به گزارش های مشرق، از روزهای ابتدایی انتصاب فرهاد دانشجو به عنوان رئیس دانشگاه آزاد بسیاری از رسانه ها برای مصاحبه با آقای رئیس علاقه نشان می دادند. شاید بعد از کش و قوس های فراوان خیلی ها احساس می کردند که دیگر دوران سختی فرهاد تمام شده و روزهای بعدی برای وی و همکاران جدیدش به شیرینی می گذرد، اما انگار دانشگاه آزاد همیشه باید خبرساز باشد، چه با جاسبی و با فرهاد دانشجو!
به نظر من اگر معرفت و شناخت آدم ها نسبت به مسائل سياسي، فرهنگي، ديني، اسلام، شيعه، سنت پيغمبر صلي الله عليه و آله و رفتار و منش ائمه اطهار، انقلاب اسلامي، رهبر كبير انقلاب و رهبر معظم انقلاب بيشتر شود، خودشان در ساخت فرهنگ صحيح و جلوگيري از تبعات منفي، كار بسيار ارزشمندي انجام خواهند داد.
اولين وظيفه كارهاي فرهنگي در اين راستا، بايد افزايش دادن شناخت و معرفت دانشجويان، كارمندان و اعضاي هيئت علمي در اين زمينه ها باشد و همچنين هدف برنامه ها بايد پيگيري اين مسائل باشد؛ البته اين گونه نيست كه بخواهيم از امروز برنامه ها را از «ب» بسم الله شروع كنيم.
اولين بازخوردي كه از اين طرق دريافت كرديم، اين بود كه تا به امروز تمركز ما روي دانشجويان بوده است، يعني وقتي مي گفتيم معاون فرهنگي مثل اين بوده كه مي گفتيم معاون فرهنگي دانشجويي. به نظر مي رسد معاونت فرهنگي بايد ابعاد گسترده تري بگيرد و به معاونت فرهنگي دانشجويي، كارمندي و اعضاي هيئت علمي تبديل شود، بنابراين بايد برنامه هاي فرهنگي براي اعضاي هيئت علمي تبيين شود؛ چرا كه اگر اين برنامه ها براي اعضاي هيئت علمي درست تبيين شود، از آنجا كه اعضاي هيئت علمي ما هم انسان هاي شريفي هستند، قطعاً هر كدامشان مي توانند نفرات زيادي را از رفتار خود متاثر كنند.
خداي ناكرده اگر برعكس يك استاد فكر و ذهنش جور ديگري باشد، تاثير آن مي تواند 20 ، 30 يا 40 نفر را متاثر كند. بنابراين نقطه اول هدف ما نفوذ در قلب و نشستن در قلب و فكر و مغز انسان ها از راه دوستي و صميميت مي باشد و تبيين آن، راه فرهنگ شناخت معرفت است.
بدون شك يكي از كارهايي كه در فرهنگ سازي در موارد مختلف از جمله پيگيري مطالبات رهبري و مطالبات انقلاب مي توان انجام داد، حضور فعال تشكل ها در دانشگاه آزاد است، ما قبلاً شاهد بوديم كه حضور تشكل ها در دانشگاه آزاد با كمي نوسان مواجه بود و در برخي موارد عدم برخورداري از مجوز و يا مسير پر پيچ و خم براي دريافت مجوز، حضور اين تشكل ها را كمي با سختي و دشواري همراه مي كرد. در دوران شما مجوز دادن به تشكل هاي دانشجويي در دانشگاه آزاد چطور خواهد بود.
به حرمت خون شهداي انقلاب و انقلاب اسلامي، نام جمهوري اسلامي در اين كشور استوار شده است. اين نظام نامش جمهوري اسلامي است و ريشه آن مردم سالاري ديني است؛ مردم سالاري ديني يك تظاهر نيست، بلكه يك باور عميق است كه در بين كساني كه در ايجاد انقلاب نقش داشتند، به بك اعتقاد و باور تبديل شده است.
شما نگاه كنيد رفتار و سنت و منش امام و همچنين رفتار و منش مقام معظم رهبري را، در بسياري از جاها بسياري از ما صبرمان كم مي شود و مي گوييم چرا رهبري كاري نمي كنند، يا چرا اين حرف را نمي زنند؛ اين چراها به مردم سالاري ديني بر مي گردد. يعني حكومت مردم بر مردم بر اساس دين مبين اسلام؛ يعني با كسي شوخي نداريم و تظاهر نمي كنيم و اين مسئله را باور دارم.
بستر مردم سالاري ديني فراهم شده و ابزار و شاكله ها و شاخصه هاي آن، فعاليت هاي آن است، فعاليت ها بايد در يك جايي سازماندهي شود؛ همان طور كه در جامعه، در احزاب، در هيئت ها و مساجد و در گوش دادن به خطبه ها سازماندهي مي شود.
در دانشگاه اما، تشكل ها براي آن كار تعريف شدند، در دانشگاه آزاد اسلامي نيز براي تشكل ها يك ساز و كار و مديريتي ديده شده است كه تشكل ها را جمع كرده، به آنها امكانات داده و هدايت عاليه و كلي نموده؛ البته نه اينكه فقط اين تشكل ها در كار هم دخالت كنند، بلكه آنها بايد پشتيبان هم باشند.
اخيرا برخي موضوعات به خصوص طي 6 ماه اخير كه صحبت انتساب شما پيش آمده، مطرح شده است مبني بر اينكه در جلسات شوراي عالي انقلاب فرهنگي شما را گزينه دكتر احمدي نژاد معرفي كرده و برخي هم گفتند كه شما گزينه آقاي هاشمي نيستيد، بالاخره آقاي فرهاد دانشجو گزينه چه كسي هستند و گزينه چه كسي بودند؟
اينكه آقاي رئيس محترم هيئت امنا نظرشان چيست كه بايد با ايشان وارد بحث شويد كه به نظر مي رسد وي نظرشان را در جلسات متعدد خيلي واضح عنوان كردند و به هر طريقي نشان دادند كه در آن زمان نظرشان چه بوده و كاملا مشخص است و من فكر نمي كنم كه مسئله مجهولي باشد.
مي توانم سوال شما را خيلي صريح پاسخ بدهم آن هم اينكه قسمت اينگونه بود؛ يعني در حقيقت گزينه كسي نبودم و قسمت اين بود كه فرهادي كه دوست نداشت اين مسئوليت به عهده اش گذاشته شود، چون فكر مي كرد آدم هاي خيلي زيادي هستند كه بهتر از وی مي توانستند اين كار را انجام دهند، رئیس دانشگاه شود.
حتي بعضي از گزینه ها را خودم پیشنهاد دام، چون تكليفي احساس نمي كردم و به نظرم آدم هاي بهتر از من بودند كه فكر مي كردم بهتر از من مي توانند انجام وظيفه كنند.
به هر صورت اينها آمدند و عنوان كردند كه خود شما بايد باشي يعني همان هايي كه من فكر مي كردم بهتر از من هستند، گفتند كه نه خودت بايد در آن جا باشي به هر صورت اينگونه شد كه تكليف تعيين شد و احساس ديني به وجود آمد و حالا ديگر نمي توانم از زير اين مسئوليت شانه خالي كنم و بعد از همه اين مسائل قسمت اين طور شد.
روزي كه رئيس دانشگاه شدم با خودم گفتم كه چقدر آدم ها سعي مي كنند چه كارهايي را بكنند و من چقدر سعي كردم كه مسئول اين كار نشوم ولي در حقيقت شايد خداوند مي خواست به من بگويد كه هيچ چيزي در دست تو نيست تو فقط نظرت را بگو بقيه همه تقدير و قسمت است ولي حالا كه مسئول شدم با تمام توان و عشق در خدمت دانشگاه آزاد اسلامي هستم.
من گزينه آقاي جاسبي و آقاي هاشمي رفسنجاني نبودم اين كاملا واضح است.
يكي از مسائلي كه بعد از انتساب شما دانشجويان را به فكر فرو برد حرف شما در مجلس بود كه فرموديد هر كسي كه من را دوست دارد به آقاي جاسبي محبت كند ماجراي اين حرف شما چه بود؟
در جلسه ميثاق مجدد با امام در حرم مطهر امام خميني بود و جمله اي كه من گفتم اين بود كه هر كس كه من را دوست دارد، به دكتر جاسبي احترام بگذارد.
ما در نظام جمهوري اسلامي هستيم بنابراين اخلاق مداري بايد اولين چيزي باشد كه براي ما به اهميت دارد، بچه هاي حرب اللهي و بسيجي بايد از كساني كه اين كار را نمي كنند سوال كنند كه بايد از زحمات كسي كه 29 سال براي اين مملكت در اين دانشگاه ها زحمت كشيده، تشكر كرد.
اين دانشگاه پروژه موفق نظام جمهوري اسلامي ايران است؛ اين دانشگاه، دانشگاهي نيست كه ما بخواهيم به راحتي از كنار آن بگذريم، با همه كاستي ها و دارايي هايش 3.5 ميليون نفر فارغ التحصيل تحويل داده است.
به هر صورت 1.5 ميليون همين الان در حال تحصيل هستند نمي شود و نبايد من و شما از اين قضيه بگذريم و فقط دست بر روي نكات منفي بگذاريم.
نابراين بر مبنای اخلاق و حفظ معنويات من تشكر مي كنم از كسي كه با موي سياه وارد دانشگاه شد و با موي سفيد از دانشگاه رفت.
اين معنايش آن نيست كه در آن زمان بعضي كارها اشتباه نبوده، شايد صدها كار اشتباه انجام شده كه از ديد من شايد اشتباه است.
ممكن است پنج سال ديگر يا 10 سال ديگر هم من بروم و كس ديگري بيايد و به زعم او برخي كارهايي كه من كردم درست نباشد، ايرادي هم نيست.
آيا مي توان گفت كه مهم ترين نقد شما به مديريت سابق دانشگاه آزاد سياسي بودن آن بوده يا اگر اين نيست مهم ترين نقد شما به مديريت سابق دانشگاه آزاد و مهم ترين نقطه قوت آن چيست؟
مهم ترين نقطه قوت دانشگاه آزاد اسلامي به عنوان يك پروژه موفق نظام جمهوري اسلامي توفيق در فارغ التحصيل كردن بيش از 3.5 ميليون دانشجو و فراهم كردن امكانات تحصيل براي بيش از 1.5 ميليون دانشجو بوده كه فقط مربوط به مديران قبل نمي شود، بلكه مربوط به همه دانشجوياني مي شود كه با نداري كار كردند، كارمنداني كه با نداري يا تبعيض كار كردند و هيئت علمي كه با همه شرايط كار كردند.
اينها زحمت كشيدند، ائمه جمعه اي كه واسط شدند و پول آوردند و امكانات مردم را جمع كردند، استانداري ها و شهرداري هايي كه زمين در اختيار قرار دادند و خيريني كه وارد اين ماجرا شدند و در عين حال مسئولاني كه در طول اين تاريخ 30 ساله رئيس واحد و مدير گروه شدند، معاون و رئيس دانشگاه و اعضاي هيئت امنا و اعضاي هيئت علمي شدند و در راس همه آنها دعاي امام و يك ميليون توماني كه امام براي اين كار دادند و آن كار خيري كه شروع شد و پشتيباني هايي كه مقام معظم رهبري در طول اين سال ها از اين دانشگاه داشتند.
