کد خبر 141901
تاریخ انتشار: ۱۰ مرداد ۱۳۹۱ - ۱۱:۵۲

در حالي كه قيام هاي منطقه اي توسط معارضان داخلي كشورها هدايت مي شد، اما در عمليات هاي تروريستي سوريه شاهد آن هستيم كه بيش از 10 هزار سلفي با مليت هاي مختلف ليبايي، تونسي، افغاني، پاكستاني و سعودي در ميان آنان حضور دارند. با اين حال، رسانه هاي جنگ طلب آنها را مبارزان سوري و ارتش آزاد سوريه معرفي مي كنند!

مشرق--- سوريه امروز در معرض يك جنگ تمام عيار رسانه اي قرار گرفته است، جنگي كه رسانه هاي بيش از 80 كشور در فراز آسمان آن، بمب هاي خبري رها مي كنند.
جنگ رواني عليه دولت و ملت سوريه در چند محور اروپا - سوريه، آمريكا- سوريه، قطر- سوريه، عربستان- سوريه، رژيم صهيونيستي- سوريه و همچنين دول متحد غربي- سوريه، شوراي امنيت- سوريه، اتحاديه عرب- سوريه و همچنين مجامع بين المللي- سوريه در حال جريان است، اما در سوريه با پنج كانال دولتي كه هر لحظه امكان قطع آنها از طريق فرستنده هاي ماهواره اي توسط امپریالیست رسانه اي وجود دارد، مردم و ارتش در حمايت از نظام ايستاده اند.
مقاومت سوريه در 17 ماه گذشته از آن رو اهميت دارد كه انسجام ملي يك نظام سياسي با وجود فشارهاي سياسي، رسانه اي، اقتصادي و همچنين نظامي در طول تاريخ اين كشور بي سابقه بوده است. اين جنگ رسانه اي كه با مباني ارزشي داستان هاي تخيلي جن و پري شباهت دارد در صدد است كه تصويري وحشتناك و ضد انساني و حتي ضد اسلامي از دولت سوريه ارائه دهد و مخالفان آن را پري ها و فرشتگان نجات بخش معرفي كند.
در ماه هاي گذشته دولت، ملت و ارتش سوريه آماج سنگين ترين هجمه هاي رسانه اي و سياسي بوده اند. در اين هجمه ها كه نشانگاه هاي آن، گاه به گاه تغيير كرده است اگرچه ممكن است براي نشانگاه سازمان هاي بين المللي و برخي از دولت ها فضاي داخل سوريه و اقدامات آن مشتبه شده باشد، اما پايداري و عدم عقب نشيني دولت و ملت سوريه باعث شده است كه هجمه هاي رسانه اي با تصميمات نظامي، تنبيهات اقتصادي و تهديدات سرزميني تركيب شوند.

در مقاله ذيل به بررسي فضاي و جنگ رواني دشمنان سوريه خواهيم پرداخت.

 اسم رمز «بن رودز»

