تقیانی‌پور علاوه بر دوربین تسلط خاص کارگردان در موقعیت‌سازی دراماتیک و جغرافیا سازی دارد. محیا دهقانی بازیگر جایگزین سارا رسول‌زاده به مراتب بازی بهتری از خود نشان داد و تبدیل به نقطه قوت سریال شد.

سرویس فرهنگ وهنر مشرق - فصل نخست سریال «نجلا» با روایتی متفاوت توانست در ردیف سریال‌های عامه‌پسند برتر سال‌های اخیر تلویزیون قرار گیرد. کارگردانی فصل اول و دوم این سریال بدون درنظر گرفتن نقد محتوایی، اثر شاخصی است و «خیراله تقیانی‌پور» با وسواس در ساختار سریال نشان داد، در مواردی خاص حتی از یک فیلمنامه پرنقص می‌توان، سریال مخاطب‌پسندی ارائه کرد. به واقع در فصل اول و دوم حوزه کارگردانی  وضعیت دوربین در این سریال کاملا آشکار است که به دنبال چیست، علی الخصوص در فصل اول که پلان‌های دورریز کمتری در سریال گرفته شد.

علاوه بر وضعیت دوربین، تسلط خاص کارگردان در موقعیت‌سازی دراماتیک و جغرافیاسازی از شگردهای درخور این سریال است. علی رغم پرداکشن‌های متوسط در تولید چنین آثاری، کارگردان نجلا با تبحر خاصی در فضاسازی اواخر دهه پنجاه بشدت موفق بوده و از این حیث سریال از  انتقادات تکنیکی مبراست.

استفاده از بازیگران در نقش‌های مناسب  و تسلط بازیگران نقش‌های فرعی و اصلی را نمی‌توان در هدایتگری سریال نادیده گرفت. بازیگران عرب و جنوبی لهجه‌های دقیقی از خود ارائه می‌دهند و این مسئله نشان می‌دهد که ظرافتی خاصی در تسلط هدایت بازیگران وجود دارد. اما با همه تلاش کارگردان برای ارائه یک سریال باکیفیت مشخص سریال از حیث محتوا از چند منظر قابل نقد و بررسی است.


 


چگونگی پرداختن به وجوه استراتژیک تاریخ

 مهمترین اشکال وارده به این سریال، عدم شناخت استراتژیک تاریخ سازندگان نجلا است.   نجلا (فصل اول)   از تاریخ شهریور ۱۳۵۸ یکسال قبل از آغاز جنگ ایران و عراق آغاز شده و در فصل دوم همزمان با جنگ ادامه پیدا می‌کند. این پیش فرض از چند جهت با آغاز جنگ ایران و عراق در شهریور ۱۳۵۹ در نقد سریال اهمیت پیدا می‌کند.

در سوابق فصل نخست درخواهیم یافت «شیخ ابراهیم» (پدر نجلا)   با یک زن عرب ازدواج کرده و قبل از تحت تعقیب قرار گرفتن توسط استخبارات  همراه خانواده‌اش در این کشور زندگی کرده و از فعالان سیاسی علیه دولت بعث بوده  است.   بر اساس روایت فصل اول، شیخ ابراهیم (سید مهرداد ضیایی) به دلیل فعالیت‌هایش سیاسی علیه حزب بعث و صدام از عراق متواری می‌شود.

در فصل اول شاهد حضور عباس، برادر نجلا در عراق هستیم که به عنوان نماینده پدر در عراق همچنان علیه رژیم بعث فعالیت می‌کند و استخبارات عراق به دنبال شکار اوست.


این سریال از منظر رویکرد استراتژیک، شبیه فیلم سینمایی چندین میلیاردی «مزار شریف» (حسن برزیده) در سال ۱۳۹۲ است. در سال ۱۳۹۲ در ایران فیلمی ساخته شد که نشان می‌داد اعضای سفارت ایران در کابل مشغول  شنود بی‌سیم‌های طالبان هستند و در چندسکانس بعدی اعضای سفارت توسط این گروه شبه نظامی به قتل می‌رسند. به تصاویر کنار هم قرار داده شده از کارکنان سفارت توسط برزیده(کارگردان) می‌توان عنوان جاسوسی را نسبت داد. فیلم که درباره شهدای سفارت ایران در کابل است که عملا با یک سکانس اشتباه به ضد خودش تبدیل می‌شود.


