به گزارش مشرق، سعدالله زارعی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: ده روز از آغاز درگیریهای سودان میگذرد و شواهد و قرائن از تشدید درگیریها خبر میدهند. طی این ده روز تلاش محمد حمدان دقلو موسوم به «حمیدتی» فرمانده نیروهای موسوم به «واکنش سریع» بر پایتخت تمرکز داشت.
او کوشید با استفاده از نیروهای نسبتاً ورزیدهای که در دارفور، لیبی و یمن تجربه جنگ داخلی داشتند، نقاط اساسی پایتخت شامل کاخ ریاستجمهوری، رادیو و تلویزیون دولتی، فرودگاه و محل اقامت رئیسجمهور را به تصرف خود درآورد و از این طریق بر سودان حاکم گردد. این تلاشها اگرچه با شدت ادامه دارد اما هنوز به نتیجه نرسیده است. درخصوص تحولات سودان نکاتی وجود دارد:
۱- نیروهای حمیدتی از نظر سابقه و تجربه، در زمان درگیریهای دارفور در سال ۱۳۸۲ به عنوان نسخه البشیر در مقابل قذافی برای یکپارچه نگهداشتن سودان مطرح شدند. اینها نیروهای قبایل غربی سودان بودند که مأموریت داشتند شورش دارفور را بخوابانند و تا حد زیادی در این کار موفق بودند اما همینها بعدها با مخالفان خارجی البشیر شامل رژیم صهیونیستی، مصر، عربستان و امارات همراه شده، با فرماندهی ارتش سودان، حکومت البشیر را در ۲۲ فروردین ۱۳۹۸ ساقط کردند.
در این میان ژنرال عبدالفتاح البرهان با هدف تسلط بر ارتشی که در دوره طولانی زعامت رئیسجمهور برکنارشده شکل گرفته و به او دلبسته بود، اقدام به برکناری بخش وسیعی از امرای ارتش نمود که سبب تضعیف ارتش و ضعف انگیزه در بدنه آن گردید.
متقابلاً نیروهای قبیلهای حمیدتی که به موازات ارتش شکل گرفته و تحت اداره ارتش نبود، احساس قدرت کردند و دیگر نمیخواستند نقش سپر دارفور یعنی نقش مکمل ارتش را ایفا نمایند از آن طرف ژنرال برهان که از تمایلات استیلاطلبانه و روابط خارجی حمیدتی خبر داشت، درصدد مهار این نیروها برآمد در حالی که عددشان به عدد ارتش نزدیک بود.
بر این اساس شورای حاکمیت انتقالی سودان در تاریخ ۱۴ آذر ۱۴۰۱ از «توافقنامه چارچوب» میان این شورا و رهبران معترضین خبر داد که براساس آن از یکسو نظامیان باید طی یک فرآیند، قدرت را به دولت غیرنظامی تحویل میدادند و از سوی دیگر نیروهای شبهنظامی - و بهطور خاص نیروهای تحت امر حمیدتی - طی دو سال در ارتش سودان ادغام میشدند.
حمیدتی که در سودای به دست گرفتن حاکمیت سودان بود، زیر بار انحلال نیروهایش در ارتش نرفت و به جای دو سال، فرآیندی ده ساله را پیشنهاد کرد که مورد پذیرش قرار نگرفت. قرار بود فرآیند ادغام نیروهای حمیدتی در ارتش از روز چهارشنبه ۲۳ فروردین ماه گذشته شروع شود، بر این اساس جلسهای با حضور برهان، حمیدتی و رهبران مخالفان تنظیم شده بود، اما حمیدتی از شرکت در این جلسه خودداری کرد و روز شنبه گذشته درگیری با ارتش را شروع نمود.
