شايد فساد فوتبال ما از ايتاليا هم بيشتر باشد. شايد آنها اراده برخورد را دارند و ما نداريم. آنها اراده‌اش را دارند. اراده و اراده !!!

به گزارش مشرق، ایسنا با مجید جلالی درباره مسايل پيرامون فوتبال ايران گفت و گويي داشته است. در اين نشست يك ساعته سوالاتي مطرح شد كه توجه به هر كدام از پاسخ‌هاي مجيد جلالي مي‌تواند راهكاري براي اصلاح شرايط موجود باشد.

* ابتدا از فولاد خوزستان آغاز كنيم. شما در اين تيم جوانگرايي كرد كه اين كار در ميان هواداران فولاد واكنش‌هاي متفاوتي را ايجاد كرده بود. گاهي هم با اين تيم جوان بازي‌هاي خوبي انجام مي داديد، اما در نتيجه‌گيري موفق عمل نمي‌كرديد.

ـ كاري كه در فولاد انجام داديم كاملا قابل دفاع و بسيار بسيار بزرگ بود. ما از اين طريق تيم ويژه و نمونه‌اي در فوتبال ايران شديم. اولا كه با هزينه پايين 30 بازيكن جذب كرديم كه قيمت 24 نفر آنها روي هم يك ميليارد و 400 ميليون تومان شد. مبلغي كه در حال حاضر قيمت يك بازيكن است و فصل گذشته مي‌شد با اين مبلغ دو بازيكن جذب كرد. با هزينه بسيار پايين تيمي كاملا جوان و بومي بستيم. جوانان آنجا را باور كرديم و گفتيم كه اگر پولي هست صرف جوانان آنجا شود. بنابراين اين كار قابل دفاع است.

جالب اينجاست كه تا هفته‌ بيستم در رتبه ششم جدول بوديم و پس از آن با تيم چهارم جدول بازي كرديم و سه بر صفر پيروز شديم و اختلاف ما با تيم چهارم جدول تنها سه امتياز بود. شانس زيادي هم براي موفقيت داشتيم. حالا اگر كار فولادي كه تبديل به يك الگو شده بود و به لحاظ نوع ديدگاه و استراتژي با عده‌اي جوان و بازيكن بومي و هزينه كم خوب بازي مي‌كند، با نتيجه همراه بود دكان و دستگاه خيلي‌ها جمع مي‌شد و انقلابي در فوتبال ما انجام مي‌گرفت. همه به اين مساله توجه مي‌كردند و كار ما را مقايسه مي‌كردند با كاري كه خودشان انجام دادند و هزينه‌اي كه براي يك فصل صرف كردند. به همين دليل است كه مي گويم هشت بازي آخر را از كارنامه من بيرون بكشند. در آن زمان دچار مشكلاتي شده بوديم كه از دست من خارج بود و سخت‌ترين روزها را در اين دو ماه آخر در فولاد داشتم. به طور كلي در فولاد كار بزرگي انجام داديم، اما در آخر احساس كردم كه تنها هستم. حتي بابت اين كار بزرگ نه تنها كسي تشويقم نكرد، بلكه در آخر باشگاه 15 درصد از قرارداد من را به عنوان جريمه كسر كرد.

بنابراين اين كارها براي من يك گلايه آورد. اگرچه هر باشگاهي حق دارد با كسي كه دوست دارد كار كند، اما در آن راهي كه مي‌رفتيم انتظار نداشتم آنقدر تنها بمانم. بازيكني را با 30 ميليون گرفتيم كه امسال 400 ميليون قيمت دارد. 10 ـ 12 بازيكن را با اين شرايط جذب كرديم. حتي از رده جوانان بازيكن گرفتيم، يعني كسي كه در ميان اميدها هم بازي نكرده است. به او در ليگ برتر بازي داديم. نه يكي، دو بازي بلكه نزديك به 8 ـ 7 بازي او را در زمين گذاشتيم. اين‌ها جواناني هستند كه آينده براي آنها است، افراد مانند جهان كهن، عبدالله زاده، حكيم نصاري ، طالب ريكاني ، سروش خليلي ، مهرداد جماعتي ، اميد خالدي ، سامان انصاري ، كاوه رضايي و ايوب والي. اين‌ها بهترين بازيكنان بودند. با اين كار براي فولاد خوزستان سرمايه‌سازي كرديم. اما در نهايت جريمه شدم و تنها سرخوردگي برايم باقي ماند.

