خانم دهقانی! مصاحبهی خود را با این سؤال آغاز میکنم که در رابطه با اشخاصی که نام میبرم و همهی آنها خانم هم هستند، نظر خود را به تفصیل بگویید.
سرکار خانم پروانه نجاتی؟
«خانم نجاتی» از شعرای خوب انقلاب هستند و معمولا اتفاقاتی که در جامعه میافتد را مطرح میکنند و معمولا از شعرای فعالی هستند که سعی میکنند در زمینه شعر خود را نشان دهند و کاری داشته باشند. به عنوان مثال در رابطه با شهادت «مصطفی احمدی روشن» ایشان شعر خوبی سرودند و یکی از شاعران فعال انقلاب هستند.
سرکار خانم دکتر طاهره صفارزاده؟
هم از لحاظ علمی در رتبه بالایی قرار داشتند و هم از نظر جایگاه شعری جایگاه ویژهای داشتند و کسی نبودند که قضیه شعر را بدون پشتوانهی علمی شروع کرده باشند و فعالیتهای زیادی در زمینه مذهبی از جملهی ترجمه قرآن داشتند.
خانم سیمین دخت وحیدی؟
ایشان استاد بنده بودهاند و من از نوجوانی شعر را با نظارت ایشان آغاز کردم و کلاً سبک کار مرا عوض کردند و اولین شعرهای من را که همه دیده بودند و تشویق کرده بودند را ایشان گفتند همهاش را بریز دور!
ایشان یک نگاه استوار داشتند و میدانستند که دارند چی کار میکنند.
شما چگونه با ایشان ارتباط داشتید؟ کانون ادبی داشتند؟
نه من به منزل ایشان میرفتم.
چطور با ایشان آشنا شدید؟
یکی از آشناهایمان به پدرم گفتند که همچنین خانمی هستند و دختر شما میتوانند برای آشنایی بیشتر به شعر نزد او برود و این مقدمهی آشنایی من با خانم «وحیدی» شد.
ایشان یک شاعر و استاد با حوصله و صبور بودند که متأسفانه آن جور که باید به ایشان بها داده نشد. اگر شما به شعرای مرد هم عصر و هم سن و سال ایشان نگاه کنید، میبینید که به شعرای مرد خیلی بیشتر توجه و بها داده شده است تا ایشان. ولی به او با وجود اینکه از شاعران خوب و بزرگ و انقلاب ما است و شاعر این چنینی کم داشتهایم، توجه ویژه نشده است.
حتی خانم «سیمین دخت وحیدی» با یک سری از شاعران به مناطق جنگی میرفتند و عکسهای آن هم موجود است.
بله، ایشان یک شاعر انقلابی هستند که فعالیتهای انقلابی زیادی هم داشتهاند و باید به او توجه بیشتری شود.
یک زن انقلابی شاعر.
بله، و خیلی فعال.
خانم سپیده کاشانی؟
مانند خانم «صفارزاده» از شاعران هستند که در شعر شاخص بودند حتی کنگرههای شعری به نام «خانم کاشانی» برگزار میشود.
گویا در سالهای اخیر دو کنگره در رابطه با ایشان برگزار شده است که یکی از آنها را «نهاد کتابخانهها» و دیگری را «اداره ارشاد کاشان» برگزار کرده است.
بله، ایشان هم از شعرای شاخص بودهاند.
آیا تا به حال کارهای «سپیده کاشانی» را بررسی کردهاید؟ به عنوان یک الگوی زن شاعر بعد از انقلاب؟
بله، من یک بار که یکی از شعرهایشان را خواندم، فکر میکنم بیشتر سبک کهن کار میکردند.
ای شهر خرم شهر ای خاک گهر خیز/ ای سینهی پر آذرت از غصه لبریز ...
بله، ولی چون یک مقدار الان زبان عوض شده است، شاید زبان ایشان برای ما یک مقدار قدیمی به حساب بیاید.
