"مردم شرق و غرب به اختلاف می گرایند. اهل قبله (مسلمانان) نیز دچار اختلاف میشوند. مردم از ناامنی به شدّت رنج میبرند و این چنین روزگار سپری میشود تا منادی آسمانی ندا سردهد. چون بانگ آسمانی را شنیدید بشتابید." ( غیبت نعمانی ص 139)
زراره از امام صادق علیه السلام روایت می کند كه حضرت فرمود:
"ندا میكند منادی به اسم قائم علیه السلام"
گفت:"پرسیدم خاص است یا عام؟"
فرمود:"عام است، میشنوند هر قومی به زبان خود."
روایت شده از امیرالمؤمنین علیه السلام كه فرمود:
"منادی ندا میكند از آسمان كه: ای گروه مردم! امیر شما فلان است و این، آن مهدی است كه پر می كند زمین را از عدل و داد ، چنانچه پر شده از ظلم و ستم."
در روایات همچنین آمده است كه دو ندا مردم را به خود جلب میكند كه نشانهای از قیام مظهر عدل خدا بر بسیط خاك است. یكی ندایی از آسمان كه جبرائیل آن را سر میدهد و دیگری ندایی از زمین كه شیطان صاحب آن ندا میباشد، كه گویا این ندای دوم همان خروج سفیانی شیطان صفت از منطقه شام و سوریه است. امام باقر علیه السلام در فرازی از یك روایت در بیان علائم و كیفیت ظهور چنین می فرمایند:
"به ناچار این دو صیحه پیش از قیام قائم (عج) شنیده خواهد شد؛ یكی از آسمان كه صدای جبرئیل امین است و دیگری از زمین كه صدای شیطان لعین است."
واكنش مردم
امام صادق علیه السلام حالت و واكنش مردم را در قبال صیحه چنین ترسیم می فرمایند:
"هنگامی كه بانگ آسمانی را بشنوند، مانند كسی كه بر سرش مرغ نشسته باشد، خشكشان میزند. تمامی دشمان خدا در برابر صیحه آسمانی خاضع و منقاد میشوند. اگر در خبری هم دچار شكّ و تردید باشند در مورد صیحه آسمانی هیچ تردیدی نخواهند داشت، كه با نام پدر و نام اجداد طاهرین او (حضرت مهدی علیه السلام) ندا داده خواهد شد." (غیبت نعمانی، ص136)
رسول اکرم صلّی الله علیه و آله می فرمایند: "به هنگام خروج قائم عج منادی آسمان بانگ می زند: هان ای مردمان! خداوند مهلت ستمگران را پایان بخشید و بهترین امّت محمد صلّی الله علیه و آله را به پیشوایی و سرپرستی شما برگزید، خود را در مکّه به او برسانید" (بحار الانوار ، ج 52 ص304)
امام باقر علیه السّلام در این باره می فرمایند: "منادی آسمانی در اوّل صبح بانگ بر می آورد: ای مردمان ! آگاه باشید که حق با علی و شیعیان اوست. شیطان که نفرین خدا بر او باد، در آخر همان روز بانگ بر می آورد: حق با سفیانی و پیروان اوست."( بحار الانوار ج52 ص206)
زمان وقوع صیحه
در روایت بلند بالایی که ابن عقده از امام باقر علیه السّلام نقل می کند ندای آسمانی جز در ماه رمضان نخواهد بود که ماه رمضان ماه خدا است و آن بانگ جبرئیل است که به سوی حق فرا می خواند... ندای آسمانی در ماه رمضان، در شب جمعه، شب بیست و سوم رمضان است. هرگز در مورد آن دچار شکّ و تردید نشوید و گوش فرا دهید، و اطاعت کنید. و در پایان روز صدای ابلیس لعین بلند می شود که می گوید: فلانی مظلوم کشته شد. این بانگ نا بهنگام گروهی را به شک می اندازد و گروه کثیری با شکّ و تردید وارد آتش می شوند. نشانه بانگ جبرئیل این است که به نام قائم عج و نام پدرش ندا می کند. دختران پرده نشین نیز با شنیدن آن خوشحال می شوند و پدران و برادرانشان را تشویق می کنند که خروج کنند."(بحار الانوار: علامه مجلسی، ج52 ص230و 234و 290و 348و 354)
اکنون با ذکر این روایات نمی خواهیم برای زمان ظهور حضرت پیش گویی کرده باشیم و وقتی تعیین کنیم که کذب الوقاتون اما از سوی دیگر تفال به قریب الوقوع بودن ظهور (یرونه بعیدا و نریه قریبا) و هر روز و هفته و ماه و سال انتظار ظهور را کشیدن و برای تعجیل در آن دعا کردن امری ممدوح و سازنده است.
