ضیا عربشاهی می گوید: من هیچوقت نان به نرخ روزخور نبودم و واقعا دلی در کنار نظام بودم ولی با این حال حرفم را هم می‌زنم و از کسی ترسی ندارم. من مملکتم را دوست دارم.

سرویس ورزش مشرق - در تاریخ فوتبال ایران بازیکنان بزرگ زیادی حضور داشته اند که سال ها پس از بازنشستگی هم یاد و خاطره و بازی آن ها در خاطر فوتبال دوستان ماندگار است. سید ضیاء عربشاهی ستاره اسبق تیم پرسپولیس و تیم ملی یکی از این دست بازیکنان است که همواره با زبان صریح و رک گویی خود انتقاداتش را بیان کرده و به قول خودش از هیچ کسی ابایی ندارد. عربشاهی که هنوز هم وقتی از فوتبال و خصوصا پرسپولیس حرف می زند شور و حرارت و هیجان را می شود در چهره و بیانش حس کرد، ساعتی را میهمان پایگاه خبری مشرق بود و به سوالات مختلف ورزشی و اجتماعی و سیاسی پاسخ داد.

************

متن کامل گفتگو با پیشکسوت پرسپولیس را در ادامه بخوانید:

*آقای عربشاهی در ابتدا یک بیوگرافی از خودتان ‌بدهید.

من سید ضیاء ضیاعربشاهی، متولد دروازه دولاب تهران هستم. از دوازده سالگی فوتبال را در زمین‌های خاکی محله آغاز کردم. در ۱۴ سالگی در تیم محلی شهید فروغی بازی می‌کردم تا اینکه آقای دانایی‌فر مرا به استقلال برد. البته در آن زمان من طرفدار هیچ یک از تیم‌های پایتخت نبودم. حدود دو یا سه ماه در استقلال حضور داشتم و در زمین افضل نازی‌آباد هفته‌ای سه روز تمرین کردم. با وجود اینکه آقای دانایی‌فر فوتبال من را دوست داشتند ولی پس از چند ماه ادامه از استقلال رفتم.

در دوران مدرسه بازی‌های آموزشگاهی در ورزشگاه ۱۷ شهریور انجام می‌شد که در آنجا آقای حبیبی و همایون شاهرخی بازی من را دیدند و از بازی من خوششان آمد. از طرفی هم باشگاه شهباز به قرارداد بستن با من علاقه داشت ولی سرانجام با باشگاه پاس قرارداد بستم. زمانی که من به باشگاه پاس اضافه شدم، حسین فرکی و حبیب شریفی به عنوان سرباز در این تیم بودند. من واقعا مدیون حسن حبیبی هستم، زیرا در آن زمان تنها ۱۶ سال سن داشتم. ایشان به من اجازه دادند که در تیمی که قهرمان جام تخت جمشید شده است بازی کنم. من دو سال و نیم در پاس بازی کردم و هیچوقت یادم نمی‌رود که آقای حبیبی و شاهرخی چه قدر برای من ارزش قائل شدند.

*کی به تیم ملی راه پیدا کردید؟

در طول دو سال و نیمی که در پاس بازی کردم، به تیم‌های ملی نوجوانان و جوانان دعوت شدم. با تیم جوانان به بازی‌های آسیایی رفتم و در آنجا ناجوانمردانه ما را حذف کردند، در حالی که قطعا ما قهرمان آن تورنمت می‌شدیم.

پس از پیروزی انقلاب من در اولین سفر تیم ملی در سال ۵۸، در ۱۷ سالگی با این تیم همراه شدم و به روسیه رفتم. در آن زمان آقای حبیبی هدایت تیم ملی ایران را به عهده داشت. تیم ملی در آن سفر ۶ دیدار انجام داد که اولین تجربه‌ی ملی من در بزرگسالان بود.