البته یک مقدار از کارهایش به سمت نیمایی هم میرفت.
ولی حالت کهن در شعرهایش دیده میشد. اما شاعر بسیار قویای بودند و همگام با وقایع و به روز شعر میگفتند.
پس از اول صحبتهای جنابعالی تا الان اینگونه بر میآید که اگر بخواهیم یکی از شاخصههای مهم شعر انقلاب را بررسی کنیم همگام بودن شاعران با وقایع انقلاب است درست است؟
بله، بله.
چقدر شاعران انقلاب بعد از سالهای جنگ برای انقلاب شعر گفتند؟
خیلی.
یعنی بعد از سال 1368 و «رحلت امام خمینی ره» چقدر شاعران برای انقلاب شعر گفتند؟ مثلا برای شهادت شهید صارمی که 17 مرداد است آیا برای آن خبرنگار شعر گفته شده است و یا نه؟ یا مثلا در رابطه با ترور شهدای هستهای شعر گفته شده است؟ فکر میکنم از ابتدا اینگونه نبود و از لحاظ شعری به آن دقت نمیشد.
ولی افرادی مانند «استاد قزوه» از افرادی بودند که بعد از مدتی این شور را به جوانان دادند. همین الان در خیلی از سایتها و یا سایت «شاعران پارسی زبان» که توسط خود «آقای قزوه» اداره میشود و یا سایت «شهرستان ادب» که توسط «آقای مؤدب» اداره میشود، میبینیم که در آنها در رابطه با وقایع انقلاب و حتی وقایع جهانی مانند «حادثه کشتار مسلمانان در میانمار» خیلی کار میشود و یا «شهرستان ادب» یک فراخوان در رابطه با «انتظار» داد که بچهها شعر بگویند و یا در رابطه با شهدای هستهای و «شهید احمدی روشن» شعر گفته شد.
«شهرستان ادب» یکی از پایگاههای مهم شعری برای «شهید احمدی روشن» بود. برای «شهید رضایی نژاد» هم شعرهای زیادی گفته شد.
ما یک سالهایی داشتیم که در این فضاها اصلا شعرهای این چنینی گفته نمیشد. البته داشتیم، ولی خیلی کم. مثلا «محمد حسین جعفریان» در رابطه با بوسنی یکسری شعر جمع کرد، ولی تا یک مدتی شعرهای آن چنانی در رابطه با وقایع انقلاب به صورت جدی گفته نمیشد. این دلیل را کجا باید جست و جود کرد؟
به نظر من اینکه جوانان و یا شاعران اگر بخواهند همتی کنند و شعری بگویند، باید همیشه یک منبعی باشد که آنها را به جوش بیاورد و برای شاعر انگیزهای را ایجاد کند. همین که خود جامعه نسبت به یکسری از وقایع حساسیت بیشتری نشان میدهد یا وقتی شاعران بزرگی که الگوی بسیاری از شاعران دیگر هستند، نسبت به یک وقایعی حساسیت بیشتری نشان میدهند و شاعران دیگر را هم در آن زمینه دعوت میکنند، خود این عامل انگیزهای میشود تا بقیه شاعران به پیروی از استاد و الگوی شان این قضیه را دنبال کنند. شاید در آن زمان که این کارها صورت نمیگرفت، به این دلیل بود که بزرگان ما به وقایع و اتفاقات توجهای نداشتند و با آنها همگام نبودند.
یعنی ما یک جایی ایستادیم که باید یکی شاعران را شارژ کند و بعد شاعران شعر بگویند؟ در زمان انقلاب و جنگ شاعران اثرگذاری بیشتری داشتند و دارای استعدادی بودند که خودشان فضا ایجاد میکردند. یعنی به نظر شما الان هم این گونه است؟
چرا، الان هم اینطور هست. اما فکر میکنم که زمان انقلاب قضیه یک مقدار فرق میکرد. یعنی یک حرکتی بود که تمام ملت دارای شور و هیجان انقلابی بودند. خصوصا شاعرانی که یک هدف مشخص و طولانی مدت داشتند که بر روی آن کار میکردند. مثلا یک موقعهایی که اتفاق لحظهای پیش میآمد، مثلا شهادت دانشمندان هستهای که پیش میآید، آن موقع است که میگویند بهتر است یک حرکتی شروع شود تا بقیه هم در آن مسیر حرکت کنند.
