به گزارش مشرق، کیهان در ستون ویژه های خود نوشت:
50 استاد ايراني از حضور در كنفرانس اسلامبول انصراف دادند
در پي افشاگري روزنامه كيهان درباره حضور 6 اسرائيلي و 5 ايران شناس وابسته به فرقه ضاله بهائيت در «كنفرانس دوسالانه مطالعات ايران شناسي» در شهر اسلامبول تركيه (12 تا 14 مرداد) 7 دانشگاه و مركز علمي ديگر با ارسال نامه هاي جداگانه اي به كيهان از حضور در كنفرانس صهيونيستي اسلامبول انصراف دادند. در نتيجه، نزديك به 50 استاد ايراني و 14 مركز علمي و دانشگاهي كشور به جمع تحريم كنندگان اين كنفرانس پيوستند.
گفتني است در آخرين ساعات ديروز وزارت علوم نيز در اقدامي قابل تقدير با صدور اطلاعيه اي كه متن آن در همين صفحه آمده است، اين كنفرانس صهيونيستي را تحريم كرده و امتياز پژوهشي آن را لغو كرد.
دانشگاه هاي «پيام نور»، «شهيد بهشتي»، «تبريز»، «يزد»، «شهركرد» و... در نامه هايي ضمن تشكر از روشنگري هاي روزنامه كيهان تأكيد كردند در همايش هايي كه تحت نفوذ اسرائيلي ها، بهايي ها و سلطنت طلب ها برگزار مي شود، شركت نخواهند كرد. همچنين افرادي كه از سوي فصلنامه «نگاه نو» و «مركز دايره المعارف بزرگ اسلامي» و... قصد شركت در كنفرانس اسلامبول را داشته اند، سفر خود به تركيه را لغو كرده اند.
ليلا صادقي، يكي از مدعوين «كنفرانس دوسالانه مطالعات ايران شناسي» در تركيه در گفتگو با خبرنگار كيهان گفت: «با توجه به اطلاعاتي كه روزنامه كيهان از اين كنفرانس و ماهيت صهيونيستي آن منتشر كرده است، از حضور در آن اعلام انصراف مي كنم و در آن حضور پيدا نخواهم كرد. اگرچه وظيفه وزارت علوم است كه در موارد اين چنيني اطلاع رساني كند، اما در اين خصوص تذكري نداده بودند.»
همچنين نماينده «دايره المعارف بزرگ اسلامي» در اين كنفرانس نيز اعلام كرد كه «من جزو اولين نفراتي بودم كه از حضور در كنفرانس دوسالانه ايران شناسي انصراف دادم و وقتي اسم محمد توكلي طرقي را جزء شركت كنندگان ديدم، فهميدم كه اين كنفرانس يك همايش سياسي است نه يك مجمع علمي. من تا به حال 2 بار به سايت كنفرانس تذكر داده ام كه اسم من را حذف كنند، اما اين كار را نكردند.»
فاطمه عروجي از «دانشگاه تبريز» و ديگر استاد مدعو كنفرانس اسلامبول در گفتگو با خبرنگار كيهان اظهار داشت: «من از ماهيت اين كنفرانس خبر نداشتم و وزارت علوم بايد در اين خصوص اطلاع رساني مي كرد. با اين حال بعد از افشاگري كيهان و اطلاع از برنامه هاي كنفرانس، از حضور در آن انصراف دادم.»
بنابراين، نزديك به 05 استاد ايراني دعوت شده به كنفرانس اسلامبول و 41 دانشگاه و مركز علمي- پژوهشي كشور در پاسخ به افشاگري كيهان به جمع تحريم كنندگان آن پيوستند. در همين حال، هنوز خبري از حضور يا عدم حضور «كمال حاج سيد جوادي» و باقر پورجوادي كه از سوي «سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري» و «مركز آموزش عالي ميراث فرهنگي» در كنفرانس شركت كرده بودند، نيست. «بنياد دانشنامه اسلامي»، «كتابخانه آستان قدس رضوي»، «بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس رضوي»، «انجمن زبان شناسي ايران»، «دانشگاه سيستان و بلوچستان» نيز در زمره مراكزي هستند كه هنوز موضع خود را در برابر اين كنفرانس صهيونيستي اعلام نكرده اند.
«حسن ميرعابديني» از «دانشگاه زنجان» و «حميد امجد» از نشر «فيلا» نيز از ديگر مدعوين كنفرانس هستند كه تا اين لحظه خبر انصراف آنان اعلام نشده است.
