فیلم «حرف‌های زنانه» یک جامعه بسته مذهبی را نشان می‌دهد که در آن زنان به شدت تحت فشار و محدود هستند؛ حق ندارند باسواد شده، تحت سلطه مردان بوده، توسط آنها بیهوش شده و مورد تعرض جنسی قرار می‌گیرند.

به گزارش مشرق، سعید مستغاثی در کیهان نوشت، فیلم «حرف‌های زنانه» یک جامعه بسته مذهبی را نشان می‌دهد که در آن زنان به شدت تحت فشار و محدود هستند؛ حق ندارند باسواد شده، تحت سلطه مردان بوده، توسط آنها بیهوش شده و مورد تعرض جنسی قرار می‌گیرند و حتی بابت آن کتک خورده و مجروح گردیده و یا باردار می‌شوند.

به آنها گفته شده که این کار شیاطین و اجنه است ولی شواهدی حکایت از مجرمیت برخی مردان جامعه دارد که به زندان ‌انداخته شده‌اند و حالا برای آزادی آنها دیگر مردان وثیقه جمع می‌کنند و با زور و اجبار از زنان قربانی، بخشش مجرمین را طلب می‌نمایند. تا اینکه ۸ تن از زنان جامعه یاد شده، در یک انبار علوفه جمع شده تا به نمایندگی از همه زنان، تصمیم بگیرند آنجا را ترک کنند یا بمانند و بجنگند و یا تسلیم شوند.

فیلم «حرف‌های زنانه» به نویسندگی و کارگردانی سارا پولی (بازیگر نقش سارا استنلی در سریال «جاده‌ای به اونلی» که در ایران با عنوان «قصه‌های جزیره» پخش شد) است براساس کتابی به همین نام نوشته نویسنده کانادایی «میریام نوئز» که گویا سال‌هایی را در جامعه «منونیت»‌های کانادا سپری کرده است. جامعه‌ای از فرقه شبه مذهبی «منونیت» که کشیشی هلندی به نام «منو سیمونز» در قرن ۱۵ میلادی بنیاد نهاد و در کشورهایی ماند کانادا و اتیوپی و هند و آمریکا و بولیوی و... گسترده شد. فرقه‌ای که پیروان آن به زندگی و جامه‌ ساده و پرهیز از شغل‌های دولتی و انتخابات و خدمت نظام اعتقاد دارند.

اما قصه کتاب که در سال ۲۰۱۸ انتشار یافت، گویا در جامعه‌ای در کشور بولیوی و در سال‌های ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ اتفاق افتاده که در سال ۲۰۱۰ هم برملا شد و ۷-۸ نفر از عوامل اصلی آن به دادگاه کشانده شدند. اگرچه سارا پولی براساس تجربیات خود میریام نوئز (که فیلمنامه را هم به اتفاق او نوشته) در جامعه منونیت‌ها در کانادا، بدون ذکر نام این کشور، با تاکید بر لهجه کانادایی کاراکترها، به نوعی محل آن را در کانادا نشان داده‌اما اساس ماجراهای فیلم برروی تقابل مذهب و حقوق زنان از طریق مردان سلطه‌گر و هیولا تاکید دارد.

روایت داستان زنان آسیب دیده از تعرض فریبکارانه مردان این جامعه مذهبی و توجیه ماورایی آن و ترساندن زنان از اینکه اگر برعلیه این آسیب‌ها و تعرضات اعتراض کنند، از یک سوی مورد بخشش خداوند قرار نخواهند گرفت و از سوی دیگر بازهم توسط مردان خشن و دیو صفت آن جامعه سرکوب می‌شوند، مبنای تمامی درام فیلم است که البته با کمترین بیان سینمایی و بیشتر از طریق رد و بدل شدن دیالوگ (و گهگاهی اینسرت‌های شیرفهم‌کننده) و بازی تئاتری هنرپیشگان، به صورت شعارهای اثر مطرح شده‌اند.

از همین روی فیلم تقریبا از همان یک سوم ابتدایی خود خصوصا در میانه‌های قصه، به ورطه کسالت و تکرار افتاده و سعی دارد تا ۸ زن تصمیم‌گیرنده را به تقلید از فیلم «۱۲ مرد خشمگین» به سوی برخی صحنه‌های غافلگیرکننده و متفاوت بکشاند (مثل ماجرای دختری که ترنس از کار در آمده و یا سر رسیدن شوهر خبیث و بد ذات یکی از کاراکترهای اصلی) اما متاسفانه هیچ‌کدام از صحنه‌های یاد شده حتی درصد ناچیزی هم از قوت حتی یکی از فصل‌های فیلم «۱۲ مرد خشمگین» را ندارد.

