کد خبر 13557
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۸۹ - ۱۵:۰۸

مسير ابتلائات آخرالزماني دنيا، از ايران مي‌گذرد و نبض ايران، اگر زماني به دست خميني کبير بود، اکنون در دست خامنه‌اي بزرگ است.

نويسنده وبلاگ انديشه روشن در جديدترين مطلبي که روي وبلاگش قرار داده نوشته:
بعد از مدت‌ها به بهانه بليط نيم‌بهايي که هديه گرفتيم، پامون به سينما باز شد و به تماشاي فيلم «ملک سليمان نبي» نشستيم ...
فيلم جالبي بود ... و از معدود فيلم‌هايي که هنرنمايي و مفهوم و محتوا را در کنار هم گرد آورده بود ... گرچه چند دقيقه اول فيلم را از دست داديم، اما از همان ابتداي نشستن به تماشا، مفهوم و محتواي فيلم و فتنه‌هايي که در زمان حضرت سليمان(علي نبينا و آله و عليه‌السلام)، قوم بني‌اسراييل را گرفتار خود کرد، فکرم را درگير فتنه‌هاي آخرالزمان ساخت ...
سرنوشت حتمي بشر، سعادتي است که از گردباد بلا و امتحان مي‌گذرد و بي‌جهت نيست که دنيا را دار بلا خوانده‌اند و رشد و تقويت قواي بالفعل انسان و شکوفايي استعدادهاي او را در گرو رويارويي با مشکلات و حوادث مي‌دانند ...
روزگاري که از خلقت آدم ابوالبشر تا کنون بر اين خليفه الهي مي‌گذرد، هميشه پيچيده و درگير انواع امتحانات و سختي‌هاست و اين، ذات و کنه وجود بشر است که اگر پاک باشد و پاک بماند، خالص و آب‌ديده از امتحان بيرون مي‌آيد ... و اين‌جا ديگر فرقي نمي‌کند آدم(علي نبينا و آله و عليه‌السلام) در بهشت و به وسيله ميوه ممنوعه و وسوسه و جنگ نرم شيطان رجيم امتحان شود يا قابيل به وسيله حسادت به موقعيت برادر يا مردمان پيامبران خلف؛ چون ابراهيم و نوح و موسي و عيسي و سليمان نبي(علي نبينا و آله و عليهم‌السلام) که با امتحاناتي چون ربا و پيشوايان گمراه، آزمايش شدند و حتي قوم پيامبر آخرالزمان حضرت ختمي مرتبت(صلي الله عليه و آله و سلم) که با جانشينان حضرتش ...
پروردگار منان، حتي به اصحاب پيامبر(ص) عتاب مي‌کند که اگر پاي دين اسلام و ابتلائاتش نايستيد و از دين خدا برگرديد، قومي ديگر را جايگزين‌تان مي‌کنم که خدا را دوست دارند و خدا نيز آن‌ها را دوست دارد، در مقابل مومنين متواضع‌اند و در برابر کفار مقتدر، در راه خدا جهاد مي‌کنند و از سرزنش هيچ سرزنشگري نمي‌هراسند، اين فضل خداست که به هر کس بخواهد مي‌دهد ... پيامبر(ص) فرمود: اين قوم همان قوم سلمان فارسي؛ يعني ايرانيان‌اند ...
عده‌ کثيري از اصحاب بي‌بصيرت پيامبر(ص) که بعد از رحلت ايشان، به سنت‌هاي عرب جاهلي برگشتند و آن‌قدر ادب و معرفت و وفا نداشتند که خاندان طاهر و معصوم پيامبر(ص) را در ابتلائات دهر تنها رها نکنند، به حال خود وانهاده شدند ... در اين هنگام، نه تنها خلافت از جايگاه خود به کلي خارج شد، که بي‌بصيرتان، جانشينان پيامبر عظيم‌الشان را يکي پس از ديگري، به دارالحيات شهادت سپردند و کار را تا جايي به انحراف کشيدند که پروردگار منان، با همه لطف و فضلش، آخرين خليفه به حق خود را از نظرها غائب ساخت و اين‌چنين بشر وارد عرصه سهمگين و تاريکي از حيات خود بر کره خاکي شد ... ظلم روي ظلم انباشته شد و مردمان، اسير هوي و هوس حاکمان و حاکمان، سوار بر جاهليت مردم شدند ...
