به گزارش مشرق، اگر تا دیروز فضای غیررسمی و مجازی محمل و بستر انتشار اظهارنظرهای غیرکارشناسی از سوی افراد «مسئولنما» بود و کشور از رهگذر چنین اظهارنظرهایی متحمل خسارتهای سنگین میشد، اکنون فضا بهگونهای در حال تغییر است که شاهد هستیم برخی صاحبمنصبان نیز به جرگه بیانکنندگان چنین اظهارنظرها و اظهاراتی پیوستهاند و حتی گوی سبقت را از میدانداران سنتی این عرصه ربودهاند! اتفاقی که در روزهای گذشته درباره فروش برخی جزایر و حتی یک استان برای پرداخت حقوق بازنشستگان رخ داد بار دیگر نشان داد که چگونه عدهای با حداقل صلاحیت مدیریتی بر مناصب اداری کشور تکیه زدهاند و با اظهارات عجیبشان هم موجب نگرانی و ناراحتی مردم میشوند و هم خوراک تازه و آمادهای را برای زیرسؤال بردن کشور به دست معاندین میدهند. اگرچه بارها بر ضرورت اصلاح این رویه و تبیین سازوکارهایی برای پایان دادن به این وضعیت سخن گفته شده اما هنوز اقدام عملیای در اینباره نشده است. بهراستی چگونه میتوان مانع تکرار چنین اظهاراتی شد؟ هدف از بیان آن چیست؟ چه راهکاری برای جلوگیری از این اتفاق وجود دارد؟
حرف مفت
زمانی که تلگراف در دوره ناصرالدینشاه به تهران آمد و امکان برقراری ارتباط میان کاخ گلستان و دارالفنون را برقرار کرد، مردم که از این اتفاق عجیب شگفتزده بودند هر روز در کنار مرکز ارسال تلگراف در شهر جمع میشدند و صفهای طویل تکمیل میشد و برای یکدیگر تلگراف میفرستادند و حتی شوخی و مزاح و مطالب غیرضروری را برای یکدیگر با تلگراف ارسال میکردند. صفهای تلگرافخانه چنان طویل شد و متنهای تلگراف چنان بیارزش که علیقلیخان مخبرالدوله، وزیر تلگراف دربار بخشنامهای نوشت که آن را بر در تلگرافخانه نصب کردند. در آن نوشته شده بود: «از امروز حرف مفتزدن ممنوع». از آن زمان اصطلاح حرف مفت زدن رایج شد و اکنون نیز در ادبیات سیاسی کشور این عبارت بارها شنیده میشود که مصداق حرف بیاعتبار و بیارزش است و معمولا هم برای رد اظهارات فرد گوینده استفاده میشود.
چیستی حرف مفت
حرف مفت ۲بدیل در کنار خود دارد؛ حرف راست و حرف دروغ. حرف راست، آنچه را در واقعیت وجود دارد، بازنمایی میکند؛ حرف دروغ جایگذاری یک بطلان بهجای حقیقت است. حرف مفت اما در پی بازنمایی و قبولاندن دروغ نیست؛ حرف مفت اساسا به حقیقت کاری ندارد و آن را کناری مینهد؛ همچنین معیارهای صدق و کذب را نیز وامینهد؛ حال آنکه در راست و دروغ دغدغه حقیقت وجود دارد. دغدغه آنکه حرف مفت میگوید، خودفروشی و جلوهفروشی است. اینگونه است که حرفمفتزن گاه راست هم میگوید چراکه هدف او صداقت نیست. اخیرا نیز مسئولانی با طرح ادعاهایی واهی درباره ۲قوه مجریه و مقننه تلاش کردند اینطور القا کنند که بدهبستانهایی وجود دارد که منشأ فساد و رانت است. این در حالی است که پس از تحقیقات مفصل درباره ادعا و حرف زدهشده، خلاف آن ثابت شد ولی در این میان به اعتبار و آبروی ۲قوه خدشه وارد شد.
