کد خبر 1492
تاریخ انتشار: ۴ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۱:۱۲

بديهي است دو فرقه بزرگ اسلامي در مورد نحوه ظهور و برخي خصوصيات امام مهدي(عج) اختلاف ديدگاه دارند اما در عين حال، اتفاق نظر ايشان در اين مورد بسي بيشتر از اختلافات آنها مي‌باشد. که با سيري در روايات شيعه و اهل سنت اين موضوع قابل اثبات است.

فرجام تاريخ بشريت و سرانجام جوامع انساني در سير تحولات شگفت‌آور حيات خود همچنين عاقبت زندگان آدميان بر روي کره زمين از موضوعات بسيار مهم، ريشه‌دار، بحث‌انگيز و تأثيرگذار در بين کليه اقوام و ملل و فرهنگ‌هاي گوناگون در تمامي اعصار بوده است که همواره ذهن انسان‌ها را به خود معطوف و مشغول داشته و انديشمندان بشري پيرامون آن نظريات و فرضيه‌هاي گوناگوني را مطرح ساخته‌اند. در يک بررسي کلي، چشم‌اندازي که غالب بر کليه اين نظريات است، تحقق آرمان‌ها و فرجامي نيک براي انسان‌ها، ايجاد مدينه‌اي فاضله با مرتفع شدن کليه معضلات و مشکلات جوامع بشري و پيدايش صلح و آرامش جهاني در يک نظام يکپارچه در سرتاسر کره زمين مي‌باشد.
چنين ديدگاه و چشم‌اندازي در اديان الهي نيز با عنوان «تحقق وعده بزرگ خداوند با ظهور يک شخصيت برجسته الهي» با جامعيت و قطعيت به صورت يک باور اعتقادي مسلم، متجلي شده که به صورتي بسيار جامع و کامل در فرهنگ اعتقادات اسلامي با نام «مهدويت» افق آينده بشريت را تبيين نموده است. مهدويت به عنوان يک باور قطعي و ضروري در جهان‌بيني جهان‌شمول و جامع اسلام در بين تمامي فرق و مذاهب گوناگون اسلامي ابعاد بسيار گسترده‌اي از مباحث فکري و اعتقادي را در بر مي‌گيرد و تأثيرات عميق و انکارناپذير آن را در تاريخ سرزمين‌هاي اسلامي به وضوح مي‌توان يافت.
باورداشت ظهور منجي، بخشي از فلسفه سياسي اسلام است که همه مسلمانان آن را پذيرفته‌اند. در ميان اعتقادات اسلامي، کمتر موضوعي را مي‌توان يافت که تا اين اندازه به آن اهميت داده شده باشد.
اگرچه در اين ميان، افرادي با انگيزه‌هايي خاص و يا شايد به سبب ناآگاهي از مباني اسلامي، در صددند که اين باور را تنها عقيده‌اي شيعي معرفي کنند، ولي واقعيات تاريخي و حديثي نه‌تنها به اين نظريه مددي نمي‌رسانند، بلکه عکس آن را تأييد مي‌کند.
بديهي است دو فرقه بزرگ اسلامي در مورد نحوه ظهور و برخي خصوصيات امام مهدي(عج) اختلاف ديدگاه دارند اما در عين حال، اتفاق نظر ايشان در اين مورد بسي بيشتر از اختلافات آنها مي‌باشد. که با سيري در روايات شيعه و اهل سنت اين موضوع قابل اثبات است.
لذا به منظور بيان اين وحدت نظر و از آنجا که مسأله تقريب مذاهب در دنياي امروز از ضروريات محسوب مي‌شود، به طور تطبيقي به بيان روايات مشترک از مکتب اهل سنت و شيعه مي‌پردازيم.

ويژگي‌هاي ظاهري و نسب امام مهدي(ع)
امام مهدي(عج) از چندين جهت با پيامبر اکرم(ص) طبق روايات شيعه و اهل سنت شباهت دارند:
1-هم نام بودن ايشان با پيامبر اکرم(ص)
2- هم‌کنيه بودن ايشان با پيامبر اکرم(ص)
3- شباهت ظاهري و خلق و خوي آن حضرت
4- شباهت در سن برانگيخته شدن
در مورد نسب موعود بشر تمام احاديث وارد شده در کتب اهل سنت و شيعه به از نسل رسول خدا(ص) بودن ايشان تأکيد دارند و حتي در برخي از روايات براي آگاهي و بصيرت دادن مردم در شناخت مهدي موعود(عج) از مدعيان دروغين مهدويت، ايشان را فرزند امام علي(ع) و فاطمه(س) و در برخي از اولاد امام حسين(ع) و نهمين فرزند ايشان و حتي در احاديث متعدد ديگري نام تک‌تک پدران ايشان را بيان شده است.