از خداوند متعال عاجزانه می خواهیم که رمضان امسال گوش همه جهانیان و بویژه شیعیان و مظلومان و ستمدیدگان را که غرق در ظلم و تعدی و تبهکاری دشمنان غدار و خدانشناس شرق و غرب هستند، به ندای آسمانی وعده داده شده بنوازد و چشمان همگان را به ظهور ذخیره الهی حضرت بقية الله الاعظم روشن بگرداند.
قصیده ای آتشین از سید حیدر حلّی
مرحوم محدث نوری در پایان رساله خود به نام جنة المأوی به ذکر قصیده ای غمناک از شاعر بزرگ مرثیه سرای عراقی سید حیدر حلی می پردازد و می نویسد: او این شعر را به امر سیدالفقهاء سید مهدی قزوینی که در حله ساکن بود، در سالی سروده است که امر بر مردم سخت و بلا عظیم شده بود و آسمان برکاتش را منع نموده بود. از این رو سید این ندبه غمناک را سرود. یکی از صلحای ساکن نجف اشرف، حجت منتظر علیه السّلام را دید و حضرت به او فرمود: سید حیدر مرا مضطرب نموده. به او بگو که امر در دست من نیست!.
و دیدگان امید ما از غیر تو بسته شده است
ای امام قائم! که منزل هدایت پاکی چقدر صبر کنیم که اعضای درون انسانهای صابر پاره پاره شده!
و دین خدا تا به کی از تنفر ستمکاران مظلوم واقع شود؟
دین خدا برای سنجش نبض ضعیفش، دست به سوی طبیبی چون تو دراز کرده و از ضعف خود به تو می نالد
می بیند که تو را که ناصر او هستی غایبی، ولی شرک و عداوت حاضر و ناصر است
ما قبل از ندای خدا که تو را امر به خروج کند، گوش مبارک شما را صدا می زنیم، شاید که شما را برانگیزد
از شما می خواهیم که بیش از این در برابر جهیدن شیر خسته ضلالت ننشینی
و عزم راسخت ضعیف نشود و پیش چشم کسی که بیدار نیست، شب را صبح نکنی!
و ما می دانیم توان شما نسبت به مقاصدتان قاصر و کم نیست
و جایی که خدای قاهری بالای سر داری، از هیچ قاهری خوف نداری
و ما باید ببینیم که پشت ظالمان از ضربت شمشیر شما بریده شده است
روزی که شما دیگر بر کسی که کلاهخود پوشیده یا سربرهنه است سکوت نخواهی کرد
اگر شما مالک امر قیام خود بودی، نفرات خود را برای قیام برمی گرفتی!
و اگرچه سختیها ما را خرد کرده است، تمام تلاش شخص عذرخواه از محضر شما را به کار می بستیم
ولی می بینیم که نزد خدا چیزی با ارزشتر از مقام بلند تو نیست
اگر از خدا بخواهیم امر ظهور تو را در همین عصر حاضر تعجیل کند
امر به ظهور توسط خدا، سریعتر از چشم به هم زدنی به تو می رسد
و عدالت تو فرهنگ دینی ما می شود؛ ما را حفظ کن که دست اعوجاج گران، دینت را گنگ ساخته است
و با ما ایمنی ات را در جایی تسکین ده که تحت دو بال به پهنای دو کتف اسرافیل باشد
تا کی و چه زمانی مصیبتهای لاعلاجمان از این درد بی درمان به شمشیر شما شکایت برد؟
و چرا شمشیرها از تشنگی عدالت تو مثل ماهی بیرون آب دست و پا نمی زنند تا وارد آبی شوند که زلال و جاری است؟
آیا نشستن و عدم قیام تو پایانی ندارد؟ این جلوس را تبدیل به قیام کن که ما خونخواهان فدایی تو هستیم
آتش این قیام، نور خورشید و ماه را می میراند و ظلمت غبارآلود و فراوانش را از بین می برد
قیامی که در آن اصحاب حضرت هر که را که تغییر نکند می کشند یا اسباب تنهایی او را به امر صادر شده فراهم می آورند
و هر جوانی پهلویش را در برابر شیر قوی و عصبانی خم می کند
مرد گندمگون و ماهری با او حرف می زند و مانند عقاب پر صدا و شکننده، او را منزجر میکند
به اینکه می تواند خوشحال باشد، در حالی که بین کشتگان جنگ دنبال مردگان و زندگان بگردد که در اثر ضربات نیزه دشمن افتاده اند و او برگشتی پیروزمندانه داشته باشد
