بسیاری از اهالی تهران هنوز هم نام قدیمی این مکان را به یاد دارند و موقع دادن نشانی، این اسم را به کار می‌برند: «میدان اعدام»؛ میدان وحشتناکی که حالا به یکی از نام های قدیمی‌اش (محمدیه) برگشته...

به گزارش مشرق، میدان اعدام از زمان سلطنت ناصرالدین شاه بنا شد. زمانی که تهران به‌واسطه گسترش جمعیت نیاز به توسعه پیدا کرده بود، حصار صفوی را که در همان حوالی بود خراب کردند و در محل تقاطع خیابان مولوی و خیابان دروازه غار، میدان وسیعی درست شد که بساط اعدام را در آن برپا می‌کردند.

آن زمان مجرمان و محکومان را سر می بریدند. در وسط میدان تپه‌ای خاکی قرار داشت که در وسط آن ستون آجری کوتاهی ساخته بودند به نام «قاپق». قاپق تخته بند یا ابزاری بود که به وسیله آن مجرم را به آن می‌بستند تا هنگام اجرای حکم تکان نخورد.

همچنین موقعی که مجرم حکم شلاق داشت از این وسیله برای اجرای حکم استفاده می شد.

برو بیای میرغضبان با «حق تیغ»

مراسم اعدام از همان ابتدا تماشاچی داشت. مردم از دور و نزدیک برای دیدن صحنه گردن‌زنی یا دارزدن مجرمان به حوالی میدان می‌آمدند. حتی با تغییر شرایط صحنه از گردن زدن تا به دارآویختن، این مراسم تماشاچیان خود را از دست نداد.

میرغضبان(ماموران اجرای حکم) هم برای خود بروبیایی داشتند. از یک سو با برگزاری مراسم مجازات و اجرای حکم مجرمان ترسی از خود در میان مردم به جا می‌گذاشتند و از سوی دیگر، درآمدی برای خود کسب می کردند.

به این صورت که قبل از اجرای حکم، مجرمان را پیاده در معابر و میدان‌های معروف و قبرستان‌های شهر می‌گرداندند و به زور از آنان می‌خواستند از مردم گدایی کنند.

اگر می‌دیدند تلاش مجرمان برای گرفتن پول از مردم نتیجه ندارد به جان مجرمان می‌افتادند و آنها را با غل و زنجیر روی زمین می کشاندند تا دل اهالی برای آنان به رحم بیاید و پولی در دامن آنان بریزند. این کار، یعنی انعام گرفتن میرغضبان، کمی بعدتر به «حق تیغ» معروف شد.

غذای مفصل پیش از مرگ

پس از انقلاب مشروطه و تدوین قانون اساسی، سربریدن مجرمان که توحش به حساب می آمد، تغییر و شیوه اعدام و رفتار میرغضب‌ها با مجرمان هم رویه دیگری پیدا کرد. دیگر مجرمان برای گدایی در شهر گردانده نمی‌شدند و میرغضبان هم برای اجرای حکم اعدام، انعام خود را از مردم نمی‌گرفتند و دولت انعامشان را م  داد. ماموران نظمیه هم رفتار بهتری با مجرمان و محکومان داشتند.

گفته می‌شود شب قبل از اعدام برای مجرمان، غذای مفصلی که معمولا چلوکباب بود تهیه می‌شد و همان شب از آنها می‌خواستند وصیت شان را بگویند یا بنویسند تا به دست خانواده‌شان برسانند.

هنگامی که که مجرم را برای اجرای حکم اعدام آماده می‌کردند قبل از انداختن ناب دار به گردنش، سیگاری به او می‌دادند تا دم آخر، پُکی بزند؛ بعد اعدام را اجرا می‌کردند. می‌گویند این سیگار چون از سوی یکی از رئیس‌های اداره نظمیه به نام ادیب‌السلطنه سمیعی برای اولین‌بار به یک مجرم داده شده بود به نام سیگار «ادیب‌السلطنه‌ای» معروف شد.

به مرور زمان و بعد از گسترش شهر تهران، دیگر امکان اعدام در آن محل وجود نداشت، چون باعث تجمع مردم و مزاحمت در کار و کسب می‌شد. از این رو، بساط طناب دار را جمع کردند و به محله باغشاه تقاطع خیابان سپه بردند. در زمان محمد شاه، در همان حوالی دروازه نو ساخته شد و به‌واسطه نزدیکی این محل با میدان اعدام گاهی اوقات‌ها به میدان اعدام، میدان محمدیه نیز می‌گفتند.

نقشه‌گنجی که میدان را سرزبان‌ها انداخت

بعدها با بازسازی این منطقه، میدان محمدیه رنگ آرامش یافت. فضای سبز شهری گسترش پیدا کرد و حمل و نقل و تردد برای اهالی آن محل آسان شد. دیگر کسی در آن میدان رنگ اعدام را ندید و صحنه به دار آویختن و گردن‌زنی به خاطره‌ها سپرده شد.

اما مرداد ماه ۱۳۸۵ ماجرای دستگیری باند ۷ نفره‌ای که در حوالی این میدان به دنبال گنج بوند، میدان اعدام را بعد از ۱۰۰ سال باز سرزبان‌ها انداخت. این باند با خریدن ملکی در حوالی میدان اعدام  طی مدت نسبتا کوتاهی تونلی ۱.۵ کیلومتری در عمق ده متری حفر کرده بودند تا به گنج برسند.

گفته می‌شود تنها ثمری که از این همه تلاش به‌دست این باند رسید، یک قطعه ظرف آب خوری سفالی و یک تکه لوله آبرسانی مربوط به دوران قاجار بود.

چند ماه بعد یعنی در مهر ماه همان سال بازپرس پرونده در گفت‌وگو با یکی از رسانه‌ها از به سرقت رفتن گنج از سوی متهمان پیش از دستگیری خبر داد.

از میدان مخوف تا پاتوق زیبای شهر

بعد از این همه سال، کمتر کسی روزهای وحشتناک گذشته را به یاد دارد. میدان محمدیه (اعدام) به عنوان محله قدیمی تهران در این روزگار با شکل و شمایل جدیدش ساکنان زیادی را در منطقه ۱۲ در خود جا داده است. 

مخوف ترین میدان قدیمی پایتخت بعد از بهسازی و اجرای طرح های توسعه شهری حالا یکی از بزرگ‌ترین و زیباترین پاتوق‌های شهری پایتخت است.

منبع: همشهری آنلاین