*اولین گل ملی خودتان را یادتان هست؟

دو یا سه هفته بعد از سفر ما به روسیه، تیم ملی فوتبال شوروی برای دیدار با تیم ملی به ایران آمد. در آن زمان رنات داسایف، دروازه‌بان شوروی بهترین دروازه‌بان جهان بود و گل زدن به این دروازه‌بان کار دشواری بود. چون قد و قواره بلندی داشت، مربیان توصیه می‌کردند برای باز کردن دروازه‌اش شوت‌های زمینی بزنیم. من تقریبا از دایره وسط زمین به این دروازه‌بان گل زدم. شاید بهترین گلی که در دوران فوتبالم زدم همین گل بود. البته در جام ملت‌های آسیا ۱۹۸۴ هم به چین گل خاطره‌انگیزی زدم و ده سال تیتراژ تلویزیون شده بود ولی گلی که به داسایف زدم بهترین گل دوران فوتبالم بود.

*چی شد که به پرسپولیس پیوستید؟

من و علی پروین در یک محل بودیم و در زمین‌های خاکی تمرین می‌کردیم. بازیکنان بزرگی از همین زمین‌های خاکی رشد کردند و فوتبالیست شدند. سرانجام آقای پروین باعث شدند که من قرمزپوش شوم. در یکی از اردوهای تیم ملی بودیم که بچه‌های استقلال اصرار داشتند که به پرسپولیس نروم ولی بخاطر اینکه علی آقا از من خواسته بود به پرسپولیس بروم، راهی پرسپولیس شدم.

* از پاس چه قدر پول گرفتید؟

من از پاس ۴۰ تومن گرفتم و با آن یک ماشین خریدم. البته در آن زمان به بازیکنان پول بیشتری داده می‌شد ولی چون من یک بچه ۱۶ ساله بودم رقم کمتری نسبت به بقیه دریافت کردم، ولی خب ۴۰ تومن هم پول خیلی خوبی محسوب می‌شد به خصوص برای یک پسر ۱۶ ساله. بازی‌های خوبی هم در تیم پاس انجام دادیم. ما در یک فصل اگر با پرسپولیس مساوی نمی‌کردیم و دو گل می‌زدیم به جای آنها قهرمان لیگ می‌شدیم، البته در جام حذفی خوب ظاهر شدیم و توانستیم قهرمان شویم تا به مسابقات ریاست جمهوری کره جنوبی راه پیدا کنیم.

*قراردادتان با پرسپولیس چه قدر بود؟

با پرسپولیس سفید امضا کردم.

*یعنی هیچ مبلغی از پرسپولیس دریافت نکردید؟

من با عشق به پرسپولیس آمدم. قراردادم را سفید امضا کردم و حقوقی از باشگاه نمی‌گرفتم. هر مسافرت که می رفتیم مبلغی به علی آقا می دادند و ایشان بین بچه‌ها تقسیم می‌کردند. البته این موضوع تنها مختص به من نبود و همه بازیکنان همینجوری بودند و با عشق برای پرسپولیس بازی می‌کردند.

*پس منبع درآمد شما کجا بود؟ شغل دوم داشتید؟

شغل دوم ما تیم ملی بود. هر سفری که با تیم ملی می‌رفتیم با پنج یا شش چمدان برمی‌گشتیم. با چمدان‌ها لباس‌های ورزشی می‌آوردیم و از طریق بچه محله‌هایمان می فروختیم. بعضی‌ها می‌گویند در آن زمان پول نبود، ولی اصلا اینطور نیست و پول زیاد بود ولی ارزش‌ها فرق داشت. در جام ملت‌های آسیا چند تیم‌ عربی که پول زیادی می‌دادند به چند بازیکن پیشنهاد دادند. مربی تیم ملی امارات در یک مصاحبه با اشاره به من گفت که اگر من سه بازیکن مثل این داشتم امارات را قهرمان آسیا می‌کردم. به شجاعت می‌گویم که با اشاره به من این حرف را زد. چهارتا از بازیکنان را کشورهای عربی می‌خواستند، که دو تن از بازیکنان رفتند. ولی من نرفتم، ماندم و پهلوان شدم. ۶ ماه پس از این جریان به جام بین المللی نهرو در هند رفتیم. در این تورنمت ایجنت دورتموند آلمان از من خواست تا با ۲ میلیون دلار به آلمان بروم ولی باز هم ماندم و برای پرسپولیس بازی کردم.