قرن‌ها آمدند و رفتند تا در در اواخر سده چهاردم هجري قمري، ياران و هم‌راهان و پاس‌داران اين هديه الهي، به گهواره‌ها سپرده شدند تا در دامان مادران پاک و دين‌دار، براي ياري دين خدا و پيروي از ولايت مطلقه فقيه، تربيت شوند؛ چرا که جهان در آستانه ولوله‌اي عظيم قرار گرفت ... وقتي سپردن فرمان‌روايي فقط بخشي از ارض واسعه الهي، به سليمان نبي و مسخر ساختن قواهاي مادي در دست او و برقراري حکومت الهي به دستش و وفور نعمت و برکت، عبور از گردنه عظيم فتنه جنيان و شياطين را مي‌طلبيد، سپردن اين امانت توسط قوم فارس به آخرين سفير نور و جهاني زندگي کردن و جهاني انديشيدن و به ارث رسيدن کل مساحت اين کره خاکي به مستضعفين جهان، قطعا پشت سر گذاردن فتنه‌ها و ابتلائات سترگ‌تري را مي‌طلبد و تنها وسيله‌اي که اين ميان، سخت به کار مي‌آيد، تقوا و ولايت‌پذيري است که اين دو، رکن حيات‌ و رشد و بالندگي بشرند.
در فيلم بسيار زيباي "ملک سليمان نبي" به راحتي مي‌شد ديد که فتنه، از کنار متقين و ولايت‌مداران گذر مي‌کند و تنها مردماني را دچار مي‌سازد که در مدت حيات خويش در اين قبرستان عادات سخيف، آن‌چه بايد باشند، نبوده‌اند و آن‌چه بايد مي‌کرده‌اند، نکرده‌اند و آن‌چه نبايد، مرتکب ‌شده‌اند، غافل از اين‌که رمز موفقيت و در امان ماندن از فتنه، دقيقا همين‌جاست که تو قبل از برپايي معرکه، خود را به کمک تقوي، منزه کرده باشي و با بال ولايت‌مداري، آماده پرواز و رهايي باشي ... و گرنه اگر لحظات را بر باد دهي و منتظر رسيدن لحظه موعود بماني، به اين اميد که هزار و يک شايد و اگر تو را به سرمنزل مقصود برساند، همه هستي خود را يک‌جا بر باد خواهي داد ...
لحظات حساس امتحان آخرالزمان، اطاعت از ولي فقيه در عصر غيبت است که تمريني است براي اطاعت از معصوم(عليه‌السلام) ... مطمئن باشيد اگر در اين تمرين جا بزنيم، هيچ‌گاه توفيق حضور در دولت کريمه معصوم را پيدا نخواهيم کرد ... آن‌چه در روزهاي پيش رو تا طلوع آفتاب آخرين، من و تو را نجات خواهد داد، اعمالي است که زير نور ماه منير ولايت مطلقه فقيه، انجام مي‌دهيم و مي‌دانم و مي‌داني که تمام اين اعمال، به رويت خورشيد نيز مي‌رسد ...
سخن سيد مرتضي را که فراموش نکرده‌اي: من و تو را تا به بلاي کربلا نيازموده‌اند، از دنيا نخواهند برد و برد با کساني است که دست در دست ولي خدا دارند در اين بلاي عظيم ... همان‌گونه که نجات‌يافتگان قوم حضرت سليمان نبي(ع)، فقط کساني بودند که به خدا پناه بردند و دستان‌شان را از دست ولي خدا بيرون نکشيدند ...
مسير ابتلائات آخرالزماني دنيا، از ايران مي‌گذرد و نبض ايران، اگر زماني به دست خميني کبير بود، اکنون در دست خامنه‌اي بزرگ است و اگر نبود ولايت اين دو ذخيره الهي و ولايت‌مداري قوم بهتر از قوم حجاز در عهد رسول‌الله(ص) و کوفه و عراق در عهد اميرالمؤمنين و حسين‌بن‌علي(ع)، تلاش‌هاي پيگير و مداوم آمريکا براي جلوگيري از رخداد عظيم انقلاب 57، کودتاي نوژه، فعاليت‌هاي لانه جاسوسي آمريکا، حمله نظامي آمريکا به طبس، درگيري‌هاي کومله‌ها در کردستان، ترورهاي انجام شده توسط منافقين، 8 سال جنگ تحميلي و چندين سال تحريم اقتصادي و شبيخون و تهاجم و ناتوي فرهنگي و جنگ نرم ... و چندين و چند فتنه ديگر، هر يک به تنهايي براي نابودي اين انقلاب کافي بود ...
اما مردان آهنيني که ابتدا خود را ساخته بودند، با تمام وجود گوش به فرامين الهي مردي الهي سپردند ... پيروزي در جبهه درون، آن‌ها را در جبهه بيرون نيز پيروز کرد ...
همه اين‌ها را گفتم تا بگويم، ايران ملک سليمان نبي است و خامنه اي خلف صالحي است براي حضرت سليمان(علي نبينا و آله و عليه‌السلام) و چه خوش فرمان‌روايي مي‌کند بر قلوب مستضعفين جهان ... باشد که همگي ما با سلاح تقوي و ولايت‌مداري، به جنگ فتنه‌هاي آخرالزمان برويم و شاهد غروب تاريکي و طلوع آفتاب باشيم از مشرق اين سرزمين ...