به هر صورت همه اينها بايد در يك جرياني قرار مي گرفت كه دكتر جاسبي و ديگران و هيئت امنا زحمت كشيدند كه جاي تقدير دارد.
اما مهم ترين نقطه اي كه بايد از حالا به بعد به آن نگاه شود تا نكات منفي گذشته را پوشش دهد، ارتقاي كيفي آموزش و كيفيت در پژوهش است.
در دوران گذشته نه اينكه به كيفيت نگاه نمي كردند اما توسعه كمي اولويتي بوده كه توسعه كيفي را تحت الشعاع قرار مي داده است.
الان واحدهايي را داريم كه از لحاظ كيفي خيلي خوب هستند اما خيلي از واحدها هم هستند كه از نظر كيفي با استانداردهايي كه در ذهن ماست فاصله دارند، ما بايد به سمت ارتقاي كيفيت حركت كنيم.
بنابراين شايد بزرگترين نقد به مديريت قبلي يا عملكرد گذشته اين است كه شايد اگر توسعه كمي و كيفي يك ريتم و هم فاز با هم جلو مي رفتند شايد امروز وضعيت ارتقاي كيفي در اين دانشگاه بهتر بود، اما من هم مدير بودم و ديدم كه در زمان توسعه كمي يك الزاماتي به وجود مي آيد كه اگر ذهن انسان خيلي معطوف به آن نشود شايد اصلا توسعه كمي امكان پذير نباشد.
بنابراين به عنوان يك نكته منفي به آن مديريت نگاه نمي كنم ولي نكاتي هم است كه از حالا به بعد بايد به آن توجه كرد.
من مدير دانشگاه آزاد اسلامي از تاريخ 8 اسفند ماه سال 90 به بعد هستم، از اين تاريخ به قبل را جستجو نمي كنم، اگر نظام جمهوري اسلامي به دنبال جستجو است خودش محفلي درست كند، بيايد و جستجو كند.
من فرصت اين را ندارم كه به 30 سال گذشته برسم، براي يك سال آنقدر كار در برابر من هست كه اگر بخواهم تمام زمانم را وقف آن بكنم باز هم وقت كم مي آورم اما اين بدان معني نيست كه اگر به خطايي در مسير آينده برسيم و ريشه هاي آن خطا در گذشته باشد آن را اصلاح نمي كنيم.
اين در حالي است كه هر چيزي كه در مسير آينده احساس كنيم كه به گذشته بر مي گردد آن را اصلاح خواهيم كرد.
هميشه در طول دوران مديريت قبلي دانشگاه مواردي از نوع هاي مختلف تخلف از سوي نمايندگان و دانشجويان مطرح بوده كه همواره پيگيري آن مورد دغدغه دانشجويان بوده، آقاي دانشجو چقدر براي بررسي اين تخلفات كه چندين بار از سوي مراجع مسئول مطرح شده و چندين بار هم از سوي خود شما مطرح شده است، سعي مي كنند؟
بنده رئيس دانشگاه آزاد اسلامي از تاريخ 8 اسفند ماه سال 91 به بعد هستم و وقت، پولم و نيروهاي دانشگاه را صرف ساختن آينده دانشگاه مي كنم.
پول و انرژي دانشگاه را صرف چسباندن دانشگاه بيشتر از گذشته به نظام جمهوري اسلامي، صرف بستر سازي براي اينكه نظام جمهوري اسلامي در اينجا الگوي هر دانشجو، هر كارمند و هر عضو هيت علمي شود و صرف ساختن دانشگاه در حوزه كمي و كيفي مي كنم.
اگر بخواهم به 30 سال گذشته نگاه كنم، يك سال به عقب برگردم، دو سال به عقب برگردم، شما خودتان تصديق مي كنيد كه اگر بخواهيم به عقب برگرديم بايد به 1/1/1 برگرديم، يعني روز اول به وجود آمدن دانشگاه، از آنجا نگاه كنيم و وارد اين فضا شويم.
به نظرم مي رسد شما دانشجوها بايد كار خودتان را بكنيد و ما هم كار خودمان را بكنيم، شما بايد خواسته هاي خودتان را مطرح كنيد، اينكه شما آرمان خواه هستيد و مي خواهيد كه حتما مشكلات حل شود كار درستي است ولي در توان فرهاد دانشجو نيست، شما كمك كنيد.
فرهاد دانشجو نمي تواند ايرادات گذشته را در بياورد، در توانش نيست ولي اگر جايي مثل مجلس يا شوراي عالي انقلاب فرهنگي كميته اي را براي تحقيق و تفحص مشخص كند، فرهاد دانشجو دستور مي دهد كه تمام دانشگاه صد درصد در خدمت آن گروه باشد تا اطلاعات و آمار درست از آب دربيايد.
من در همين چهار ماهي كه رئيس دانشگاه بودم، مجوز بيش از 1500 رشته را از وزارت علوم و وزارت بهداشت گرفتم كه به زعم بعضي از اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي اين كار 5 سال به طول كشيده است، ضمنا اينطور نيست كه مثلا وزير علوم برادر من است بگويد بشود، كاري بشود.
در وزارت علوم هر كسي كار خودش را مي كند و در خصوص مجوزها بايد قانع شوند، من و معاونينم هم توانستيم قانع كنيم كه به اين دلايل و با اين اسناد، اين مجوز ها بايد صادر شوند.
چهار آزمون بسيار بزرگ برگزار كرديم كه برخي هدفشان اين بود كه اين آزمون ها را برهم بزنند، تا عدم توانمندي هيئت رئيسه جديد را اثبات كنند.
آدم هايي كه كاسه هاي داغ تر از آش هستند، خود آش شايد اصلا به دنبال اين كار نيست و يك عده اي كه كاسه داغ تر از آش هستند اين كارها را مي كنند.
وقتي در سطح شهر 10 هزار اس ام اس مي زنند كه شما دكتراي سال 89 قبول نشديد و اشتباهي شده، بياييد؛ به اين معني است كه مي خواهند خلل ايجاد كنند يا اينكه اطلاعات ناقصي را اس ام اس مي كنند و مي خواهند خلل ايجاد كنند؛ البته ما با پليس فتاح هماهنگ كرديم و بعضي از اين ها را شناسايي كرديم و بعضي ها را گرفتيم و از بعضي هايشان شكايت كرديم.
مثلا وقتي رئيس يك واحد حذف مي شود و يكباره سيم هاي سيستم آموزش كنده مي شود، معلوم است كه منفعت مالي براي كسي ندارد و هدفش تخريب است.
با همه اين اوصاف، چهار كنكور بزرگ با آرامش و به خوبي برگزار شد، اينها فكر نمي كردند اين آرامش در دانشگاه جاري شود.
كارهاي مهمي در بحث تمركززدايي صورت گرفته است؛ ايجاد شوراي مركزي كه خيلي از چيزهايي كه رئيس دانشگاه بايد خود مي نوشت و انجام مي داد به اين شورا رفته و در آنجا مطرح مي شود.
مسئله آزمايشگاه هاي ملي مرجع كه يك طرح نوعي است و پنج شنبه در مشهد با استاندار امضا شد.
نزديك به 100 تا 200 ميليارد تومان را مردم و خيرين و صنعت تامين مي كنند و استانداري و مجموعه استان كمك مي كنند كه خيرين جمع شوند و باعث ارتقا و رشد و اعتلاي آن استان شوند.
استان دوم، استان مركزي است كه در حقيقت اين طرح در آن در حال پيگيري است؛ 12 استان در اين قضيه فعاليت مي كنند.
اين دسترسي دانشجويان به تجهيزات بروز را زياد خواهد كرد و اين يعني ارتقاي كيفيت. من اگر تخلفي را در پروسه انجام كار ببينم آن تخلف را پيگيري مي كنم؛ كسي اگر مستندي از پنج سال پيش مي داند، اگر از چيزي خبر دارد به من بگويد من آن را رسيدگي مي كنم.
اينكه خودم بخواهم مستقيم وارد شوم وقت نمي كنم و نمي توانم؛ ولي اگر كسي چيزي مي داند و به من بگويد آن را پيگيري مي كنم.
حرف هايي زده شده و خودتان هم در نشستي كه با دانشجويان داشتيد، سخني كه مطرح كرده بوديد اين بود كه حرف هايي زده و گفته شده كه آقاي دانشجو بعد از دولت آقاي احمدي نژاد نمي تواند رئيس دانشگاه آزاد بماند؟ شاهدي داريد كه پيگير اين ماجرا باشد؟
آنهايي كه اين ادبيات را به كار مي برند كه آقاي دانشجو سال ديگر كه دولت عوض مي شود و وزير علوم عوض مي شود و تركيب هيئت امنا طور ديگر مي شود، ممكن است جايگاه شما در هيئت امنا همين جايگاه نباشد و يك كس ديگري بيايد؛ يك جوري عمل نكن كه بعدا نتواني باشي و بماني، خيال مي كنند كه بودن ما در اينجا اصل است.
فرضيه و اساس اين فكر اشكال دارد؛ اصل اين است كه اگر ما يك ساعت هم هستيم خدمت به نظام جمهوري اسلامي ايران بكنيم و درست عمل كنيم؛ اصل اين نيست كه كارهايي بكنيم كه حتما بمانيم و يك جوري عمل كنيم كه اگر صد تا دولت عوض شد ما همين طور بمانيم.
بنابراين از اساس اين حرف در ما تاثيري نمي گذارد و نه ما از اين حرف ها مي ترسيم و نه خوشحال مي شويم.
اينكه چه اتفاقي بيفتد معلوم نيست؛ عضو هيئت امنا، رئيس هيئت امنا و رئيس دانشگاه. معلوم نيست تا سال ديگر زنده باشيم اگر زنده مانديم كه بالاخره يه طوري مي شود؛ شايد قسمت شد طبق عرف، ما هم 29 سال مانديم.
سه نقد دانشجويي داريم به شما كه اگر صلاح مي دانيد درباره آنها پاسخ دهيد؛ درباره آقاي جلالي بايد بگويم رئيس منطقه دانشگاه آزاد بودن آنقدر كار داشته باشد كه با كار نمايندگي مجلس كه اين همه كار دارد، جمع نشود. وي اول نماينده مجلس بودند و بعد شما به عنوان رئيس منطقه دانشگاه آزاد انتخابشان كرديد و از طرف ديگر اخيرا برخي مجموعه هاي دانشگاه آزاد نسبت به برخي انتسابات حضرت عالي انتقاداتي داشتند؛ آيا اينكه فردي سوابق ملي- مذهبي دارد يا نه، بررسي نمي شود كه نبايد چنين انتسابي صورت گيرد و نقد سوم نشست با كارمندان دانشگاه آزاد بود كه صريحا مشخص شد كه برخي اتوبوسي دانشجو آوردند و برخي مديران در همان جلسه مجيز گويي رئيس دانشگاه را كردند. اين فضاي مجيز گويي و اتوبوسي دانشجو آوردن همان نقد به مديريت سابق دانشگاه آزاد است و از نيروي ارزشي انتظار مي رود كه چنين شرايطي را نداشته باشد.