*با وجود این مبلغ زیاد چرا به آلمان نرفتید؟

در آن زمان خیلی‌ها به من اصرار کردند که به آلمان بروم ولی من اگر هفته یک بار به محله قدیمی خود سر نمی‌زدم و هواداران را نمی‌دیدم، مریض می‌شدم. به همین دلیل به دورتموند نرفتم و الان پشیمانم از این تصمیمی که گرفتم. خیانتی که به خانواده‌ام کردم هیچکس نکرد. ۲ میلیون دلار پول خیلی زیادی بود و شرایط زندگی خانواده‌ام را تغییر می‌داد.

*پیشنهاد خوب داخلی هم داشتید؟

در سال ۶۷ دوباره به من و محمد آقا پنجعلی پیشنهاد جدیدی شد و تیم گسترش ما را می‌خواست؛ ۷ میلیون دو ساله به ما می‌داد. در آن زمان با ۷ میلیون می‌توانستید دو آپارتمان ۲۰۰ متری در بهترین مناطق تهران بخرید، ولی واقعا ما به عشق پرسپولیس و هواداران قبول نکردیم. اگر می‌رفتیم مگر می‌توانستیم بعدها مقابل هواداران پرسپولیس بازی کنیم. ما عاشق هواداران پرسپولیس بودیم.

*اوج فوتبال شما در زمان جنگ بوده است، کمی از تاثیرات جنگ در فوتبال ما در آن سال‌ها بگویید.

جنگ تاثیر چندانی بر لیگ‌های فوتبال نداشت و همزمان با جنگ مسابقات برگزار می‌شد.

*از دوستانتان کسانی بودند که به جبهه برود؟

دوستان و آشنایان زیادی بودند که به جبهه رفتند و حتی جانباز و شهید شدند. ما بچه‌های تیم ملی هم برای مدتی به جبهه رفتیم، حتی من یادم هست در منطقه با آر پی چی می‌توانستند اتوبوس بچه‌های تیم ملی را بزنند. بچه‌های تیم در زمانی که آقای گرشاسبی مدیر تربیت بدنی خوزستان بود برای روحیه دادن به رزمندگان به جبهه رفتند. ما ابتدا به اندیمشک و شوش رفتیم و آنجا یک بازی فوتبال انجام دادیم. یک بار اتوبوس تیم ملی در مسیر اشتباهی قرار گرفت به طوری که نیروهای عراقی به راحتی با آر پی چی می‌توانستند اتوبوس را مورد هدف قرار بدهند ولی شانس آوردیم که اتفاقی بدی برای بازیکنان تیم میلی نیافتاد.

*از تیم پرسپولیس هم کسی به جبهه رفت؟

یکسری از آقایان آمدند به علیه فوتبالیست‌ها چه در زمان جنگ و چه بعد از جنگ صحبت‌هایی کردند. فوتبالیست‌ها اگر جبهه نرفتند ولی کنار جبهه بودند و حمایت کردند. خیلی از فوتبالیست‌ها برای افزایش روحیه رزمنده ها اقدامات زیادی انجام دادند. شهید رضایی مجد یکی از بچه‌ محله‌های ما بود و عضو تیم‌های نوجوانان و جوانان تیم ملی بود و در پرسپولیس بازی می کرد و جان فشانی‌هایی برای این مملکت کرده است یا آقای کریم باوی در جبهه حضور داشتند و در این راه هم جانباز شدند و چند وقت پیش فوت کردند. جا دارد که از اکبر یوسفی یک تشکر ویژه کرد که در همه این سال‌ها در کنار این جانباز جنگ حضور داشته است.