«بن رودز» معاون مشاور امنيت ملي كاخ سفيد است، او كه اخيراً متوجه مقاومت سوريه در مقابل هجمه هاي رسانه اي شده است، طرحي براي اوباما نوشته كه نتيجه آن، يك كودتاي رسانه اي عليه سوريه است.
 او در طرح خود كه با همكاري و همراهي كشورهاي آمريكا، انگليس، فرانسه، عربستان، قطر و رژيم صهيونيستي قابل اجرا است، قطع تمامي شبكه هاي تلويزيوني سوريه از «نايل ست» و «عرب ست» را پيشنهاد داد. اين پيشنهاد بلافاصله مورد توافق عربستان و قطر قرار گرفت و چون بيشترين سهم را در اين دو ماهواره داشتند، آن را پيشنهاد خوبي دانستند.
در اين صورت، در يك زمان معين، تمام شبكه هاي تلويزيون دولتي سوريه كه روي اين دو ماهواره قرار دارند قطع مي شوند و به جاي آن، تلويزيون هاي جبهه تروريست هاي ضدسوري با سرود و آهنگ و پرچم و رنگ و شمايل سوري فعاليت خود را شروع مي كنند و به اين ترتيب، ارتباط رسانه اي مردم و دولت نه تنها قطع مي شود، بلكه عملاً دولت فعلي روند افت مشروعيت خود را طي مي كند.
 براي اجراي بهتر اين طرح در دوحه و رياض چندين جلسه برنامه ريزي براي طرح «بن رودز» برگزار شد. دو نشست اول، جلسه هاي فني بوده است كه در دوحه قطر برگزار شد و سومين نشست هم جلسه اي سياسي بود كه در رياض برگزار شد.در جلسه اول، افسران و مأموران واحد جنگ رواني ارتش آمريكا كه در شبكه هاي تلويزيون هاي ماهواره اي العربيه، الجزيره، بي بي سي، سي ان ان ، فرانس 24، فاكس نيوز، فيوچر تي وي و ام تي وي فعال هستند گردهم آمدند.
آنها در اين نشست توافق كردند كه يك ساختار اعتباربخشي دو جانبه در نظر گرفته شود و براي باورپذير شدن اطلاعات اين رسانه ها، به تكرار اخبار همديگر بپردازند. در اين جلسه همچنين قرار شد كه 40 شبكه تلويزيوني وهابي نيز به كار گرفته شوند. در نشست هاي بعدي تركيب بندي تصاوير و استوديوسازي مورد بحث قرار گرفته است. در طول هفته هاي گذشته استوديوهاي عربستان سعودي براي ساخت نسخه هاي دقيقاً مشابه با دو كاخ رياست جمهوري سوريه و ميدان هاي اصلي دمشق، آلپو و حمص به كارگرفته شده اند.
شايان ذكر است در سال 2011 شبكه تلويزيوني فرانس 24 بر اساس قراردادهاي امضا شده به عنوان مرجع خبري شبكه ليبيايي سي ان تي نقش ايفا كرده است. در طول نبرد طرابلس و در حالي كه شورشيان ليبي هنوز كيلومترها دورتر از شهر بودند، ناتو فيلم هاي جعلي را در استوديو ساخت و از طريق الجزيره و العربيه منتشر كرد كه انقلابيون را در ميدان مركزي پايتخت نشان مي داد! در نتيجه ساكنان طرابلس به خيال اينكه در جنگ شكست خورده اند، مقاومت را به كلي كنار گذاشتند.
 اكنون بخش هايي از اين عمليات اجرا شده است و تروريست ها با حمله به شبكه هاي تلويزيوني سوريه، امكانات پخش فني و استوديوهاي آنها را تخريب كرده اند هر چند كه سوريه توانست از اولين شوك اين عمليات همزمان با انفجار تروريستي دمشق عبور كند، اما همواره تا زماني كه ساختار رسانه اي سوريه يك تغيير مطلوب را حس نكند، اين امكان وجود دارد.
هر چند كه در روزهاي اخير اتفاقات خوب رسانه اي در سوريه را شاهد بوده ايم. در همين حال، آمريكا و رژيم صهيونيستي به دنبال آن هستند كه طرح اشغال رسانه اي عراق را كه قبلاً در 2003 آزموده شده است، در سوريه نيز عملي كنند. در اين طرح، كليه سيستم هاي مخابراتي، راديويي سوريه دچار اختلال شده و ارتباطات بدنه ارتش، دولت با رأس آن قطع مي شود. قطع ارتباطات مي تواند دستورات فرماندهي را به واحدهاي كوچك تر با اختلال مواجه كند و درجه آسيب پذيري نظام را بالا ببرد. رسانه هاي غربي و عربي در تمام محورهاي ياد شده با راه اندازي يك جنگ پر شدت، از تاكتيك هاي رسانه اي ذيل براي مرعوب كردن مردم و مسئولان سوريه استفاده مي كنند:
تاكتيك تنهايي: يكي از ارزش هاي رسانه اي، انتشار اطلاعات نشان «فراواني»، «تعداد و تكثر» است و رسانه ها به خبرها و اطلاعاتي كه چنين خصوصيتي را داشته باشند بيشتر بها مي دهند. در اين تاكتيك رسانه هاي محور ضد سوري به دنبال آن هستند كه سوريه را يك كشور «تنها» در مقابل بلوك هاي قدرت بين المللي كه داراي فراواني، تعداد و تكثر هستند نشان دهند. در اين طرح، هدف رسانه آن است كه مردم سوريه به يك برداشتي از ضعف دولت و احتمال شكست از طرف مقابل برسند.
 نشست هاي سياسي پرحجم كه هر لحظه اخبار آن از صدها رسانه پخش مي شود، موضع گيري هاي لحظه اي مسئولان دولت ها و وزراي خارجه، بيانيه هاي پي درپي، تحريم هاي پرصدا، فراخوان سفرا، همه از اين گواهي دارد كه مجموعه تبليغاتي محور ضد مقاومت در صدد است كه مقاومت روحي و رواني مردم و دولت سوريه را از بين ببرد.