در پاسخ به انتقاد دوم شما درباره انتصابها بايد بگويم در دانشگاه ما دو شوراي انتصاب داريم؛ يكي شوراي استعداديابي كه بعد از حضور من به وجود آمده و يكي هم شوراي انتصابات كه تركيبش مقداری تغییر داده شده است.
شوراي استعداديابي متشكل از اساتيد و روحانيون است كه 4 نفر آنها از بيرون دانشگاه و 6 نفر آنها از داخل دانشگاه هستند.
وظيفه شورای استعدادیابی اين است كه جستوجو كند و ببيند چه كسي در دانشگاه آزاد و در كشور مستعد گرفتن سمتهاي مديريتي است.
هر كسي پيشنهادي ميدهد و يا كسي را معرفي ميكند و اولين جايي كه ما ارجاع ميدهيم به شوراي استعداديابي است.
خود اين اعضا هم ميتوانند بدون پيشنهاد اين گزينهها را انتخاب كنند، خروجي اين شورا وارد شوراي انتصابات ميشود و در شوراي انتصابات هم قرار بر اين است كه از حراست و مراجع ذيصلاح استعلام شود و بعد از اينكه استعلام انجام شد نظرتشان را به ما ارائه داده و 3 نفر را معرفي كنند كه از بين آن 3 نفر برای هر سمت مدیریتی، يك نفر را انتخاب ميكنيم.
كار زيادي در اينباره انجام مي شود؛ به طور مثال براي يك رئيس واحد ممكن است 12 نفر معرفي شوند كه از بين اين 12 نفر دانشجويان، بسيج، اساتيد، هيئت علمي، شهردار، نمايندههاي مجلس و ... هر كدام يك گزينه را معرفي ميكنند و همه اين گزينهها به شورا معرفي ميشود.
البته برخي از اين گزينهها با هم منطبق هستند و برخي هم با در تناقض هستند، اين گزينهها را با ويژگيها و توانمنديهايشان معرفي ميكنند و از بين 3 گزينه نهايي ما يكي را انتخاب ميكنيم؛ همواره انتخابات تاكنون اينگونه بوده است.
درباره روساي دانشگاهها شايد تاكنون فقط 5 نفر آنها تغيير كرده باشند، بنابر اين حجم زيادي نبوده است كه فكر كنيد چه اتفاقي افتاده است؛ من هم نديدم كه در انتصاب اين روساي واحدها پس از انتصاب مشكلي وجود داشته باشد.
در روساي مناطق غير از چند نفري كه نماينده مجلس بودند و اين ذهنيت را ايجاد ميكند كه شايد اين كار تبعاتی را داشته باشد، مشکلی دیگری وجود ندارد.
يك مورد هم وجود داشتیم كه گفته ميشد توانمندي و كارآيي ندارد كه البته بعد همان فرد رفت و عضو هئيت رئيسه مجلس شد.
به هر صورت ما در روساي مناطق هم مشكلي نداشتيم؛ چون همه اين نيروها از نيروهاي حزباللهي و دانشمند هستند، مثلا آقاي دكتر زماني در شيراز كه با بسيج اساتيد كار كرده و استاد تمام است و در بخش پژوهشي بسيج اساتيد فعال است و يا آقاي صديقينسب كه براي دانشگاه آزاد خوزستان انتخاب كرديم انسان دانشمند و متعهدي است و پيشنهاد شده ديگران و مورد حمايت آنها بوده است.
در بين ده نفري كه تغيير كردند فكر ميكنم همين دو نفر بودند كه سوالي درباره آنها طرح شد كه آيا عملكرد آنها با حضورشان در مجلس تناقض دارد يا نه.
در بحث معاونين نيز باید بگویم از میان معاونانی كه من تغيير دادم تاكنون به هيچ يك اعتراضي نشده و همه عنوان كردند كه اين تغييرات خوب بوده است و آنهايي را كه تغيير ندادهام براي برخي محل سوال شده است كه چرا اين معاونين تغيير نكردهاند.
حتي ممکن است برخي از كساني كه تغيير نكرده و ابقا شدهاند سوال براي بسياري ايجاد كرده باشند.
به هر صورت هر انساني را پس از مرگ در گور خودش قرار ميدهند؛ من بايد به اين نتيجه برسم كه در نهايت پس از همه اين بحثها آيا به صلاح هست كه تغييري انجام شود يا نه.
دوستان ديگر وظيفهشان پيشنهاد است ولي مسئوليت اين مسئله بر عهده آنها نيست.
اگر من كسي را انتخاب و منصوب كردم، انتخابكننده من هستم و نسبت به اين انتخاب خواهم گفت كه من اين فرد را به اين دليل خاص انتخاب كردم.
از آن دنيا ميترسم؛ من به اين نتيجه نرسيدم آن عدهاي را كه عوض نكردهام را بايد عوض ميكردم. ما يك زمان گذر داريم كه بايد در اين زمان گذر سياستهاي دوره گذر حاكم باشد و يك زمان تثبيت داريم كه شايد دو تا سه سال طول بكشد كه آن زمان تثبيت جاري شود، پس بايد همراه با اين مسئله جلو رفت و نميشود گذشته اين دانشگاه را به يكباره عوض كرد و فكر كرد كه اين كار، كار درستي است.
بسياري از افرادي كه الان در حال كار هستند انسانهاي خوبي هستند و من بايد اينها را بشناسم. اينكه شما می فرماييد فردي ملي – مذهبي بوده، طبيعي است كه من نپذيرم كه او ملي – مذهبي است.
در بحث مديران ستادي مانند رئيس يك مركز يا مدير يك بخش نيز چند بحث حائز اهميت است، در مرحله اول بحث تخصصي بودن آن كار است كه وقتي كسي عزل ميشود چه كسي ميتواند آن تخصص به عهده گرفته و مجموعه را اداره كند چون ممكن است فردي بسيار متعهد باشد، اما نتواند آن مجموعه را هدايت كند و به يكباره آن سيستم را دچار معضل شود.
بعضي از تغييرات اين گونه نيست كه ما آن را مشخص كنيم، مثلا زمان تغيير آقاي دكتر جاحق را من تعيين نكردم و بعضي وقتها برخي خودشان به دليل تصميم يا كار ديگري درخواست تغيير ميكنند.
آقاي دكترجاحق مسئوليت ديگري را در مجمع تشخيص مصلحت نظام پذيرفتند و از اين رو سياست بر اين شد كه ما امروز در خدمت ايشان نباشيم.
اين طور نبود كه ما طي يك پروسه زماني مشخص اقدام به اين جابه جایی كرده باشيم. وقتي اين حرف ها و حدیث ها مطرح ميشود من بايد به سوابق مراجعه كنم. اتفاقا چند نفري درباره آنها مواردی مطرح شده بود، سوابقشان را بررسي كردم و متوجه شدم كه سابقه جنگ و جبهه و همراهي در خوزستان و مناطق جنگي را داشتند.
اتفاقا من به هر كدم از افرادي كه آنها را سر كار ميگذارم، ميگويم كه اينجا جايي است كه من دوستدار حزباللهيها هستم، من ولايتفقيه را به عنوان يك اصل قبول دارم، نظام جمهوري اسلامي قبول دارم؛ اگر شما در اين موارد مشكلي داريد خودت وارد اين مجموعه نشو زيرا اينجا يك ميليون و 600 چشم دانشجو وجود دارد كه اجازه نميدهد چيزي پنهان بماند، پس هم خودت را حفظ كن و هم ما را حفظ كن، اگر واقعا يك فرد ولايي هستي و دغدغه ولايت و علم داري پاي كار بيا.
البته بايد دقت كرد كه انسانها هميشه يك جور نيستند به طور مثال كسي را كه ميگفتند ملي – مذهبي است سابقه برخی عقاید او به هشت سال قبل بر ميگردد؛ از 8 سال پيش تا امروز انسانها خيلي تفاوت ميكنند، بايد اينها را ارزيابي كنيم.
وقتي وليفقيه و رهبر ما از جذب حداكثري حرف ميزنند باید به سراغ كسي كه گفته ميشود اينگونه است برويم. شما به عنوان يك دانشجوي حزباللهي يقه «حر» را نگيريد كه يك زماني در صف يزيد بوده است؛ اگر آن زماني كه در کنار امام زمان خود ميجنگد و وارد سپاه امام حسين (ع) شده و با يزيديان ميجنگد نگوييم كه اين همان كسي است كه راه امام را بست.
افراد را در زمان بسنجيم و بگوييم الان اين فرد اين گونه است؛ با او صحبت كنيم، مذاكره كنيم و ببينيم چگونه است.
امروز اگر در همين ساعت و همين روز متوجه شوم كه كسي نظام جمهوري اسلامي و يا اصل ولايتفقيه را قبول ندارد به او هيچ سمتي نميدهم و اگر داده باشم فوري عوضش ميكنم.
اين يكي از شروط اصلي است، البته شروط علمي، روابط عمومي، تجربه و موفقيت هم مهم است.
بنابراين به من اين اجازه را بدهيد كه شرايط فعلي افرا را بسنجم؛ شما به خاطر دارید در شرايط فتنه چه فتانههايي بودند و چه فتانهگريهايي انجام شد، چه كساني به زعم بزرگان ما خوب امتحان ندادند و چه كساني اتفاقا كاملا برعكس در اين ماجرا خوب امتحان دادند، چه عده افراد بعد از نماز جمعه آقا اين ماجراها را رها كرده حتي گريه كردند و گفتند هر چه آقا ميگويند همان درست است.
يك سال پيش را با الان مقايسه كنيد، يك عده انسان كه 7 تا 8 ماه در محلهها و جاهاي مختلف اعصاب ما را برهم ميريختند آيا اكنون هم همينطور هستند؟ خيليها برگشتند به اصل خودشان و خيليها كه نظام جمهوري اسلامي را قبول داشتند و فهميدند چيزي كه دنبال آن بودند اصل نظام نيست، برگشتند.
در زمینه خط قرمز هایم با هیچ کس شوخی ندارم!
اگر امروز كسي داراي شاخصه ملي – مذهبي با تعريفي كه در ذهن من و شما است [چون هم ملي بودن خوب است و هم مذهبي بود اما با تعريف سياسياي كه از آن ميشود] وجود داشته و بخواهد در برابر نظام ولايي بايستد؛ در زمینه خط قرمزمان با هيچ احدالناسي شوخي نداريم.
در عين حال من هم مثل شما هستم و ممكن است اشتباه كنم، يك روز ممكن است فردي بيايد به من بگويد اين مسئول را از اين جايگاه برندار و اين مسئول را از اين جايگاه بردار،ما هم بررسي ميكنيم و بر اساس اطلاعات اشتباه فردي را از مسئوليتش بركنار ميكنيم يا منصوب ميكنيم.
در اين شرايط كه ما از يك جنس هستيم بايد سعي كنيد من را روشن كنيد. اگر اشتباهي رخ ميدهد بايد برادري را به هم اثبات كنيم و اشتباهات را به همديگر بگوييم.
ما به اندازه كافي آدم داريم كه بيايد و سر فرهاد دانشجو بزند؛ آنقدر آدم داريم كه در چرخ گردون دانشگاه فقط به صرف اينكه چوب لاي چرخ بچههاي حزب اللهي بگذارند وارد فضای حمله شوند و ديگر لازم نباشد كه شما اين حرف را بزنيد.
