کد خبر 1465964
تاریخ انتشار: ۳۰ بهمن ۱۴۰۱ - ۰۸:۰۴

چند سالی است رژیم صهیونیستی قادر به تشکیل یک دولت معمولی نیست، در همین ۵ سال اخیر ۵ انتخابات برگزار شده است! این بدان معنی است که ۴ دولت سقوط کرده و این روزها زمزمه سقوط دولت پنجم نیز شنیده می‌شود.

به گزارش مشرق، جعفر بلوری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: «بحران»، «ناامنی بی‌سابقه»، «انتفاضه»، «جنگ داخلی»،«انفجار اجتماعی» و بالاخره... «فروپاشی» واژه‌هایی هستند که

چند ماهی است، به شکل بی‌سابقه‌ای وارد ادبیات رسانه‌ای رژیم صهیونیستی شده‌اند تا تحلیلگران شاید بتوانند، وضعیتی را که این رژیم در آن گرفتار شده «توصیف» و «تبیین» کنند. اصطلاحاتی که فقط به چند مورد از آنها اشاره کردیم، طی ماه‌های اخیر نه فقط از سوی رسانه‌های رژیم صهیونیستی که از سوی بسیاری از رسانه‌های معتبر جهان و حتی بالاترین مقامات رسمی این رژیم بارها و بارها به زبان رانده شده و نسبت به قریب‌الوقوع بودن «فروپاشی اسرائیل» در صورت ادامه این وضع، هشدارها داده شده است.

اگر بخواهیم فقط در چند پاراگراف بگوییم «در سرزمین‌های اشغالی چه خبر است؟»، پاسخ این‌طور می‌شود که...

چند سالی است رژیم صهیونیستی قادر به تشکیل یک دولت معمولی و یکدست نیست و احزاب برای این که بتوانند از بی‌دولتی و هرج و مرج رهایی پیدا کنند، مجبور به تشکیل دولت‌های ائتلافی شکننده می‌شوند؛ دولت‌هایی که غالبا چند ماه بیشتر دوام نمی‌آورند و با استعفای چند مقام درون حزب حاکم، به راحتی آب خوردن از هم فرو می‌پاشند. برای فهم بهتر شرایط کافی است بدانیم، در همین ۵ سال اخیر ۵ انتخابات برگزار شده است! این بدان معنی است که ۴ دولت سقوط کرده و این روزها زمزمه سقوط دولت پنجم نیز شنیده می‌شود.

حالا در چنین شرایطی احزابی که بیشترین میزان آراء رابه دست آورده‌اند، برای این که بتوانند قدرت را به دست گرفته و کابینه را تشکیل دهند، مجبور می‌شوند با بدنام‌ترین و مرتجع‌ترین جریان‌های سیاسی که چه بسا، کمترین کرسی را نیز به دست آورده‌اند، ائتلاف کنند. طبیعی است، این احزاب نیز سهم خود را از قدرت می‌خواهند. آنچه در سرزمین‌های اشغالی رخ داده، ائتلاف بنیامین نتانیاهو، با جریان‌های سیاسی است که در تندروی و ارتجاع و صدالبته وحشی‌گری، کم از خود او ندارند یعنی ائتلاف با جریان‌های سیاسی نزدیک به «اولترا ارتودوکس‌ها!»

وقتی برای شناخت این شاخه از یهودیت با دکتر «پل شاوم»؛ استاد دانشگاه مریلند گفت‌وگو می‌کردیم، اطلاعات خوبی دریافت کردیم که در تحلیل وضعیت جاری سرزمین‌های اشغالی می‌تواند راه گشا باشد. دکتر «شاوم» به کیهان گفت «بین یهودیان ارتدوکس و فرا ارتدوکس باید تمایز قائل شد، اگرچه این دو گروه همپوشانی‌ها و شباهت‌هایی با هم دارند. ارتدوکس‌ها در روند اجتماعی و مسائل جامعه مشارکت فعال دارند، دارای مشاغل معمولی هستند و کار می‌کنند و اغلب به شدت تمایلات ملی‌گرایانه دارند...اما اولترا ارتودوکس یا همان فرا ارتودکس‌ها به‌گونه دیگری زندگی می‌کنند، آنها کت‌های مشکی بلند می‌پوشند، در گروه‌های منزوی و کم‌ارتباط با دیگران زندگی می‌کنند.