۲- حمیدتی در دوران ۲۰ ساله گذشته روابط خارجی مستقل از دولت و نسبتاً مستحکمی با کشورهای غربی، عربی، رژیم صهیونیستی و روسیه پیدا کرد، که دارای دو جنبه اقتصادی و امنیتی است و لذا در درگیری با ارتش و هواداران برهان توانسته است از این موضوع استفاده کند.
خط اروپا و آمریکا این است که از طریق حمایت از حمیدتی از یکسو بر معادن طلا و... سودان مسلط شوند و از سوی دیگر زمینه تسلط رژیم غاصب اسرائیل بر رود نیل - که شاهرگ حیاتی چندین کشور مسلمان است - شاخ آفریقا و کشاورزی سودان فراهم کرده و ضعف فعلی آن در مواجهه با موج اسلامگرایی و مقاومت را جبران نمایند.
در این میان روسیه با این جمعبندی که در نهایت نیروهای حمیدتی بر نیروهای برهان غلبه خواهند کرد و با هدف ادامه دسترسی به معادن طلای سودان - که صادرات آن طی دو دهه گذشته از طریق حمیدتی صورت گرفته است - در منازعه کنونی به طور نامحسوس از وی حمایت میکند. امارات که در همه بحرانهای عربی حضور دارد، در سودان در نقش مکمل رژیم صهیونیستی عمل میکند و در همان حال به معادن طلای سودان و روابط بسیار نزدیک امنیتی و اقتصادی که با حمیدتی داشته، چشم دوخته است.
باید به این نکته اضافه کرد که کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی و بعضی دولتهای عربی در خارطوم خود را نیازمند یک نیروی مهاجم که بتواند در سودان و محیط پیرامون آن با نفوذ جریان مقاومت مقابله کند، میدانند. از اینرو در مقایسه بین برهان و دولت نیمبند و گرفتار او و نیروهای رزم دیده و دارای تجربه جنگ شهری حمیدتی، دومی را ترجیح میدهند.
۳- در این میان نقش رژیم صهیونیستی در بحران کنونی سودان بسیار اساسیتر از نقش دیگر مداخلهگران خارجی است.
رژیم صهیونیستی پس از شکستهای پیدرپی در داخل و خارج و بهخصوص متوقف شدن ماشین عادیسازی عربی - اسرائیلی (طرح آبراهام)، به یک برگ برنده در محیط منطقهای احتیاج داشت و سودان بهدلیل مشکلاتی که به آن اشاره گردید، یک موقعیت ویژه برای بیرون بردن اسرائیل از مخمصه کنونی تلقی گردیده است.
حمیدتی و برهان اگرچه هر دو در جهت برقراری رابطه با رژیم صهیونیستی و پشت پا زدن به تمایلات مردم آن در مبارزه با این رژیم همداستان هستند، اما جرأت و جسارت حمیدتی در این میان بیش از برهان بوده است. حمیدتی سالهاست برادر خود را به عنوان رابط با اسرائیلیها به کار گرفته است و در راستای منافع تلآویو، در درگیریهای کشورهای آفریقایی از جمله لیبی و درگیریهای یمن نقشپذیر بوده و در همه این موارد در نقطه مقابل مقاومت قرار داشته است.
از اینرو اسرائیل به حمیدتی و نیروهایش به عنوان یک فرصت طلایی نگاه میکند. اسرائیل اگر بتواند با کمک دیگران حمیدتی را برخارطوم مسلط کند، توانسته است از یک سو ارتش اسلامگرای سودان را متلاشی نماید و از سوی دیگر بر دریای سرخ، کانال سوئز، شاخ آفریقا و بر معادن و کشاورزی سودان تسلط پیدا کرده و به خیال باطل خود از طریق تجزیه سودان کنونی به سه کشور- کردفان در مرکز با مساحت ۳۷۶ هزار کیلومتر مربع، دارفور در غرب با مساحت ۴۹۳ هزار کیلومتر مربع و یک کشور در شمال با مساحت حدود ۹۰۰ هزار کیلومترمربع - برای همیشه مانع به قدرت رسیدن نیروهای مقاومت اسلامگرا بشود.
