دکتر دهنادی گفت: همه باید برای آگاهی، سرمایه‌گذاری و گفت‌وگوها را بیشتر کنیم و از تمام گروه‌های مذهبی ایران آگاه باشیم. اگر شهنواز پیش از این‌ها خوانده می‌شد، شاید اتفاقات مجلس و شاهچراغ رخ نمی‌داد.

به گزارش مشرق، یازدهمین نشستِ «عصرانه کتاب» با موضوع نقد و بررسی کتابِ «شهنواز» از انتشارات کتابستان معرفت، با حضور نویسنده‌ی کتاب رضا رسولی، استاد دانشگاه و عضو انجمن قلم ایران و محمدصادق دهنادی منتقد، نویسنده و استاد دانشگاه در مرکز مطالعات راهبردی ژرفا برگزار شد.

در ابتدا مجری برنامه توضیحی پیرامون کتاب مطرح کردند و سپس رسولی با اشاره به اینکه رمان شهنواز یک رمان قهرمان محور است بیان کرد: «قهرمان این کتاب یک جوان ساده بی‌آلایش پاکیزه آمیخته با آرامش و احترام است که در تلاشش برای زندگی در مسیرش با افرادی دلسوز آشنا می‌شود که برایش زمینه‌ی اشتغال را فراهم می‌آورند. رمان، ترکیبی از خرده روایت‌هایی متعدد با محوریت یک یا چند قهرمان اصلی است. در این اثر یک قهرمان اصلی وجود دارد و چند ضدقهرمان از جمله عبدالودود که به بهانه تحصیلات، قهرمان داستان را منحرف می‌کند.»

عضو انجمن قلم ایران در ادامه‌ی توضیحات خود پیرامون شهنواز اضافه کرد: «شهنواز در موضع راهبردی، به دو موضوع اصلی اشاره می‌کند؛ «اقوام و وحدت میان قوم‌ها» و «وحدت بین برادران شیعه و سنی» که در لایه‌های مختلف به آن پرداخته می‌شود. امروزه وقتی به برخی از استان‌های مرزی که برادران تشیع و تسنن در کنار یکدیگر هستند نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که ماجراهایی رخ می‌دهد که گاهی از خشم آن‌هاست و بخشی از توطئه‌های خارجی و القای ظلم به اهل‌سنت است. اقدامات شوم رسانه‌ای که نمی‌خواهند ایران را یک‌پارچه ببینند.»

رسولی در ادامه گفت: «بخشی از این ماجرا (جهل) است. واقعیت این است که اگر شفاف به استان‌ها نگاه کنیم، در دهه‌های مختلف، از دهه‌ی ۶۰ تا آخر دهه‌ب ۷۰، بارها و بارها به سیستان و بلوچستان سفر کردم و در این استان، فضای رشد و توسعه فراوانی را مشاهده کردم. اقداماتی که در این حوزه انجام شده را دیده‌ام؛ کارهایی که بخشی توسط حاکمیت و بخشی توسط گروه‌های جهادی انجام شده‌اند، اما اطلاع‌رسانی درستی صورت نگرفته است.»

این نویسنده در ادامه افزود: «من به عنوان نویسنده، به اندازه‌ی وسعم سعی کرده‌ام، نقش خود را ایفا کنم. هم‌مرزی دو کشور گرفتار مانند پاکستان و افغانستان، مسائل پُردامنه‌ای را برای استان‌های ما ایجاد کرده است. هرچقدر هم سازندگی انجام می‌شود شبیه به این است که همه چیز در چاهی عمیق ریخته می‌شود. ما باید توجه داشته باشیم که ما ایرانی‌ها داریم، ایران را اداره می‌کنیم؛ هم خیرش و هم شرش پای ماست. ما نباید لباس‌های چرک خود را در خانه‌ی همسایه بشوییم.»


دکتر رسولی با بیان اینکه در عرصه‌ی فرهنگ با محافظه‌کاری مواجه هستیم بیان کرد: «کسی دنبال ریسک و وارد شدن به مسائل چالش‌برانگیز نیست. وقتی هم که وارد مسائل چالشی می‌شوند بهترین راه را این می‌بینند که کتاب را بایکوت کنند یا نشست برگزار نکنند و نگذارند کتاب به زابل و زاهدان برسد. سایر دستگاه‌ها و نهادهای فرهنگی نیز چنین موضوعی برایشان اهمیت ندارد. شجاعت و هضم دوراندیشی نیز مشاهده نمی‌شود.»