تاكتيك رسيدن به قطار: در اين تاكتيك، رسانه ها در تلاش هستند وانمود كنند كه قطار ضدسوريه در حال رسيدن به مقصد است و انقلابيون كساني هستند كه زودتر خود را به آن برسانند. در اين جنگ رسانه اي، از سربازان، ارتشي ها، كارمندان دولت و مردم خواسته مي شود با توجه به اينكه قطار پيروزي به ايستگاه نهايي خود نزديك شده است، سريع تر به انقلابيون بپيوندند. اگرچه در ماه هاي گذشته برخي از افراد كم بنيه به اين قطار كه در ايستگاه اول خود متوقف مانده است پيوسته اند، اما در مجموع اين رسانه ها، در ترغيب مردم به پيوستن به تروريست هاي معارض دچار ناكامي شده اند. از اين رو سعي كرده اند برخي از نيروهاي سلفي را با قطار پر از پول قطر و عربستان وارد سوريه كنند.

ماكت سازي از انقلاب: هنگامي كه رسانه ها در رسيدن به هدفي باز مي مانند و يا به تصاوير موردنظر خود از صحنه هاي واقعي نمي رسند به دو كار دست مي زنند، اول، از تصاوير آرشيوي استفاده مي كنند، دوم از ماكت آن هدف، تصويرسازي مي كنند. رسانه هاي ضدمقاومت در ماه هاي گذشته وارد جنگ با دولت سوريه شده اند. در پروژه ماكت سازي از انقلاب، كشورهاي عربستان و قطر در صدد هستند كه با كمك هاليوود با بودجه اي بيش از 63 ميليارد دلار، ماكت هايي سه بعدي در اندازه هاي واقعي از مراكز مهم دمشق مانند مقرر رياست جمهوري بسازند و با اين كار، بزرگ ترين عمليات رواني را عليه دمشق با هدف سقوط نظام سوريه انجام دهند.

 تاكتيك جابه جايي ارزش ها: مردم سوريه به دليل حمايت هايي كه از حزب الله و فلسطين و ضديتي كه با رژيم صهيونيستي داشته اند محور مقاومت شناخته مي شوند و حساسيت ويژه اي به طرح هاي صهيونيستي و همچنين عربستان سعودي و آمريكا دارند، اما در اين اينجا رسانه ها در تلاش هستند كه در روان مردم سوريه جابه جايي ارزشي صورت بگيرد و دشمنان ديروز، دوست قلمداد شوند!