کارکردهای مثبت و چرایی حرف مفت
اگرچه بسیاری بر این باورند کسانی که حرفهای بیمبنا و بدون استدلال میزنند در نهایت بازنده فضای عمومی و اجتماعی جامعهاند اما برخی کارشناسان اعتقاد دارند برخلاف نظر عموم در مورد کارکرد منفی «حرف مفت»، این موضوع برای گویندگان آن تا حدی کارکردهای مثبتی به همراه دارد. سیدحسن موسویچلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران ازجمله این دسته کارشناسان است. او به همشهری میگوید: «حرفمفتزنها برای تامین منافع سیاسی و اجتماعی خود از این حربه استفاده میکنند. در برخی موارد گوینده بهدنبال مطرح کردن نام خود در رسانهها با هدف مشهور شدن نزد افکارعمومی برای رسیدن به مقاصد خاص سیاسی یا اقتصادی است. در بعضی موارد نیز این کارکرد برای محقق کردن یک خواست سیاسی ازجمله تخریب چهره رقیب انتخاباتی یا شغلی بهکار گرفته میشود.» اما بهنظر میرسد کارکرد حرف مفت را نباید محدود به این گزارهها دانست. تخریب اعتماد عمومی نسبت به دولت و حاکمیت با طرح حرفهای بیمبنا و استدلالهای بیپایه و اساس از دیگر دلایل استفاده وسیع از این شیوه در جامعه است. بهگفته موسویچلک، حرف مفت به دلایل دیگری نیز مطرح میشود: «انتقامگیری سیاسی یکی از مهمترین جلوههای چنین اظهارنظرهایی است. ایجاد شک و تردید میان مردم درباره فرد یا جریانی خاص، از بین بردن اعتماد مردمی به حکومت، دولت، سازمان یا یک کالا و محصول تولیدی و نیز سردرگم کردن افراد درباره واقعیت و انحراف افکارعمومی از یک «حقیقت» بهسوی یک «هیچ» از دیگر کارکردهایی است که بیانکنندگان حرف مفت آن را بهنفع خود مورد استفاده قرار میدهند.»
مفتگویی سازمانیافته
شکلگیری شبهه در جامعه کار آسانی است. کافی است با برخی اظهارنظرهای غیرمسئولانه مردم دچار تردید شوند تا شبهه نیز ار راه دیگر وارد ذهن افکار عمومی شود و زمینه برای رسیدن شبههپردازان به اهدافی که آن را دنبال میکنند فراهم شود. در برخی موارد شاهد شکلگیری هدفمند و سازمانیافته شبههافکنی پیرامون یک موضوع و در ابعاد وسیع هستیم بهگونهای که حرف و حدیثهای متعدد و عجیبی در مورد مسئلهای خاص از سوی دهها نفر مطرح میشود تا حساسیت مردم نسبت به یافتن اصل ماجرا به حداقل ممکن برسد و کنکاش برای رسیدن به حقیقت بیاثر شود. بازنشر گسترده حرفهای بیاساس در رسانههای رسمی و غیررسمی ازجمله این رویکردهاست؛ رویکردی که سیدجواد حسینی، عضو هیأتعلمی دانشگاه درباره آن میگوید: «هر اظهارنظر غیرمسئولانه شکاف عمیقی را میان اقشار مختلف جامعه ایجاد میکند. بهگونهای که اعتماد را زیرسؤال میبرد. برای مثال اظهارنظر مدیرکل بیمههای اجتماعی وزارت کار نشان داد که او سواد و دانش رسانهای لازم را نداشته و بهراحتی توسط رسانهها به بازی گرفته شده است و رسانهها از او برای برندسازی خود استفاده کردهاند.» بهگفته وی، شهوت میکروفن در کشور ما بیداد میکند. بهگونهای که هر فردی هرچند بیربط بهخود اجازه میدهد تا در مهمترین موضوعات امنیتی و ملی کشور اظهارنظر کند. چهبسا نماینده مجلسی که در موضوع سیاست خارجی نظر شخصی خود را بیان میکند با وجود اینکه مسئول این امر در قانوناساسی شخص و ارگان دیگری تشخیص داده شده است. این اظهارات، کشور را با بحران اساسی روبهرو کرده است. پس لازم است تا نهادهای مسئول مثل شورایعالی امنیت ملی و فضای مجازی به این مسئله ورود کنند.
برنامهریزی برای تغییر تصمیمات کلان کشور
با بررسی دقیقتر رفتارها و اظهارات غیرمسئولانه کسانی که در جامعه بیمحابا اقدام به حرف زدن میکنند، مسئلهای پنهان است که نباید آن را نادیده گرفت؛ موضوع برنامهریزی برای تغییر ریل و جهتگیری دولتها و حکومتها با طرح ادعاهای بیمبنا که بعضا اثر خود را نیز روی مسئولان تصمیمگیر میگذارد.
سیدجواد حسینی این رویکرد و رویه را خطرناک و مضر به حال کشور میداند و میگوید: «بهعنوان نمونه در بحرانی که در پاییز سال گذشته داشتیم، برخی اظهارنظرهای جنجالی فضای کشور را شدیدا امنیتی کرد. این درحالی است که در کشورهای اروپایی مسئولان بهخود اجازه نمیدهند تا در هر مسئلهای ورود و اظهارنظر کنند. سطوح دسترسی به اطلاعات نیز مشخص است. اغتشاش و آلودگی اطلاعاتی در همه حوزهها وجود ندارد و کیفرهای مشخصی نیز برای اظهارنظرهای غیرمسئولانه وجود دارد. رسانهها نیز ابزاری جهت تحریک افراد سادهلوح برای اظهارنظرهای جنجالی بهمنظور مطرح شدن رسانه مورد نظر نیستند. در حقیقت اصلاح این موضوع در کشور ما نیازمند فرهنگسازی و قوانین بازدارنده است.»