پيش از اين متن كامل نامه هاي انصراف اساتيد دانشگاههاي «الزهرا»، «آزاد اسلامي»، «اصفهان»، «تهران»، «مؤسسه پژوهشي حكمت و فلسفه»، «پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي» و «تربيت مدرس» از حضور در «كنفرانس دوسالانه مطالعات ايران شناسي» تركيه در روزنامه كيهان به نظر خوانندگان رسيد. متن نامه هاي 7 دانشگاه و مركز علمي ديگر خطاب به كيهان را در شماره فردا بخوانيد.
وقتي صداي پادوهاي آمريكا درمي آيد!
پس از انتشار گزارشات و مقالات مستند كيهان پيرامون نسل كشي مسلمانان مظلوم ميانمار و سكوت مجامع به اصطلاح حقوق بشري و برندگان جايزه صلح نوبل مانند آنگ سان سوچي و شيرين عبادي؛ رسانه سلطنتي انگلستان BBC مقاله مشتركي از رامين جهانبگلو (عنصر شناخته شده انقلاب هاي مخملي) و نيره توحيدي (از فعالان فمنيستي حقوق بشر آمريكايي) منتشر كرده است. اين دو در مقاله خود كه «دشمنان ايراني آنگ سان سوچي» نام دارد به دفاعي تمام قد از ايالات متحده برخاسته و به وكالت از آمريكا كيهان را بازخواست كرده اند كه چرا هميشه در اين گونه موارد روزنامه كيهان، آمريكا و غرب را مقصر مي داند! نويسندگان اين مقاله ضمن دروغگو ناميدن كيهان، كشتار هزاران نفري مسلمانان ميانمار را كشته شدن 30 تا 200 مسلمان اعلام كرده اند. ضمن آنكه همسو با جلادان نظامي ميانمار مدعي شده اند معلوم نيست اين مسلمانان اصالتاً ميانماري باشند. نكته جالب آنجاست كه چندي پيش وبسايت خبري B.B.C پس از سكوت معنادار در قبال جنايات ميانمار و پس از آنكه در برابر اعتراضات گسترده مسلمانان خود را ناگزير به پوشش خبري ميانمار ديد ضمن ميانماري خواندن اصالت مسلمانان روهينگا آمار كشته شدگان اين جنايت را هزاران نفر اعلام كرد، اين در حالي است كه انگار «رامين جهانبگلو» و همكارش «نيره توحيدي» كوچكترين نگاهي به آرشيو اخبار بي بي سي نيانداخته اند تا چنين مقاله متناقضي را به فاصله چند روز پس از گزارش بي بي سي منتشر نكنند. گفتني است روزنامه اصلاح طلب «شرق» نيز در شماره پنج شنبه 5/5/91 در صفحه اول خود ضمن چاپ عكس «آنگ سان سوچي» به دفاعي همه جانبه از اين مدافع به اصطلاح حقوق بشر پرداخته بود و ناشيانه مدعي شده بود «سوچي» در قبال كشتار مسلمانان موضع گيري كرده در حالي كه در متن خبر هيچ اظهارنظري از سوچي در اين باره ديده نمي شد. با اين حساب با اندكي توجه مي توان همكاران بي بي سي و ديگر رسانه هاي بيگانه را در داخل شناخت.
يواشكي... توي پستو؟! اگه جا زد چي؟!
فرزند كروبي از قول خاتمي گفت فقط در صورت آزادي زندانيان و رفع حصر موسوي و كروبي مي توان درباره انتخابات رياست جمهوري بحث و گفت وگو كرد.
حسين كروبي در فيس بوك نوشت: هفته پيش فرصتي دست داد كه با آقاي خاتمي ديداري داشته باشم. اين ديدار در دفتر آقاي خاتمي انجام شد و درباره اوضاع كشور، انتخابات رياست جمهوري سال آينده و پيشنهاد آقاي عبدالله نوري براي تاسيس اتاق فكر اصلاح طلبان، صحبت كرديم. اول از همه آقاي خاتمي سلام گرمي به آقاي كروبي رساند و گفت كه آرزوي اصلي اش آزادي همه زندانيان سياسي به خصوص آقايان كروبي و موسوي و خانم رهنورد است.آقاي خاتمي مي گفت كه نشانه هايي از تحقق اين آرزو را مي بيند كه اميدوار است درست باشد.