ويژگي‌هاي ظهور
يکي از ويژگي‌هاي ظهور مهدي موعود(عج) حتي الوقوع بودن آن است. در روايات گوناگون در مصادر شيعه و اهل سنت اين مسأله با عبارت‌هاي گوناگوني چون، اگر از عمر دنيا جز يک روز باقي نماند چنين موعودي خواهد رسيد و يا هرگز روزگاران به پايان نخواهد رسيد مگر اين که مهدي(ع) ظهور کند و... آينده‌اي روشن با فرزندي از نسل پيامبر اکرم(ص) را به مسلمانان و تمام انسان‌ها بشارت مي‌دهد.
درباره محل ظهور امام مهدي(عج) حديث‌هاي گوناگوني وارد شده که هريک به محل خاصي از مکه از جمله ميان رکن و مقام، ميان حجرالاسود و در کعبه، مقام ابراهيم، مسجد‌الحرام اشاره کرده‌اند اين اختلافات در روايات داراي يک نقطه مشترک هستند که ظهور حضرت از مکه و از کنار کعبه آغاز مي‌گردد.
در مورد ياران ايشان نيز در مصادر شيعه و اهل سنت روايات مشترکي وجود دارد، در اين دسته از روايات ياري‌کنندگان امام مهدي(عج) دو دسته معرفي شده‌اند، دسته اول فرشتگان الهي - هرچند در تعداد اين فرشتگان نقل‌هاي متفاوت وجود دارد – و دسته دوم ياوران امام مهدي که 313نفر از مؤمنان و منتقدان راستيني هستند که صفات خاصي براي ايشان در روايات بيان شده است و از اغلب مناطق جغرافيايي براي ياري رساندن امام مهدي(عج) همچون تکه‌هاي ابر جمع مي‌شوند.

نشانه‌هاي ظهور
نشانه‌هاي ظهور را مي‌توان به چند دسته کلي تقسيم نمود: دسته اول نشانه‌هاي عمومي که از اموري هستند که براي زمينه‌سازي ظهور لازم است اما ازجمله شرايط کافي براي ظهور نيست.
اين دسته که با عنوان تحولات اجتماعي پيش از ظهور مورد بررسي قرار مي‌گيرد با چند مورد مشترک در روايات شيعه و اهل سنت مواجه مي‌شويم.
-فراگيري ظلم و ستم
-بروز اختلافات شديد بين مردم
-نااميدي کامل از ظهور
-بلاهايي از قبيل زلزله، طاعون، مرگ‌هاي سرخ و سفيد و از همه مهم‌تر نبودن آرامش و امنيت
دسته دوم آن رخدادهايي است که تحقق ظهور وابسته به آنها است با پيدايش اين دسته از نشانه‌ها يا ظهور محقق مي‌شود يا تحقق آن بسيار نزديک خواهد شد.
در منابع ديني، انبوهي از رخدادهاي سياسي، طبيعي و غيرطبيعي جزو نشانه‌هاي ظهور بيان شده است که برخي از جهت سند و برخي از لحاظ متن، استوار نيستند. لذا نمي‌توان دقيقاً مشخص نمود که نشانه‌هاي ظهور چه تعداد هستند، اما در اين ميان مهمترين اين نشانه‌ها که به طور مشترک به آنها اشاره شده است موارد زير مي‌باشد.
اولين اين نشانه‌ها صحيحه آسماني است که اعلامي عمومي براي يک رويداد عظيم جهاني است و در برخي روايات شيعه و اهل سنت حتي مضمون روز و ماه وقوع آن ذکر شده است.
خروج سفياني که از نسل ابوسفيان است و به همين جهت سفياني نام گرفته است خصوصيات ظاهري او بيشتر در روايات شيعه بيان شده، اما آنچه در هر دو دسته از روايات تأکيد شده حتميت خروج سفياني در زمان و يا نزديک ظهور امام مهدي(عج) است.
فرو رفتن لشکر سفياني در زمين از نشانه‌هايي است که در روايات شيعه و اهل سنت از امور حتمي نشانه‌هاي ظهور معرفي شده است. اين نشانه با عبارت خسف در بيداء در روايات معرفي شده است.
پرچم‌هاي سياه از خراسان در آستانه ظهور به منزله نشانه‌اي از ظهور ياد شده است.
از آنجا که در برخي روايات تصريح شده است که امام مهدي(عج) در ميان آنان است و در برخي ديگر دعوت به بيعت بيان شده، همزماني ظاهر شدن پرچم‌ها با ظهور امام مهدي(عج) را مي‌رساند.
قتل نفس زکيه که در گير و دار مبارزات زمينه‌ساز انقلاب مهدي(عج) فردي پاک‌باخته و مخلص مظلومانه بين رکن و مقام به قتل مي‌رسد. در معرفي وي و مشخصات و جزئيات حرکت او و کشته شدنش از روايات چيز بسياري بدست نمي‌آيد و تنها به نام او اشاره شده است و يا اينکه به طور کلي از او به عنوان نفس زکيه نام برده شده است.
فرود آمدن حضرت عيسي مسيح(ع) از آسمان در آخرالزمان مورد اتفاق تمام مسلمانان است، البته روايات با يکديگر تفاوت دارند در برخي تنها به نزول عيسي قبل از قيامت تأکيد شده و در برخي نزول او همراه امامي از مسلمانان بدون ذکر نام امام به ميان آمده است و در دسته‌اي ديگر هم امام مهدي(ع) معرفي شده و هم به اقتداي عيسي به وي هنگام نماز اشاره شده است. و از آنجا که گستردگي پيروان دين مسيحيت در جهان بسيار زياد است از ميان تمام پيامبران حضرت عيسي مسيح(ع) از آسمان به امر الهي در آخرالزمان فرود مي‌آيند.

