در مقاله ذيل به بررسي فضاي و جنگ رواني دشمنان سوريه خواهيم پرداخت.
اسم رمز «بن رودز»
تاكتيك رسيدن به قطار: در اين تاكتيك، رسانه ها در تلاش هستند وانمود كنند كه قطار ضدسوريه در حال رسيدن به مقصد است و انقلابيون كساني هستند كه زودتر خود را به آن برسانند. در اين جنگ رسانه اي، از سربازان، ارتشي ها، كارمندان دولت و مردم خواسته مي شود با توجه به اينكه قطار پيروزي به ايستگاه نهايي خود نزديك شده است، سريع تر به انقلابيون بپيوندند. اگرچه در ماه هاي گذشته برخي از افراد كم بنيه به اين قطار كه در ايستگاه اول خود متوقف مانده است پيوسته اند، اما در مجموع اين رسانه ها، در ترغيب مردم به پيوستن به تروريست هاي معارض دچار ناكامي شده اند. از اين رو سعي كرده اند برخي از نيروهاي سلفي را با قطار پر از پول قطر و عربستان وارد سوريه كنند.
ماكت سازي از انقلاب: هنگامي كه رسانه ها در رسيدن به هدفي باز مي مانند و يا به تصاوير موردنظر خود از صحنه هاي واقعي نمي رسند به دو كار دست مي زنند، اول، از تصاوير آرشيوي استفاده مي كنند، دوم از ماكت آن هدف، تصويرسازي مي كنند. رسانه هاي ضدمقاومت در ماه هاي گذشته وارد جنگ با دولت سوريه شده اند. در پروژه ماكت سازي از انقلاب، كشورهاي عربستان و قطر در صدد هستند كه با كمك هاليوود با بودجه اي بيش از 63 ميليارد دلار، ماكت هايي سه بعدي در اندازه هاي واقعي از مراكز مهم دمشق مانند مقرر رياست جمهوري بسازند و با اين كار، بزرگ ترين عمليات رواني را عليه دمشق با هدف سقوط نظام سوريه انجام دهند.
تاكتيك جابه جايي ارزش ها: مردم سوريه به دليل حمايت هايي كه از حزب الله و فلسطين و ضديتي كه با رژيم صهيونيستي داشته اند محور مقاومت شناخته مي شوند و حساسيت ويژه اي به طرح هاي صهيونيستي و همچنين عربستان سعودي و آمريكا دارند، اما در اين اينجا رسانه ها در تلاش هستند كه در روان مردم سوريه جابه جايي ارزشي صورت بگيرد و دشمنان ديروز، دوست قلمداد شوند!
اين تاكتيك در حالي به اجرا درآمده است كه رسانه هاي ائتلاف جنگ رواني چندين بار تلاش داشتند كه با حضور و غياب رسانه اي، بشار اسد را فراري معرفي كنند.
تاكتيك دشمن فرضي: در اين تاكتيك در تمام محورهاي عربي، غربي، صهيونيستي و رسانه اي دشمنان سوريه درصدد بودند كه محبوبيت ايران را در ميان مردم سوريه كم رنگ كنند. رسانه ها و مقامات اين ائتلاف درصدد بودند كه با تخريب چهره و وجهه ملت و دولت ايران، مردم سوريه را در مقابل ايران قرار دهند؛ بر اين اساس، آنها ارسال سلاح هاي ايراني به سوريه، حضور نيروهاي ايراني در سوريه، راهكارهاي ايراني مقابله با فتنه سوريه و... را به عنوان دخالت ايران در سوريه برجسته و بزرگ نمايي مي كنند و با تأكيد و تكرار روزانه آن به دنبال آنند تا به نتايج ذيل دست يابند:
1- جمهوري اسلامي ايران تحت يك عمليات رواني از هرگونه كمك به سوريه منصرف شود.
2- جنگ تروريست ها را بزرگ تر قلمداد و شكست هاي خود را توجيه كنند.
3- جمهوري اسلامي ايران را در كشته شدن تروريست ها دخالت بدهند.