در ادامه نویسنده‌ی کتاب شهنواز با بیان اینکه، دشمن به بلندای تاریخ اختلاف بین شیعه و سنی را القا کرده است گفت: «نان دشمنان اسلام اصیل در این بوده که بین شیعه و سنی دعوا باشد. در حالی که بسیاری از مراجع شیعی می‌گویند که اهل تسنن، جانِ ما هستند. هر کسی هم که عقل درستی داشته باشد می‌داند که با اینکه اختلافاتی وجود دارد اما موارد مشترک فراوانی می‌توان پیدا کرد. شیعه، دغدغه‌ی اعتلای اهل تسنن را دارد و اهل تسنن هم حتماً به دنبال اعتلای ایران هستند.

«شهنواز» یک رمان استراتژیک است؛ دکتر محمد صادق دهنادی هم در ادامه این نشست با بیان اینکه شهنواز یک رمان و یک داستان استراتژیک محسوب می‌شود بیان کرد: «در همه‌ی دنیا بخشی از محصولات فرهنگی در پی تبیین و گره‌گشایی و قرار گرفتن در مسیر اهداف فرهنگی هستند. مثل هالیوود و مجموعه داستان‌هایی که تولید می‌شوند و بیشتر از سربازها و ارتش کارایی دارند. چه کمپانی‌های فیلم، چه داستان‌ها و چه نویسنده‌ها و چه کسانی که بازی‌های رایانه‌ای تولید می‌کنند، به نوعی در صدد ایجاد فضایی برای جلو رفتن قدرت هستند.»

متأسفانه در کشور ما، ساز و کاری به این نحو که در خدمت نگاه استراتژیک به مباحث باشد وجود ندارد.

این استاد دانشگاه در ادامه افزود: «وقتی از ادبیات فاخر صحبت می‌کنیم بیشتر به خاطره‌نگاری و ثبت اتفاقات گذشته بسنده می‌کنیم. آقای رسولی در ۲ رمان آخر خود یعنی «سه‌راه سرگردون» و «شهنواز» وارد حیطه‌ی مسائل استراتژیک و راهبردی جمهوری اسلامی ایران شده است. کتاب شهنواز، چند سال قبل از حمله‌ی داعش به مجلس چاپ شده و اخطار داده است که گروه‌های تکفیری، از اهل تسنن محروم کشور یارگیری کرده‌اند.»


وی در ادامه گفت: «فردی که به‌عنوان داستان‌نویس متعهد معروف است باید کاری بکند که به درد جمهوری اسلامی ایران بخورد و به‌نوعی به دولت‌مردان آگاهی بدهد. هنرمند کارش این است که زودتر از سایرین همه چیز را بفهمد. آقای رسولی به‌خوبی مسائل واقعی سیستان و بلوچستان را مطرح کرده و وارد مسائلی شده است. قهرمان اصلی شهنواز شاید خود شهنواز نباشد. قهرمان اصلی اتفاقاً یک مسئله‌ای است که من نامش را ناآگاهی می‌گذارم. ما هیچ آگاهی‌ای نداریم از کسانی که دوست یا دشمن خود می‌پنداریم.»

این منتقد با بیان اینکه تعصب، فرزند ناآگاهی است، بیان کرد: «داخل کتابِ شهنواز می‌بینیم که همان‌طور که اهل تسننی داریم که نگاه افراطی دارد، شیعه‌ انگلیسی نیز داریم. همه این‌ها زاده ناآگاهی فزاینده‌ای است که بدون از بین بردن آن، اساساً سیاست ۴۴ ساله وحدت نقش مهمی ایفا نمی‌کند و در نهایت سیاست تشکیل امت واحد اسلامی نیز آینده روشنی ندارد.»

دهنادی افزود: «در نهایت آرمان‌شهری که نویسنده کتاب می‌سازد در سامرا اتفاق می‌افتد؛ در فصل آخر کتاب. در یک شهر سنتی، بقعه‌ای از تشیع وجود دارد. این‌جا به‌صورت سمبلیک داستان در سامرا به اتمام می‌رسد. این نشان می‌دهد که ما شیعه و سنی باید یک‌جا جمع شویم. اگر چنین نباشد، نه حکمرانی درستی می‌توانیم روی مراکز مختلف بکنیم، نه می‌توانیم مدارای اجتماعی ایجاد کنیم و نه وحدت سیاسی شکل می‌گیرد.»