در فضای بعد از سال 68 - 67 با توجه به اینکه در رابطه با مناسبتهای انقلابی کمتر شعر گفته میشود، فضایی به نام فضای اعتراض، بیشتر مورد توجه واقع میشود و افرادی مانند «علیرضا قزوه»، «مرحوم احمد مزروعی» در این فضا گاهی شعر میگفتند. نگاه شما به شعرای اعتراض و این چند شاعری که نام بردم چیست؟
فضای «اعتراض» که باید وجود داشته باشد و یکی از مسئولیتهای شاعر این است که در جامعه ریزبین باشد و مانند یک طنز پرداز حوادثی را که فکر میکند کمکم دارد بزرگ میشود را با شعر خودش باید هشدار دهد و در مقابل آن باید بایستد. به قول شما بعضی از کارهای «آقای قزوه» و «آقای سیار» و همچنین کارهای «خانم مریم آریان» که بعضی از آنها را من دیدهام، مربوط به شعر «اعتراض» است. به نظرم شعر اعتراض باید وجود داشته باشد و یکی از مسئولیتهای شاعر است؛ زیرا باید مشکلات را با قلم خود یادآوری کند و آن را انتشار دهد و با این کار خیلی میتواند در جامعه تأثیرگذار باشد.
چقدر از این اصطلاحاتی که خانمها نام میبرند مانند اصطلاحاتی که در شعر «فروغ» هست یا در شعر خانمهای دیگر، شما چقدر از آن اصطلاحات در شعرهایتان استفاده میکنید، واژههایی مثل عروسک و ...؟
خیلی کم، چون زمینه کاری من آن طور نیست که از این اصطلاحات استفاده کنم. چونکه دو، سه سال است که به صورت جدی در حوزهی شعر آئینی کار میکنم و اگر هم قرار باشد که نگاه زنانه داشته باشم نگاه زنانهام در رابطه با عاشوراست و یا حضرت علی اصغر (ع) است و این نگاهم خرج اشعار آئینی میشود.
شعر زنان انقلاب اسلامی را از دیروز تا امروز چگونه ارزیابی میکنید؟
یعنی از اول انقلاب تا حال؟
بله، البته این خود بحث مفصلی است.
اگر از ابتدا بخواهیم بررسی کنیم، خیلی از شاعرها همانطوری که گفتیم مانند خانم صفارزاده، خانم وحیدی، خانم کاشانیمهر، از شاعرانی بودند که با انقلاب حرکت کردند و بعد از پیروزی انقلاب و دفاع مقدس و بعد از جنگ و دفاع مقدس هم خیلی از شاعران خانم بودند که در این زمینه فعالیت کردند و بعد از آن هم تا الان باز شعرهایی را میبینیم که به یاد دفاع مقدس و یا برای جانبازان شیمیایی سروده شده که خانمهای شاعر در این زمینه فعالیتهای زیادی داشتند.
شعر زنان انقلاب اسلامی که هم سن و سال خودتان هستند را چگونه ارزیابی میکنید؟ روبه صعود میبینید و یا رو به افول؟
الان با توجه به اینکه حضور خانمها در جلسات بررسی بیشتر شده است شعرهای قویتری را میبینیم. زیرا خانمها قبلاً خیلی کمتر در جلسه نقد و بررسی شرکت داشتند، ولی خب الان بیشتر شرکت میکنند. مثلاً «شهرستان ادب» روزهای پنجشنبه جلسه نقد و بررسی را صرفاً برای خانم ها با حضور «آقای مؤدب» برگزار میکند که در آن نقدهای خیلی خوبی میشود.