و هنگام جنگ نیزه در دست گرفتن برایش آسانتر است از شیشه بلورین عطر
اصحاب او مردان جنگ هستند و دشمنشان لباس خواری و ذلت پوشیده اند
آنان برگزیدگان مجد از نسل هاشمند و حسابی فاخر و خالص دارند
ستارگانی از تو هستند در شب روشن که با نور آشکارشان آسمان را فرا می گیرند
و تو برای آنان به منزله قطب ثابت میدان کارزاری و آنان مانند آسمانی درخشان به گرد تو هستند
اسبانشان تشنه هستند، اما نیزه و شمشیر برانشان را سیراب می کنند
شجاعانی که نیزههایشان درون کبدهای پرکینه دشمنانشان را دگرگون می کند
و شمشیرهایشان هنگام ترس دشمنان از اجلی که نزدیک است برنده نام نهاده می شود
اگر راه محل اجتماع دشمنان بر آنان بسته شود، از راه آسمان جلو می روند و فضای آسمان را بر پرندگان سدّ می کنند
اگر کلاهخود از سر بردارند، اسبهایشان در دریای آکنده از خون شنا می کنند
در آن هنگام دیگر ضربه نوک نیزه لغزش مکاران را نخواهد بخشید
و ضربه ای که بین نفوس و مردم پست الفتی از جانب پیروزمندان را ایجاد می کند
ای طالب خونهای در گذشته ریخته شده! کجا هستی؟
کجاست کسی که برای محو ضلالت و تجدید رسم هدایت فراگیر مهیا شده است؟
و کجاست نشر دهنده دین معبود و نجات بخش اجداد با تقوا و عالم؟
ای فرزند بزرگیها و کسی که با بزرگی در آمیخته ای! و ای که آثار تو از گذشتگانت ستودنی است!
و مدح آنان موجب افتخار مدح کنندگان است و ذکر آنان مایه شرف ذاکران است
و کسانی که پیمان جنگ بستند، دست بارز تو نسبت به شمشیر کشیدن بر روی آن دشمنان غافل نخواهد بود
با شمشیر خود، خون ادا نشده هدایت را دریاب که گردن تیرانداز دشمن نزدیک شمشیر توست
همین قدر برای تأسف خوردن کافی است که زمانه در گذر است، ولی تو ناهی و آمر مردمان نیستی
و دیدگان ما به چراغ طلعت درخشانت نورانی نمی شود!
ما سخت به تو مشتاقیم، مانند شوق درختان آماده رشد به بهاری پر آب و باران
ای امام هدایت! بر تو می بارد آن باران نیکی که از فرد بزرگواری جاری است
ای که حلمت را از خدا داری! مظلومان فریفته شده اند و ظالمان قدرت مؤاخذه خدای قادر را از یاد آنان برده اند
و طول انتظار تو دل ها را رقیق کرده و پلکها را بر هم انداخته است
تا کی غصه و رنج، اعضای درونی ما را بتراشد و تا کی دست ستمگر، بر ستم کاری اش دراز باشد؟
ای پسر پیامبر صلّى اللَّه عليه و آله ! تا کی مقابل دیدگانت بر ما تازیانههای بلای سست کننده فرود آورده شود؟
تا کی ما در بلایای عظیم باشیم و تو را از درون دهان باز آن شداید بخوانیم؟
و دیدگان امید ما از غیر تو بسته شده است
آیا بر اینکه زمانه گوشت تن ما را می برد صبر نماییم؟ در حالی که هُرم آتش مصیبت فراگیر و نابودکننده می وزد!
آیا صبر کنیم، در حالی که این چارپایان گمراهی، پوست مردم مظلوم را با ایمنی می کنند؟
آیا صبر کنیم، در حالی که پرنده دشمنی آمده و بدون هیچ ترسی، صبح و شام پرواز می کند و ترسی ندارد؟
ما می بینیم که شمشیر پوسیده و کهنه اولین آنان، به دست افراد ظالم دیگری بالای سر ماست
ظلمشان در گوشت تن ما ریشه دوانده و استخوانهای ما را دست ظلمشان از هم جدا ساخته است
در این زمان ما را شکنجه می کنند، در جایی که هیچ کس جز کفار به آن راضی نیست
و ما به آن ظالمان شکایت می کنیم و آنان انعطافی به خرج نمی دهند، مانند شکایت شتری که در آستانه نحر است از کُشنده خود
و وقتی تنگ زیر شکم شتر به هم متصل می شود، ما نمی بینیم که کسی از ظلم نهی نماید
از شر ظالمان، مانند ناله شتر از نحر کنندگانش به تو فریاد می زنیم.
اللهم عجل لولیک الفرج