من هم مي توانستم به باشگاه بگويم كه بايد پنج ميليارد بدهد و پنج بازيكن بگيرد. خودم روي نيمكت مي‌نشستم و آنها بازي مي‌كردند. ضمن اين كه علاوه بر همه اين مسايل فوتبالي كه بازي مي‌كرديم در ليگ بهترين بود. در اين مسير با يك سري مشكلات ناخواسته هم روبرو شدم. يعني آرش افشين را نزديك به 16 ـ 15 بازي در اختيار نداشتم. رضا نوروزي با آسيب ديدگي‌‌هاي متعدد روبرو شد.

اصلا قصد ابراز گلايه از فولاد و حتي از هواداران آن را هم ندارم. بخش وسيعي از آنها كارم را قبول كردند و من آنها را دوست دارم. گروهي هم بودند كه مي‌گفتند فولاد مهد كودك شده است. آنها كساني ‌اند كه خواستار نتيجه‌ عالي بودند. آنها حق دارند و ما هم مي‌توانستيم انتظاراتشان را بر آورده كنيم، اما در اين ميان مسايلي پيش آمد كه اين هواداران بي‌خبرند. در مجموع به كاري كه در فولاد انجام دادم هميشه افتخار مي‌كنم.

مجيد جلالي

* آيا تغييراتي كه شما در فولاد خوزستان به وجود آورديد در حال حاضر ادامه پيدا كرده است؟

ـ من در حال حاضر در اين تيم مسئوليت ندارم و درباره آن اطلاعات زيادي ندارم. خودم هم راغب نيستم كه اطلاعات بگيرم. اما با توجه به چيزي كه دورادور مي‌شنوم فكر نمي‌كنم كه ادامه پيدا كرده باشد.

* فوتبال ما دچار روزمره‌گي عجيبي شده است و فقط در آن هزينه مي‌شود در حالي كه هيچ برگشتي هم ندارد. چه كار بايد كرد تا ديدگاهي ايجاد شود كه بر اساس آن مسايلي مانند ساختار فوتبال و بازيكن سازي توجه شود؟

ـ بايد فوتبال را به دست كسي بدهند كه خودش فوتبالي است و راه پيشرفت آن را مي‌داند. اگر خودم باشگاهي داشته باشم و بدانم كه براي من است، حتي اگر در شهري دور هم باشد، مي‌دانم چه راهي دارم تا پس از پنج سال همان باشگاه الگوي سايرين شود و ديدگاه‌ها را عوض كند. ولي وقتي كه اين امكان را ندارم مجبورم از يك باشگاه شروع كنم كه مسوولان آن هم تا يك جا پا به پاي من مي‌آيد و سپس كنار مي‌كشد. اين كار مي‌تواند كمي فكرها را تغيير بدهد، اما با تغيير ديدگاه‌ها فاصله دارد.

* كمي هم به تيم ملي بپردازيم. حضور كي‌روش چقدر توانسته به تيم ملي ما كمك كند؟ آيا كي‌روش توانسته چيزي به فوتبال ما اضافه كند يا اين كه او هم خودش را با شرايط فوتبال ما سازگار كرده است؟

ـ بسيار طبيعي است. مگر مي‌شود در فضايي به اين پهناوري با اوضاعي كه در آن وجود دارد يك نفر خلاف تمام تيم‌ها پيش برود؟ كي‌روش هم تلاش خود را مي‌كند، ولي اين كه فكر كنيم اگر يك نفر را بياوريم او مي‌تواند نجات دهنده فوتبال ما باشد فكري سرگردان است. به نظرم اين اقداماتي كه مي‌شود فقط به طور لحظه‌اي و دوره‌اي است تا افكار عمومي را آرام كنيم و دستاورد ديگري نمي‌تواند داشته باشد. كي‌روش مربي خوبي است، ولي اينجا مشكل چيز ديگري است.