حتي اگر اشتباهي هم ميشود شما بايد در بازه زماني و در زمان گذر آن را ببينيد.
نميشود يك مرتبه يك چيزي امروز مطرح شود و روز بعد يك مرتبه چيز ديگري گفته شود؛ اين يك فرهنگ را ميطلبد.
وقتي 29 تا 30 سال يك چيزي ساخته مي شود و 90 درصد آن خوب است و تنها 10 درصد آن مشكل دارد؛ اگر نگوييم 29 تا 30 سال ولي دست كم 3 تا 4 سال لازم است كه آن را درست كنيم. اين طور نيست كه هر دانشجو، هر عضو هئيت علمي يا هر كارمندي هر روشي را كه داشته - هر چند اشتباه - به يكباره درست كنيم.
در انقلابها اين گونه است كه وقتي ديو برود فرشته ميآيد! ولي در اصلاحات اين گونه نيست، ديو كه برود يك كسي بهتر ميآيد يعني در حقيقت اصلاح ميشود، ولی انقلاب نميشود.
نگاه ارزشيها به شما اين است كه در دانشگاه آزاد بايد انقلاب صورت گيرد.
نه، تكليف من به هم ريختن نيست، يادتان باشد من براي خودم حفظ دانشگاه آزاد اسلامي به عنوان يك پروژه موفق و عدم تخريب آن و اصلاح و ساختن ديني، اسلامي و ارزشي آن را به عنوان يك تكليف مشخص كردهام.
در اين دانشگاه که خيلي از شماها فارغالتحصيل آن دانشگاه هستيد اساتید حزب اللهی و کارمندان جبهه رفته و جانباز وجود دارد، بنابر اين خيلي از روشها در اين دانشگاه اشكال دارد ولی خيلي از روشها نيزخوب و درست است.
يادتان باشد جامعه دانشگاهي متاثر از بيرون و جامعه بيرون نیز متاثر از جامعه دانشگاهي است و انتظارات ما در قالب اين تعامل بيرون و درون تامين ميشود.
انتظار ما اين است كه دانشگاه پيشرو باشد و قدم جلوتري بردارد و اين يك انتظار طبيعي است ولي اين گونه نيست كه دانشگاه هزار كيلومتر جلوتر باشد؛ من در كتابهاي مديريتي اين گونه تجربه كردهام.
درباره نقد سوم شما درباره جلسه اخیر با کارمندان هم بايد بگويم براي اولين بار در دانشگاه آزاد اسلامي وقتي يك رئيس جديد آمد عنوان كرد كه هر كس از بين هيئت علمي و دانشجويان و كارمندان ميخواهد به عنوان مشاور من عمل كند يك ماه فرصت دارد كه به سايت آمده و مشاور من شود.
توضیحات دانشجو درباره جلسه جنجالی مشاوران
در رده كارمندي هزار و 100 تا هزار و 200 نفر ثبتنام كردند و اطلاعات و ايميلهايي را براي من ارسال كردند و چندين موضوع را مطرح كردند كه ما همه اين موضوعات را بررسي كرديم.
پيشنهاد دهندهها از گرگان، سمنان، اهر و ابهر و از اقصينقاط كشور آمدند و براي اولين بار در اين جلسه حضور پيدا كرده و درباره دو موضوع مشخص دو نفر موافق و دو نفر مخالف صحبت كردند.
رايگيري انجام شد و در نهايت صفا و صميمت بين كارمندان دانشگاه و مسئولان چيزي كه من و آنها حدس ميزديم اتفاق افتاد.
يكي از دوستان شعري راجع به كار خواند و معلوم بود كه راجع به من شعر ميخواند! من آدمي نيستم كه از مجيزگويي خوشم بيايد به خاطر همين گفتم كه شعر را نخوانند چون من من اين كار را قبول ندارم و اين كار در شان من و شما نيست.
اين يك اتفاق خيلي خوب و مثبت است که برای اولين بار در يك جلسهاي فردي مجيزي را در اين دانشگاه گفت و مجيزشونده گفت كه این مجیز را نگو.
ما اين را فرهنگ كرديم كه رئيس دانشگاه اين كار را دوست ندارد، البته در ادامه فرد به اين كار اصرار كرد كه من مجيز نميگويم ولي ما گفتيم باز هم نگو!
جلسه در حال تمام شدن بود كه تعدادي از دانشجويان که توسط واحد تشكلها آمده بودند و فكر ميكنند كه من زير فشار زيادي هستم و به هرحال به عنوان حزباللهيها وظيفه خودشان ميدانند كه بيايند و از من حمايت كنند در سالن حضور پیدا کردند.
آنهايي كه در حقيقت حمايت ميكنند ميخواهند بگويند اينكه عدهاي ميگفتند حاميان فرهاد دانشجو در يك جدول 42 نفره هستند اين گونه نيست ما 300 تا 400 نفر آمده ایم بگوييم كه دكتر دانشجو! شما تنها نيستيد و تا زماني كه امام و نظام و آقا را قبول داريد ما با شما هستيم.
این افراد بسيجيها بودند و پرچم اللهاكبر بلند كرده بودند. در ادامه برنامه که كار ما تمام شده بود و قصد داشتيم وارد بحث حج دانشجويي شويم دیدیم اين دانشجوها آمدند اما آنها را به داخل سالن راه نميدادند. آنها فريادهاي يا حسين سر ميدادند و صحيح نبود كه ما آنها را بيرون سالن نگه داريم؛ اين بود كه گفتيم به آنها كه اجازه دهيد كه وارد سالن شوند.
اين گونه بود كه وقتي وارد سالن شدند شروع به فريادهاي يا حسين (ع) كرده و پرچم كربلا را به من هديه كردند و بعد هم خداحافظي كردند و ماجرا به خوبي و خوشي تمام شد.
دانشجويان ارزشي بحثشان اين بود كه ما را سازماندهي كردند تا در حمايت از دكتر دانشجو به اينجا آوردند.
مگر اشكالي دارد.
مگر جلسه، جلسه كارمندي نبود؟
مگر اشكالي دارد؟ شما ميگوييد اتوبوسي آدم آوردند، مگر آدمهايي كه از مثلا کرج ميخواهند بيايند براي نماز جمعه اتوبوسي نميآيند؟ اصلا اگر هر كس با ماشين خودش بيايد ايراد دارد! سازماندهي كردن زماني بد است كه براي هدف بد سازماندهي شود! مثلا عدهاي را جمع كرده و روبهروي مجلس ببرند تا در دفاع از آمريكا صحبت كنند! ولي اگر عدهاي را جمع كنيم كه پرچم اللهاكبر بلند كنند و تكبير بگويند چيز بدي نيست، آنها راجع به فرهاد دانشجو صحبت نميكردند بلكه راجع به امامشان حرف ميزدند و در حمایت از امام خامنهاي شعار ميدادند.
آنها با اين كار ميخواستند بگويند كه جو دانشگاه شكسته است! با این کار هم به كساني كه اين جو را تشخيص ندادند و هم به روساي جديد ميخواستند بگويند كه؛ يادتان نرود، امروز اين جو تغییر کرده و اگر فردا پايت را عقبتر بگذاري مشكل خواهی داشت.
ما كه اين دانشجويان را سازماندهي نكرديم و تمايلي هم نداشتيم كه كارمند و دانشجو كه از دو جنس متفاوت هستند در كنار هم باشند. حتی اگر من بخواهم سخنرانی را تنظيم كنم براي دانشجويان و براي كارمندان مجزا اين كار را ميكنم.
ولي حاضرين در اين مراسم با هم مشكلي نداشتند و بعد هم مراسم تمام شد و همه محل مراسم را ترك كرديم.
دانشگاه آزاد اسلامي این جلسه به عنوان يك نقطه مثبت تلقي ميكند و معتقد است كه اين يك نمايش از حضور نيروهاي حزباللهي در دانشگاه آزاد بود تا به عده ای بگوید فكر نكنيد كه دانشگاه ميتواند به حالت گذشتهاش برگردد. ضمنا اگر شما هم ميتوانيد عدهاي را بسيج كنيد كه چنين كاري را انجام دهد اين كار را بكنيد!
در ادامه مصاحبه «خبرگزاری دانشجو» با فرهاد دانشجو! را در ادامه می خوانید:
شايد اصلي ترين موضوعي كه براي خيلي از مسئولان و دانشجويان در بحث دانشگاه آزاد مهم است، موضوع فرهنگي باشد؛ چرا كه موضوع فرهنگي در دانشگاه ها همواره جزو مسائلي مي باشد كه محل سوال و بحث دانشجويان و مسئولان است؛ از طرف ديگر، نكته مطرح اين است كه به دليل تعدد واحدهاي دانشگاه آزاد و حضور آن در برخي مناطق محروم كشور تعداد دانشجويان دانشگاه آزاد بيشتر از افرادي است كه در آنجا زندگي مي كنند؛ مسئله اي كه پيش مي آيد تغيير فضاي فرهنگي آن منطقه و شهر است كه به هر حال اين موضوع چه بخواهيم چه نخواهيم ميراثي بوده كه به شما رسيده است. چه برنامه اي براي كمتر شدن تبعات اين مسئله و هزينه هايي كه اين تغيير فضاي بومي و فرهنگي ناشي از حضور يك دانشگاه در محل كمتر توسعه يافته و بومي ايجاد مي كند، داريد؟
به نظر من اگر معرفت و شناخت آدم ها نسبت به مسائل سياسي، فرهنگي، ديني، اسلام، شيعه، سنت پيغمبر صلي الله عليه و آله و رفتار و منش ائمه اطهار، انقلاب اسلامي، رهبر كبير انقلاب و رهبر معظم انقلاب بيشتر شود، خودشان در ساخت فرهنگ صحيح و جلوگيري از تبعات منفي، كار بسيار ارزشمندي انجام خواهند داد.
اولين وظيفه كارهاي فرهنگي در اين راستا، بايد افزايش دادن شناخت و معرفت دانشجويان، كارمندان و اعضاي هيئت علمي در اين زمينه ها باشد و همچنين هدف برنامه ها بايد پيگيري اين مسائل باشد؛ البته اين گونه نيست كه بخواهيم از امروز برنامه ها را از «ب» بسم الله شروع كنيم.
اولين بازخوردي كه از اين طرق دريافت كرديم، اين بود كه تا به امروز تمركز ما روي دانشجويان بوده است، يعني وقتي مي گفتيم معاون فرهنگي مثل اين بوده كه مي گفتيم معاون فرهنگي دانشجويي. به نظر مي رسد معاونت فرهنگي بايد ابعاد گسترده تري بگيرد و به معاونت فرهنگي دانشجويي، كارمندي و اعضاي هيئت علمي تبديل شود، بنابراين بايد برنامه هاي فرهنگي براي اعضاي هيئت علمي تبيين شود؛ چرا كه اگر اين برنامه ها براي اعضاي هيئت علمي درست تبيين شود، از آنجا كه اعضاي هيئت علمي ما هم انسان هاي شريفي هستند، قطعاً هر كدامشان مي توانند نفرات زيادي را از رفتار خود متاثر كنند.