چه باید کرد؟
اما آیا میشود کسانی را که با هر نیتی بهدنبال مطرح کردن نام خود هستند و از ورود به حریم خصوصی دیگران و اظهارنظر کردن درباره آن نیز ابایی ندارند، از ادامه این کار منصرف کرد؟ پرسشی که سیدحسن موسویچلک در پاسخ به آن به همشهری میگوید: «ماجرای جلوگیری از حرف مفت یا حرف اضافه زدن در برخورد قهری نیست. جامعهای که با چالش اخلاق روبهرو باشد با این پدیده درگیر است و ما نیز با این مشکل روبهرو شدهایم. برای برطرف کردن معضلی که اکنون با آن دست وپنجه نرم میکنیم باید ساختارها و بنیانهای اخلاقی در جامعه تقویت شوند. تنها ۱۰درصد از کار نیز نیازمند اتخاذ قوانین سخت و بازدارنده است تا افرادی که با اظهارنظرهای خود به دیگران و حقوق شهروندی مردم صدمه میزنند تاوان اظهارات خود را پس دهند. بنابراین تنها راهکاری که باید به آن توجه کرد رسیدن به اخلاق و نهادینه کردن آن در جامعه و در همه سطوح است تا دیگر شاهد بیان چنین اظهارنظرهایی با هر قصد و نیتی، نباشیم.»
رسمیتگریزی رسانهها و صاحبان سخن
نکته بسیار مهمی که در انتشار اخبار و صحبتها بهدلیل اهمیت و پیگیری آن توسط اقشار مختلف جامعه وجود دارد، آثار تکوینی و طبیعی این سخنان است که در دین اسلام نیز به آن توجه شده است و پس کسی که صحبت میکند باید قبل از انعقاد سخنش متوجه آثار مهم صحبتهایش بر مستمع و جمعیت مورد خطابش باشد. این موضوع تنها محدود به مسئولان نیست بلکه حتی یک سخنران معمولی در گوشهای از شهر نیز باید متوجه سخنان خود باشد. یادآوری این نکته ضروری است که هر کسی توانایی سوق دادن جامعه به سمت، سوی مثبت را با حرفهای خود ندارد. از جمیع این نکات درمییابیم که باید یک سازوکار محکم و با قاعده بین مسئولان کشور و در ارگانها برای بیان موضعگیریها وجود داشته باشد. اتفاق خوبی که در دولت آقای رئیسی رخ داد انتخاب سخنگو برای هر سازمان و وزارتخانه بود. بهطوری که تمام جهتگیریها و اعلامبرنامهها تنها از سوی سخنگوی ارگان مورد نظر بیان میشود. نباید حتما برای هر دستگاهی سخنگو قرار دهیم اما میتوان به سازوکارهای جدید و مدرن فکر کرد تا حتی اظهارنظرهای غیررسمی نیز در این چارچوب عمل قرار گیرد. از سوی دیگر رسانهها به دیده شدن و سرعت انتقال اخبار خود میاندیشند؛ پس نمیشود از رسانهها انتظار داشت که در درجه اول بهدرستی صحبتها توجه کنند. چراکه این مورد معمولا جزو شاخصههای دوم یا سوم اخبار برای رسانهها هستند. نخستین مورد برای جلوگیری از رسمیتگریزی ایجاد یک سازوکار قانونی در کشور است؛ یعنی یک نوع سختگیری نسبت به این موضوع وجود داشته باشد. این سختگیریها نباید تنها معطوف به رسانهها باشد بلکه کنترل سخنان از هر موضوعی مهمتر است. در حقیقت با وضع قوانین سختگیرانه باید افراد و رسانهها را به سمت پذیرش قوانین و توجه به آن سوق دهیم. رعایت اخلاق از سوی رسانهها واجب است اما در گامهای اولیه باید به صاحبان سخن و جریانهای سیاسی کشور و سازماندهی آنان توجه کرد. درواقع ساختار رشد سیاسی نخبگان و فعالان به خوبی در کشورمان تنظیم نشده است. از سویی یکی از راههای مطرح شدن در جامعه نیز همین اظهارنظرهای جنجالی و عجیب است چرا که مردم حرفی را در جامعه میشنوند که از باقی سخنان تکاندهندهتر باشد.
منبع: روزنامه همشهری