به گزارش مشرق، محمد ایمانی فعال رسانه ای در کانال تلگرامی خود نوشت:
چرا آشوبگران در ماجرای اخیر، به سرعت سراغ دو کار رفتند؛ یکی «آتشافروزی و اقدامات خشن و جنایتکارانه و ایجاد هیاهو»، و دیگری «حمله به حجاب و مساجد و حسینیهها و پرچمهای عزای سالار شهیدان»؟ یا این که چرا بلافاصله، گروهکهای تجزیهطلب و تکفیری در مرزهای شمال غرب و جنوب شرق فعال شدند؟
پاسخ این است که قاطبه مردم، کمترین همراهی با طراحان آشوب نکردند و بنابراین آشوبگران، ماموریت یافتند با صحنهسازیهای تند و خشن، خلأ بزرگ «حمایت مردم» را بپوشانند. در عین حال، پشتصحنه ماجرا، از برنامهریزی گسترده برای عقدهگشایی علیه مقدسات اسلامی حکایت میکند که سد راه یاغیگری غرب بوده است.
اکبر گنجی در کنار مهاجرانی، سروش، کدیور و عبدالعلی بازرگان، یکی از پنج عضو "اتاق فکر جنبش سبز در خارج کشور" بود. او هنگام حضور در ایران، از پیشقراولان یگان تخریب و ترور شخصیت در میان غربگرایان مدعی اصلاحات به شمار می رفت.
گنجی توسط کسانی مانند حجاریان، در نشریات زنجیرهای فربه شد و با برچسب «عالیجناب سرخپوش قتلهای زنجیرهای»، به ترور شخصیت مرحوم هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۸ و ۷۹ پرداخت؛ چرا که صور میکردند موی دماغشان خواهد شد. مدعیان تساهل، حتی به هاشمی که نقش موثری در روی کار آمدن خاتمی داشت، رحم نکردند.
دو دهه بعد (اواخر اسفند ۹۸)، وقتی مصیبت کرونا وارد ایران شد و غربگرایان همسو با جریان تحریم، زبان به شماتت و جنگ اعصاب گشودند، اکبر گنجی در اعترافی تلخ، از پروژه ایجاد جنگ و نزاع داخلی در میان مردم ایران خبر داد:
«ما کارمندان بخش پروپاگاندای دولت ترامپ، بوریس جانسون، نتانیاهو و سعودی، از طریق کروناهراسی، ایران و ایرانیان را نابود خواهیم کرد. وظیفه وحشتافکنی است تا با فرو پاشاندن سازمان اجتماعی، مردم را به خشونت جمعی بکشانیم... گمان باطل نکنید که ما «مخالف سیاسی»، «مدافع حقوق بشر»، «فمینیست» و... هستیم؛ نه، ما فقط کارمند پروپاگاندای دولتهای راست افراطی هستیم. تلویزیون مال بنسلمان است و «منبع معتبر» هم کسی جز خود او نیست... ما تشنه مرگ و خون مردم ایرانیم. کاری را که شدیدترین تحریمهای تاریخ نتوانست انجام دهد، ما موظفیم با کروناهراسی انجام دهیم».
تلاش برای ایجاد ناآرامی خشونتبار در ایران، رفتار از سر درماندگی غرب است، تا شاید به زور حُقّههای رسانهای، «مردمربایی» کند و اشرار جنایتکار یا برخی عناصر فریبخورده را جای یک ملت ۸۵ میلیونی، یا پایتخت هشت میلیون نفری جا بزند و تصور «ایران ضعیف» را جای حقیقت «ایران قوی» بنشاند.
این، همان واقعیتی است که «کیت کلارنبرگ» روزنامهنگار تحقیقی به استناد مستندات جمع آوری شده توسط دو موسسه گرافیکا و رصدخانه اینترنتی استانفورد، به آن پرداخته است: «رمزگشایی از جنگ آنلاین پنتاگون علیه ایران».
درست در دورهای که دولت غربگرا و وزارت ارتباطات آلوده، سرگرم واگذاری شبکه ملی اطلاعات و ارتباطات به بیگانگان بود، جان کری وزیر خارجه وقت آمریکا، چهارم مرداد ۱۳۹۴ در شورای روابط خارجی آمریکا گفت:
«به ایران امروز نگاه کنید... ۲۵ درصد جوانان آنها بیکارند. اگر به تهران بروید- من نرفتم ولی دوستانم که رفتهاند به من گفتند که- جوانان بهدنبال گوشیهای هوشمند هستند و میخواهند بخشی از دنیا باشند».
اما آیا «مالیا» و «ساشا»، دختران ۱۰ و ۱۴ ساله باراک اوباما حق نداشتند بخشی از همین دنیایی باشند که کری میگفت؟! پاسخ اوباما منفی بود.
او اواخر آذر ۱۳۹۰ گفت «دخترانم را از استفاده از شبکه اجتماعی فیسبوک منع میکنم. این، مکانی امن برای گذران اوقات فراغت دخترم نیست. چرا باید بخواهیم با افرادی روبهرو شویم و از امور ما باخبر باشند، در حالی که آنها را نمیشناسیم. این عاقلانه نیست».