خداي ناكرده اگر برعكس يك استاد فكر و ذهنش جور ديگري باشد، تاثير آن مي تواند 20 ، 30 يا 40 نفر را متاثر كند. بنابراين نقطه اول هدف ما نفوذ در قلب و نشستن در قلب و فكر و مغز انسان ها از راه دوستي و صميميت مي باشد و تبيين آن، راه فرهنگ شناخت معرفت است.
بدون شك يكي از كارهايي كه در فرهنگ سازي در موارد مختلف از جمله پيگيري مطالبات رهبري و مطالبات انقلاب مي توان انجام داد، حضور فعال تشكل ها در دانشگاه آزاد است، ما قبلاً شاهد بوديم كه حضور تشكل ها در دانشگاه آزاد با كمي نوسان مواجه بود و در برخي موارد عدم برخورداري از مجوز و يا مسير پر پيچ و خم براي دريافت مجوز، حضور اين تشكل ها را كمي با سختي و دشواري همراه مي كرد. در دوران شما مجوز دادن به تشكل هاي دانشجويي در دانشگاه آزاد چطور خواهد بود.
به حرمت خون شهداي انقلاب و انقلاب اسلامي، نام جمهوري اسلامي در اين كشور استوار شده است. اين نظام نامش جمهوري اسلامي است و ريشه آن مردم سالاري ديني است؛ مردم سالاري ديني يك تظاهر نيست، بلكه يك باور عميق است كه در بين كساني كه در ايجاد انقلاب نقش داشتند، به بك اعتقاد و باور تبديل شده است.
شما نگاه كنيد رفتار و سنت و منش امام و همچنين رفتار و منش مقام معظم رهبري را، در بسياري از جاها بسياري از ما صبرمان كم مي شود و مي گوييم چرا رهبري كاري نمي كنند، يا چرا اين حرف را نمي زنند؛ اين چراها به مردم سالاري ديني بر مي گردد. يعني حكومت مردم بر مردم بر اساس دين مبين اسلام؛ يعني با كسي شوخي نداريم و تظاهر نمي كنيم و اين مسئله را باور دارم.
بستر مردم سالاري ديني فراهم شده و ابزار و شاكله ها و شاخصه هاي آن، فعاليت هاي آن است، فعاليت ها بايد در يك جايي سازماندهي شود؛ همان طور كه در جامعه، در احزاب، در هيئت ها و مساجد و در گوش دادن به خطبه ها سازماندهي مي شود.
در دانشگاه اما، تشكل ها براي آن كار تعريف شدند، در دانشگاه آزاد اسلامي نيز براي تشكل ها يك ساز و كار و مديريتي ديده شده است كه تشكل ها را جمع كرده، به آنها امكانات داده و هدايت عاليه و كلي نموده؛ البته نه اينكه فقط اين تشكل ها در كار هم دخالت كنند، بلكه آنها بايد پشتيبان هم باشند.
اخيرا برخي موضوعات به خصوص طي 6 ماه اخير كه صحبت انتساب شما پيش آمده، مطرح شده است مبني بر اينكه در جلسات شوراي عالي انقلاب فرهنگي شما را گزينه دكتر احمدي نژاد معرفي كرده و برخي هم گفتند كه شما گزينه آقاي هاشمي نيستيد، بالاخره آقاي فرهاد دانشجو گزينه چه كسي هستند و گزينه چه كسي بودند؟
اينكه آقاي رئيس محترم هيئت امنا نظرشان چيست كه بايد با ايشان وارد بحث شويد كه به نظر مي رسد وي نظرشان را در جلسات متعدد خيلي واضح عنوان كردند و به هر طريقي نشان دادند كه در آن زمان نظرشان چه بوده و كاملا مشخص است و من فكر نمي كنم كه مسئله مجهولي باشد.
مي توانم سوال شما را خيلي صريح پاسخ بدهم آن هم اينكه قسمت اينگونه بود؛ يعني در حقيقت گزينه كسي نبودم و قسمت اين بود كه فرهادي كه دوست نداشت اين مسئوليت به عهده اش گذاشته شود، چون فكر مي كرد آدم هاي خيلي زيادي هستند كه بهتر از وی مي توانستند اين كار را انجام دهند، رئیس دانشگاه شود.
حتي بعضي از گزینه ها را خودم پیشنهاد دام، چون تكليفي احساس نمي كردم و به نظرم آدم هاي بهتر از من بودند كه فكر مي كردم بهتر از من مي توانند انجام وظيفه كنند.
به هر صورت اينها آمدند و عنوان كردند كه خود شما بايد باشي يعني همان هايي كه من فكر مي كردم بهتر از من هستند، گفتند كه نه خودت بايد در آن جا باشي به هر صورت اينگونه شد كه تكليف تعيين شد و احساس ديني به وجود آمد و حالا ديگر نمي توانم از زير اين مسئوليت شانه خالي كنم و بعد از همه اين مسائل قسمت اين طور شد.
روزي كه رئيس دانشگاه شدم با خودم گفتم كه چقدر آدم ها سعي مي كنند چه كارهايي را بكنند و من چقدر سعي كردم كه مسئول اين كار نشوم ولي در حقيقت شايد خداوند مي خواست به من بگويد كه هيچ چيزي در دست تو نيست تو فقط نظرت را بگو بقيه همه تقدير و قسمت است ولي حالا كه مسئول شدم با تمام توان و عشق در خدمت دانشگاه آزاد اسلامي هستم.
من گزينه آقاي جاسبي و آقاي هاشمي رفسنجاني نبودم اين كاملا واضح است.
يكي از مسائلي كه بعد از انتساب شما دانشجويان را به فكر فرو برد حرف شما در مجلس بود كه فرموديد هر كسي كه من را دوست دارد به آقاي جاسبي محبت كند ماجراي اين حرف شما چه بود؟
در جلسه ميثاق مجدد با امام در حرم مطهر امام خميني بود و جمله اي كه من گفتم اين بود كه هر كس كه من را دوست دارد، به دكتر جاسبي احترام بگذارد.
ما در نظام جمهوري اسلامي هستيم بنابراين اخلاق مداري بايد اولين چيزي باشد كه براي ما به اهميت دارد، بچه هاي حرب اللهي و بسيجي بايد از كساني كه اين كار را نمي كنند سوال كنند كه بايد از زحمات كسي كه 29 سال براي اين مملكت در اين دانشگاه ها زحمت كشيده، تشكر كرد.
اين دانشگاه پروژه موفق نظام جمهوري اسلامي ايران است؛ اين دانشگاه، دانشگاهي نيست كه ما بخواهيم به راحتي از كنار آن بگذريم، با همه كاستي ها و دارايي هايش 3.5 ميليون نفر فارغ التحصيل تحويل داده است.
به هر صورت 1.5 ميليون همين الان در حال تحصيل هستند نمي شود و نبايد من و شما از اين قضيه بگذريم و فقط دست بر روي نكات منفي بگذاريم.
نابراين بر مبنای اخلاق و حفظ معنويات من تشكر مي كنم از كسي كه با موي سياه وارد دانشگاه شد و با موي سفيد از دانشگاه رفت.
اين معنايش آن نيست كه در آن زمان بعضي كارها اشتباه نبوده، شايد صدها كار اشتباه انجام شده كه از ديد من شايد اشتباه است.
ممكن است پنج سال ديگر يا 10 سال ديگر هم من بروم و كس ديگري بيايد و به زعم او برخي كارهايي كه من كردم درست نباشد، ايرادي هم نيست.
آيا مي توان گفت كه مهم ترين نقد شما به مديريت سابق دانشگاه آزاد سياسي بودن آن بوده يا اگر اين نيست مهم ترين نقد شما به مديريت سابق دانشگاه آزاد و مهم ترين نقطه قوت آن چيست؟
مهم ترين نقطه قوت دانشگاه آزاد اسلامي به عنوان يك پروژه موفق نظام جمهوري اسلامي توفيق در فارغ التحصيل كردن بيش از 3.5 ميليون دانشجو و فراهم كردن امكانات تحصيل براي بيش از 1.5 ميليون دانشجو بوده كه فقط مربوط به مديران قبل نمي شود، بلكه مربوط به همه دانشجوياني مي شود كه با نداري كار كردند، كارمنداني كه با نداري يا تبعيض كار كردند و هيئت علمي كه با همه شرايط كار كردند.
اينها زحمت كشيدند، ائمه جمعه اي كه واسط شدند و پول آوردند و امكانات مردم را جمع كردند، استانداري ها و شهرداري هايي كه زمين در اختيار قرار دادند و خيريني كه وارد اين ماجرا شدند و در عين حال مسئولاني كه در طول اين تاريخ 30 ساله رئيس واحد و مدير گروه شدند، معاون و رئيس دانشگاه و اعضاي هيئت امنا و اعضاي هيئت علمي شدند و در راس همه آنها دعاي امام و يك ميليون توماني كه امام براي اين كار دادند و آن كار خيري كه شروع شد و پشتيباني هايي كه مقام معظم رهبري در طول اين سال ها از اين دانشگاه داشتند.
به هر صورت همه اينها بايد در يك جرياني قرار مي گرفت كه دكتر جاسبي و ديگران و هيئت امنا زحمت كشيدند كه جاي تقدير دارد.
اما مهم ترين نقطه اي كه بايد از حالا به بعد به آن نگاه شود تا نكات منفي گذشته را پوشش دهد، ارتقاي كيفي آموزش و كيفيت در پژوهش است.
در دوران گذشته نه اينكه به كيفيت نگاه نمي كردند اما توسعه كمي اولويتي بوده كه توسعه كيفي را تحت الشعاع قرار مي داده است.
الان واحدهايي را داريم كه از لحاظ كيفي خيلي خوب هستند اما خيلي از واحدها هم هستند كه از نظر كيفي با استانداردهايي كه در ذهن ماست فاصله دارند، ما بايد به سمت ارتقاي كيفيت حركت كنيم.
بنابراين شايد بزرگترين نقد به مديريت قبلي يا عملكرد گذشته اين است كه شايد اگر توسعه كمي و كيفي يك ريتم و هم فاز با هم جلو مي رفتند شايد امروز وضعيت ارتقاي كيفي در اين دانشگاه بهتر بود، اما من هم مدير بودم و ديدم كه در زمان توسعه كمي يك الزاماتي به وجود مي آيد كه اگر ذهن انسان خيلي معطوف به آن نشود شايد اصلا توسعه كمي امكان پذير نباشد.
بنابراين به عنوان يك نكته منفي به آن مديريت نگاه نمي كنم ولي نكاتي هم است كه از حالا به بعد بايد به آن توجه كرد.
من مدير دانشگاه آزاد اسلامي از تاريخ 8 اسفند ماه سال 90 به بعد هستم، از اين تاريخ به قبل را جستجو نمي كنم، اگر نظام جمهوري اسلامي به دنبال جستجو است خودش محفلي درست كند، بيايد و جستجو كند.
من فرصت اين را ندارم كه به 30 سال گذشته برسم، براي يك سال آنقدر كار در برابر من هست كه اگر بخواهم تمام زمانم را وقف آن بكنم باز هم وقت كم مي آورم اما اين بدان معني نيست كه اگر به خطايي در مسير آينده برسيم و ريشه هاي آن خطا در گذشته باشد آن را اصلاح نمي كنيم.
اين در حالي است كه هر چيزي كه در مسير آينده احساس كنيم كه به گذشته بر مي گردد آن را اصلاح خواهيم كرد.