وي مي افزايد: آقاي خاتمي فكر مي كند كه فقط با برگزاري يك انتخابات آزاد است كه مي توان ايران را از بحران خارج كرد. او البته تأكيد داشت كه دغدغه اصلي او آزادي زندانيان سياسي و رفع حبس آقايان كروبي و موسوي است و نه انتخابات رياست جمهوري! و تنها در موقعيتي كه اين آزادي ها تأمين شده باشد مي توان درباره ورود به انتخابات رياست جمهوري بحث و گفت وگو كرد. خاتمي تأكيد كرد كه تاكنون از نامزدي هيچ فردي در انتخابات رياست جمهوري به طور مشخص و مصداقي حمايت نكرده است و مصداق و نحوه نامزدي اصلاح طلبان بايد موكول به اجماع اصلاح طلبان باشد.
روشن نيست كه آيا واقعاً خاتمي شرط هاي ادعايي پسر كروبي را مطرح كرده يا نامبرده اين شروط را به وي منتسب كرده است چرا كه منطقاً اگر خاتمي به طور جدي قائل به شرط گذاري باشد بايد آن را علناً اعلام كند نه اينكه در اتاق دربسته و به صورت درگوشي مطرح نمايد. اين احتمال هم وجود دارد كه خاتمي براي دلخوشي كروبي و كاستن از انتقادها درباره بي تفاوتي نسبت به وضعيت كروبي و موسوي چنين سخناني را در خلوت ادا كرده باشد.
خاتمي چند ماه قبل از انتخابات مجلس شوراي اسلامي چند شرط را براي شركت در اين انتخابات مطرح كرد اما مدتي بعد برخي اطرافيان وي گفتند كه آن اظهارات به مبناي شرط گذاري نبوده است و آخر سر هم وي در حالي كه در ويلاي شخصي برادرش در روستاي وادان دماوند به سر مي برد، رأي خود را به صورت مخفيانه در صندوق انداخت. خاتمي با اين كار تلاش كرد از بار اتهامات خود در چشم مردم و حاكميت -به خاطر نقش آفريني در فتنه سبز- كم كند و اين در حالي است كه هم مردم و هم نظام،توبه از خيانت هاي انجام گرفته و اعلام برائت از كارگردانان آشوب و فتنه سال 88 را كمترين وظيفه كساني چون خاتمي مي دانند.
مسابقه كي ناتوان تر است ميان دو رقيب دموكرات و جمهوري خواه
«هيچ دليلي وجود ندارد كه بگوييم اگر اوباما دوباره انتخاب شود بتواند برنامه هسته اي ايران را متوقف كند اما دليلي هم در دست نيست كه تصور كنيم رقيب جمهوري خواه او اثرگذارتر خواهد بود.»
جفري گلدبرگ تحليلگر آمريكايي با انتشار اين تحليل در روزنامه استارتريبيون، به سفر ميت رامني نامزد جمهوري خواه به تل آويو اشاره كرد و نوشت: اوباما خود را وقف جلوگيري از ايران به هر وسيله ممكن كرده است و سه سال سابقه او به عنوان رئيس جمهوري آمريكا مي تواند تصديقي بر اظهاراتش باشد اما رامني فقط رجز مي خواند.
استار تريبيون نوشت: تحريم هاي غرب نتوانسته است رژيم ايران را به متوقف كردن غني سازي اورانيوم ترغيب كند و مذاكره با اعضاي شوراي امنيت سازمان ملل نيز هيچ نتيجه اي به همراه نداشته است.
اين تحليلگر نشريه آتلانتيك در گزارش خود كه از سوي استار تريبيون منتشر شده مي افزايد: رامني با چالش هاي مهمي در زمينه درگيري با ايران مواجه خواهد شد كه اوباما با اين چالش ها روبرو نيست. رامني در سال 2013 ميلادي يك رئيس جمهوري تازه وارد و بي تجربه خواهد بود. فهميدن مسائل مربوط به ايران دشوار است و رژيم ايران نيز به خوبي از اين مساله مطلع است.
گلدبرگ نوشت: رامني نسبت به ادامه راه «جرج بوش» كه به دو كشور مسلمان حمله كرد و در نتيجه آن محبوبيت خود را از دست داد علاقه اي ندارد.
در اين تحليل آمده است: توسل يكجانبه به قوه قهريه در خاورميانه براي دموكرات ليبرالي مانند اوباما قابل قبول است اما براي جمهوري خواه محافظه كاري چون رامني مي تواند به يك دردسر تبديل شود.