وی با اشاره به اینکه باید مخاطب هدف کتاب را پیدا کنیم و کتاب را به دستش برسانیم، بیان کرد: «ما همه باید برای آگاهی، سرمایه‌گذاری کنیم. ما باید گفت‌وگوها را بیشتر کنیم و از تمام گروه‌های مذهبی ایران آگاه باشیم. اگر شهنواز پیش از این‌ها خوانده می‌شد، شاید اتفاقات مجلس و شاهچراغ رخ نمی‌داد. شهنواز حتی مستعد این است که تبدیل به فیلم و سریال شود. همین‌که ما هیچ صدایی چه مخالف و چه موافق درباره کتاب نمی‌شنویم یعنی هنوز برای معرفی این کتاب، جای کار وجود دارد. ما شهنواز را حتی روی بیلبوردها نیز نمی‌بینیم. انگار هیچ کس جرأت این قصه را ندارد.»

دهنادی بیان کرد: «مدیران فرهنگی ما اگر تصمیم می‌گیرند درباره‌ی وحدت شیعه و سنی کاری بکنند، این کار را با کتاب شهنواز انجام دهند. باید تکلیف روشن باشد. اگر قرار است مسائل استراتژیک مطرح شوند، باید مشخص شود که این کار را شهنواز باید انجام دهد یا بابا پنجعلی. حضرت آقا به مسئولین فرهنگی گفته‌اند که مخاطب خودتان را خلق کنید. گروه‌های جهادی کارهای زیادی کرده‌اند از جمله ساختن مدرسه و سرویس و نانوایی و... اما باید توضیح بدهند که چند آدم ساخته‌اند یا چند کتاب دست جوانان داده‌اند؟!»


وی در ادامه بیان داشت: «امروز برنامه‌های بلندمدتی برای تغییر بافت اجتماعی از سوی کشورهایی مثل عربستان انجام می‌شود. ما با بودجه‌ای که صرف سریال پایتخت شده می‌توانستیم چند میلیون شهنواز تولید کنیم و فیلم‌ها و سریال‌های مفیدی بسازیم. من شیعه باید بدانم که اهل تسنن چه گره‌هایی دارد و موضوعات و مسائلش چیست. این‌ها می‌شود الگوهای رواداری؛ جامعه‌ای که همه با هم در حال زندگی هستند. شهنواز یعنی آگاهی، یعنی تأیید وجود سوءتفاهم‌هایی که از عدم گفت‌وگو شکل گرفته‌اند.

وی گفت: «شهنواز پر از ایرانیت است. فصل تحویل سال در شهنواز را که می‌خوانی هم روضه می‌شنوی و هم سنت ایران را به یاد می‌آوری. از عصر صفوی سیاست‌مداران برای تسکین حکومت ملی، از تشیع استفاده کرده‌اند و ایرانیت و هویت ایرانی ایجاد شده در این فرایند یکی از پایه‌های اصلی تشیع است و می‌تواند سنگ بنا و حلقه‌های آن زنجیره‌ای باشند که در خدمت تشیع قرار می‌گیرد.»

در پایان دهنادی با اشاره به تاریخ تشیع، بیان کرد: «تشیع ایران در سه مقطع خیلی پر رنگ است. یکی آل‌بویه است. آل‌بویه به شدت نسبت به اهل تسنن رواداری می‌کنند. به این نحو که وقتی به بغداد مسلط می‌شوند حکومت عباسی را از بین نمی‌برند و با قسمت کردن شهر به دو بخش، زمینه‌های بروز و ظهور هر کدام از عقاید را فراهم می‌آورند. با این حال، شیعیانی که در این‌جا حاکم هستند به‌هیچ‌وجه درباره‌ی این‌که اهل تسنن باید شیعه بشوند هیچ فشاری نمی‌آورند.»

همچنین منتقد کتاب شهنواز اضافه کرد: «در دوره‌ی سربداران نیز تشیع می‌آید و در نهایت در دوره‌ی صفویان است که شیعه پررنگ می‌شود. صفویان، افرادی هستند که منتسب به شیخ صفی‌الدین اردبیلی هستند، کسی که شیعه نیست. ایشان اهل تسنن ۱۲ امامی بوده‌اند. کسی که ۴ خلیفه‌ی اهل تسنن را قبول دارد و در فضای صوفیانه خویش، به ۱۲ امام نیز اعتقاد پیدا کرده است. این‌ها در کنار تشیع ارادتی، به نوعی محب هستند. ما باید توجه داشته باشیم که طیف اعتقادات یک چیز صفر و صدی نیست.»

گفتنی است سلسله جلسات عصرانه کتاب به همت میز کتابِ اندیشکده هنر و رسانه، مرکز مطالعات راهبردی ژرفا با دبیری مهدی مرادی برگزار می‌شود.