هميشه در طول دوران مديريت قبلي دانشگاه مواردي از نوع هاي مختلف تخلف از سوي نمايندگان و دانشجويان مطرح بوده كه همواره پيگيري آن مورد دغدغه دانشجويان بوده، آقاي دانشجو چقدر براي بررسي اين تخلفات كه چندين بار از سوي مراجع مسئول مطرح شده و چندين بار هم از سوي خود شما مطرح شده است، سعي مي كنند؟
بنده رئيس دانشگاه آزاد اسلامي از تاريخ 8 اسفند ماه سال 91 به بعد هستم و وقت، پولم و نيروهاي دانشگاه را صرف ساختن آينده دانشگاه مي كنم.
پول و انرژي دانشگاه را صرف چسباندن دانشگاه بيشتر از گذشته به نظام جمهوري اسلامي، صرف بستر سازي براي اينكه نظام جمهوري اسلامي در اينجا الگوي هر دانشجو، هر كارمند و هر عضو هيت علمي شود و صرف ساختن دانشگاه در حوزه كمي و كيفي مي كنم.
اگر بخواهم به 30 سال گذشته نگاه كنم، يك سال به عقب برگردم، دو سال به عقب برگردم، شما خودتان تصديق مي كنيد كه اگر بخواهيم به عقب برگرديم بايد به 1/1/1 برگرديم، يعني روز اول به وجود آمدن دانشگاه، از آنجا نگاه كنيم و وارد اين فضا شويم.
به نظرم مي رسد شما دانشجوها بايد كار خودتان را بكنيد و ما هم كار خودمان را بكنيم، شما بايد خواسته هاي خودتان را مطرح كنيد، اينكه شما آرمان خواه هستيد و مي خواهيد كه حتما مشكلات حل شود كار درستي است ولي در توان فرهاد دانشجو نيست، شما كمك كنيد.
فرهاد دانشجو نمي تواند ايرادات گذشته را در بياورد، در توانش نيست ولي اگر جايي مثل مجلس يا شوراي عالي انقلاب فرهنگي كميته اي را براي تحقيق و تفحص مشخص كند، فرهاد دانشجو دستور مي دهد كه تمام دانشگاه صد درصد در خدمت آن گروه باشد تا اطلاعات و آمار درست از آب دربيايد.
من در همين چهار ماهي كه رئيس دانشگاه بودم، مجوز بيش از 1500 رشته را از وزارت علوم و وزارت بهداشت گرفتم كه به زعم بعضي از اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي اين كار 5 سال به طول كشيده است، ضمنا اينطور نيست كه مثلا وزير علوم برادر من است بگويد بشود، كاري بشود.
در وزارت علوم هر كسي كار خودش را مي كند و در خصوص مجوزها بايد قانع شوند، من و معاونينم هم توانستيم قانع كنيم كه به اين دلايل و با اين اسناد، اين مجوز ها بايد صادر شوند.
چهار آزمون بسيار بزرگ برگزار كرديم كه برخي هدفشان اين بود كه اين آزمون ها را برهم بزنند، تا عدم توانمندي هيئت رئيسه جديد را اثبات كنند.
آدم هايي كه كاسه هاي داغ تر از آش هستند، خود آش شايد اصلا به دنبال اين كار نيست و يك عده اي كه كاسه داغ تر از آش هستند اين كارها را مي كنند.
وقتي در سطح شهر 10 هزار اس ام اس مي زنند كه شما دكتراي سال 89 قبول نشديد و اشتباهي شده، بياييد؛ به اين معني است كه مي خواهند خلل ايجاد كنند يا اينكه اطلاعات ناقصي را اس ام اس مي كنند و مي خواهند خلل ايجاد كنند؛ البته ما با پليس فتاح هماهنگ كرديم و بعضي از اين ها را شناسايي كرديم و بعضي ها را گرفتيم و از بعضي هايشان شكايت كرديم.
مثلا وقتي رئيس يك واحد حذف مي شود و يكباره سيم هاي سيستم آموزش كنده مي شود، معلوم است كه منفعت مالي براي كسي ندارد و هدفش تخريب است.
با همه اين اوصاف، چهار كنكور بزرگ با آرامش و به خوبي برگزار شد، اينها فكر نمي كردند اين آرامش در دانشگاه جاري شود.
كارهاي مهمي در بحث تمركززدايي صورت گرفته است؛ ايجاد شوراي مركزي كه خيلي از چيزهايي كه رئيس دانشگاه بايد خود مي نوشت و انجام مي داد به اين شورا رفته و در آنجا مطرح مي شود.
مسئله آزمايشگاه هاي ملي مرجع كه يك طرح نوعي است و پنج شنبه در مشهد با استاندار امضا شد.
نزديك به 100 تا 200 ميليارد تومان را مردم و خيرين و صنعت تامين مي كنند و استانداري و مجموعه استان كمك مي كنند كه خيرين جمع شوند و باعث ارتقا و رشد و اعتلاي آن استان شوند.
استان دوم، استان مركزي است كه در حقيقت اين طرح در آن در حال پيگيري است؛ 12 استان در اين قضيه فعاليت مي كنند.
اين دسترسي دانشجويان به تجهيزات بروز را زياد خواهد كرد و اين يعني ارتقاي كيفيت. من اگر تخلفي را در پروسه انجام كار ببينم آن تخلف را پيگيري مي كنم؛ كسي اگر مستندي از پنج سال پيش مي داند، اگر از چيزي خبر دارد به من بگويد من آن را رسيدگي مي كنم.
اينكه خودم بخواهم مستقيم وارد شوم وقت نمي كنم و نمي توانم؛ ولي اگر كسي چيزي مي داند و به من بگويد آن را پيگيري مي كنم.
حرف هايي زده شده و خودتان هم در نشستي كه با دانشجويان داشتيد، سخني كه مطرح كرده بوديد اين بود كه حرف هايي زده و گفته شده كه آقاي دانشجو بعد از دولت آقاي احمدي نژاد نمي تواند رئيس دانشگاه آزاد بماند؟ شاهدي داريد كه پيگير اين ماجرا باشد؟
آنهايي كه اين ادبيات را به كار مي برند كه آقاي دانشجو سال ديگر كه دولت عوض مي شود و وزير علوم عوض مي شود و تركيب هيئت امنا طور ديگر مي شود، ممكن است جايگاه شما در هيئت امنا همين جايگاه نباشد و يك كس ديگري بيايد؛ يك جوري عمل نكن كه بعدا نتواني باشي و بماني، خيال مي كنند كه بودن ما در اينجا اصل است.
فرضيه و اساس اين فكر اشكال دارد؛ اصل اين است كه اگر ما يك ساعت هم هستيم خدمت به نظام جمهوري اسلامي ايران بكنيم و درست عمل كنيم؛ اصل اين نيست كه كارهايي بكنيم كه حتما بمانيم و يك جوري عمل كنيم كه اگر صد تا دولت عوض شد ما همين طور بمانيم.
بنابراين از اساس اين حرف در ما تاثيري نمي گذارد و نه ما از اين حرف ها مي ترسيم و نه خوشحال مي شويم.
اينكه چه اتفاقي بيفتد معلوم نيست؛ عضو هيئت امنا، رئيس هيئت امنا و رئيس دانشگاه. معلوم نيست تا سال ديگر زنده باشيم اگر زنده مانديم كه بالاخره يه طوري مي شود؛ شايد قسمت شد طبق عرف، ما هم 29 سال مانديم.
سه نقد دانشجويي داريم به شما كه اگر صلاح مي دانيد درباره آنها پاسخ دهيد؛ درباره آقاي جلالي بايد بگويم رئيس منطقه دانشگاه آزاد بودن آنقدر كار داشته باشد كه با كار نمايندگي مجلس كه اين همه كار دارد، جمع نشود. وي اول نماينده مجلس بودند و بعد شما به عنوان رئيس منطقه دانشگاه آزاد انتخابشان كرديد و از طرف ديگر اخيرا برخي مجموعه هاي دانشگاه آزاد نسبت به برخي انتسابات حضرت عالي انتقاداتي داشتند؛ آيا اينكه فردي سوابق ملي- مذهبي دارد يا نه، بررسي نمي شود كه نبايد چنين انتسابي صورت گيرد و نقد سوم نشست با كارمندان دانشگاه آزاد بود كه صريحا مشخص شد كه برخي اتوبوسي دانشجو آوردند و برخي مديران در همان جلسه مجيز گويي رئيس دانشگاه را كردند. اين فضاي مجيز گويي و اتوبوسي دانشجو آوردن همان نقد به مديريت سابق دانشگاه آزاد است و از نيروي ارزشي انتظار مي رود كه چنين شرايطي را نداشته باشد.
يكي اينكه من فكر نميكنم رئيسي یک منطقه از دانشگاه آزاد و نمايندگي مجلس قابل جمع نباشد و احساس نميكنم رئيس يك منطقه دانشگاه آزاد آنقدر كار داشته باشد كه نتواند مسئوليت نمايندگي مجلس را نیز انجام دهد.
مخصوصا اينكه فرد نماينده همان منطقه بوده و مجبور باشد هفتهاي دو تا سه روز به آن منطقه برود و سركشي كند بنابر اين در جمع كردن اين دو با هم مشكلي ميبينم.
ولي اگر دكتر جلالي يا هر كس ديگري احساس ميكند مشكلي دارد اين مسئله را بگويد. البته تا به امروز هم خوب كار كردند و مشكلي نداشته ایم و اين مربوط به امروز نيست بلكه سالهاي قبل هم بوده و مشكلي در جمع كردن اين دو وجود ندارد.
من اين را مشكل نميبينم. این مورد قبلا نیز تجربه شده و مشكلي وجود نداشته؛ مشكل آنجايي بوده كه افراد بخواهند خلاف قانون رانت و يا امتيازي بگيرند، این موارد است كه ما قطعا برخورد ميكنيم و اجازه نميدهيم.
مخصوصا اينكه فرد نماينده همان منطقه بوده و مجبور باشد هفتهاي دو تا سه روز به آن منطقه برود و سركشي كند بنابر اين در جمع كردن اين دو با هم مشكلي ميبينم.
ولي اگر دكتر جلالي يا هر كس ديگري احساس ميكند مشكلي دارد اين مسئله را بگويد. البته تا به امروز هم خوب كار كردند و مشكلي نداشته ایم و اين مربوط به امروز نيست بلكه سالهاي قبل هم بوده و مشكلي در جمع كردن اين دو وجود ندارد.
من اين را مشكل نميبينم. این مورد قبلا نیز تجربه شده و مشكلي وجود نداشته؛ مشكل آنجايي بوده كه افراد بخواهند خلاف قانون رانت و يا امتيازي بگيرند، این موارد است كه ما قطعا برخورد ميكنيم و اجازه نميدهيم.
در پاسخ به انتقاد دوم شما درباره انتصابها بايد بگويم در دانشگاه ما دو شوراي انتصاب داريم؛ يكي شوراي استعداديابي كه بعد از حضور من به وجود آمده و يكي هم شوراي انتصابات كه تركيبش مقداری تغییر داده شده است.
شوراي استعداديابي متشكل از اساتيد و روحانيون است كه 4 نفر آنها از بيرون دانشگاه و 6 نفر آنها از داخل دانشگاه هستند.
