هادي محمدي، کارشناس ارشد مسائل خاورميانه گفت: انتصاب "بندر بن سلطان بن عبدالعزيز" به رياست سازمان استخبارات عربستان سعودي با حفظ سمت دبيري شوراي عالي امنيت ملي اين کشور، ترکیبی از موازنه‌های مؤثر مداخله‌جویانه آمریکا و انگلیس در عربستان سعودی بود.

"هادی محمدی" تحلیلگر مسائل منطقه در گفت‌وگو با مشرق در مورد انتصاب شاهزاده "بندر بن سلطان بن عبدالعزيز" به ریاست سازمان اطلاعات عربستان سعودی با حفظ سمت دبيري شوراي عالي امنيت ملي اين کشور، به مجموعه عوامل داخلی و خارجی این انتصاب اشاره کرده و تأکید می‌کند که رقابت در میان چهره‌های مطرح خاندان آل‌سعود در تصاحب پست‌های کلیدی در این کشور به صورت جدی در جریان است و افراد این خاندان معمولاً به دنبال کسب منافع و قدرت بیشتر برای خود هستند و این رقابت‌ها در میان افراد بانفوذتر و قدرتمندتر تأثیر زیادی در اوضاع داخلی این کشور دارد.

وی افزود : البته در شرایط فعلی که حلقه اول قدرت در عربستان سعودی پیر و فرتوت شده است و هر از چند گاهی یکی از سران این کشور از بین می‌روند، اوضاع برای حامیان غربی عربستان سعودی از جمله آمریکا نگران‌کننده شده است، چرا که غرب به عربستان به عنوان یک انبار انرژی و منبعی برای تأمین مالی توطئه‌های خود در منطقه و جهان نگاه می‌کند واز این رو نیاز دارند که این کشور حالت باثبات و پایداری داشته باشد.

محمدي با اشاره به اينکه نگرانی‌های آمریکا بعد از مرگ نایف بن عبدالعزیز ولی‌عهد سابق سعودی و سکته اخیر ملک عبدالله بن عبدالعزیز شاه این کشور بیشتر شده است، گفت: موج بیداری اسلامی در منطقه، فضای کشورهای عربی را متأثر کرده و گر چه این موج در مراحل اولیه خود است اما از آنجا که مردم عربستان از حداقل‌های آزادی و دموکراسی و حقوق بشر برخوردار نیستد و موج بیداری‌ها به کشورهای همسایه سعودی نیز کشیده شده است، این نگرانی برای غرب مضاعف شده است.

وي با بيان اينکه مهندسی این موضوع برای آمریکا یک اولویت ویژه به شمار می‌رود تا بتواند از یک سو هر چه بیشتر اجرای سیاست های خود را در منطقه تضمین کند و از سوی دیگر همگرایی سیاست‌های مقامات سعودی با کاخ سفید را افزایش دهد، تصريح کرد: در این راستا کاخ سفید سعی می‌کند تا افرادی را که روابط نزدیک‌تری با آمریکا دارند و آمریکا از اطمینان بیشتری نسبت به آنها برخوردار است، در پست‌های کلیدی قرار دهند و تغییر مقرن نیز در همین راستا بود، چرا که وی به رغم قرابتي که با آمریکا داشت، اطمینان مقامات کاخ سفید را جلب نکرد و به همین علت واشنگتن ترجیح داد فرد مطمئن‌تری را برای این سمت انتخاب کند که کاملاً همسو با سیاست‌های آمریکا در منطقه جهان باشد.

وی ادامه داد که سیاست‌های مقرن و همچنین نایف بن عبدالعزیز گرچه وابسته به سیاست‌های کاخ سفید بود، اما برخی اوقات نیز تفاوت‌هایی در آن دیده می‌شد و این افراد تصمیمات مستقلی را نیز در راستای منافع جریان وهابی و افراطی در این کشور اتخاذ می‌کردند، اما بندر کاملاً همسو با سیاست‌های غرب است و به همین علت می‌توان گفت این انتصاب ترکیبی از موازنه‌های مؤثر مداخله‌جویانه آمریکا و انگلیس در عربستان سعودی بود.