همچنين در اين تاكتيك، «گروه هاي تروريست» به عنوان گروه هاي انقلابي و مردمي، نمايندگان تروريست ها در مجامع جهاني به عنوان نمايندگان واقعي مردم سوريه معرفي مي شوند.در كنفرانس هايي كه در تونس، استانبول، پاريس و ژنو عليه تماميت ارضي سوريه تشكيل شده است همه دشمنان ملت سوريه به عنوان «دوستان سوريه» معرفي شده اند.
همچنين جابه جايي «مردم» با «تروريست ها» يكي از شيوه هاي اين تاكتيك بوده است كه هنگامي كه مي خواهند آمار كشته شدگان تروريست را اعلام كنند آنان را با تعدادي زن و كودك مي آميزند تا بار رواني آن بالا برود و دولت بشار اسد يك دولت ضد مردمي و جاني معرفي شود!
تاكتيك دره فرار: غرب و متحدان آن در اتحاديه عرب به دنبال شكست در زمينه نظامي، جنگ رواني عليه حكومت سوريه را تشديد كرده اند. در اين باره اتحاديه عرب به عنوان ناجي بشار اسد و حامي خون مردم عرض اندام كرده و چنين وانمود مي كند كه حكومت سوريه شديداً ضعيف شده است و بشار اسد بايد كناره گيري كند. آنها در قبال اين كناره گيري، آمادگي دارند كه بشار اسد را از دره محاصره فراري دهند و جان او را نجات دهند!

اين تاكتيك در حالي به اجرا درآمده است كه رسانه هاي ائتلاف جنگ رواني چندين بار تلاش داشتند كه با حضور و غياب رسانه اي، بشار اسد را فراري معرفي كنند.

تاكتيك دشمن فرضي: در اين تاكتيك در تمام محورهاي عربي، غربي، صهيونيستي و رسانه اي دشمنان سوريه درصدد بودند كه محبوبيت ايران را در ميان مردم سوريه كم رنگ كنند. رسانه ها و مقامات اين ائتلاف درصدد بودند كه با تخريب چهره و وجهه ملت و دولت ايران، مردم سوريه را در مقابل ايران قرار دهند؛ بر اين اساس، آنها ارسال سلاح هاي ايراني به سوريه، حضور نيروهاي ايراني در سوريه، راهكارهاي ايراني مقابله با فتنه سوريه و... را به عنوان دخالت ايران در سوريه برجسته و بزرگ نمايي مي كنند و با تأكيد و تكرار روزانه آن به دنبال آنند تا به نتايج ذيل دست يابند:

1- جمهوري اسلامي ايران تحت يك عمليات رواني از هرگونه كمك به سوريه منصرف شود.

2- جنگ تروريست ها را بزرگ تر قلمداد و شكست هاي خود را توجيه كنند.

3- جمهوري اسلامي ايران را در كشته شدن تروريست ها دخالت بدهند.

تفاوت جنگ رسانه اي عليه سوريه با انقلاب هاي منطقه

جنگ رسانه اي عليه سوريه با جنگ رسانه اي عليه حكام ديكتاتور كشورهاي تونس، مصر، ليبي و يمن داراي تفاوت هاي ماهوي ذيل است:

1- در جنگ رسانه اي عليه سوريه، مهم ترين ركن انقلاب كه در كشورهاي ديگر در ميدان هاي؛ التحرير و لولو شاهد بوديم، وجود خارجي ندارد؛ يعني حمايت و پشتيباني مردمي از طرح براندازي در دمشق كه مي تواند بهترين و آشكارترين نمود مردمي بودن قيام باشد ديده نمي شود؛ رسانه هاي غربي و عربي براي جايگزين كردن اين موضوع بسيار مهم، تروريست هاي القاعده را جايگزين مردم كرده و از آنان به عنوان انقلابيون ياد مي كنند.

2- در جنگ رسانه اي اخير شبكه هاي اجتماعي مجازي كه در انقلاب هاي تونس، مصر، ليبي و... نقش فعال و برجسته اي داشتند در اين ميدان به دليل عدم استقبال مردم از طرح براندازي، فعاليت خاصي را از خود بروز نداده اند و به عبارتي در تعطيلي كامل به سر مي برند.

روزنامه آمريكايي كريستين ساينس مانيتور در مورد نبود پايگاه مردمي مخالفان در سوريه مي نويسد: برخلاف مصر، اردن و يمن، حكومت سوريه محبوبيت زيادي در ميان مردمش دارد و اعلام «روز خشم» در شبكه فيس بوك در آن هيچ جايي ندارد. به نظر مي رسد كه بادهاي تغيير كه در كشورهاي مختلف عربي وزيدن گرفت، در سوريه جايي ندارد زيرا اگر به صفحات فيس بوك دقت بيشتري داشته باشيم تعداد افرادي كه به تظاهرات در سوريه دعوت كرده اند، تقريباً 15 هزار نفر بودند كه بيشتر آنها در خارج زندگي مي كنند.