رویکردهای روایی «نجلا» شبیه فیلم «مزارشریف» است. شیخ(پدر نجلا) یک ایرانی ساکن عراق است که به دلیل حاد شدن فعالیت‌های سیاسی‌اش قبل از آغاز جنگ ایران و عراق از این کشور اخراج شده است و عباس فرزند او با داشتن ملیت ایرانی در عراق علیه حکومت صدام فعالیت می‌کند.

اپوزیسیون، سازمان تروریستی منافقین و دسته‌جات سیاسی مخالف حاکمیت و دیپلمات‌های رژیم بعث در ابعاد بین‌المللی تبلیغات گسترده‌ای را علیه جمهوری اسلامی سال‌ها در دهه شصت انجام دادند تا جمهوری اسلامی را به عنوان آغاز کننده جنگ معرفی کنند در صورتیکه تجاوز نظامی را رژیم بعث کلید زد. آنچه تحت عنوان تحریک به جنگ از سوی جمهوری اسلامی در پروپاگاندای مخالفان و اپوزیسیون در ارائه تاریخ دهه شصت توسط شبکه‌های فارسی‌زبان، علی‌الخصوص مستندهای بی‌بی‌سی و من‌وتو بزرگنمایی شده، نسبت دادن محور تحریکات مردمی عراق و انقلاب علیه صدام، از سوی جمهوری اسلامی است.


با افزایش نارضایتی‌ها در عراق و سلطه‌گری حزب بعث در دهه هفتاد میلادی، پیروزی انقلاب اسلامی تاثیر بسزایی در تحرکات مردم عراق برعلیه صدام داشت، اما جمهوری اسلامی نوپا، در درون سیستم با کارشکنی‌های حزبی و سازمانی پس از انقلاب مواجه بود و نمی‌توانست نقشی در تحرکات مردمی عراق داشته باشد.

بر سر این موضوع سال‌ها مجادله فراوانی میان روشنفکران و مخالفان داخلی و خارجی وجود داشته و صدها برنامه، مناظره، مقاله تحقیقی و اثباتی در مورد عدم دخالت ایران و جنبش مردمی شهید محمدباقر صدر به نگارش درآمده است.

گزارش شبکه اینترنشنال تازه تاسیس در سال 1397  نشان می‌دهد یکی از محورهای مورد علاقه شبکه‌های فارسی جعل تاریخ و نسبت دادن تحریک صدام توسط  امام خمینی (ره) است.  

با انتشار خاطرات «سیدمحموددعایی» سفیر وقت ایران در عراق (در سال‌های ابتدایی انقلاب)   و مستند «استخوان لای زخم» محمدحسین مهدویان جدل‌هایی درباره گزاره‌های تاریخی این دو اثر تاریخی مطرح شده که بر خلاف ادعاهای ارائه شده، جمهوری اسلامی هیچگاه ریل‌گذار حمله صدام به ایران نبوده است.


سال‌های متوالی گروه‌های پژوهش‌گر تاریخی وابسته (داخلی و خارجی)   تلاش کردند تا نظریه دخالت در امور عراق به قصد انقلاب دوم(قبل از شروع جنگ هشت‌ساله) گسترش پیدا کند و وقایع منجر به شهادت «محمدباقر و بنت‌الهدی صدر»   توسط صدام را به دخالت‌های ایران در عراق نسبت دهند.  

در سریال نجلا  شیخ و عباس، به ترتیب پدر و برادر نجلا با ملیت ایرانی مشغول فعالیت علیه حاکمیت صدام حسین هستند و با برخی اعضای موثر کمیته انقلاب اسلامی (پسر دایی عبد) در ایران ارتباط دارند. سریال نجلا متاسفانه با عدم دقت در نگارش فیلمنامه دچار این اشتباه می‌شود و اگر ملیت نجلا و پدرش عراقی می‌بود، جذابیت‌های دراماتیک سریال چندین برابر افزایش پیدا می‌کرد و با توجه به شرایط دیپلماتیک فعلی تبدیل به مضمونی به رابطه دو ملت تبدیل می‌شد.

  با شروع فصل دوم انتظار می‌رفت که گسترش روایت (آداپته شدن سریال) در این فصل وجوه اشتباه استراتژیک فصل اول را اصلاح کند اما در فصل دوم  برخلاف انتظار خرده روایت دخالت اتباع ایرانی در امور عراق قبل از جنگ،   در فصل دوم بیشتر گسترش یافت و «عبد» و دوستانش موسسان شبیه یک گروه شبه نظامی فعال علیه دولت صدام هستند که این نگره داستانی نقطه نظرات تاریخی در آن برهه را به چالش می‌کشد.

