کد خبر 1486142
تاریخ انتشار: ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲ - ۱۰:۲۹

سفر رئیس‌جمهور به سوریه، حاوی پیام‌های سیاسی و استراتژیک به جهان و دشمنان منطقه‌ای بویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی است.

به گزارش مشرق، سفر رئیس‌جمهور به سوریه، در حقیقت نخستین سفر مقام ریاست جمهوری ایران به این کشور پس از آغاز جنگ داخلی در آن و بحران از حدود ۱۳ سال قبل است. ایران بزرگ‌ترین حامی و شریک استراتژیک سوریه در مقابله با داعش و تروریسم تکفیری بوده و از توان سیاسی و نظامی خود علیه آن استفاده کرده است. سابقه همکاری نزدیک بین ایران و سوریه به اوایل انقلاب و جنگ تحمیلی بازمی‌گردد. سوریه همواره در ضدیت با رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی همراهی کرده و مخالف نفوذ و سلطه غرب در منطقه بوده است. از این رو، ارتقای سطح روابط و هماهنگی‌های امنیتی میان ایران و سوریه تأثیرات مهمی بر روندها و تحولات منطقه خواهد گذاشت.

این سفر، تأکید می‌کند که دو کشور تا هر زمان که نیاز باشد با همکاری یکدیگر، مقابله با توطئه‌های امریکا، رژیم صهیونیستی و غرب علیه منطقه و کشورهای همجوار و مبارزه با تروریسم را ادامه خواهند داد. بعد از فائق آمدن جبهه مقاومت در جنگ همه‌جانبه در سوریه، این سفر را می‌توان نمادی از پیروزی نه تنها ایران و سوریه، بلکه محور مقاومت دانست. بدین سبب، ابعاد این سفر تنها به مناسبات دوطرفه مربوط نمی‌شود و بر طیف گسترده‌ای از تحولات منطقه‌ای سایه خواهد انداخت.

این سفر، حاوی پیام‌های سیاسی و استراتژیک به جهان و دشمنان منطقه‌ای بویژه امریکا و رژیم صهیونیستی است. فارغ از تعمیق روابط و همکاری‌های استراتژیک دوجانبه، در حال حاضر معادلات منطقه‌ای نشان می‌دهد، فصل جدیدی از تحولات در حال شکل‌گیری است که اراده سیاسی در جبهه مقاومت، یکی از مؤلفه‌های تأثیرگذار بر آن بوده و خواهد بود.

شکست ائتلاف غرب و متحدان منطقه‌ای آن و رژیم صهیونیستی در جنگ نیابتی تروریستی علیه سوریه، آنها را به این باور رسانده که توانایی تضعیف محور مقاومت را از هر مسیر ممکن و به‌رغم داشتن ابزارهای متنوع ندارند. بنابراین، این سفر که تجلی استحکام و قدرت درونی محور مقاومت است بیشتر از گذشته، تابلوی شکست را در اذهان ملت‌ها و قدرت‌های جهان نمایان ساخته است.

تقویت جایگاه سوریه

از جمله مؤلفه‌های مهم موقعیت ژئوپلیتیکی سوریه، می‌توان نزدیکی به سرزمین فلسطین اشغالی و خط اتصال محور مقاومت و ارتباط آن با سه قاره آسیا، اروپا و آفریقا را ذکر کرد. در زمان جنگ سوریه، ائتلاف مقاومت، بلوک دفاعی متشکل از کشورهای منطقه در برابر تروریسم به رهبری امریکا و متحدان منطقه‌ای ایجاد کرد. آنها با تلاش‌های همه‌جانبه سیاسی، نظامی و اقتصادی سعی داشتند با تغییر نظام حاکم بر سوریه، بحران موجود را به کشورهای همجوار، ایران و کل منطقه تسری دهند.

