اين کارشناس حوزه زنان که نخواست نامش فاش شود، در ادامه افزود: اگر خواستههاي زنان متفاوت از اولويتهاي ارزشي نظام باشد، ايده ناکارآمدي نظام اسلامي شکل ميگيرد و اين احساس در زنان پديد ميآيد که حاکميت درصدد برآوردن مطالبات آنها نيست و در اين ميان جريانها و تشکلهاي زنانه و حتي فمينيستي که خود را همسو با مطالبات زنان نشان مي دهند، ائتلافي را براي جامعه زنان در مقابل حاکميت شکل خواهد داد. به عبارت ديگر جريانهاي مخالف نظام سياسي از پتانسيل موجود در مطالبات زنان به نفع خود سود ميبرند. بنابراين لايههاي اپوزيسيون ضخيمتر خواهد شد.
وي در ادامه اظهار داشت: زنان با مشکلات عيني و واقعي دست به گريبانند و مطالباتي هرچند نهفته در اين خصوص دارند؛ اما ممکن است نظام سياسي کشور اولويتهاي زندگي زنان را امور ديگري بداند. که اين عدم هم سو بودن اولويت ها خودش چالش هاي فراواني را ايجاد مي کند .
اين کارشناس زنان افزود: يکي از نشانههاي تعارض زماني است که حاکميت اسلامي تحتتأثير خواست مجامع بينالملل و حتي متناسب با گزارشات، و بخشنامههاي نهادهاي بين المللي، اولويتهاي زندگي زنان ديگر نقاط جهان يا اولويتهاي تصميمسازان و مديران عرصه بينالملل در الگوي غربي را در صدر مطالبات زنان ايراني قرار دهد.(هر چند که اين موضوع در 8 سال اصلاحات صورت گرفت)
وي گفت: در صورت پذيرش خواست مجامع بين المللي، نيازهاي کاذب يا مطالبات دسته چندم را به دغدغههاي اصلي زنان تبديل ميکند. آنگاه تودههاي ميليوني زنان که با مشکلات عيني ديگر دست به گريبانند، از وضعيت موجود احساس ناخرسندي ميکنند.
وي در ادامه اظهار داشت: همگرايي ميان نظام ارزشي مورد نظر حاکميت اسلامي و زنان، منجر به تبيين اولويتها و برنامههاي نظام براي زنان مي شود و تاکيد بر حل مشکلات واقعي زنان به معناي رهايي از تعارض ارزشهاي مدرنيته و اسلام و نيز همسويي عظيمي ميان زنان و حاکميت اسلامي را ايجاد مي کند که اين همسويي مانع به هدر رفتن سرمايههاي ملي شده، حل مشکلات عيني و استقرار پايدار تفکر اسلامي در امر توسعه و عدالت را موجب ميگردد.
اين کارشنان در پايان افزود: مسئله زنان، مطالبات و اولويتهاي زندگي آنان، بيشتر براي مديران زن و مديران امور زنان دغدغه است و رجال سياسي نسبت به اين مسئله دغدغه کمتري دارند و حتي ممکن است احساس شود در حل مشکلات اين قشر با صفبندي زنانه مردانه مواجه شدهايم.
گفتني است مسائل زنان به مسائل خانواده و مسئله خانواده به همه مسائل اساسي کشور در ابعاد فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي ارتباط دارد و کم توجهي مسئولان نظام به مسائل زنان آسيبي جدي به شمار ميآيد.
بنابراين لازم است مديريت نظام اسلامي در هرم سياسي کشور به مطالبات زنان به عنوان کنشي اجتماعي بينديشد که ميتواند به مسايل فرهنگي، اقتصادي، سياسي و حتي امنيتي پيوند بخورد، قطعاً چنين کنش نيرومندي به راهبري و مديريت قوي نيازمند است.