کد خبر 1394421
تاریخ انتشار: ۱۱ تیر ۱۴۰۱ - ۲۳:۲۸

باید به حال انسان معاصر ‌گریست. و همین‌طور باید خندید به حال آنهایی که این حیوان درنده(امریکا) را بزک کرده و گمان می‌کنند با کرنش کردن در برابر آن و بوسه زدن به پنجه‌اش، می‌توان از گزند آن مصون شد.

به گزارش مشرق، محمد صرفی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

دسامبر سال ۲۰۱۷ نشریه پولیتیکو یک یادداشت داخلی میان مقامات ارشد دولت وقت آمریکا را فاش کرد. «برایان هوک» - نماینده کاخ سفید در امور ایران- در این یادداشت خطاب به «رکس تیلرسون»، وزیر خارجه وقت آمریکا می‌نویسد: «یکی از دستورالعمل‌های مفید برای یک سیاست خارجی واقع‌بینانه و موفق این است که با متحدان باید متفاوت و بهتر از دشمنان رفتار شود. ما به دنبال تقویت دشمنان آمریکا در خارج از کشور نیستیم. ما به دنبال فشار، رقابت و مانور دادن در برابر آنها هستیم. به همین دلیل باید حقوق بشر را در روابط آمریکا با چین، روسیه، کره شمالی و ایران موضوع مهمی بدانیم. و این تنها به دلیل نگرانی اخلاقی برای رفتار داخلی آن کشورها نیست. همچنین به این دلیل است که فشار بر این رژیم‌ها در زمینه حقوق بشر یکی از راه‌های تحمیل هزینه، اعمال فشار متقابل و بازپس‌گیری ابتکار عمل آنها به لحاظ استراتژیک است.»

این سند به روشنی گویای نگاه آمریکا به مقوله «حقوق بشر» است. عبارتی در ظاهر زیبا و دهان پرکن اما در واقع ابزاری صرفاً سیاسی برای توجیه و خصومت‌ورزی با کشورهای غیرهمسو با سیاست‌ها و منافع واشنگتن. نکته جالب آنکه کشوری از این ابزار استفاده می‌کند و مدعی حمایت از حقوق بشر است که کارنامه و تاریخچه‌ای بسیار سیاه و شاید بتوان گفت دهشتناک‌ترین کارنامه را در این زمینه در تمام جهان دارد.

برای درک کامل عمق و وسعت جنایات متعدد واشنگتن علیه بشریت، نقض حقوق مدنی و بشری و نقض قوانین بین‌المللی، باید به تاریخ آن نگاه کرد. این نظام سیاسی بر اساس نابودی میلیون‌ها بومی، مردمی که قرن‌ها در قاره آمریکای شمالی در صلح و آرامش زندگی می‌کردند، بنا شد.

پس از نسل‌کشی میلیون‌ها تن از بومیان، برای ساخت کشور آمریکا، بردگان به‌کارگیری شدند. تخمین‌ها می‌گوید بیش از ۳۰ میلیون سیاه‌پوست از محل زندگی خود ربوده شده و به شکلی حیوانی فاصله قاره آفریقا تا آمریکا را با کشتی طی کردند. بسیاری از بردگان در طول مسیر جان خود را از دست می‌دادند و در مقابل چشم اعضای خانواده خود، مانند زباله به دریا ‌انداخته می‌شدند.

آنهایی که از این سفر طولانی و شکنجه‌بار جان سالم به در می‌بردند، مجبور می‌شدند در سرزمین رویاها برای ساعات طولانی با کمترین دستمزد ممکن کار کنند. آنها در آمریکا همان‌طور که امروز یک صندلی یا اسب خرید و فروش می‌شوند، معامله می‌شدند. آنچه از آن به عنوان تمدن آمریکایی یاد می‌شود، بنایی است که پایه‌های آن در خون میلیون‌ها بومی این منطقه و سیاه‌پوستان آفریقایی قرار دارد.

یکی از اولین جنایت‌های حقوق بشری بزرگ آمریکا در خارج از خاک این کشور، در سال‌های پایانی قرن نوزدهم رخ داد. اسپانیا در جنگ با آمریکا بر سر مستعمرات خود در قاره آمریکا شکست خورد. اسپانیای شکست خورده، فیلیپین را هم به آمریکا واگذار کرد. مردم فیلیپین، استعمارگران جدید را برنتافتند و برای استقلال خود قیام کردند. ارتش آمریکا طی حدود سه سال

- از سال ۱۸۹۹ تا ۱۹۰۲- حدود یک میلیون فیلیپینی را کشتند. مسلمانان منطقه مورو، نبرد با اشغالگران آمریکایی را تا یک دهه بعد نیز ادامه دادند. «ویلیام هوارد تافت» که به عنوان فرماندار آمریکایی فیلیپین منصوب شده بود و بعدها رئیس‌جمهور آمریکا نیز شد، گفته بود: مردم فیلیپین «توده وسیعی از مردم نادان و خرافاتی» هستند!