پاشنه آشیل تغییر بازیگران تبدیل به نقطه قوت سریال شد


در تولیدات کمپانی فدک فیلم متعلق به تهیه کننده سعید سعدی، مسئله تغییر بازیگران در سریال‌های چند فصلی تبدیل به یک رویه شده است. به عنوان مثال در فصل سوم بچه‌ مهندس تولید فدک فیلم (دفتر جناب سعدی)، بازیگر نقش «جواد جوادی» که مخاطب دو فصل ابتدایی را به قصد تماشای بزرگسالی او دنبال کرده را با شمایل بزرگسالانه  روزبه حصاری مواجه شد که اثر بسیار جامعی در این نقش داشت.

سمت راست محمدرضا رهبری جایگزین روزبه حصاری در سریال بچه مهندس به تهیه کنندگی سعید سعدی

فدک فیلم تصمیم گرفت فصل چهارم این سریال را تولید کند و به ناگهان چند نفر از بازیگران اصلی این سریال را بنا به هر دلیلی کنار گذاشتند و شایعاتی در فضای مجازی منتشر شد که عدم همکاری با روزبه حصاری و سعید کریمی مطالبه دستمزدهای غیر متعارف بوده  و در فصل بعدی ناگهان محمدرضا رهبری جایگزین بازیگر نقش اصلی سریال شد و با وجود اعتراضات گسترده مخاطبان اما سریال با تغییر بازیگر پخش شد.

تغییر بازیگر در سریال نجلا و جایگزینی محیا دهقانی به جای سارا رسول زاده  برخلاف انتظارها سبب افزایش کیفیت سریال در حوزه اجرای بازیگران شد


 در فصل اول نجلا سارا رسول‌زاده ایفاگر نقش نجلا بود اما در فصل دوم این سریال حضور پیدا نکرد و محیا دهقانی جایگزین این بازیگر شد. با اینکه دهقانی مسلط‌تر از  رسول زاده نقش نجلا را ایفا کرد، در هر اثر سریالی تغییر بازیگر در قید حیات، قطعا لطمه فراوانی به آن مجموعه خواهد زد.

آیا نجلا در گسترش روایت فصل دوم موفق بود؟

نجلا در گسترش داستانی فصل دوم ضعیف عمل کرد و تیم نگارشی فصل اول  تک نفره شد و  اشتباهات نمایشی سریال افزایش پیدا کرد.  

به عنوان مثال در فصل اول سریال با تصویر بازگشت دست‌جمعی عبد و همراهانش به پایان می‌رسد. اما در فصل دوم او را در زندان بعثی‌ها می‌بینیم. دلایل و استدلال‌های دراماتیک این اتصال روایی برای مخاطب شفاف نیست. در فصل دوم، چندین قسمت از این مجموعه  به رهایی عبد از زندان اختصاص پیدا می‌کند، اما در همین فصل عبد برای اعاده حیثیت  دوباره به زندان بعثی بازمی‌گردد و با یک نقشه از پیش طراحی شده دوباره از همان زندان فرار می‌کند.

 در فصل اول عبد (حسام منظور)   و نجلا با جابجایی‌های مکرر موفق به ملاقات با عباس متواری می‌شوند، اما در فصل دوم این موضوع مطرح می‌شود که عبد با لو دادن محل استقرار  عباس موفق به فرار از عراق شده است.

مخاطبی که فصل اول را با دقت تماشا کرده و پیچیدگی‌ های محل اختفای عباس را با وضوح بیشتری دنبال کرده، چگونه می‌تواند باور کند که عبد از محل اخفتای عباس مطلع است!؟

سریال حفره‌های روایی فراوانی دارد و  پخش همزمان این سریال با فصل سوم  «زیرخاکی» منجر سئوالی کلیدی  شد.   پیرنگ هر دو سریال شبیه یکدیگر است و شخصیت‌های اصلی هر دو سریال، اسیر در زندان بعثی‌ها، برای فرار تلاش می‌کنند و این سطح از شباهت با دو قالب کمدی و جدی نشان می‌دهند نظارت در سطح کلان در انتخاب موقعیت‌های دراماتیک و کنداکتور پخش با چالش‌های جدی مواجه است.