این بحران، عصاره تمام طرح‌ریزی دشمنان و رژیم صهیونیستی به منظور تضعیف و مهار خط مقاومت بود که اهداف مختلفی را شامل می‌شد. هدف ائتلاف مقاومت نیز تغییر موازنه قدرت در برابر آنها و تأمین امنیت پایدار و ثبات سیاسی در کشورهای هدف و کل منطقه بود. اما خطای محاسباتی دشمنان، در ترسیم آینده‌ای محتوم به پیروزی برای خودشان و سرنگونی بشار اسد، سبب شکست و سرخوردگی آنها شد. علاوه بر آن موجب تقویت جبهه مقاومت و شکل‌گیری ساختار سیاسی منسجم و قدرتمند آن در منطقه شد. از این رو، اکنون محور مقاومت بازیگری فعال و تأثیرگذار شده که کشورهای منطقه، آن را از متغیرهای اصلی تحولات محسوب می‌کنند؛ به طوری که بدون در نظر گرفتن آن نمی‌توانند طرح کلان منطقه‌ای داشته باشند.

بر همین اساس، اکنون کشور سوریه به عنوان یکی از ارکان اصلی جبهه مقاومت، در جایگاهی قرار گرفته که کشورهای معارضش که تا سال‌های پیش توطئه بی‌ثبات‌سازی را در سر می‌پروراندند، اکنون برایش فرش قرمز پهن می‌کنند. سفرهای فشرده دوجانبه مقامات سوری با کشورهای منطقه و تأکید بر توسعه مناسبات، روند بازگشت سوریه به اتحادیه عرب و... همگی حکایت از نقش مهم و تأثیرگذار این کشور و همچنین مهار ابزارها و پذیرش تلویحی شکست از سوی معارضانش دارد.

فقر دستاورد برای غرب و تقویت عمق استراتژیک ایران

چرخش منطقه، بویژه کشورهای حوزه خلیج فارس از امریکا و غرب به سمت شرق، در پس جنگ اوکراین شدت بیشتری به خود گرفته است. رویکرد جدید، دولت‌ها را بر آن داشته تا مسیر توسعه اقتصادی را تسهیل و خود را از عوامل منفی دور کنند. یکی از مؤلفه‌های مهم در رشد اقتصادی، ثبات سیاسی و امنیت منطقه‌ای است. به همین دلیل، منطقه پس از سال‌ها جنگ‌های فرسایشی و تحمل خسارات ناشی از نقشه‌های امنیت‌زدای غربی، به این باور رسیده که در سایه تعاملات سازنده و ثبات‌زا می‌تواند اقتصاد خود را بهبود دهد.

فقر دستاورد در جنگ علیه سوریه و دیگر جبهه‌های مقاومت چون یمن، آنها را به بن‌بست استراتژیک رسانده است. از این رو، در کنار کمرنگ شدن حضور و نقش امریکا در منطقه، سیر همگرایی به نقطه آرامش در دستور کار کشورهای عربی قرار گرفته و بازسازی مناسبات با سوریه و بازیابی روابط عربستان و ایران نیز در این چهارچوب قابل تعریف است.

از سوریه در راهبردهای دفاعی جمهوری اسلامی ایران به‌عنوان عمق استراتژیک یاد می‌شود؛ این کشور، باعث اتصال ما به دریای مدیترانه شده است. همچنین موجب شده که سیستم دفاعی ما به عمق اقیانوسیه و مرزهای رژیم صهیونیستی راه پیدا کند. اسرائیل و غرب از هر ابزاری برای کاستن از نفوذ ایران در سوریه بهره‌برداری می‌کنند. علاوه بر حملات رژیم صهیونیستی، تلاش‌های سیاسی برای خروج ایران از این کشور، سال‌ها است که توسط آنها دنبال می‌شود. این سفر نماد تثبیت اقتدار و پیش‌رو بودن راهبردهای جمهوری اسلامی و تثبیت عمق استراتژیک ایران خواهد بود.

ناکامی تلاش‌های صهیونیستی برای مسدودسازی محور مقاومت

کریدور یا راه مواصلاتی مقاومت، مسیری است که ایران را به عراق، سوریه و لبنان و سپس به دریای مدیترانه متصل می‌سازد. این مسیر همواره مورد هراس رژیم صهیونیستی و امریکا بوده است؛ زیرا یکی از عوامل پیشبرد اهداف جبهه مقاومت در سایه ارتباط مؤثر و هم‌افزایی بین آنها به حساب می‌آید. در نتیجه بهره‌مندی از این راه، محور مقاومت قدرتمند شده و می‌تواند بدون هیچ اختلالی به مراودات فی‌مابین ادامه دهد. علاوه بر آن، حوزه ترانزیت این کریدور با عواید اقتصادی، می‌تواند هم موجب رشد اقتصادی و هم گسترش نفوذ ایران در این کشورها شود. این کریدور در رقابت با دیگر کریدورهای انتقالی به اروپا می‌تواند بهترین راه برای ترانزیت کالا میان چین و اروپا شود.