 شبكه فيس بوك حتي آن قدر به مخالفان دولت سوريه اعتماد نداشت و براي ثبت نام و ايجاد دسترسي در اين شبكه خواهان ارسال كپي كارت ملي و شماره تلفن آنان نيز شد!

 3- در حالي كه در قيام هاي بيداري اسلامي در كشورهاي منطقه، بعد اصلي قيام مردم، اعلام انزجار از رابطه حاكمان آن دولت ها با آمريكا و رژيم صهيونيستي است، اعلام نفرت از دست نشاندگي آنان توسط آمريكا و صهيونيست ها است.
در اين جنگ برعكس قيام هاي قبلي، يك جنگ كاملاً صهيونيستي است كه رژيم صهيونيستي حتي حاضر نشده است چهره خود را در آن بپوشاند و براي تقويت روحيه تروريست ها تحركات فردي خود را در مرز سوريه نيز افزايش داده است. رسانه هاي عربي نيز هم پيماني صهيونيست ها و آمريكا با اعراب را براي براندازي در سوريه پوشش مي دهند! حمله به مردم يكي از بارزترين ويژگي هاي انقلاب جعلي در سوريه است، تروريست ها كه از ابراز وفاداري مردم به نظام سياسي سوريه نگران هستند برخلاف انقلابيون ساير كشورها حمله به مردم و ترور مقامات محلي را در دستور كار خود قرار داده اند. بعد رسانه اي اين اقدام هم تاكنون اين بوده است كه چنين جنايت هايي به نام حمله ارتش سوريه به مردم، جايگزين عمل تروريست ها شده است.

 4- در حالي كه قيام هاي منطقه اي توسط معارضان داخلي كشورها هدايت مي شد، اما در عمليات هاي تروريستي سوريه شاهد آن هستيم كه بيش از 10 هزار سلفي با مليت هاي مختلف ليبايي، تونسي، افغاني، پاكستاني و سعودي در ميان آنان حضور دارند. با اين حال، رسانه هاي جنگ طلب آنها را مبارزان سوري و ارتش آزاد سوريه معرفي مي كنند!

 5- تروريست هاي ضد دولت سوريه در مصاحبه هاي خود بر دوستي و هم پيماني با رژيم صهيونيستي تأكيد مي كنند. اين در حالي است كه رژيم صهيونيستي از سال 1967 تاكنون بلندي هاي جولان را ضميمه سرزمين هاي اشغالي كرده است. در مقابل، شاهد هستيم كه در انقلاب هاي منطقه و بيداري اسلامي، گروه هاي مبارز نه تنها بر قطع ارتباط كامل دولت هاي اسلامي شكل گرفته با رژيم صهيونيستي تأكيد دارند، بلكه خواهان خروج غزه از محاصره صهيونيست ها نيز هستند، با همين حال، رسانه ها گرايش هاي صهيونيست ها تروريست ها را يك پديده حمايت از مردم سوريه معرفي مي كنند!

 نتيجه گيري

 در جنگ رسانه اي اخير يكي از مهم ترين تبعاتي كه رسانه هاي غربي و عربي به دنبال آن هستند، ايجاد جنگ هاي مذهبي، قومي و هدايت آنها به سمت دولت است كه البته با توجه به سطح سواد بالاي مردم سوريه كه حدود 76 تا 80 درصد است و همچنين وفاداري آنان به دولت، رسانه هاي ضدسوري در اين نشانه گذاري رسانه اي خود نيز موفق نبوده اند و تنها تهديدي كه احساس مي شود قطع دسترسي ماهواره اي به شبكه هاي تلويزيوني و راديويي سوريه است كه بايد با توجه به امكانات و تجهيزات رسانه اي كشورهاي مسلمان، تلاش هاي جدي و فوري در اين خصوص آغاز شود.

* فرهاد مهدوی