مسئولیت جلسه شعر «شهرستان ادب» را چه کسی به عهده دارد؟
آقای مؤدب مسئولش هست.
برای خانمها منظورم است؟
«خانم فریبا یوسفی» برای نظارت حضور دارند و «خانم نانیزاده» هم از اعضای اصلی هستند که معمولاً حضور دارند.
نشست شعر و یا انجمنی هست که در «خانه کتاب» برگزار میشود، در مورد آن کانون هم صحبت بفرمایید.
سرای اهل قلم؟
بله، بله، «سرای اهل قلم».
برای «سرای اهل قلم» یک بار توسط «خانم یوسفی» دعوت شدم و رفتم که روال خوبی داشت. ولی فکر میکنم که حضور خانمها در آنجا خیلی پررنگ نبود. یعنی در آن روز «آقای داودی»، «آقای صرافان» و بیشتر شاعران مرد آمده بودند و فکر میکنم تنها خانمی که دیدم من بودم و خانم یوسفی و یکی دو نفر دیگر که به صورت متفرقه آمده بودند.
چه باید کنیم که شعر بانوان بیشتر تقویت شود و به آن بیشتر توجه شود؟
یکی از مشکلاتی اساسی که شعر بانوان دارد و جا دارد آن را بگویم چونکه دل ما خیلی از آن پر است، قضیه نقد و بررسی شعر خانمهاست.
با توجه به اینکه بیشتر شاعران شاخص ما آقایان هستند، کسی که شاعر مرد باشد میتواند شعرش را توسط یک استادی، و یا با رفتن به منزل استادی و یا با رفتن به جلسات خانگی مانند «جلسه استاد مجاهدی» و با در ارتباط بودن با شاعران دیگر نقد کند. اما خانمها به دلیل مسائل زیادی که وجود دارد و شاید فقط شعرشان را در آن جلسه که هفتهای یکبار برگزار میشود بخوانند و نقد کنند، ولی به غیر از آن جلسه زیاد روی شعرشان نمیتوانند مانور دهند و یا مثلاً در خیلی از جاها مانند آن «نیمه رجب» که شاعران آئینی را دعوت کردند تا در بیت رهبری حضور پیدا کنند، خانمها را حذف کرده بودند! امسال من متوجه شدم که خانمها متأسفانه فقط یکبار میتوانند در جلسه مقام معظم رهبری حضور داشته باشند. در حالی که آقایان چندین بار میتوانند حضور پیدا کنند و شرکت داشته باشند. همین که خانمها این مسئله حضورشان دارد کمرنگ میشود، توجهی هم به شخصشان نمیشود. زیرا شاعری که در بیت رهبری شعرش را میخواند خیلی به او توجه میشود. نه اینکه به شخص او توجه شود و هوایش را داشته باشند، از این لحاظ که به او توجه میشود انگیزه پیدا میکند تا بیشتر کار کند، و حذف کردن خانمها از بسیاری از مجالس موجب رکود آنها میشود!
در بیت که رهبر انقلاب شعرهای خانمها را میشنوند؟
بله، اما وقتی که 160 شاعر دعوت میشود، میبینیم که ده بیست نفر آنها خانم هستند!
خُب این را باید دستاندرکاران جدیتر بگیرند.
بله.
یک بیت دیگر با این مضمون نیز دارد که میگوید: «غم میخورند، شاعرکان مثل آب و نان/ اما دریغ جز غم خوردن، نمی خورند!»