رژیم صهیونیستی یکبار توانست تخم تفرقه را در جنوب به بار بنشاند و منطقه بزرگی از آن با محوریت جوبا را از سودان جدا نماید.
۴- حمیدتی در عین حال در مقایسه با ارتش و عبدالفتاح برهان دارای موقعیتهای مناسبتری در میدان هم هست. او دقیقاً به دلیل موقعیت قبیلهایاش از سوی البشیر انتخاب گردیده بود. او رئیس قبیله «رزقیات» میباشد که یکی از ۱۰ - ۱۲ قبیله مهم - از میان حدود ۱۱۷ قبیله -
این کشور محسوب میشود. این قبیله از سال ۱۳۳۵ با قبیله «ختمیه» به ریاست خاندان «میرغنی» بر سر حکومت در سودان رقابت داشته و حکومت در خارطوم در طول این ۶۷ سال عمدتاً بین این دو قبیله دست به دست شده است. موقعیت جغرافیایی معادن طلای سودان برای حمیدتی یک امتیاز در مقابل برهان میباشد.
استخراج و فروش طلا حدود ۴۰ درصد اقتصاد سودان را دربرگرفته است. این معادن عمدتاً در مناطق تحت کنترل قبیله حمیدتی و مؤتلفان آن قرار دارند. او با بهرهگیری از نیروهای قبیلهای توانسته است در مدیریت بحرانهای آفریقایی و عربی به نفع غرب و محور عربی آن وارد میدان شود و علیرغم دادن تلفات زیاد، نقش بپذیرد و لذا در وضع آشوبناک شمال آفریقا و مناطقی در غرب آسیا، حمیدتی و نیروهای آن برای قدرتهای شیطانی مطلوبیت دارد.
بر این اساس یک جبههبندی در منطقه عربی حول محور کشورهایی که درصدد آرامسازی محیط پیرامونی خود هستند و کشورهایی که آرامش را به نفع خود ارزیابی نمیکنند، به چشم میخورد. در همان حال بیشتر کشورهای پیرامونی سودان از تجزیه این کشور و تسلط نیروهای حمیدتی بر آن احساس نگرانی دارند.
۵- حمیدتی علیرغم برخورداری از حمایت ویژه آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان، روسیه، رژیم صهیونیستی و امارات که به شکل تزریق پول، انتقال سلاح و مشروعیتبخشی به آن - از طریق مساوی خواندن آن با ارتش رسمی سودان - صورت گرفته، هنوز به نقطه مهمی در پایتخت دست نیافته است. تمرکز وی بر تصرف رادیو و تلویزیون رسمی،
کاخ ریاستجمهوری و فرودگاه پایتخت که سه مظهر حاکمیتی در هر کشور به حساب میآیند، به جایی نرسیده است و ارتش کنترل این بخشها را در دست دارد.
وضعیت در خارج از پایتخت فعلاً آرام میباشد، اما به این معنا نیست که در هفتههای آینده هم آرام باقی خواهد ماند.
ممکن است نیروهای قبیلهای حمیدتی برای آشوبناک کردن دو منطقه حساس دارفور و کردفان و پرت نمودن حواس ارتش وارد عمل شوند.
اگر درگیریها تشدید شود، مداخلات خارجی هم بیشتر میشود. در این میان مردم سودان و به ویژه اسلامگرایان که به دلیل اینکه طرف منازعه را باطل میدانند، در این منازعه ورود نکردهاند، باید توجه داشته باشند که کشورشان در لبه پرتگاه قرار گرفته و ممکن است دچار تجزیه دو و چندباره، درگیری داخلی طولانیمدت و سیطره خارجی شود و کنارهگیری آنان از صحنه و بیطرف ماندنشان برای آنان ضررهای عظیم داشته باشد.