جنایت آمریکا در جنگ جهانی دوم تاریخی و بی‌مانند است. تنها کشوری که در طول تاریخ از بمب اتم استفاده کرد و صدها هزار تن را ظرف چند دقیقه کشت. اشغال خاک ژاپن توسط آمریکا همچنان ادامه دارد و جنایت علیه مردم این کشور به خبری عادی طی هفتاد سال اخیر تبدیل شده است. پرونده تجاوز و حتی قتل زنان ژاپنی به دست سربازان آمریکایی بسیار قطور است و جزیره اکیناوا در مرکز این جنایت و تباهی است.

حمله آمریکا به ویتنام سرفصل دیگری از نقض حقوق بشر و جنایات جنگی در کارنامه آمریکاست. در ۱۶ مارس ۱۹۶۸ سربازان آمریکایی ۴۰۰ ویتنامی را در روستای می‌لای قتل عام کردند. نژادپرستی ریشه این جنایت بود.

افکار عمومی به‌شدت تحت تاثیر قرار گرفت اما دفاعیات از سربازان جنایتکار از اصل جنایت کمتر دردناک نبود. یکی از مدافعان گفت: «بسیاری از این افراد به کشتن یک مرد فکر نمی‌کنند. منظورم یک مرد سفیدپوست است. یک انسان!» دیگری هنگام اشاره به قربانیان چنین گفت: «این‌طور نبود که آنها انسان باشند.»

آمریکا در تاریخ طولانی و خشونت‌آمیز خود، در تلاش برای تبدیل شدن به یک قدرت جهانی، حقوق بشر، قوانین بین‌المللی و حتی نجابت مشترک انسانی را نادیده گرفته است. فقط در ۵۰ سال گذشته، آمریکا حداقل در ۳۰ کشور مختلف دست به عملیات نظامی زده و در همه آنها به بهانه‌های مختلف غیرنظامیان را به قتل رسانده است.

کارنامه هیچ کشور دیگری بر روی کره زمین نمی‌تواند با این سطح از جنایت رقابت کند. عراق و افغانستان دو نمونه از خونبارترین این تجاوزها هستند. آمریکا پیش از حمله به عراق، این کشور را تحت تحریم‌های شدید قرار داد که بر اثر آن نیم میلیون کودک عراقی جان باختند. وقتی از مادلین آلبرایت وزیر خارجه آمریکا درباره سیاست آمریکا و مرگ این تعداد از کودک پرسیده شد، در کمال وقاحت پاسخ داد: «به نظر ما ارزشش را داشت.»

فلسطین سرفصل سرخ دیگری در کارنامه حقوق بشری آمریکاست. ملتی که به جرأت می‌توان گفت در تاریخ معاصر در زمینه متحمل شدن ظلم و ستم و خشونت سازمان یافته و سیستماتیک، رکورددار است. جنایت روزمره علیه میلیون‌ها فلسطینی نزدیک به یک قرن است که ادامه دارد و اگرچه به دست رژیم نژادپرست اسرائیل انجام می‌شود اما بار اصلی اخلاقی و حقوقی این جنایت بر دوش آمریکاست. این کشور حامی مالی، سیاسی و نظامی رژیم صهیونیستی بوده و چنان در این حمایت غرق است که بسیاری از تحلیلگران غربی معتقدند، منافع ملی آمریکا گروگان این رژیم است.

اگر بخواهیم لیست نقض حقوق بشر از سوی آمریکا را حتی همین‌قدر مختصر ادامه بدهیم، مثنوی هفتاد من کاغذ می‌شود؛ از جنایات بی‌شمار در آمریکای لاتین گرفته تا شراکت در کشتار مردم مظلوم یمن، تجاوز به لیبی، کشورهای مختلف آفریقایی. آمارها می‌گوید آمریکا پس از جنگ جهانی دوم تاکنون ۲۰ میلیون نفر را در سراسر دنیا کشته است.

و بالاخره جنایات متعدد و متنوع این رژیم شیطانی علیه ملت ایران که از پیش از انقلاب آغاز شد و با وقوع انقلاب اسلامی، ابعاد بسیار گسترده‌تری یافت. یکی از این جنایت‌های فراموش نشدنی است که امروز مصادف با سالروز آن است، شلیک به هواپیمای مسافری ایران بر فراز خلیج‌فارس در سال ۱۳۶۷ است که به شهادت ۲۹۰ نفر انجامید.

این آمریکای واقعی است و وقتی چنین کشوری دم از حقوق بشر می‌زند باید به حال انسان معاصر ‌گریست. و همین‌طور باید خندید به حال آنهایی که این حیوان درنده را بزک کرده و گمان می‌کنند با کرنش کردن در برابر آن و بوسه زدن به پنجه‌اش، می‌توان از گزند آن مصون شد.