تهران- ایرنا- یکی از آزادگان هشت سال دفاع مقدس گفت: برای وعده نهار در اردوگاه‌های عراقی یک بیل غذا را برای ۱۵ نفر در یک ظرف می‌ریختند که تقریبا سهم هر نفر نصف یک لیوان می‌شد و کسی با این میزان غذا سیر نمی‌شد، فقط می‌توانستیم زنده بمانیم. 

به گزارش مشرق، مسعود قربانی که پس از ۶ ماه حضور در جبهه‌های نبر حق علیه باطل، در تیرماه ۱۳۶۷ به اسارت نیروهای بعثی درآمد و حدود ۲۷ ماه از عمر خود را در اردوگاه اسرای مفقودالاثر تکریت ۱۲ سپری کرده است در گفت‌وگو با خبرنگار ایثار و شهادت ایرنا گفت: عراقی‌ها برای وعده نهار در اردوگاه برای هر ۱۵ اسیر یک بیل برنج با آب خورشت می‌دادند.

وی ادامه داد: در اوایل اسارت برای صبحانه نیز نصف لیوان چایی با ۲ نان ساندویچی کوچک به ما داده می‌شد که یکی از آن نان‌ها را باید برای شام نگه می‌داشتیم، نان‌های ساندویچی اغلب خمیر و بیات بود.

شکنجه‌گر بودن فضای اردوگاه تا سیاه‌چال  

این آزاده دفاع مقدس افزود: استاندارد سالن‌های اردوگاه‌های عراقی برای ۵۰ نفر تعریف شده بود اما در هر سالن بیش از ۱۶۰ نفر و در یک اردوگاه با ۹ سالن بیش از یک هزار اسیر را جا داده بودند و به دلیل کمبود فضا اردوگاه شکنجه‌گر و غیرقابل‌تحمل شده بود.

قربانی اضافه کرد: تهویه مناسب و وسایل سرمایشی برای فصل تابستان در اردوگاه‌ها وجود نداشت و به دلیل شدت گرما، بوی تعفن فضای آسایشگاه را غیرقابل‌تحمل می‌کرد.

وی توضیح داد: از یک رزمنده خواسته شده بود که به امام خمینی (ره) توهین کند، با توجه به فرمایش امام رزمندگان مجاز بودند در این مواقع برای حفظ جان خود به او توهین کنند با این وجود او از این کار امتناع کرد و شعار مرگ بر صدام را سر داد، اقدام او باعث شد نقیب جمال فرمانده اردوگاه او را احضار کند؛ بر  روی بدن او را پس از برهنه کردن آب می‌ریختند و او را با شلنگ و کابل کتک می‌زدند و سپس ۲ هفته در اتاق سیاه‌چال زندانی شد.

قربانی یادآور شد: زمین اتاق سیاه‌چال بسیار سرد بود و به زندانیان غذا و آب بسیار محدود می‌دادند تا فقط زنده بمانند.

وی با بیان اینکه وضعیت سرویس‌های بهداشتی نیز بسیار بحرانی بود، توضیح داد: چهار یا پنج توالت قدیمی برای بیش از یک‌هزار نفر در نظر گرفته شده بود و افراد برای رفتن به دستشویی باید در صف‌های کیلومتری می‌ایستادند تا نوبتشان شود.

نگه‌داشتن اجابت مزاج از شب تا صبح

این آزاده دفاع مقدس با بیان اینکه توالت داخل سالن‌ها وجود نداشت اگر کسی نیاز به اجابت مزاج و دستشویی داشت باید شب تا صبح تحمل می‌کرد تا بتواند پس از انتظار در صف‌های طولانی به توالت برود، یادآور شد: آب برای سرویس‌های بهداشتی به‌صورت مخزن و محدود بود.

 قربانی گفـت: برای استحمام نیز در یک سالن ۱۰ دوش وجود داشت که این تعداد برای جمعیت هزارنفری بسیار کمبود ما باید در زمان بسیار کوتاه‌بین ۳ تا ۵ دقیقه استحمام می‌کردیم یعنی در حد یک آب‌تنی و نمی‌شد به‌درستی تن خود را بشوییم. از سوی دیگر بیشتر مواقع آب حمام سرد بود.

وی خاطرنشان کرد: برای آب آشامیدنی نیز یک تانکر کوچک آب بالای ساختمان قرار داده بودند که لوله آن به داخل آسایشگاه وصل می‌شد و تابستان‌ها آب آن بسیار گرم بود.

شهادت اسرا به دلیل نبود امکانات و درمان نامناسب

این آزاده دفاع مقدس توضیح داد: یک بهداری بدون امکانات برای اسرا در نظر گرفته شده بود. زمانی که اسرا بیمار می‌شدند آنها را به آنجا می‌بردند اما داروی مؤثری نداشتند فقط به افراد مسکن، آنتی‌بیوتیک یا آمپول پنی‌سیلین می‌دادند بسیاری از اسرا به دلیل نبود داروی مناسب  نظیر شهید قنبر نوری قلباش  که با هم به جبهه اعزام و اسیر شدیم در اردوگاه شهید شد. وی از رزمندگان مخلصی بود که زیاد روزه می‌گرفت به همین دلیل وضعیت مزاجی و معده او دچار مشکل شده بود و به‌خاطر اینکه به‌خوبی به وی رسیدگی نشد ۲ روز بعد از بیماری به درجه رفیع شهادت رسید.

قربانی ادامه داد: رزمندگانی که به دلیل دندان‌درد به بهداری مراجعه می‌کردند، عراقی‌ها از روی عمد دندان سالم آنها را می‌کشیدند. 