تفاوت جنگ رسانه اي عليه سوريه با انقلاب هاي منطقه
جنگ رسانه اي عليه سوريه با جنگ رسانه اي عليه حكام ديكتاتور كشورهاي تونس، مصر، ليبي و يمن داراي تفاوت هاي ماهوي ذيل است:
1- در جنگ رسانه اي عليه سوريه، مهم ترين ركن انقلاب كه در كشورهاي ديگر در ميدان هاي؛ التحرير و لولو شاهد بوديم، وجود خارجي ندارد؛ يعني حمايت و پشتيباني مردمي از طرح براندازي در دمشق كه مي تواند بهترين و آشكارترين نمود مردمي بودن قيام باشد ديده نمي شود؛ رسانه هاي غربي و عربي براي جايگزين كردن اين موضوع بسيار مهم، تروريست هاي القاعده را جايگزين مردم كرده و از آنان به عنوان انقلابيون ياد مي كنند.
2- در جنگ رسانه اي اخير شبكه هاي اجتماعي مجازي كه در انقلاب هاي تونس، مصر، ليبي و... نقش فعال و برجسته اي داشتند در اين ميدان به دليل عدم استقبال مردم از طرح براندازي، فعاليت خاصي را از خود بروز نداده اند و به عبارتي در تعطيلي كامل به سر مي برند.
روزنامه آمريكايي كريستين ساينس مانيتور در مورد نبود پايگاه مردمي مخالفان در سوريه مي نويسد: برخلاف مصر، اردن و يمن، حكومت سوريه محبوبيت زيادي در ميان مردمش دارد و اعلام «روز خشم» در شبكه فيس بوك در آن هيچ جايي ندارد. به نظر مي رسد كه بادهاي تغيير كه در كشورهاي مختلف عربي وزيدن گرفت، در سوريه جايي ندارد زيرا اگر به صفحات فيس بوك دقت بيشتري داشته باشيم تعداد افرادي كه به تظاهرات در سوريه دعوت كرده اند، تقريباً 15 هزار نفر بودند كه بيشتر آنها در خارج زندگي مي كنند.
شبكه فيس بوك حتي آن قدر به مخالفان دولت سوريه اعتماد نداشت و براي ثبت نام و ايجاد دسترسي در اين شبكه خواهان ارسال كپي كارت ملي و شماره تلفن آنان نيز شد!
4- در حالي كه قيام هاي منطقه اي توسط معارضان داخلي كشورها هدايت مي شد، اما در عمليات هاي تروريستي سوريه شاهد آن هستيم كه بيش از 10 هزار سلفي با مليت هاي مختلف ليبايي، تونسي، افغاني، پاكستاني و سعودي در ميان آنان حضور دارند. با اين حال، رسانه هاي جنگ طلب آنها را مبارزان سوري و ارتش آزاد سوريه معرفي مي كنند!
5- تروريست هاي ضد دولت سوريه در مصاحبه هاي خود بر دوستي و هم پيماني با رژيم صهيونيستي تأكيد مي كنند. اين در حالي است كه رژيم صهيونيستي از سال 1967 تاكنون بلندي هاي جولان را ضميمه سرزمين هاي اشغالي كرده است. در مقابل، شاهد هستيم كه در انقلاب هاي منطقه و بيداري اسلامي، گروه هاي مبارز نه تنها بر قطع ارتباط كامل دولت هاي اسلامي شكل گرفته با رژيم صهيونيستي تأكيد دارند، بلكه خواهان خروج غزه از محاصره صهيونيست ها نيز هستند، با همين حال، رسانه ها گرايش هاي صهيونيست ها تروريست ها را يك پديده حمايت از مردم سوريه معرفي مي كنند!
نتيجه گيري
در جنگ رسانه اي اخير يكي از مهم ترين تبعاتي كه رسانه هاي غربي و عربي به دنبال آن هستند، ايجاد جنگ هاي مذهبي، قومي و هدايت آنها به سمت دولت است كه البته با توجه به سطح سواد بالاي مردم سوريه كه حدود 76 تا 80 درصد است و همچنين وفاداري آنان به دولت، رسانه هاي ضدسوري در اين نشانه گذاري رسانه اي خود نيز موفق نبوده اند و تنها تهديدي كه احساس مي شود قطع دسترسي ماهواره اي به شبكه هاي تلويزيوني و راديويي سوريه است كه بايد با توجه به امكانات و تجهيزات رسانه اي كشورهاي مسلمان، تلاش هاي جدي و فوري در اين خصوص آغاز شود.
* فرهاد مهدوی