محققان مرکز سرطان دانشگاه تگزاس در گزارش اگوست خود اعلام کردند: این رابطه را میتوان به تنظیم هورمون استرس غیرطبیعی و حالت ژن مشکل ساز نسبت داد.
لرنزو کوهن، استاد بخش تومورشناسی عمومی و علوم رفتاری در یک گزارش خبری گفت: سلامت جسمی و ذهنی میتواند بر فرآیندهای بیولوژیکی تاثیر بگذارد و نتایج مرتبط با سرطان را تحت تاثیر قرار دهد.
کوهن افزود: این یافتهها حاکی از آن هستند که بررسی سلامت ذهنی باید بخشی از مراقبتهای استاندارد باشد زیرا راههای معقولی برای کمک به افراد در کنترل پریشانی حتی در مواجهه با بیماریهای مهلک وجود دارد.
محققان برای این تحقیقات بررسیهایی را که توسط 217 بیمار در طول 5 سال تکمیل شده بود تجزیه و تحلیل کردند.
این بیماران به تازگی دچار سرطان کلیه شده بودند. این شرکت کنندگان به سوالاتی در مورد حالات مذهبی و معنوی خود پاسخ دادند. علاوه بر این سوالاتی در مورد علائم افسردگی، تکیه گاه اجتماعی، کیفیت زندگی و نحوه کنار آمدن با آن نیز از آنها پرسیده شد.
از این بیماران نمونه خون و همچنین روزانه 5 نمونه بزاق دهان به مدت 3 روز گرفته شد.
محققان از نمونههای بزاق دهان برای ردیابی تغییرات موجود در سطح کورتیزول بیماران استفاده کردند.کورتیزول یک هورمون استرس است که معمولاً در هنگام صبح قبل از آغاز فعالیت روزانه بیش از معمول است.
در هنگام بررسی 64 درصد از بیماران در قید حیات نبودند. متوسط زمانی که این بیماران بعد از تشخیص بیماریشان زنده ماندند یک سال و هشت ماه بود.
به طور کلی تحقیقات نشان داد که 23 درصد از بیماران به لحاظ کلینیکی افسرده بودند. محققان حتی بعد از آنکه سایر عوامل خطرساز مرتبط با بیماری را بررسی کردند، خاطرنشان ساختند: افسردگی موجب کاهش طول عمر شده بود.
علاوه بر این تحقیقات نشان داد که میزان بالاتر از معمول کورتیزول در طول روز میتواند موجب کاهش طول عمر بیماران سرطانی شود.
محققان بعد از بررسی نمونه های بافت 15 نفر از بیمارانی که به شدت دچار افسردگی بودند و 15 نفر از بیمارانی که به خفیف ترین شکل افسردگی مبتلا بودند، کل ژن آنها را بررسی کردند تا ببینند که آیا افسردگی به خطر افزون مرگ در بیماران سرطانی مرتبط است یا نه؟
آنها متوجه شدند: برخی از علائم خاص که نقش حیاتی در تنظیم التهاب سلولی ایفاء میکنند در بیماران مبتلا به افسردگی شدت بیشتری دارند.