وظيفه شورای استعدادیابی اين است كه جستوجو كند و ببيند چه كسي در دانشگاه آزاد و در كشور مستعد گرفتن سمتهاي مديريتي است.
هر كسي پيشنهادي ميدهد و يا كسي را معرفي ميكند و اولين جايي كه ما ارجاع ميدهيم به شوراي استعداديابي است.
خود اين اعضا هم ميتوانند بدون پيشنهاد اين گزينهها را انتخاب كنند، خروجي اين شورا وارد شوراي انتصابات ميشود و در شوراي انتصابات هم قرار بر اين است كه از حراست و مراجع ذيصلاح استعلام شود و بعد از اينكه استعلام انجام شد نظرتشان را به ما ارائه داده و 3 نفر را معرفي كنند كه از بين آن 3 نفر برای هر سمت مدیریتی، يك نفر را انتخاب ميكنيم.
كار زيادي در اينباره انجام مي شود؛ به طور مثال براي يك رئيس واحد ممكن است 12 نفر معرفي شوند كه از بين اين 12 نفر دانشجويان، بسيج، اساتيد، هيئت علمي، شهردار، نمايندههاي مجلس و ... هر كدام يك گزينه را معرفي ميكنند و همه اين گزينهها به شورا معرفي ميشود.
البته برخي از اين گزينهها با هم منطبق هستند و برخي هم با در تناقض هستند، اين گزينهها را با ويژگيها و توانمنديهايشان معرفي ميكنند و از بين 3 گزينه نهايي ما يكي را انتخاب ميكنيم؛ همواره انتخابات تاكنون اينگونه بوده است.
درباره روساي دانشگاهها شايد تاكنون فقط 5 نفر آنها تغيير كرده باشند، بنابر اين حجم زيادي نبوده است كه فكر كنيد چه اتفاقي افتاده است؛ من هم نديدم كه در انتصاب اين روساي واحدها پس از انتصاب مشكلي وجود داشته باشد.
در روساي مناطق غير از چند نفري كه نماينده مجلس بودند و اين ذهنيت را ايجاد ميكند كه شايد اين كار تبعاتی را داشته باشد، مشکلی دیگری وجود ندارد.
يك مورد هم وجود داشتیم كه گفته ميشد توانمندي و كارآيي ندارد كه البته بعد همان فرد رفت و عضو هئيت رئيسه مجلس شد.
به هر صورت ما در روساي مناطق هم مشكلي نداشتيم؛ چون همه اين نيروها از نيروهاي حزباللهي و دانشمند هستند، مثلا آقاي دكتر زماني در شيراز كه با بسيج اساتيد كار كرده و استاد تمام است و در بخش پژوهشي بسيج اساتيد فعال است و يا آقاي صديقينسب كه براي دانشگاه آزاد خوزستان انتخاب كرديم انسان دانشمند و متعهدي است و پيشنهاد شده ديگران و مورد حمايت آنها بوده است.
در بين ده نفري كه تغيير كردند فكر ميكنم همين دو نفر بودند كه سوالي درباره آنها طرح شد كه آيا عملكرد آنها با حضورشان در مجلس تناقض دارد يا نه.
در بحث معاونين نيز باید بگویم از میان معاونانی كه من تغيير دادم تاكنون به هيچ يك اعتراضي نشده و همه عنوان كردند كه اين تغييرات خوب بوده است و آنهايي را كه تغيير ندادهام براي برخي محل سوال شده است كه چرا اين معاونين تغيير نكردهاند.
حتي ممکن است برخي از كساني كه تغيير نكرده و ابقا شدهاند سوال براي بسياري ايجاد كرده باشند.
به هر صورت هر انساني را پس از مرگ در گور خودش قرار ميدهند؛ من بايد به اين نتيجه برسم كه در نهايت پس از همه اين بحثها آيا به صلاح هست كه تغييري انجام شود يا نه.
دوستان ديگر وظيفهشان پيشنهاد است ولي مسئوليت اين مسئله بر عهده آنها نيست.
اگر من كسي را انتخاب و منصوب كردم، انتخابكننده من هستم و نسبت به اين انتخاب خواهم گفت كه من اين فرد را به اين دليل خاص انتخاب كردم.
از آن دنيا ميترسم؛ من به اين نتيجه نرسيدم آن عدهاي را كه عوض نكردهام را بايد عوض ميكردم. ما يك زمان گذر داريم كه بايد در اين زمان گذر سياستهاي دوره گذر حاكم باشد و يك زمان تثبيت داريم كه شايد دو تا سه سال طول بكشد كه آن زمان تثبيت جاري شود، پس بايد همراه با اين مسئله جلو رفت و نميشود گذشته اين دانشگاه را به يكباره عوض كرد و فكر كرد كه اين كار، كار درستي است.
بسياري از افرادي كه الان در حال كار هستند انسانهاي خوبي هستند و من بايد اينها را بشناسم. اينكه شما می فرماييد فردي ملي – مذهبي بوده، طبيعي است كه من نپذيرم كه او ملي – مذهبي است.
در بحث مديران ستادي مانند رئيس يك مركز يا مدير يك بخش نيز چند بحث حائز اهميت است، در مرحله اول بحث تخصصي بودن آن كار است كه وقتي كسي عزل ميشود چه كسي ميتواند آن تخصص به عهده گرفته و مجموعه را اداره كند چون ممكن است فردي بسيار متعهد باشد، اما نتواند آن مجموعه را هدايت كند و به يكباره آن سيستم را دچار معضل شود.
بعضي از تغييرات اين گونه نيست كه ما آن را مشخص كنيم، مثلا زمان تغيير آقاي دكتر جاحق را من تعيين نكردم و بعضي وقتها برخي خودشان به دليل تصميم يا كار ديگري درخواست تغيير ميكنند.
آقاي دكترجاحق مسئوليت ديگري را در مجمع تشخيص مصلحت نظام پذيرفتند و از اين رو سياست بر اين شد كه ما امروز در خدمت ايشان نباشيم.
اين طور نبود كه ما طي يك پروسه زماني مشخص اقدام به اين جابه جایی كرده باشيم. وقتي اين حرف ها و حدیث ها مطرح ميشود من بايد به سوابق مراجعه كنم. اتفاقا چند نفري درباره آنها مواردی مطرح شده بود، سوابقشان را بررسي كردم و متوجه شدم كه سابقه جنگ و جبهه و همراهي در خوزستان و مناطق جنگي را داشتند.
اتفاقا من به هر كدم از افرادي كه آنها را سر كار ميگذارم، ميگويم كه اينجا جايي است كه من دوستدار حزباللهيها هستم، من ولايتفقيه را به عنوان يك اصل قبول دارم، نظام جمهوري اسلامي قبول دارم؛ اگر شما در اين موارد مشكلي داريد خودت وارد اين مجموعه نشو زيرا اينجا يك ميليون و 600 چشم دانشجو وجود دارد كه اجازه نميدهد چيزي پنهان بماند، پس هم خودت را حفظ كن و هم ما را حفظ كن، اگر واقعا يك فرد ولايي هستي و دغدغه ولايت و علم داري پاي كار بيا.
البته بايد دقت كرد كه انسانها هميشه يك جور نيستند به طور مثال كسي را كه ميگفتند ملي – مذهبي است سابقه برخی عقاید او به هشت سال قبل بر ميگردد؛ از 8 سال پيش تا امروز انسانها خيلي تفاوت ميكنند، بايد اينها را ارزيابي كنيم.
وقتي وليفقيه و رهبر ما از جذب حداكثري حرف ميزنند باید به سراغ كسي كه گفته ميشود اينگونه است برويم. شما به عنوان يك دانشجوي حزباللهي يقه «حر» را نگيريد كه يك زماني در صف يزيد بوده است؛ اگر آن زماني كه در کنار امام زمان خود ميجنگد و وارد سپاه امام حسين (ع) شده و با يزيديان ميجنگد نگوييم كه اين همان كسي است كه راه امام را بست.
افراد را در زمان بسنجيم و بگوييم الان اين فرد اين گونه است؛ با او صحبت كنيم، مذاكره كنيم و ببينيم چگونه است.
امروز اگر در همين ساعت و همين روز متوجه شوم كه كسي نظام جمهوري اسلامي و يا اصل ولايتفقيه را قبول ندارد به او هيچ سمتي نميدهم و اگر داده باشم فوري عوضش ميكنم.
اين يكي از شروط اصلي است، البته شروط علمي، روابط عمومي، تجربه و موفقيت هم مهم است.
بنابراين به من اين اجازه را بدهيد كه شرايط فعلي افرا را بسنجم؛ شما به خاطر دارید در شرايط فتنه چه فتانههايي بودند و چه فتانهگريهايي انجام شد، چه كساني به زعم بزرگان ما خوب امتحان ندادند و چه كساني اتفاقا كاملا برعكس در اين ماجرا خوب امتحان دادند، چه عده افراد بعد از نماز جمعه آقا اين ماجراها را رها كرده حتي گريه كردند و گفتند هر چه آقا ميگويند همان درست است.
يك سال پيش را با الان مقايسه كنيد، يك عده انسان كه 7 تا 8 ماه در محلهها و جاهاي مختلف اعصاب ما را برهم ميريختند آيا اكنون هم همينطور هستند؟ خيليها برگشتند به اصل خودشان و خيليها كه نظام جمهوري اسلامي را قبول داشتند و فهميدند چيزي كه دنبال آن بودند اصل نظام نيست، برگشتند.
در زمینه خط قرمز هایم با هیچ کس شوخی ندارم!
اگر امروز كسي داراي شاخصه ملي – مذهبي با تعريفي كه در ذهن من و شما است [چون هم ملي بودن خوب است و هم مذهبي بود اما با تعريف سياسياي كه از آن ميشود] وجود داشته و بخواهد در برابر نظام ولايي بايستد؛ در زمینه خط قرمزمان با هيچ احدالناسي شوخي نداريم.
در عين حال من هم مثل شما هستم و ممكن است اشتباه كنم، يك روز ممكن است فردي بيايد به من بگويد اين مسئول را از اين جايگاه برندار و اين مسئول را از اين جايگاه بردار،ما هم بررسي ميكنيم و بر اساس اطلاعات اشتباه فردي را از مسئوليتش بركنار ميكنيم يا منصوب ميكنيم.
در اين شرايط كه ما از يك جنس هستيم بايد سعي كنيد من را روشن كنيد. اگر اشتباهي رخ ميدهد بايد برادري را به هم اثبات كنيم و اشتباهات را به همديگر بگوييم.
ما به اندازه كافي آدم داريم كه بيايد و سر فرهاد دانشجو بزند؛ آنقدر آدم داريم كه در چرخ گردون دانشگاه فقط به صرف اينكه چوب لاي چرخ بچههاي حزب اللهي بگذارند وارد فضای حمله شوند و ديگر لازم نباشد كه شما اين حرف را بزنيد.
حتي اگر اشتباهي هم ميشود شما بايد در بازه زماني و در زمان گذر آن را ببينيد.
نميشود يك مرتبه يك چيزي امروز مطرح شود و روز بعد يك مرتبه چيز ديگري گفته شود؛ اين يك فرهنگ را ميطلبد.
