به گزارش مشرق روزنامه جوان در ستون اخبار ویژه خود نوشت: هر زمان مشکلی در جامعه روی میدهد و اتفاقی خاص میافتد، اصلاحطلبان دست به کار میشوند تا ماهی خود را از آب گلآلود صید کنند. شاید تصور بر این بود که ترور سه طلبه در حرم رضوی برای سیاسیکاری اصلاحطلبان جایی نگذارد، اما کسی که بخواهد بیراهه برود، بهانه را جور میکند!
اسماعیل گرامیمقدم، قائم مقام حزب اعتماد ملی طی یادداشتی برای روزنامه اعتماد به زعم خود به بررسی ریشههای این جنایت پرداخته است. او به همین بهانه مدح دولت اصلاحات را گفته، به حواشی بازی ایران و لبنان اشاره کرده و در نهایت، تلویحاً ترور روی داده در حرم رضوی را نتیجه اقدامات چهرههای سیاسی و حاکمیتی در کشور دانسته است!
گرامی مقدم ابتدا از این نوشته که «یکی از گفتمانهای برجستهای که در زمان دولت اصلاحات، تلاش شد ابعاد مختلف آن در جامعه ترویج شود، بحث مدارا و همزیستی مسالمتآمیز بود. گفتمانی که متأسفانه طی سالهای بعد، جای خود را به گفتمانهایی خشن، افراطی و سلبی داد تا جایی که امروز جلوههایی عینی از خشونت در جامعه ظهور و بروز پیدا میکند.» در واقع اولین ماهی سیاسی روی خون روحانی مشهدی را با خشن و افراطی و سلبی نامیدن گفتمان رقیب سیاسی خود صید کرده است. آیا موضوع جنایتی که در حرم رضوی رخ داد، یک موضوع سیاسی داخلی است که بتوان اینگونه نتیجهگیری کرد؟ افراط تکفیری و سلفی چه ربطی به رقابتهای سیاسی داخلی ایران دارد؟ اگر دلیل جنایت مشهد به دست یک تبعه خارجی که تنها یک سال در ایران سکونت داشته، گفتمان خشن پس از دولت خاتمی است، پس عبدالمالک ریگی که در دولت اصلاحات اسلحه به دست گرفت و با همین تفکرات تکفیری و سلفی آدم میکشت، نتیجه کدام گفتمان است؟! تحلیلی که به همین سادگی مثال نقضش درمیآید، چه ارزشی جز سیاسیکاری و فریب مخاطب بی اطلاع دارد؟
او در ادامه، با مقایسه نیروهای حفاظت استادیوم امام رضا مشهد با قاتل طلبه مشهدی آورده: «یک روز این رفتارهای خشن در شمایل برخورد با بانوان در جریان بازی ایران و لبنان و روز دیگر در جریان حمله یک فرد افراطی به طلبهها در حرم رضوی.»
و بعد مینویسد: «نباید فراموش کرد که پدیدههای عمومی و اجتماعی ارتباط مستقیمی با قوانین زیربنایی فیزیکی دارند. همان طور که اسحاق نیوتن در قرون گذشته ثابت کرد که هر عملی با عکسالعمل مناسب خود همراه است... در همه کتب دینی تأکید شده که اگر باد بکاری، توفان درو میکنی و اگر مهر بکاری، عشق و محبت برداشت خواهی کرد. نمیتوان توقع داشت که برخی چهرههای سیاسی و حاکمیتی در کشور، گفتمان و رفتارهای خشن را ترویج کنند و بعد جلوههای خشونت در جامعه بروز نکند... زمانی که از تریبونهای عمومی گفتمان خشن ترویج میشود و برخلاف قانون اعلام میشود که علاقهمندان به موسیقی، باید یک شهر خاص را ترک کنند، طبیعی است که این نوع گفتمان به شکل و شمایل دیگری در قالب رفتارهای خشن بروز میکند.»
چه اصراری است که از هر حادثهای بخواهیم به نتیجهای یکسان که از قبل در ذهنمان بوده برسیم؟ اسماعیل گرامی مقدم میخواهد هر طور شده، جنایت در حرم رضوی را با وقایعی که خود دوست دارد پیوند بزند و به نتیجهای که از قبل گرفته، برسد.
ادامه یادداشت او روال مضحکتری را هم طی میکند و او محدود شدن انتخابات و وجود نظارت استصوابی را هم به بروز چنین خشونتهایی در جامعه ربط میدهد: «وقتی برخی افراد و جریانات انتخابات را محدود میکنند و با استفاده از ابزارهایی، چون نظارت استصوابی افراد مقبول عمومی جامعه را به بهانه عدم احراز صلاحیت از عرصههای سیاسی و اجتماعی حذف میکنند، یکی از جلوههای بارز خشونت در جامعه است.» حال اگر از آن قاتل که ایرانی هم نیست بپرسیم نظارت استصوابی چیست، بعید است بتواند کلامی بگوید!
مع الاسف توجیه کردن خشونت و سیاسی کاری روی خون دیگری، روالی است که اصلاحطلبان بارها طی کردهاند و نمیخواهند قبول کنند که وقتی توجیه گر خشونت میشوند، راه را برای خشونتهای بعدی باز میکنند.