*از سابقه دوستی با شهید حسن تهرانی مقدم بگویید.

بله ما با هم هفته‌ای دو جلسه تمرین می‌کردیم. سردار شهریاری، سردار آجورلو و سردار شهسواری هم در تمرینات ما بودند. تمرینات رفاقتی خوبی داشتیم ولی کری زیادی برای هم می خواندیم. حاج حسن شدیدا استقلالی بود و سردار آجورلو در آن زمان می‌گفت که پرسپولیسی است. حاج حسن که کری زیادی با ما می‌خواند هر وقت گلی می زد، خوشحالی من را پس از گلزنی به کره تکرار می‌کرد. شهید تهرانی مقدم خیلی آدم خوبی بود و زحمت زیادی برای مملکت و نظام کشید. خدا حاج حسن را رحمت کند.

*آقای عربشاهی از مزاحمت گروهک‌های منافق در سفرهای خارجی برایمان بگویید.

ما یک سفر با پرویز دهداری به اروپا رفتیم و چهار پنج کشور را دیدیم. در کشور هلند هنگامی که وارد فرودگاه شدیم، تعدادی از منافقین علیه تیم ملی شعار می‌دادند. منافقین در آن سال‌ها تلاش می‌کردند تا ما را علیه نظام تحریک کنند.

در بازی‌های آسیایی دهلی هم حدود ۵ هزار نفر از سازمان مجاهدین، سازماندهی شده حضور پیدا کرده بودند و شعار می‌دادند. آنها می‌خواستند از بازیکنان پناهندگی بگیرند. در هر بازی تیم ملی، سازمان مجاهدین با لباس سفید و پرچم شیر و خورشید می‌آمدند و شعار می‌دادند. در بازی ایران و کره پس از گل ایران، من به سمت قسمتی که افراد سازمان مجاهدین نشسته بودند رفتم و در مقابل آنها خوشحالی کردم و فریاد "الله اکبر" سر دادم. فریادهای من در آن روز کاملا دلی بود و دنبال سواستفاده نبودم.

* در جام جهانی قطر هم منافقین فشار زیادی به تیم ملی وارد کردند.

این‌ها همیشه هستند و هدفشان نتیجه نگرفتن ایران است. همان طور که گفتم نزدیک ۵ هزار نفر در دهلی بودند و ما شب‌ها تا ساعت ۳ شب دنبالشان بودیم. البته خیلی از دوستانی که الان ادعا می‌کنند در کنار نظام هستند، خواب بودند، ولی من هیچوقت نان به نرخ روزخور نبودم و واقعا دلی در کنار نظام بودم ولی با این حال حرفم را هم می‌زنم و از کسی ترسی ندارم. من مملکتم را دوست دارم و ۱۲ سال پیراهن تیم ملی کشورم را پوشیده‌ام. امثال این سازمان مجاهدین و گروهک‌های منافق دلشان برای جوانان ما نمی‌سوزد. آنهایی هم که می‌خواستند تیم ملی را در جام جهانی دچار بحران بکنند قطعا از جنس همین گروه‌ها بودند. منافقان در هر زمینه‌ای می‌خواستند ورود کنند و در آخرین اقدامشان می‌خواستند تیم ملی ایران را در جام جهانی قطر دچار حاشیه کنند ولی خوشبختانه موفق نشدند این کار را انجام دهند.

ما باید برای مردم و ورزشکارانمان ارزش قائل شویم. ورزشکاران نیز همانند رزمنده‌ها در جبهه هستند، یکی برای دفاع از خاک و دیگری برای بالا بردن پرچم کشورش می‌جنگد. برخی افراد در این مدت درباره ورزشکاران اظهار نظرهای بدی کردند، در حالی که حاضر نیستند مثل ورزشکاران ۶ ماه بدون پول در اردو باشند. درست است که در قطر می‌خواستند در مسیر تیم ملی سنگ اندازی کنند ولی خوشبختانه مدیریت شد.