وقتي 29 تا 30 سال يك چيزي ساخته مي شود و 90 درصد آن خوب است و تنها 10 درصد آن مشكل دارد؛ اگر نگوييم 29 تا 30 سال ولي دست كم 3 تا 4 سال لازم است كه آن را درست كنيم. اين طور نيست كه هر دانشجو، هر عضو هئيت علمي يا هر كارمندي هر روشي را كه داشته - هر چند اشتباه - به يكباره درست كنيم.
در انقلابها اين گونه است كه وقتي ديو برود فرشته ميآيد! ولي در اصلاحات اين گونه نيست، ديو كه برود يك كسي بهتر ميآيد يعني در حقيقت اصلاح ميشود، ولی انقلاب نميشود.
نگاه ارزشيها به شما اين است كه در دانشگاه آزاد بايد انقلاب صورت گيرد.
نه، تكليف من به هم ريختن نيست، يادتان باشد من براي خودم حفظ دانشگاه آزاد اسلامي به عنوان يك پروژه موفق و عدم تخريب آن و اصلاح و ساختن ديني، اسلامي و ارزشي آن را به عنوان يك تكليف مشخص كردهام.
در اين دانشگاه که خيلي از شماها فارغالتحصيل آن دانشگاه هستيد اساتید حزب اللهی و کارمندان جبهه رفته و جانباز وجود دارد، بنابر اين خيلي از روشها در اين دانشگاه اشكال دارد ولی خيلي از روشها نيزخوب و درست است.
يادتان باشد جامعه دانشگاهي متاثر از بيرون و جامعه بيرون نیز متاثر از جامعه دانشگاهي است و انتظارات ما در قالب اين تعامل بيرون و درون تامين ميشود.
انتظار ما اين است كه دانشگاه پيشرو باشد و قدم جلوتري بردارد و اين يك انتظار طبيعي است ولي اين گونه نيست كه دانشگاه هزار كيلومتر جلوتر باشد؛ من در كتابهاي مديريتي اين گونه تجربه كردهام.
درباره نقد سوم شما درباره جلسه اخیر با کارمندان هم بايد بگويم براي اولين بار در دانشگاه آزاد اسلامي وقتي يك رئيس جديد آمد عنوان كرد كه هر كس از بين هيئت علمي و دانشجويان و كارمندان ميخواهد به عنوان مشاور من عمل كند يك ماه فرصت دارد كه به سايت آمده و مشاور من شود.
توضیحات دانشجو درباره جلسه جنجالی مشاوران
در رده كارمندي هزار و 100 تا هزار و 200 نفر ثبتنام كردند و اطلاعات و ايميلهايي را براي من ارسال كردند و چندين موضوع را مطرح كردند كه ما همه اين موضوعات را بررسي كرديم.
پيشنهاد دهندهها از گرگان، سمنان، اهر و ابهر و از اقصينقاط كشور آمدند و براي اولين بار در اين جلسه حضور پيدا كرده و درباره دو موضوع مشخص دو نفر موافق و دو نفر مخالف صحبت كردند.
رايگيري انجام شد و در نهايت صفا و صميمت بين كارمندان دانشگاه و مسئولان چيزي كه من و آنها حدس ميزديم اتفاق افتاد.
يكي از دوستان شعري راجع به كار خواند و معلوم بود كه راجع به من شعر ميخواند! من آدمي نيستم كه از مجيزگويي خوشم بيايد به خاطر همين گفتم كه شعر را نخوانند چون من من اين كار را قبول ندارم و اين كار در شان من و شما نيست.
اين يك اتفاق خيلي خوب و مثبت است که برای اولين بار در يك جلسهاي فردي مجيزي را در اين دانشگاه گفت و مجيزشونده گفت كه این مجیز را نگو.
ما اين را فرهنگ كرديم كه رئيس دانشگاه اين كار را دوست ندارد، البته در ادامه فرد به اين كار اصرار كرد كه من مجيز نميگويم ولي ما گفتيم باز هم نگو!
جلسه در حال تمام شدن بود كه تعدادي از دانشجويان که توسط واحد تشكلها آمده بودند و فكر ميكنند كه من زير فشار زيادي هستم و به هرحال به عنوان حزباللهيها وظيفه خودشان ميدانند كه بيايند و از من حمايت كنند در سالن حضور پیدا کردند.
آنهايي كه در حقيقت حمايت ميكنند ميخواهند بگويند اينكه عدهاي ميگفتند حاميان فرهاد دانشجو در يك جدول 42 نفره هستند اين گونه نيست ما 300 تا 400 نفر آمده ایم بگوييم كه دكتر دانشجو! شما تنها نيستيد و تا زماني كه امام و نظام و آقا را قبول داريد ما با شما هستيم.
این افراد بسيجيها بودند و پرچم اللهاكبر بلند كرده بودند. در ادامه برنامه که كار ما تمام شده بود و قصد داشتيم وارد بحث حج دانشجويي شويم دیدیم اين دانشجوها آمدند اما آنها را به داخل سالن راه نميدادند. آنها فريادهاي يا حسين سر ميدادند و صحيح نبود كه ما آنها را بيرون سالن نگه داريم؛ اين بود كه گفتيم به آنها كه اجازه دهيد كه وارد سالن شوند.
اين گونه بود كه وقتي وارد سالن شدند شروع به فريادهاي يا حسين (ع) كرده و پرچم كربلا را به من هديه كردند و بعد هم خداحافظي كردند و ماجرا به خوبي و خوشي تمام شد.
دانشجويان ارزشي بحثشان اين بود كه ما را سازماندهي كردند تا در حمايت از دكتر دانشجو به اينجا آوردند.
مگر اشكالي دارد.
مگر جلسه، جلسه كارمندي نبود؟
مگر اشكالي دارد؟ شما ميگوييد اتوبوسي آدم آوردند، مگر آدمهايي كه از مثلا کرج ميخواهند بيايند براي نماز جمعه اتوبوسي نميآيند؟ اصلا اگر هر كس با ماشين خودش بيايد ايراد دارد! سازماندهي كردن زماني بد است كه براي هدف بد سازماندهي شود! مثلا عدهاي را جمع كرده و روبهروي مجلس ببرند تا در دفاع از آمريكا صحبت كنند! ولي اگر عدهاي را جمع كنيم كه پرچم اللهاكبر بلند كنند و تكبير بگويند چيز بدي نيست، آنها راجع به فرهاد دانشجو صحبت نميكردند بلكه راجع به امامشان حرف ميزدند و در حمایت از امام خامنهاي شعار ميدادند.
آنها با اين كار ميخواستند بگويند كه جو دانشگاه شكسته است! با این کار هم به كساني كه اين جو را تشخيص ندادند و هم به روساي جديد ميخواستند بگويند كه؛ يادتان نرود، امروز اين جو تغییر کرده و اگر فردا پايت را عقبتر بگذاري مشكل خواهی داشت.
ما كه اين دانشجويان را سازماندهي نكرديم و تمايلي هم نداشتيم كه كارمند و دانشجو كه از دو جنس متفاوت هستند در كنار هم باشند. حتی اگر من بخواهم سخنرانی را تنظيم كنم براي دانشجويان و براي كارمندان مجزا اين كار را ميكنم.
ولي حاضرين در اين مراسم با هم مشكلي نداشتند و بعد هم مراسم تمام شد و همه محل مراسم را ترك كرديم.
دانشگاه آزاد اسلامي این جلسه به عنوان يك نقطه مثبت تلقي ميكند و معتقد است كه اين يك نمايش از حضور نيروهاي حزباللهي در دانشگاه آزاد بود تا به عده ای بگوید فكر نكنيد كه دانشگاه ميتواند به حالت گذشتهاش برگردد. ضمنا اگر شما هم ميتوانيد عدهاي را بسيج كنيد كه چنين كاري را انجام دهد اين كار را بكنيد!
من براي كسي تكليف مشخص نميكنم، تكليف من مشخص است ولي ممكن است فردي احساس كند در جايي تكليفي دارد كه بايد تكليفش را انجام دهد؛ در آن دنيا از ما به اين خاطر كه خودمان تكليفمان را شناختيم ولي بدان عمل نكرديم سوال ميكنند.
ما بنشينيم و نيروهاي ضدنظام كه از اسلام بويي نبردهاند با هم متحد شده و هواپيما هواپيما، لشكر لشكر و كشتي كشتي نيرو با خود بياورند و بعد ما بترسيم كه 4 نفر در يك ماشين با هم آمدند.
ما با هم آمديم و همه جا هم با هم خواهيم بود، هزار هزار اتوبوس و هزار هزار كشتي نيروهاي طرفدار حزبالله و دفاعكننده از نظام جمهوري اسلامي پشت سر هم حركت ميكنيم.
در انتها نیز يك پيشنهاد براي شما داريم؛ برخي از دانشجويان هزينه رفتن به دانشگاه آزاد را ندارند و دانشگاه دولتي هم به دليل پایین بودن برخي ظرفيتها نميتوانند وارد شوند به خصوص در مناطق محروم؛ اینها دغدغهاي دارند برای ادامه تحصیل . آيا دانشگاهآزاد ميتواند در شهرهاي محروم دانشگاههاي رايگان و عامالنفعه ايجاد كند؟
در حال حاضر امكانش وجود ندارد چون ميزان پولي كه دانشگاه به دست ميآورد تقريبا برابر با هزينههاي جاري است. بايد منابع مالي جديد به وجود آمده و ستادهاي خيرين فعال شود كه اگر اين اتفاق بيفتد ميتوان در آينده اين طرح را اجرا كرد! البته من اين پيشنهاد شما را در دستور كار قرار ميدهم تا تشويق و ترغيبي به وجود آيد كه افراد وارد دانشگاه شوند.
ما بنشينيم و نيروهاي ضدنظام كه از اسلام بويي نبردهاند با هم متحد شده و هواپيما هواپيما، لشكر لشكر و كشتي كشتي نيرو با خود بياورند و بعد ما بترسيم كه 4 نفر در يك ماشين با هم آمدند.
ما با هم آمديم و همه جا هم با هم خواهيم بود، هزار هزار اتوبوس و هزار هزار كشتي نيروهاي طرفدار حزبالله و دفاعكننده از نظام جمهوري اسلامي پشت سر هم حركت ميكنيم.
در انتها نیز يك پيشنهاد براي شما داريم؛ برخي از دانشجويان هزينه رفتن به دانشگاه آزاد را ندارند و دانشگاه دولتي هم به دليل پایین بودن برخي ظرفيتها نميتوانند وارد شوند به خصوص در مناطق محروم؛ اینها دغدغهاي دارند برای ادامه تحصیل . آيا دانشگاهآزاد ميتواند در شهرهاي محروم دانشگاههاي رايگان و عامالنفعه ايجاد كند؟
در حال حاضر امكانش وجود ندارد چون ميزان پولي كه دانشگاه به دست ميآورد تقريبا برابر با هزينههاي جاري است. بايد منابع مالي جديد به وجود آمده و ستادهاي خيرين فعال شود كه اگر اين اتفاق بيفتد ميتوان در آينده اين طرح را اجرا كرد! البته من اين پيشنهاد شما را در دستور كار قرار ميدهم تا تشويق و ترغيبي به وجود آيد كه افراد وارد دانشگاه شوند.