ها در دارفور آن بود که دیوان کیفری بین‌المللی در سال ۲۰۰۹ عمر البشیر، رئیس‌جمهوری سودان را به اتهام ارتکاب جنایات جنگی تحت پیگرد قانونی قرار داد.

پس از آن امریکایی‌ها در اقدامی که برای دولت سودان باورپذیر نبود، عمر البشیر را در لیست سیاه قرار داده و سودان با تحریم‌های شدید روبه‌رو شد. حادثه عجیبی بود! دولتی که روزگاری می‌خواست پرچم مقابله با امریکا را در دست بگیرد، درنتیجه تحلیل‌های غلط و عجولانه در «اعتماد بی‌جا به غرب» نه تن‌ها بخش مهمی از خاکش را از دست داده بود، بلکه با تشدید تحریم و فشار شدید بین‌المللی روبه‌رو گردیده بود.

در این داستان تراژیک تیر آخر را عمر البشیر به خود شلیک و سال ۲۰۱۶ در حمایت از رژیم سعودی روابط خود را با جمهوری اسلامی ایران قطع کرد. درحالی‌که آن روزها تهران به‌تن‌هایی بار مقابله با تروریسم را در منطقه به دوش می‌کشید عمر البشیر بار دیگر تصمیم مهلکی گرفته و با اعتماد به ریاض میخی محکم بر تابوتش زد. 

دولت سودان در آن روزها سربازان پیاده را در جنگ با یمن برای آل‌سعود تأمین می‌کرد، اما این اعتماد به سعودی نیز دوام زیادی نداشت! آوریل ۲۰۱۹ البشیر با اشاره عربستان و امارات متحده عربی از قدرت خلع شد و اینک در زندان در انتظار محاکمه و تحویل احتمالی به دیوان کیفری بین‌المللی جنایات جنگی یا مرگ در حبس به سر می‌برد.

سرنوشت سودان برای همیشه در تاریخ ثبت‌شده است، اما چه تعداد از رهبران جهان از آن پند گرفته‌اند؟ پاسخ به این سؤال در شطرنج سیاست خیلی سخت نیست. عاقبت حسنی مبارک، محمد مرسی و بن‌علی در آفریقا، آواره شدن اشرف غنی در دبی و افتادن زلنسکی در میان شعله‌های آتش در کی‌یف نشان می‌دهد که اعتماد بیش‌ازحد به غرب و سازش با امریکا هزینه‌هایی بس سنگین دارد.

این روزها رئیس‌جمهور اوکراین، چون یک عروسک خیمه‌شب‌بازی با چراغ سبز از تل‌آویو گمان می‌کرد که اگر چتر ناتو را تا مرز روسیه باز کند، به‌زودی دلارهای امریکایی به این کشور سرازیر می‌شود و اوکراین علاوه بر عضویت در ناتو و اتحادیه اروپا کشوری پیشرفته در تراز گروه ۲۰ خواهد شد! اما آثار باقی‌مانده از موشک‌های بالستیک روسی در میدان آزادی شهر خارکیف نشان داد که زلنسکی از غربی‌ها رودست‌خورده و آن‌ها فقط به‌اندازه یک «دعا» حاضرند او را در این جنگ همراهی کنند.

حتی کمک‌های ویژه اروپا، چون ارسال جنگنده‌های لهستانی سرابی بیش نبوده و جز چند کلاشینکف و کوکتل مولوتف چیزی برای زلنسکی برای دفاع از خود در آخرین سنگر در میدان استقلال (میدان اصلی شهر کی‌یف) باقی نمانده است.

شنیده شده است که زلنسکی در زیر زمین امنیتی خود گفته است که حتی رژیم صهیونیستی نیز او را ناامید کرده است! درحالی‌که ستون‌های زرهی ارتش سرخ در ۳۰ کیلومتری شهر کی‌یف منتظر دستور پوتین برای آخرین عملیات است، بایدن به‌روزهای پس از زلنسکی فکر می‌کند. سرنوشت عمرالبشیر، اشرف غنی و زلنسکی را باید قاب کرده و سال‌ها در دانشکده‌های مرتبط با روابط خارجی و امنیت ملی مورد بحث قرار داد.

در ایران نیز این قمار با خوش‌خیالی برخی در ورود دلارهای امریکایی و خرید بوئینگ با نام «برجام‌های ۲ و ۳» و نیز «برجام موشکی» در دستور کار بود، رهبر انقلاب در برابر آن دسیسه «اوکراینی کردن ایران» به‌تن‌هایی ایستادگی کرد. ایستادگی مقاومت در برابر سازش، پروژه اوکرانیزه کردن ایران را به شکست کشاند.