تقریبا حدود ۹۰ دقیقه از ۱۰۴ دقیقه فیلم، به بحث‌های بی‌پایان ۸ زن یاد شده در آن انبار علوفه می‌گذرد که بسیاری از آنها تکراری و خسته‌کننده است؛ اینکه اگر آنجا را ترک کنند چه مزایا و معایبی دارد و اگر بمانند چه حسن‌ها و چه عیب‌هایی بر آن مترتب است؟ یا اینکه بچه‌های پسر را تا چندسالگی می‌توانند با خود همراه کرده و با دوری برادرها و دیگر پسران چگونه تحمل نمایند؟! اینکه آیا پسران ۱۴-۱۵ ساله هم ظرفیت خشونت‌ورزی دارند یا خیر؟ اینکه مردان را در همراهی‌شان مخیّر بگردانند یا خیر که ممکن است اصلا نقض‌غرض شده و در صورت همراهی همه مردان، همین جامعه در جای دیگری تشکیل شود!

درباره هیچ‌کدام از سؤالات فوق پاسخ درستی ارئه نمی‌شود و کل ماجرا به‌گونه‌ای الکن و ناقص تا صحنه‌های پایانی پیش می‌رود. سفر آخر به صورت مخفیانه و خارج از دید مردان ظالم جامعه فوق، بی‌شباهت به نجات یافتن شبانه قوم یهود از چنگال فرعون مصر نیست، خصوصا که آخرین شعر و آوازی که آن ۸ زن در انبار علوفه و قبل از رفتن به گرفتن دست‌های همدیگر می‌خوانند، گویی به همین نجات اشاره داشته و نماهای پایانی فیلم که جماعت مهاجرین را در حال گذر از میان دشت‌ها و علفزار نشان می‌دهد، به گونه‌ای است که گویا قوم یهود از میان رود نیل و امواج گشوده شده اش عبور می‌کنند. پیش از این مادر مارکی از تجربه گذرش از جاده شمالی با دو اسب محبوبش گفته بود که گویا از میان دره‌های مختلف عبور می‌کرده است. همین مادر در توصیفش از رفتن می‌گوید که نشان از ایمان و اعتقادشان دارد و نه ترس و بزدلی.

به نظر می‌آید همه این داستان‌ها و حرف‌ها و پرگویی‌ها تنها برای ایجاد فضایی ترس‌آلود از یک جامعه مذهبی و دینی باشد، جامعه‌ای براساس سلطه وحشتناک مردان و خشونت و تجاوز علیه حقوق زنان که این روزها تمامی تبلیغات و پروپاگاندای رسانه‌های غرب را برای چسباندن آن به ملت‌ها و سرزمین‌های اسلامی به خصوص ایران تشکیل می‌دهد تا پس از سریال «قصه ندیمه» از مارگارت اتوود و درباره یک سلطه دینی ظالمانه بر زنان، بار دیگر براساس جعلیات و تحریفات آشکار و روشن، مشابه ‌سازی نماید.

این در حالی است که براساس انبوه اسناد و مدارک و شواهد و تصاویر و فیلم‌های موسسات و رسانه‌های غربی از سال ۲۰۱۰ به بعد، گزارش رسوایی‌های پایان‌ناپذیری از تعرض و تجاوز به زنان در محیط‌های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و هنری و ورزشی و... یعنی در جوامع به اصطلاح مدرن اروپایی و آمریکایی و به ویژه در سطوح بالای علمی و سیاسی و فرهنگی آنها در سطح وسیعی انتشار یافت.

مثلا براساس آماری که در سال ۲۰۱۵ از سوی برخی موسسات معتبر اجتماعی و فرهنگی اروپا مانند FRA (آژانس حقوق بنیادین)، انتشار یافت،حدود نیمی از زنان این قاره مورد تعرض جنسی قرار گرفته‌اند. رسانه سلطنتی بریتانیا یعنی «بی بی‌سی» براساس این آمار و گزارش، گفت که «دیگر اروپا بهشت زنان نیست» و این قاره برای زنان به جهنمی تبدیل شده است! و آماری از خشونت علیه زنان خصوصا در فرانسه که حاکی بود در طی چند ماه بیش از ۱۰۰ نفر از زنان بوسیله دوستان یا همسران خود کشته شده‌اند، دنیا را تکان داد تا جایی که مکرون در سال ۲۰۲۰ بابت آن از زنان فرانسوی عذرخواهی کرد که دولتش نتوانسته از آنان مراقبت نماید!