* با توجه به همه اين مشكلات ساختاري و ضعف‌ها آيا تيم ملي در مسير پيشرفت قرار دارد؟

هميشه گفتم كه در تيم ملي بايد دو اتفاق بيفتد: 1ـ تغيير نسل ، 2ـ تغيير در ساختار بازي. اين تغييرات را منحصرا نمي‌توانيم در تيم ملي انجام دهيم و بايد از بدنه ليگ آغاز كنيم. در حال حاضر 500 بازيكن در ليگ فعال هستند. ليگ ما سالي 50 خروجي دارد و از طرف ديگر 50 بازيكن جديد جذب مي‌كند. در نتيجه‌ هر 10 سال يك بار بدنه ليگ عوض مي‌شود و تغيير نسل مي‌دهد. اين يك آسيب است و بايد در سال حداقل 100 بازيكن از ليگ خارج و 100 بازيكن جديد وارد شوند كه اين حداقل است. پس بايد از جايي ساختن را آغاز كرد تا اين بازيكنان جديد وارد شوند. وقتي اين پروسه وجود نداشته باشند. 20 نفر از اين 500 بازيكن شاخصه و تيمشان فقط بالا مي‌رود. اگر مي‌خواهيم تيم ملي درست شود بايد بتوانيم در ليگ و در پست‌هاي مختلف بازيكن بسازيم تا از ميان آنها انتخاب كنند.

* پس در حال حاضر دست كي‌روش براي انتخاب بازيكن بسته است؟

ـ اصلا دست او نيست. كي‌روش ديد كه نمي‌تواند از ليگ بازيكنان مورد نيازش را جذب كند به همين دليل در كشورهاي مختلف مي‌گردد تا فردي را پيدا كند كه به نوعي ارتباطش با ايران بخورد و به عنوان ايراني براي ما بازي كند.

* به حضور بازيكنان دو رگه در تيم ملي اشاره كرديد. اين حركت را مثبت ارزيابي مي‌كنيد يا منفي؟

ـ اين مساله بيانگر واقعيت تلخي است كه شما به يكباره يك نفر را كه در ايران نبوده است، در يك روز بيايد و براي اولين بار در ورزشگاه آزادي بازي كند و منجي تيم شود، ظاهر اين مساله خوشايند است و همه از آن لذت مي‌برند. ولي در عمق واقعيت بسيار تلخي است. پس در اين 30 سال چه كاري شده است كه حالا يكي از جاي ديگر دنيا كه تا حالا در اين مملكت نبوده است بيايد و دو گل بزند.

* پس از اين كه كي‌روش به عنوان يك مربي پرتغالي در تيم ملي حاضر شد سيل مربيان پرتغالي به ليگ ما سرازير شد. آيا فوتبال ما مي‌تواند از پرتغال الگوبرداري كند كه اين مربيان پرتغالي هدايت تيم‌هاي ليگ را بر عهده گرفته‌اند؟

ـ اصلا موضوع اين نيست. اين رويكرد واسطه‌ها است. زماني افكار عمومي «ايچ» ها را قبول مي‌كرد. اما حالا مثل هواپيماي توپولوف هستند. توپولوف هواپيماي بدي نيست، ولي افكار عمومي آنها را قبول نكرد و ديگر وارد نشد. واسطه‌ها وقتي مي‌بينند كه مردم مربيان كروات را قبول نمي‌كنند به پرتغالي‌ها روي مي‌آورند. به هر حال واسطه‌ها بايد در ارتباطات دكه‌هايي داشته باشند.

