کد خبر 13796
تاریخ انتشار: ۱۸ آبان ۱۳۸۹ - ۱۵:۴۵

جرج بوش از دستور خود به پنتاگون در دوره رياست جمهوري اش براي بررسي همه کارهاي مرتبط با حمله به ايران پرده برداشت.

به گزارش مشرق به نقل از آفتاب، کتاب خاطرات جرج بوش پسر منتشر شده است. "مايکل تامسکي" خبرنگار روزنامه گاردين بخش‌هايي از اين کتاب را با موضوعاتي دسته بندي کرده است که بر اساس آن معلوم مي‌شود طرح حمله به ايران از سوي جرج بوش ارائه شده است. بخش هايي از اين خاطرات بدين شرح است:

حمله به تأسيسات هسته‌اي ايران: من به پنتاگون دستور دادم هر کاري براي حمله نياز است بررسي و مطالعه کنند. حداقل اين کار مي تواند ساعت بمب را از کار بياندازد!

حمله مخفيانه به سوريه: ما اين موضوع را به طور جدي بررسي کرديم ولي سازمان سيا و سازمان هاي نظامي اعتقاد داشتند اين کار بسيار خطرناک است و امکان لغزش در آن بسيار است.

دوستي با توني بلر: اولين تلفن جرج بوش بعد از حادثه يازدهم سپتامبر به توني بلر زده شد. اين مکالمه دوستي ما را بيشتر از گذشته کرد و در خصوص سران کشورهاي خارجي احساس کردم بيشتر با توني بلر نزديک هستم. بعد از سالها بعضي از متحدان ما در پيروي از ما ترديد کرده اند ولي فکر کنم توني بلر هنوز هم با ماست.

11 سپتامبر: آن هواپيما بايد بدترين پرواز در طول تاريخ را تجربه کرده باشد. چطور مي تواند دو هواپيما در يک روز به برج جهاني بخورد. شايد خلبان سکته قلبي کرده باشد...خون من به جوش آمد. ما مي خواستيم ببينيم چه کسي اين کار را کرده است.

حمله به عراق: منطقه از نظر برقراري دموکراسي منطقه جواني است و قابليت هاي بالايي دارد. مردم عراق با دولتي بيشتر سازگار هستند که به جاي شکنجه و کشتار به حرفهاي آنها گوش دهد. ما در عراق اشتباه کرديم ولي علت حمله صحيح بوده است.

شکنجه: هيچ شکي درباره اين مسأله وجود ندارد ولي کارشناسان و پزشکان به سازمان سيا اطمينان داده‌اند که شکنجه‌ها آسيب جدي به زندانيان وارد نمي‌کند. من مي‌دانستم روزي اين مسأله به اطلاع عموم مردم خواهد رسيد و فاش خواهد شد ولي مجبور بوديم و اعتقاد داشتيم مردم آمريکا نيز با اهداف ما همراه خواهند شد. من ترجيح مي دادم اطلاعات با روش ديگري کسب شود ولي انتخاب بين برقراري امنيت و رعايت ارزش هاي انساني سخت است.

طوفان کاترينا: گفته مي‌شود که من يک نژادپرست هستم ولي من به لورا گفتم که اين بدترين حادثه در طول حکومت من در کاخ سفيد بود. امروز هم همان احساس را دارم. من افتخار مي کنم در آن لحظه تصميمات خوبي اتخاذ کردم. بعد از گذشت سالها از حادثه کاترينا مشکل اين نيست که من در آن لحظه تصميمات اشتباهي گرفتم بلکه مشکل اين است که زمان زيادي طول کشيد براي نجات مردم سياه پوست تصميم بگيرم.

اسامه بن لادن: شديدا مي خواستم بن لادن را تسليم عدالت کنم. حقيقت اين بود که تلاش هاي ما براي جستجوي او کافي نبوده است. در حالي که ما هرگز بن لادن را پيدا نخواهيم کرد اما مي توانيم او را مجبور کنيم روش هايش را عوض کند. اين به ما کمک مي کند او را ناديده بگيريم و فراموشش کنيم تا اينطور نشان دهيم که يازده سپتامبر آنقدرها هم اتفاق مهمي نبوده است.

باراک اوباما: او بطور وحشتناکي بين رأي دهندگان ها محبوبيت پيدا کرده است...داشتم فکر مي کردم اگر فردي آفريقايي - آمريکايي بتواند پيروز انتخاب شود چه مي‌شود... شايد تا چند روز قبل از انتخابات فکرش را هم نمي کردم ولي حالا بايد ديد که اگر يک آفريقايي آمريکايي عضو کاخ سفيد دو تا پسر خودش را وارد دفتر بيضي (دفتر کار رئيس جمهور آمريکا در کاخ سفيد) کند چه مي‌شود. حتماً دور اتاق را با تعجب نگاه مي‌کند و يکي مي‌دود تا اوباما را پيدا کند؟