مردان فرا ارتودکس اغلب کار نمی‌کنند، به خدمت نظامی نمی‌روند و اعتقادی به مفاهیم ملی و مرز و ملیت هم ندارند. اگرچه معمولاً فرا ارتدوکس‌ها با ملی‌گرایان ارتدوکس ارتباط می‌گیرند. فرا ارتدوکس‌ها ۱۲ درصد از یهودیان سرزمین اشغالی را تشکیل می‌دهند... اصولا فرا ارتدوکس‌ها اعتقادی به مشارکت سیاسی نیز ندارند، اگرچه در انتخابات‌ به نامزدهای ارتدوکس رای می‌دهند

تا خواسته‌هایشان را برآورده سازند... به‌طور کلی نگاه مثبتی حتی میان یهودیان به آنها وجود ندارد. بسیاری از ساکنان تل‌آویو و دیگر شهرها بحران اقتصادی و کاهش نرخ رشد اقتصادی را به دلیل عدم مشارکت فرا ارتدوکس‌ها در بازار کار می‌دانند و آنها را مصرف‌کننده صِرف می‌دانند که هیچ فایده و سودی ندارند. آنها به خدمت سربازی اجباری هم نمی‌روند و نسبت به سربازی نکردن آنها نگاه بسیار منفی وجود دارد، همچنین آنها در تمام زندگی‌شان دستمزد و حقوق از مراکز خاص دینی دریافت می‌کنند که بخشی از بودجه این مراکز توسط دولت‌ها تامین می‌شود.

از همین رو به‌دلیل دریافت حقوق مادام‌العمر توسط فرا ارتدوکس‌ها نوعی کینه‌ دیرینه علیه آنها در جامعه یهود وجود دارد که این کینه‌ها حتی در مواردی باعث واکنش سیاسی می‌شود. به نظرم در سال‌های آینده جمعیت فرا ارتدوکس‌ها به‌دلیل نرخ بالای زاد و ولد افزایش خواهد یافت و آنها وزن بیشتری به‌ دست خواهند آورد و...»

آنچه به نقل از استاد دانشگاه مریلند آوردیم، بخشی از ماهیت گروه فوق افراطی فرا ارتودکس است که به‌دلیل ورود هرچند غیرمستقیم‌شان به قدرت، رژیم اسرائیل را وارد بحران بی‌سابقه‌ای کرده‌اند. تصاویر عجیبی از عقاید عجیب‌تر این شاخه از یهودیت نیز در فضای مجازی منتشر شده که دیدن و شنیدن درباره آنها دود از کله آدم بلند می‌کند. مثلا آنها با همان کت و شلوار بلند و کلاهی که بر سر دارند، در استخر شنا می‌کنند و...!

از آن‌سو، نتانیاهو که خود از تندروترین سیاستمداران صهیونیست است، برای رسیدن به قدرت و تشکیل کابینه، به چنین جریانی دخیل بسته و تلاش می‌کند، با استفاده از این فرصت، پرونده‌های فسادش را که به اعتقاد بسیاری، می‌تواند به عمر سیاسی و زندگی طبیعی او خاتمه دهد، ببندد. در واقع او با چنین جریانی وارد نوعی معامله شده تا برای خود مصونیت قضایی کسب کند. فرا ارتودکس‌ها نیز نزدیک شدن به قدرت را به نوعی «فرصت» می‌بینند.

فرصتی برای تصویب قوانین عجیبی که برگرفته از اعتقادات مذهبی‌شان است و اصطلاحات آغازین این یادداشت درواقع، واکنشی وحشت‌زا به طرح همین پیشنهادات و قوانین است. بنابراین تلاش‌های نتانیاهو برای کسب مصونیت قضایی از طریق تصویب قانون و تلاش‌های این جریان افراطی برای تصویب قوانین ارتجاعی مثل، قانون اعدام اُسرا، ممنوعیت اهتزاز پرچم فلسطین در سرزمین‌های اشغالی، قطع سراسری برق در روزهای شنبه چون، کار کردن در این روز حرام است، تخریب تمام خانه‌های فلسطینیان در قدس اشغالی و... روی هم، باعث بروز این بحران‌های پیچیده سیاسی، اجتماعی و امنیتی در سرزمین‌های اشغالی شده است.

بد نیست بدانید یکی از چهره‌های کریه نزدیک به این جریان تندرو، «ایتمار بن گِویر» است که وزیر امنیت داخلی و یکی از منفورترین چهره‌های سیاسی این رژیم حتی در میان همین صهیونیست‌هاست. به اعتقاد راقم این سطور او به تنهایی این ظرفیت را دارد که «تیر خلاص را به اسرائیل بزند.»