از سویی دیگر با گسترش تبادلات تجاری، می‌تواند تحریم‌های غرب علیه کشورها را دور زده و با اتصال به کریدورهای حیاتی دیگر، به شبکه‌ای از دور زدن تحریم‌ها منجر شود. امریکا با استفاده از ابزار تحریم علیه مقاومت، بویژه پس از ناکامی در اجماع جهانی در جنگ علیه سوریه، به رویکرد تشدید تحریم مانند «قانون سزار» و جنگ اقتصادی علیه آن روی آورده است. یکی از دلایل حملات هوایی رژیم صهیونیستی به خاک سوریه نیز به چالش کشیدن این محور حیاتی در سوریه برای مسدودسازی ارتباط ایران با محور مقاومت است.

زمانی مایک پمپئو، وزیر خارجه سابق امریکا گفته بود: «حکومت ایران همچنان به دنبال کریدوری است که از مرزهای ایران تا سواحل مدیترانه کشیده شده باشد. تهران این کریدور را برای انتقال نیرو و یک سیستم پیشرفته تسلیحاتی به مرزهای اسرائیل می‌خواهد.»

عادی‌سازی روابط؛ پیروزی برای سوریه و شکست برای اسرائیل

مقامات رژیم صهیونیستی در هفته‌های اخیر اذعان کردند که فشردگی حملات و افزایش توان تسلیحاتی در گروه‌های مقاومت منطقه، بویژه در فلسطین اشغالی آنها را در محاصره قرار داده است. به عنوان نمونه، ارزیابی‌های رسمی در اسرائیل نشان می‌دهد که حزب‌الله اکنون از قابلیت‌های نظامی وحشتناکی برخوردار است و موشک‌های آن می‌تواند در صورت وقوع رویارویی، به هر مقری درون اراضی اشغالی اصابت کند. نیروی دریایی حزب‌الله نیز تهدیدی برای کشتی‌های جنگی، سکوهای گازی، دکل‌های حفاری و تأسیسات حساس و استراتژیک اسرائیل در امتداد سواحل این رژیم به حساب می‌آید.

این عوامل در کنار تغییر تاکتیک‌های مقاومت در کرانه باختری و غزه، سبب ایجاد بازدارندگی در برابر دشمن صهیونیستی شده است. محافل صهیونیستی از احتمال حمله چندجبهه‌ای علیه این رژیم نگران هستند؛ حمله‌ای که در آن همه مواضع حیاتی و حساس اسرائیل در سراسر جغرافیای فلسطین اشغالی توسط ده‌ها هزار موشک دوربرد و کوتاه‌برد و صدها پهپاد، مورد هدف قرار می‌گیرند.

از طرفی به تعبیر تحلیلگران، جهتگیری‌ها و تغییرات دیپلماتیک در منطقه مانند احیای روابط عربستان-ایران، بازسازی مناسبات بین سوریه و کشورهای عرب و همچنین تشدید تنش میان برخی کشورهای عرب منطقه مانند اردن با رژیم صهیونیستی، نشان‌دهنده دوری گزیدن کشورهای منطقه از عادی‌سازی روابط با اسرائیل و در نهایت انزوای آن خواهد بود.

در نهایت باید گفت که این سفر تنها برای تهران و دمشق مفید نخواهد بود، بلکه کل منطقه نیز از آن بهره خواهند برد؛ زیرا اصل در محور مقاومت، مقابله با تسلط و یکجانبه‌گرایی غرب و رژیم صهیونیستی و خنثی‌سازی هر گونه تحرک امنیت‌زدا و بی‌ثبات‌کننده است. از این رو، راهبرد بلندمدت و تأمین‌کننده اهداف و منافع مقاومت در سوریه، حضور پایدار ایران در این کشور به منظور قوی شدن اتصال بین جبهه‌های مختلف مقاومت است.

منبع: روزنامه ایران