کتک زدن اسرا و محدودکردن فعالیت‌های مذهبی

این آزاده دفاع مقدس که به دلیل عوارض ناشی از شکنجه دارای ۲۵ درصد جانبازی است، گفت: یکسری شکنجه‌ها عمومی بود همه را به خط می‌کردند و آنها را کتک می‌زدند اما افرادی که پست‌های حساس نظیر فرمانده یا فعالیت‌های سیاسی و  عقیدتی داشتند را بیشتر مورد آزار و اذیت قرار می‌دادند.

قربانی اذعان داشت: نیروهای بعث اوایل اسارت محدودیت‌های شدیدی برای فعالیت‌های دینی و مذهبی نظیر نماز جماعت و خواندن قرآن به‌صورت دسته‌جمعی را در نظر گرفته بودند و افرادی که در زمینه مسائل عقیدتی و سیاسی فعال بودند را به‌شدت شکنجه می‌کردند.

وی گفت: برگزاری مراسم عاشورا را نیز ممنوع کردند اما ما مقاومت می‌کردیم و با فرارسیدن دهه اول عاشورا رزمندگان در آسایشگاه‌ها با برگزاری مداحی و مراسم سینه‌زنی به عزاداری می‌پرداختند؛ نگهبانان موضوع را به فرمانده اردوگاه اطلاع می‌داد و این امر باعث نگرانی نیروهای عراقی می‌شد. اوایل که این نوع از مراسم‌ها را برگزار می‌کردیم نگهبانان رزمندگان را کتک می‌زدند تا مانع از برگزاری مراسم شوند اما رزمندگان جلوی چشم فرمانده و نگهبانان اردوگاه به عزاداری می‌پرداختند و آن‌قدر در برگزاری مراسم‌ها پافشاری می‌کردیم تا اینکه عراقی‌ها مجبور شدند در برابر خواسته ما کوتاه بیایند.

قربانی ادامه داد: حزب حاکم عراق مخالف سرسخت برگزاری مراسم‌های مذهبی بخصوص به‌صورت گروهی بود، سال اول اسارت افرادی که به برگزاری مراسم‌های مذهبی می‌پرداختند شناسایی و فردای آن روز آنها را به‌شدت شکنجه می‌کردند. اما افرادی که پای دین و عقیده خود ایستاده بودند به‌آسانی از خواسته خود دست برنمی‌داشتند.

ماه رمضان در اسارت 

این آزاده دفاع مقدس گفت: دوره اسارت بهترین فرصت برای خودسازی آزادگان بود. آنها با امکانات کم روزه می‌گرفتند به ما ۲ نان ساندویچی برای ۲۴ ساعت داده می‌شد آن را در وعده‌های سحر و افطار استفاده می‌کردیم. شرایط خیلی سخت بود غذای کافی وجود نداشت بدون میوه یا غذای مقوی با نان خشک و مقدار کمی آب که اغلب اوقات گرم بود رزمندگان روزه می‌گرفتند. 

قربانی افزود: شب‌ها لیوان‌ها را پر از آب می‌کردیم بعد دور آن را یک‌پارچه خیس می‌بستیم و در پنجره آسایشگاه قرار می‌دادیم تا کمی خنک شود و آن را در وعده سحر بنوشیم.

وی خاطرنشان کرد: جنگ که تمام شد بحث مذاکرات بین ایران و عراق در گرفت. در آن زمان نیروهای عراقی به کویت حمله کردند و به دلیل فشار مضاعفی که در جنگ بر نیروهای بعثی وارد شده بود صدام قطعنامه را پذیرفت. یکی از بندهای آن قرارداد آزادی اسرا بود، اولین گروه آزادگان ۲۶ مراد سال ۱۳۶۷ آزاد شدند. بنده نیز به همراه برخی دیگر از آزادگان در آذرماه همان سال از بند اسارت آزاد شدم. پس از آزادی از اسارات و آمدن به خاک ایران ۲ روز در قرنطینه ماندیم تا بررسی‌های پزشکی بر روی رزمندگان انجام شود تا مبادا مبتلا به بیماری مسری باشند.

 دور از چشم صلیب

قربانی پس از آزادی به تحصیل ادامه داد و اکنون به‌عنوان معلم مشغول فعالیت است. او مجموعه خاطرات خود را  از زمان اسارت در غالب یک کتاب با عنوان دور از چشم صلیب در هشت فصل به رشته تحریر درآورد و  به‌ تازگی توسط انتشارات پیام آزادگان در ۱۴۴ صفحه، هزار نسخه منتشر شده است.

این کتاب در سه بخش تقسیم شد، بخش اول مربوط به دوران کودکی، بخش دوم دوران جبهه و جنگ و بخش سوم مربوط به خاطرات دوران اسارت وی در هشت سال دفاع مقدس است.

در بخشی از کتاب دور از چشم صلیب آمده است: اسرایی که تحت‌نظر صلیب سرخ بودند، می‌توانستند چیزهایی که می‌خواهند را بنویسند حتی به آنها دفتر و قلم می‌دادند. اما افرادی که نام آنها در لیست صلیب سرخ قرار نداشت، آزادی عمل نداشتند فعالیت‌های ما در زمینه نگارش مطالب به‌صورت مخفیانه بود و اگر محرز می‌شد شکنجه می‌شدیم. اسرایی که نام آنها در لیست صلیب سرخ قرار نداشت از باتری سوخته به‌عنوان قلم و از پاکت‌های پودر لباسشویی و حاشیه روزنامه‌های عربی که به دست آنها می‌رسید برای نوشتن مطالب موردنظر خود استفاده می‌کردند.

منبع: ایرنا