در حال حاضر مردم ایران گرفتار هستند و در معیشت خود مشکل دارند و باید این مشکل حل شود. ما در کشورمان منابع زیادی داریم، حق مردم نیست که در این وضعیت زندگی کنند. البته قبول دارم تحریم‌ها هم بی تاثیر نیست ولی تا جایی که می‌توانیم درستش کنیم. به قول معروف کولی ندهیم ولی در حد توانمان شرایط را درست کنیم.

* در طول چند ماه اخیر بسیاری از دوستان شما حاضر به مصاحبه نشدند و خیلی‌ها از این کشور رفتند.

مگر تا الان من و امثال من نمی‌توانستیم از مملکت خارج شویم ولی به عشق مردم و کشورم ماندم و حرفم را زدم. بچه‌های ورزشکار مشکلاتی دارند. ورزشکاران بیمه تامین اجتماعی ندارند و حقوق بازنشستگی هم نمی‌گیرند. آنها نیاز به احترام دارند و نباید تر و خشک را با هم سوزاند و علیه همه ورزشکاران جمع بست.

* در جریان اغتشاشات اخیر یک سری از سلبریتی‌ها و فوتبالیست‌ها می‌گفتند که مصاحبه نکنید و حرف نزنید. هجمه‌ای به شما وارد شد برای اینکه مصاحبه می‌کردید؟

یکسری از این افراد خیلی وقت هست که گم هستند و با این اقدامات می‌خواستند دوباره اسمشان روی زبان‌ها بیافتد ولی من احتیاج ندارم خودم را نشان بدهم و دلی حرف می‌زنم.

*نظرتان درباره فوتبالیست‌هایی مانند علی کریمی که رفتند و علیه نظام صحبت‌هایی را مطرح کردند چیست؟

امثال علی کریمی تنها در دوره خودشان خوب بودند و شهرت خود را مدیون رسانه‌ها و گزارشگرها هستند. خطرناک‌تر از افرادی مثل علی کریمی که در آن ور دنبال حاشیه سازی اند، کسانی هستند که در داخل مرزها این افراد را بزرگ می‌کنند. علی کریمی در زمان خودش خوب بود، ولی اگر هم دوره ما بود، ممکن بود ده دقیقه بیشتر بازی به او نرسد!

علی کریمی در نیم فصل به شالکه آلمان اضافه شد. بازیکنی که در نیم فصل به یک تیم اضافه می‌شود یعنی تیم به آن بازیکن احتیاج دارد ولی علی کریمی کل نیم فصل فقط ۵ دقیقه بازی کرد. زمانی هم که به باشگاه بایرن مونیخ پیوست به بدترین خرید تاریخ بایرن تبدیل شد. با پرسپولیس هم در لیگ برتر دوازدهم شد.

علی کریمی الان در حالی در کنار افرادی مانند مریم رجوی ایستاده است که قبلا در برابر حمایت‌های آنها ناسزا می‌گفت. چطور می‌شود علی کریمی روزی به امثال مریم رجوی فحش می‌داد ولی حالا در کنارشان ایستاده است. من معتقدم که سازمان مجاهدین و دشمنان لیدرهای زیادی را برای مخالفت با جمهوری اسلامی به داخل کشور فرستاده تا از فرصت استفاده کنند و وضعیت کشور را بحرانی کنند، ولی مسئولین نباید بهانه به دست این جماعت بدهند. باید وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم بهتر شود تا اجازه ندهیم صدای این افراد بلندتر شوند. الان همین افرادی که مدعی کشور داری هستند، در خارج از مرزها برای گروهک‌ها و افراد وابسته به خودشان چه کار مثبتی انجام دادند تا مردم به آنها اعتماد داشته باشند.