بله، الان خیلی از شاعران جشنوارهای -اگر حالا نخواهیم مسئله را خیلی بزرگ کنیم- میبینیم که شاعر خانمی از حضرت زهرا میگوید و وقتی که در جشنواره حضور پیدا میکند میبینیم که هیچ نشانی از زهرا گونه بودن ندارد و آن شعر را صرفاً برای جشنواره گفته است و این متأسفانه برای خیلی از شاعرها شغل شده بود که این قضیه را «آقای امینپور» خیلی بیشتر توجه میکردند و در قضیه اجتماعی هم «آقای حسینی» بودند. البته در رابطه با شاعران هم بود که میگوید؛
«شاعری وارد دانشکده شد/ دم در ذوق خود را به نگهبانی داد»
شما با حضور شاعران خوب و متوسط و سایر طبقههای شاعران موجود، ادبیات انقلاب اسلامی را چگونه میبینید؟ در حوزههای مختلف شعر، رباعی، قصیده، چهارپاره، غزل و ...
در زمینه رباعی کارهای خیلی خوبی صورت گرفته؛ زیرا در گذشته یک مقدار کار از «دکتر قیصر امینپور» یا «سیدحسن حسینی» داشتیم و بعد از «آقای قزوه» رباعیهای خوبی داشتیم و بعدها خیلی از شاعران رباعی تجدید و زنده شد. به عنوان مثال آقای «بیژن ارژن» کارهای خیلی خوبی داشتند و بعد از ایشان آقای «صفربیگی» در زمینه رباعیهای آئینی و تک و توک دفاع مقدس کارهای خوبی انجام دادند و «آقای عرفانپور» به طور جدیتر این کار را ادامه دادند و یک کتابی به نام «از شرم برادرم» که در آن رباعیهای انقلابی و دفاع مقدس بود چاپ کردند و بعد از آن هم قضیه رباعی خیلی جدی شد.
«میلاد عرفانپور» چند کتاب رباعی دارد و «پاییز بهاری ست که عاشق شده است» هم هست.
ولی تا آن جایی که من میدانم «از شرم برادرم» صرفاً رباعیهایی هست که برای دفاع مقدس و انقلاب سروده شده است. بعد در زمینه شعرهای دیگر غزل طبق معمول رواج داشت و در غزل هم کارهای خوبی در زمینه دفاع مقدس انجام شد و فکر میکنم در همه قالبها بیشتر به رباعی و غزل توجه شد.
در زمینه «چهارپاره» چطور؟
در زمینه «چهارپاره» و «ترکیب بند» هم فکر میکنم کارهای خوبی انجام شد. چونکه مجال شعر برای شاعر خیلی زیاد است و میتواند قضیه را از همان ابتدا کاملاً پرورش دهد. مثلاً من یک «ترکیببندی» را خودم برای همسر شهید کار کردم که از ابتدا دیالوگی بین همسر شهید و فرزند شهید بود و یک «ترکیببند» طولانی شکل گرفت و توانستم آن چیزهایی که مدنظر دارم را در آن بگنجانم و دیدم که شاعرهای دیگر هم خیلی این کار انجام دادند.
در حوزه «ترکیببند» بعد از انقلاب «موسی گرماردوی»، «علیرضا قزوه» و «مشفق کاشانی» کارهای خوبی ارائه دادند. درحوزه دوبیتی چطور؟
من دوبیتیهایی از «آقای قزوه» برای انقلاب دیدم که دوبیتیهای خیلی خوبی بود. ولی فکر میکنم به دوبیتی زیاد توجه نشده است و من مجموعهای که مستقل دوبیتی باشد را خیلی کم دیدم. هست، ولی خیلی کم است و شاید به دلیل کوتاه بودن مصرعها به آن زیاد توجه نشده است.
شما در حوزه ادبیات کودک و نوجوان هم کار کردید؟
من دو قطعه شعر در حوزه کودک و نوجوان با توجه به انقلاب داشتم که در جاهای دیگر من خیلی کار شعرای دیگر را پیگیری نکردم که چقدر کار کردند. ولی من خودم دوست دارم مجموعهای را در این زمینه کار کنم. اما خوب دو شعر نسبتاً بلند در این زمینه کار کردم.