روزنامه آمريكايي تاكيد كرده است: هيچ سندي وجود ندارد كه نشان دهد رامني در زمينه مذاكره با روسيه جلب حمايت بين المللي از تحريم هاي سخت و متقاعد كردن متحدان درباره ضرورت اجراي حمله به ايران از اوباما بهتر عمل كند. البته هيچ دليلي وجود ندارد كه بگوييم اوباما چنانچه دوباره انتخاب شود بتواند برنامه هسته اي ايران را متوقف كند اما هيچ دليلي نيز وجود ندارد كه تصور كنيم رامني تاثيرگذارتر از اوباما خواهد بود.
گفتني است ميت رامني پريروز در تل آويو با بنيامين نتانياهو ديدار كرد. يكي از مشاوران رامني
مي گويد در صورت حمله اسرائيل به تاسيسات هسته اي ايران، رامني از اين اقدام پشتيباني خواهد كرد. دان سنور، در جمع خبرنگاران در اسرائيل گفت: «آقاي رامني به هر تصميم اسرائيل در ارتباط با ايران احترام مي گذارد و اگر اسرائيل ناچار به دفاع از خود شود تا مانع از دستيابي ايران به جنگ افزار هسته اي شود، رامني از آن حمايت مي كند.»
رامني ادعا مي كند اوباما موجب تضعيف و تحقير اسرائيل به عنوان نزديك ترين هم پيمان آمريكا شده است.
نتانياهو در ديدار رامني گفت: من كاملا با ميت هم عقيده ام كه بزرگترين خطر، وجود سلاح هسته اي در دستان ايران است. بايد هرچه در توان داريم براي بازداشتن آنها استفاده كنيم زيرا تا امروز تحريم ها حتي ذره اي هم موفق نبوده است.
5 ميليون نفر (كمتر از 2درصد) جمعيت آمريكا يهودي هستند اما رقباي انتخاباتي در اين كشور معمولا براي برنده شدن دست به دامن لابي صهيونيستي و كمك هاي مالي و رسانه اي آنها مي شوند. گفته مي شود 65 درصد يهوديان آمريكا به طور سنتي از اوباما حمايت مي كنند.
جمهوري اسلامي ايران پيشرفت و توسعه برنامه هسته اي خود را در دوره حاكميت نومحافظه كاران (سال 2005) از سر گرفت در حالي كه هنوز 3 سال از حاكميت بوش و كابينه او باقي مانده بود.
حالا كه نمك گير آمريكا شديم بايد به اسرائيل هم كولي بدهيم
ارگان رسانه اي گروهك هاي سلطنت طلب در لندن به توجيه همكاري با رژيم صهيونيستي پرداخت و خطاب به گروه هاي اپوزيسيون نوشت اگر پول گرفتن از آمريكايي ها ايرادي ندارد پس چرا همكاري با شبكه تلويزيوني اسرائيل را جرمي سنگين تلقي مي كنيد.
كيهان لندن در مقاله اي كه از اخبار روز اقتباس شده مي نويسد: پس از سفر كاسپين ماكان به اسرائيل، حملات شديدي به او از سوي برخي مخالفان صورت گرفت. چرا بسياري از ايرانيان مخالف از تماس يك نفر با اسرائيل برمي آشوبند و او را مستحق بدترين توهين ها مي دانند. تكليف حكومت روشن است. آيت الله خميني گفت اسرائيل بايد از بين برود اما كساني كه مي گويند مخالف حكومت ايران هستند چرا بايد عملاً همان موضع حكومت را عليه اسرائيل بگيرند. اگر اسرائيل فلسطين را اشغال كرده، نيروهاي مسلح كشورهايي نظير آمريكا هم افغانستان را اشغال كرده اند و به اهداف غيرنظامي هم حمله مي كنند. چرا در آنجا حساسيتي نشان نمي دهيد.
نويسنده اين تحليل اضافه مي كند: چرا دريافت پول از رسانه متعلق به دولت آمريكا حساسيتي در شما ايجاد نمي كند اما پذيرفتن دعوت يك شبكه تلويزيوني اسرائيل را جرمي سنگين مي دانيد؟ كافي است به ياد بياوريم آمار كشته هاي حملات آمريكا و ناتو ظرف يك سال گذشته در افغانستان بسيار بيش از كشته هاي جنگ غزه است. البته تذكر اين نكته ضروري است كه هدف ما ارزيابي سياست هاي اسرائيل، جنگ افغانستان يا اوضاع عراق نيست[!] و فقط مي خواهيم تناقض را نشان دهيم.
يادآور مي شود شيمون پرز و نتانياهو در بحبوحه آشوب افكني گروهك هاي ضدانقلاب در سال 88 تصريح كرده بودند كه آشوبگران سرمايه بزرگ اسرائيل هستند و به نيابت از تل آويو با ايران مي جنگند.