* اصلا مي‌توان شباهتي بين فوتبال ما و پرتغال پيدا كرد كه بخواهيم به سبك پرتغالي‌ها كار كنيم؟

ـ آلمان با تمام حساسيتي كه به سبك خودش داشت آمد در يورو التقاطي بازي كرد. الان اين مسايل مطرح نيست. فقط رويكرد واسطه‌ها در اين مساله دخيل است.

* در بحث حذف جام حذفي شما جزو معدود موافقان بوديد، دليلتان براي اين چيست؟

ـ‌ راه ديگري نداريم. اگر سوال يك گزينه‌اي مطرح كنيم كه جام حذفي را برداريم يا خير؟ مشخص است همه مي‌گويند اگر جام حذفي باشد بهتر است. ولي وقتي چهار گزينه داشته باشيم كه هر چهار روز يك بار بازي برگزار كنيم، زمان اردوي تيم ملي را كم كنيم. زمان استراحت تيم‌هايي كه به آسيا مي‌روند را كمتر كنيم و يا جام حذفي را حذف كنيم. در چارچوب تقويم شلوغي كه داريم چهار روز يك بار نمي‌شود برگزار كرد. بنابراين مي‌بينيم كه حذف جام حذفي بهتر است. من هم كه مسئول باشم مي‌بينيم كه اين معقول‌ترين راه است.

* پس اين كار را به نوعي مي‌توان مسكن دانست؟

ـ فعلا تا زمان رفتن به جام جهاني تصميم درستي است.

* در فوتبال ما اين همه هزينه مي‌شود و هر ساله هم زيادتر مي‌شود و در نهايت بدهي باشگاه‌ها بيشتر از گذشته مي‌شود، با اين وضع چرا براي فوتبال آنقدر خرج مي‌شود و اين خرج‌ها چه عايد فوتبال ما مي‌كند؟

ـ چند روز قبل مقاله‌اي مي‌خواندم كه نوشته بود يك هفته‌ پس از پايان «يورو» نظرسنجي كردند و ديدند در اروپا مردم افسرده شده‌اند و منتظرند كه ببينند چه زماني فوتبال آغاز مي‌شود. فوتبال بايد مردم را جذب كند و به نوعي تفريح است و تنها يك بازي نيست، بلكه نيازي براي مردم است.

* اما به نظر مي‌رسد كه مردم ما بر خلاف مردم اروپا فوتبال زده شده‌اند؟

ـ مردم از فوتبال راضي نيستند، ولي دوست دارند. آنها از تحولات فوتبال رضايت ندارند و اما باز هم آن را دوست دارند. آن شوق سابق وجود ندارد، ولي اگر بدانند فوتبال در مسير پيشرفت قرار مي‌گيرد، اين شوق هم در آنها ايجاد مي‌شود.

* بحث‌هايي مطرح شد كه اجازه ورود تيم‌هاي بدهكار به ليگ برتر را نمي‌دهند. به نظر شما واقعا چنين كاري انجام مي‌شود؟

ـ يادم مي‌آيد در جام تخت جمشيد گفتند هر تيمي كه زمين ندارد را به ليگ راه نمي‌دهيم و همين مساله باعث شد كه همه زمين دست و پا كنند. فقط يك تيم اين كار را نكرد كه از ليگ هم كنار گذاشته شد. اين‌ها يكي از بخش‌هاي پيشرفت است. وقتي كه مي دانيد فساد وجود دارد بايد آستين بالا بزنيد و با آن برخورد كنيد. وقتي كه مي دانيد باشگاه‌ها حرفه‌اي نيستند، خصوصي نيستند، بدهكارند و همه قراردادها صوري است بايد برخورد شود.

* حالا كه همه اين‌ها را مسئولان مي دانند چرا برخورد نمي‌شود؟ چرا ايتاليا با فساد برخورد مي‌كند، اما ما نمي‌توانيم اين كار را انجام دهيم؟

ـ شايد فساد فوتبال ما از ايتاليا هم بيشتر باشد. شايد آنها اراده برخورد را دارند و ما نداريم. آنها اراده‌اش را دارند. اراده و اراده !!!