حالا به سؤال کلیدی و مهم این روزها یعنی «چه خواهد شد؟» می‌پردازیم. برخی معتقدند کابینه فوق افراطی نتانیاهو، منطقه را با بحران‌های خطرناکی مواجه خواهد کرد. جنگ با حزب‌الله لبنان و مقاومت فلسطین و یا حتی حمله به تاسیسات اتمی ایران، از جمله اقداماتی است که این گروه از تحلیلگران آن را «محتمل» می‌دانند. نتیجه چنین حماقت‌هایی آشکارتر از آن است که بخواهیم اینجا به بررسی آنها بپردازیم. اما تحلیلگران زیادی هم هستند که می‌گویند، به قدرت رسیدن این جریان در سرزمین‌های اشغالی، پایان عمر «اسرائیل» را جلو انداخته و نیازی به محور مقاومت نیست. به عبارتی، اگر حماقت رژیم صهیونیستی در ورودش به جنگ با جبهه بزرگ مقاومت هم نباشد، همین دولت یا حتی همین «بن گویر» به تنهایی می‌تواند کار این رژیم را یکسره کند.

اینجا تاکید می‌کنیم که این تحلیل، یک تحلیل سیاسی و هیجانی و تبلیغاتی نیست و داده‌هایی که برای این تحلیل استفاده شده، مواضع رسمی‌ترین رسانه‌ها و مقامات رژیم صهیونیستی است. مثلا همین هفته گذشته، اسحاق هرتزوگ رئیس رژیم صهیونیستی گفت: «التماس می‌کنم... همه در اسرائیل این احساس را دارند که وضعیت همچون بشکه باروت است و به سمت درگیری شدید داخلی پیش می‌رود...احساس می‌کنم که به‌طور جدی به درگیری شدید نزدیک می‌شویم.» برای فهم بهتر مفاهیم درون این جملات بی‌سابقه فقط یک لحظه تصور کنید، یک مقام بلند پایه مثلا کشور خودمان این جملات را به زبان جاری کند! واکنش‌ها در سطح جهانی چگونه خواهد بود؟

بد نیست بدانید مخاطب این جملاتِ از سر عجزِ جنابِ هرتزوگ، نمایندگان کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) بودند. همان نمایندگانی که چند روز قبل از این اظهارات، با مشت و لگد به جان هم افتاده و در حالی که علیه یکدیگر فحاشی می‌کردند، یکدیگر را عامل بحران معرفی می‌کردند!

سال ۱۳۹۴ یعنی حدود ۷ سال پیش بود که رهبر حکیم انقلاب با جمله «اسرائیل ۲۵ سال آینده را نخواهد دید» پیش‌بینی فروپاشی رژیم اسرائیل، حداکثر تا سال ۱۴۱۹ شمسی را کردند. با توجه به وضعیتی که در این یادداشت صرفا نقل قول کردیم، به نظر می‌رسد سرعت و روند تحولات در سرزمین‌های اشغالی، آن‌قدر شتاب گرفته که بتوان حدس زد، این فروپاشی، خیلی زودتر از اینها رخ خواهد داد. به این نکته مهم هم توجه کنید که در اظهارات روز گذشته رهبر انقلاب که در دیدار مسئولان، سفیران کشورهای اسلامی و شرکت‌کنندگان در مسابقات قرآن مطرح شد نیز «مسئله فلسطین» بسیار پررنگ و برجسته بود و ایشان ضمن تقبیح اقدامات برخی از کشورهای اسلامی منطقه در همراهی با رژیم صهیونیستی تصریح کردند که «نظام اسلامی ملاحظه هیچ‌کس را نمی‌کند و ضمن حمایت و دفاع آشکار از ملت فلسطین، به هر طریقی بتواند همچنان به آنها کمک خواهد کرد.» حالا این حمایت قاطع و صریح رهبر معظم انقلاب را بگذارید کنار دو خبری که دیروز منتشر شد.

یکی اظهارات «رونین مانلیس» سخنگوی پیشین ارتش رژیم صهیونیستی که گفت وضعیت امروز اسرائیل بدترین وضعیتی است که در ۲۰ سال گذشته دیده است و دیگری خبری که رسانه‌های فلسطینی منتشر کرده و نوشتند جوانان فلسطینی شتاب بی‌سابقه‌ای به مبارزات خود داده‌اند طوری که فقط طی ۷ روز گذشته ۲۱۸ عملیات ضدصهیونیستی در سرزمین‌های اشغالی انجام دادند!

برچسب‌ها