علاقه شما به رباعی از کجا سرچشمه میگیرد که یک مجموعه به نام «آخرین شخص مفرد» را به 150 رباعی تخصیص دادهاید؟
با توجه به این که مخاطب امروز زمان کمی را برای شعر خواندن میگذارد و حوصله کمی برای شعر خواندن دارد، اول این نکته را در خودم دیدم و متوجه شدم که توجهام به رباعی خیلی بیشتر است و ترجیح میدادم که اگر میخواهم شعری بخوانم سریع آن را بخوانم و به آخرش برسم که این را در رباعی دیدم و قضیه نکتهدار بودن و ضربآهنگ و مضموندار بودن رباعی توجه مرا به خودش جلب کرد و احساس کردم که با رباعی میتوانم خیلی از مفاهیم را بهتر به مخاطب برسانم. البته موفقیتهایی را هم در کار آقای «صفربیگی» دیده بودم و همین عامل مرا خیلی تشویق کرد.
شما در مقطع فوق لیسانس درس میخوانید؟ کجا؟
من تازه امسال رتبه 2 کارشناسی ارشد را آوردم. انشاءالله که از مهرماه در دانشگاه تهران قبول شوم و مقطع کارشناسی ارشد را شروع کنم.
چرا دانشگاه تهران؟
من از دوران دبیرستان یکی از آرزوهایم این بود که در دانشگاه تهران قبول شوم تا «آقای امینپور» را ببینم. در واقع سال 86 که وارد دانشگاه شدم اتفاقاً درس «رودکی» را با ایشان داشتم. چون که 20 واحد اول به انتخاب خودمان نبود، من را با «آقای دکتر ترکی» انداختند که البته ایشان هم از استادهای بزرگ بودند و من با ایشان آشنا نبودم و آبانماه 86 که «آقای امینپور» که به رحمت خدا رفتند و من توفیق نداشتم که حتی ایشان را یک بار در آن دانشکده ببینم.
در سروش نوجوان که بودند، ما برای دیدن او به سروش نوجوان واقع در خیابان مطهری میرفتیم.
بله، این خلاصه از کم سعادتی من بود. من به شوق اینکه آقای «امینپور» در دانشگاه درس میدهند به دانشگاه تهران آمدم، ولی متأسفانه سعادت نداشتم.
از شاعرهای مثال زدنی امروز اگر بخواهید چند نفر را نام ببرید به چه کسانی اشاره میکنید؟
از خانمها: «خانم فاطمه نانیزاده». کارهای ایشان را من خیلی دوست دارم و زمانی که شعر میگوییم سریع برای هم میخوانیم و کار یکدیگر را نقد می کنیم. «خانم زهرا بشری موحدی»، که از شعرای بسیار خوب قم هستند و یک شاعر مضمونپرداز هستند. «خانم صابره سادات موسوی» که ایشان هم از شعرای قم هستند و بیشتر آنها هم در زمینه حوزه و هم در زمینه دانشگاه فعالیت دارند.
شما در جریان شعر حوزه هستید که «آقای سیدعبداله حسینی» در گذشته علمداری میکردند و الان از رونق و شکوه افتاده است؟
نه، و از خانمها مجدداً «انیسه سادات هاشمی» اگر اشتباه نکنم.
در آقایان هم شاعران خوبی هستند، اگر از شاعران هم عصر و معاصر در زمینه رباعی بخواهید، «آقای عرفانپور» که کارهای خوبی دارند، یا در زمینه غزل و قالبهای دیگر «آقای مهدی سیار» هستند، «آقای نعمتی» هستند.
شما مجموعه ای در شرف چاپ ندارید؟
من قرار بود که یک مجموعه رباعی و مخلوط در نظرم بود که بعدها متوجه شدم خیلی بهتر است که موضوعبندی شود و در حال چاپ است و یک مجموعه آئینی میخواهم کار کنم صرفاً رباعی و قالبهای دیگری هم هست که یک مجموعه جدا با موضوع آئینی و دفاع مقدس است که در حال کامل کردن آنها هستم.