براساس گزارش «آمارهای جنایی نوردیک» که در سال ۲۰۱۰ از سوی دانشگاه استکهلم سوئد انتشار یافت، کشورهای دانمارک و فنلاند، رکورددار میزان تعرضات جنسی در میان تمام کشورهای جهان هستند و در این گزارش، دانمارک کشوری بحرانی برای زندگی زنان و سوئد کشوری خطرناک برای آنها توصیف شده است.این میزان در ایالات متحده آمریکا فاجعه‌بارتر بوده و در هر سال بالغ بر یک میلیون مورد گزارش شده است.

گزارش دیگر از پزشکان بدون مرز به نقل از برخی موسسات غیردولتی و اجتماعی آمریکایی حکایت از وجود ۷/۲ میلیون جنایت جنسی در هر سال در این کشور دارد.گزارش تکان دهنده دیگری در سال ۲۰۱۴ حکایت از آن داشت که ۶۰ درصد از دختران و ۶۵ درصد از پسران دانشگاهی در آمریکا به پلیس یا مسئولین دانشگاه مربوطه گزارش تعرض جنسی نسبت به خودشان را ارائه داده‌اند.

گزارش‌هایی درباره ده‌ها مورد مزاحمت جنسی زنان در میان سیاستمداران فرانسه و پارلمان اروپا منتشر گردید که موجی دیگر از حیرت را در محافل سیاسی و اجتماعی دنیا برانگیخت و «بی‌بی‌سی» نیز از قول یک زن مجلس فرانسه به نام «مارین توندلیه» که به عنوان دستیار در مجلس ملی فرانسه کار می‌کرد، از وجود «فهرست سیاه» نمایندگانی سخن گفت که زنان را مورد تعرض قرار می‌دادند.

شدت تعرض جنسی در پارلمان فرانسه به حدی بوده که توندلیه به «بی‌بی‌سی» گفت: «زنان پارلمان همواره مواظب بودند که حتی در آسانسور با مردان تنها نشوند»!

جنبش موسوم به «من هم» یا Me too در اروپا و آمریکا موجی از تاسف و تاثر و خشم را طی سال‌های ۲۰۱۷ به بعد برانگیخت. رسوایی تعرضات جنسی در غرب از موسسات و مراکز اداری و خیابان‌ها و کاباره‌ها به دانشگاه‌ها و مراکز آکادمیک کشیده شد و به ولیعهد سوئد و پادشاه نروژ و مرکز ادبیات آکادمی نوبل نیز رسید و باعث شد تا مراسم جایزه ادبیات این آکادمی پس از ۷۵ سال تعطیل شود!

سپس اعضای سازمان ملل محور آن قرار گرفتند و رئیس‌آن گوترش از فاجعه تعرضات جنسی در سازمان ملل، ابراز شگفتی نمود. بعد به حیطه ورزش کشیده شد و مربی بدنساز تیم ملی ژیمناستیک آمریکا به خاطر تعرض به ۱۷۵ ورزشکار زن به ۱۵۰ سال زندان محکوم شد و حتی تازه‌ترین گزارش که همین هفته پیش از مراکز و موسسات اجتماعی هلند بیرون آمد نشان می‌داد ۷۵ درصد زنان این کشور در سال گذشته قربانی تعرضات جنسی بودند.

در حالی که چنین آمارهای وحشتناکی علیه حقوق زنان در کشورهای به اصطلاح مدرن و پیشرفته خصوصا جوامع ظاهرا باز اسکاندیناوی وجود دارد و حتی یک صدم آنها در دیگر سرزمین‌ها به ویژه کشورهای اسلامی گزارش نشده، موسسات غربی به شدت در پی آمارسازی‌های جعلی و گزارش‌ها ساختگی از عدم رعایت حقوق زنان و کاربرد خشونت علیه آنها در کشورهای اسلامی برآمده ولی به دلیل دست نیافتن به آنچه می‌خواستند، اقدام به تولید چنین فیلم‌هایی نموده بلکه بخشی از کمبودهای واقعی خود را جبران نمایند.

اما چنین فیلمی وقتی با سفارش ساخته شد و اثری ناقص و ضعیف و الکن و غیر سینمایی از کار درآمد، با همان ضرب و زور و تنها با یک نامزدی اسکار، به جمع بهترین فیلم‌های سال ۲۰۲۲ قالب می‌شود تا یکی از اتفاقات نادر تاریخ مراسم اسکار رقم بخورد که اگر اقتضا نماید، مدعیان حقوق بشر و هنر و سینما و... همه قواعد خود ساخته را هم به خاطر خواست و امر اربابان نظام سلطه زیر پا له و لورده کرده و مقصود خود را با زرق و برق به خورد شیفتگانشان می‌دهند. قواعدی که اگر در این سوی دنیا ‌اندکی خدشه بردارد، آسمان را به زمین می‌دوزند!!