محمدی در مورد احتمال کودتای نرم بعد از مرگ عبدالله بن عبدالعزیز از سوی بندر بن سلطان با هماهنگی غرب، این موضوع را بعید ندانست و تأکید کرد که آمریکا تلاش می‌کند تا از رده دوم فرزندان آل سعود مسؤولان حکومتی را با اطمینان بیشتری انتخاب کند تا منافع آینده خود را تأمین کند.

وي افزود: هنری کسینجر نیز در این راستا تأکید می‌کند که آمریکا برای منافع خود در عربستان باید در صورت مرگ ملک عبدالله، یا دچار شدن وی به مرگ مغزی، اعلام مرگ را به تعویق بیندازد و مانند آریل شارون، جنازه وی را حفظ کند تا نظام دچار فروپاشی نشود، باید حاکمیت نسل اول به  نسل دوم تحویل داده شود تا منافع آمریکا از یک حالت استمرار برخوردار شود.

وی تأکید کرد که احتمال کودتای نرم در صورت مرگ عبدالله از سوی بندر بن سلطان دور از واقعیت نیست، چرا که وی یکی از گزینه‌های جدی غرب برای رسیدن به تخت پادشاهی در عربستان است و جايگزيني وي به جاي مقرن، اين احتمال را تقويت کرد.


این تحلیلگر مسائل راهبردی در زمینه پیامدهای منطقه‌ای این انتصاب گفت که در پی رسیدن بندر بن سلطان به ریاست سازمان اطلاعات عربستان، سیاست‌های ریاض در منطقه و همسویی آن با سیاست‌های کاخ سفید از ضریب امنیت بیشتری برخوردار می‌شود و آمریکا خیالش از این بابت راحت‌تر می‌شود. پیشتر گرچه سیاست‌های عربستان همسو با آمریکا بود، اما گاهی اوقات نیز تحت فشار جریان‌های وهابی تصمیمات مستقلی گرفته می‌شد، اما با روی کار آمدن بندر این اطمینان در نزد مقامات آمریکایی بیشتر می‌شود.

محمدی در مورد تأثیر این انتصاب بر سیاست‌های عربستان در سوریه گفت که در سوریه بیش از آنچه به اجرا گذاشته شده، انتظار دیگری نمی‌رود، البته شاید این انتصاب این تأثیر را در سوریه داشته باشد که وزن گروه‌های سلفی در مقایسه با دیگر مخالفان دولت سوریه از جمله اخوانی‌ها پررنگ‌تر شود، این موضوع برای آمریکا و اسرائیل نیز سوپاپ اطمینان را ایجاد می‌کند، چرا که آمریکا و غرب نگران این است که اگر بتواند در براندازی نظام سوریه موفق شود، ممکن است گروه‌هایی در این کشور روی کار آیند که کاخ سفید زیاد نتواند روی آنها اعمال نظر کند و کنترلی بر دولت آینده نداشته باشد، اما با این وجود نگرانی آمریکا در این مورد نیز برطرف می‌شود.

وی در مورد احتمال تغییر در سیاست‌های ریاض در بحرین با توجه به انتصاب بندر گفت که جریان نایف یک مجموعه افراطی بود اما با حضور بندر سیاست‌های عربستان در قبال بحرین یکدست‌تر می‌شود البته ممکن است در شرایط کنونی بحرین و ایجاد پارادوکس‌های مختلف در مواضع آمریکا شاهد اقدامات نمادین در این کشور باشیم، چرا که شرایط فعلی برای آمریکا قابل تحمل نیست، کاخ سفید از یک طرف نمی‌تواند منادی آزادی و دموکراسی و حقوق بشر باشد و از طرف دیگر هواداران دیکتاتور خود را علناً تقویت کند، بنابراین مجبور است برخی تغییرات نمادین را در این کشور انجام دهد و این اقدام نیز با وجود بندر برای آمریکا ساده تر و مطمئن تر خواهد بود.