*آقا ضیا جریان معاند در این چند ماه با شما هم تماس داشتند؟

من در کل تا شماره تماس را نشناسم جواب نمی‌دهم. ما به جریان‌های مخالف اجازه مانور نمی‌دهیم ولی دلیل نمی‌شود که مطالبه‌گر هم نباشیم و از رئیس جمهور هم می‌خواهیم هر چه زودتر به وضعیت اقتصادی کشور رسیدگی کند.

*در سال‌های قبل علی پروین در چنین شرایط مشابهی مصاحبه‌هایی می‌کرد و از مردم و کشورش دفاع می‌کرد. چرا در این مدت سکوت کردند؟

علی پروین معتقد است که در شرایط فعلی سکوت کردن بهتر است. هنوز علی پروین حرفی نزده است، خیلی‌ها در خارج از مرزها به دنبال تخریب او هستند. نه تنها علی پروین، بلکه برای همه اهالی ورزش که پای کشور و مردمش ایستاده اند، هجمه وارد می‌کنند. افرادی به ظاهر خبرنگار در فضای مجازی سعی در تخریب ورزشکاران دارند.

در گذشته‌ هم مشکلات اقتصادی به این شکل فراگیر نبود و بهانه زیادی برای جریان‌های معاند وجود نداشت. همچنین برخی‌ها از جایگاه خود سوء استفاده می‌کنند و به پست‌هایی در ورزش می‌رسند که ناراحت کننده است و این موضوعات موجب نارضایتی می‌شود.

*در این مدت بحث انتخاب سرمربی تیم ملی خیلی داغ بود. نظر شما درباره لیست افرادی که در این مدت برای سرمربی‌گری تیم ملی کاندید بودند چه بود؟

مربیان که در لیست سرمربی‌گری تیم ملی بودند، به جز دو نفر از آنها، بقیه لایق حضور در این لیست نبودند و با این لیست اعلامی برای لیگ بعدی پول بیشتری از باشگاه‌ها می‌خواهند. به نظر من به جز حسین فرکی و امیر قلعه نویی، بقیه اسامی برای این لیست زیادی بودند.

*در کل شما مربی خارجی می‌پسندید یا مربی داخلی؟ بهتر بگویم امیر قلعه نویی برای تیم ملی گزینه مناسبی است؟

قطعا امیر قلعه نویی مربی مناسبی است. بعضی‌ها می‌گویند که امیر قلعه نویی ۱۰ سال است که هیچ نتیجه‌ای نگرفته ولی این درست نیست. در فوتبالی که بازیکنان کوچک به راحتی بزرگ می‌شوند، بزرگ کردن مربیان هم کار سختی نیست، پس در چنین فوتبالی نمی توان گفت که چون امیر قلعه نویی در ده سال گذشته جامی به دست نیاورده است، لیاقت حضور در نیمکت تیم ملی را ندارد.

*پس یعنی شما مخالف آمدن مربی خارجی هستید؟

من مخالف مربی خارجی نیستیم ولی معتقدم که مربی خارجی که به ایران می‌آید باید فوتبال را بلد باشد. همچنین ما باید در ابتدا مربیان کار بلد را برای سرمربی‌گری تیم‌های پایه استخدام کنیم تا بتواند در سال‌های آینده تیمی قدرتمند داشته باشیم. یکی از پیرترین تیم‌های جام جهانی تیم ملی کشورمان بود. پس ما باید به فکر آینده باشیم و کسی را بیاوریم که آینده سازی کند. در نتیجه به نظرم مربی خارجی به درد تیم پایه می خورد ولی برای تیم بزرگسال در صورتی که مربی خارجی درجه یکی نباشد، ترجیح می‌دهم مربیان ایرانی روی نیمکت بنشینند.

*ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.

من هم از شما تشکر می کنم و امیدوارم سال جدید سالی خوب برای مردم کشورم باشد و مشکلات اقتصادی زودتر حل شود.