به گزارش مشرق، حقیقت این است زمانی که مهدویان وارد تلویزیون شد و مستند ساخت، زمانی که به او اعتماد شد و ایستاده در غبار را ساخت، این اعتماد مسئولان سینمایی بود که به یاریاش شتافت. اضافه کنید که همچنان به او اعتماد شد تا بتواند به عنوان یک جوان دهه شصتی ماجرای نیمروز یک و ۲ را بسازد.
مهدویان درست در روزی دست به انتقاد میزند که فیلمهای نوروزی رسانهای شدهاند و او ناراحت است که چرا فیلم ضدایرانی شیشلیک که نگاه تحقیرآمیزی به ایرانی و آدمهای طبقه ضعیف جامعه دارد جزو آثار نوروزی نبوده و همچنان در توقیف مانده است.
حقیقت ماجرا این است که این فیلم به دلیل نگاه تحقیرآمیزش نباید اکران شود، اما مهدویان اصرار دارد که بگوید طرف مردم است و برای مردم فیلمسازی میکند که اگر اینچنین است، چرا نسخه شیشلیک را برای مردم در سایتها بارگذاری نمیکند.
بیشتر بخوانید:
شیشلیکخوری مهدویان از کجا آغاز شد و به کجا خواهد انجامید؟
البته که این شیوه را کسی نمیپسندد، اما زمانی که قرار است فیلم در دولتهای مختلف رنگ پرده را نبیند، بهانهجویی بچگانه برای چیست. اینکه حالا به دو فیلمنامه جدید قرار نیست پروانه ساخت داده شود، اینکه به کارگردان میگویند فیلمنامه اولی به شکل بدی اقتباس شده و فیلمنامه دوم باید اصلاح شود چرا باید کارگردان را طلبکار کند.
بهتر است که مردم هم در جریان باشند که مهدویان چگونه میتواند هر سال فیلم یا سریال بسازد؟
بودجههای ارگانی را که از نظام خرج میشود کنار بگذاریم، بودجههای مشکوک دیگر آثار از کجا میآیند؟
بودجه فیلم بیگانه یا شیرینی بلهبرون که قبل از نگارش فیلمنامه مشخص بود از کجا تأمین میشود و دیگر حسرت مهدویان که تبدیل به کپشننویسی هیجانی شده، این است که دیگر هیچ ارگان دولتی حاضر نیست به او چک سفیدامضا بدهد.
در واقع دیگر نه پولهای مشکوک و نه نفوذ در میان مسئولان سینمایی گره زیادهخواهیهای او را باز نمیکند. حالا دو فیلمنامه مهدویان با عناوین مطرود و شیرینی بلهبرون رد شدهاند و او سازمان سینمایی را به سانسور سیستماتیک متهم کرده است. اگر سازمان سینمایی چنین قصدی دارد قطعاً باید از آن حمایت کرد تا آثار بیهویت و اگزوتیک ساخته نشوند. اگر سازمان سینمایی سانسور را بلد بود نباید فیلم شیشلیک ساخته میشد.
منبع: روزنامه جوان