وقايع پس از ظهور
از ديرزمان بشر در فکر ساختن مدينه فاضله حکومت‌هاي تأسيس کرده اما موفق نشده که آن مدينه فاضله را تشکيل دهد. حکومت واحد جهاني را خالق هستي توسط پيامبران و اوصيائش وعده داده و مديريت آن را به منجي موعود سپرده است. ويژگي اولي که حکومت امام مهدي(عج) مي‌توان برشمرد همين جهاني بودن آن است. خبر از گشايش و فتح بعضي از کشورها به دست امام(عج) به دليل اين گستردگي مي‌باشد.
طبق روايات مندرج در کتب شيعه و اهل سنت هيچ ويژگي به اندازه «عدالت و قسط» در حکومت حضرت برجسته نشده و سرلوحه برنامه‌هاي حضرت همين امر است و اساساً مشکل اصلي منجي موعود آتش ظلم و جوري است که بشر را در کام خود فرو برده است.
ايجاد امنيت همه‌جانبه در سايه حاکميت و قدرت در دست مؤمنان صالح و انسان‌هاي عادل از ديگر وقايعي است که در روايات شيعه و اهل سنت بر آن تأکيد شده است.
بنا بر اخبار و روايات، عصر حاکميت امام مهدي(عج) عصر رفاه و آسايش همگاني است و در بسياري از روايات شيعه و اهل سنت اين رفاه، آسايش و برخورداري مردم از ثروت‌هاي زمين در دوران حاکميت امام مهدي(عج) به تصوير کشيده شده است.
در سايه رشد مادي و گشايش در وضع معيشتي انسان‌ها در حکومت مهدوي کمالات روحي و معنوي انسان‌ها نيز شکوفا شده به طوري که بر روابط اجتماعي انسان‌ها تأثير گذاشته و بنابر روايات کينه و دشمني و حسد و... جاي خود را به محبت، هم‌دلي و برادري مي‌دهد.

نگرش به مهدويت نزد اهل سنت
اهل سنت در برخورد با روايات مهدويت داراي دو ديدگاه کلي مي‌باشند دسته اول گروهي هستند که اصل مسأله مهدويت را پذيرفته و به تواتر وحجيت آن اذعان دارند البته در مواردي اختلاف در مصاديق با شيعه مي‌باشند. مهمترين اين موارد اختلافي مسائلي از قبيل، ولادت حضرت مهدي(عج)، نام پدر امام مهدي(عج) و امام مهدي(عج) فرزند امام حسن(ع) است يا امام حسين(ع) مي‌باشد، که پاسخ‌هاي مشروح روايي از طرف شيعه به اين اختلافات داده شده است.
دسته دوم از برخوردکنندگان با روايات مهدويت کساني هستند که اصل مهدويت (ظهور منجي) را منکر هستند، با نگاهي به سير تاريخي انديشه مهدويت اين نکته را درمي‌يابيم که تا زمان ابن خلدون کسي با صراحت دست به ترديد و تشکيک در اين زمينه نبرده است البته کساني همچون ابن حزم اندلسي به تشکيک در تواتر احاديث مهدويت پرداخته‌اند اما با توجه با جايگاه علمي ابن خلدون نظرات و آراء او نقطه عطفي بشمار مي‌رفت که اين نظر تا به حال با ديده نقد و طرد مواجه شده بود چنانچه تا دوره معاصر نيز چنين تشکيکاتي در اين زمينه به مهدويت وارد نشده بود. ولي در دوره اخير بار ديگر ترديد در حديث‌هاي مهدويت و يا انکار آنها از سوي نويسندگان چون شيخ محمد عبده مصري (1323-1266هـ)، رشيد رضامصري (1354-1295هـ)، فريد وجدي مصري (1372-1292هـ)، احمد امين مصري (1373-1295هـ) و عداب محمود الحسش بيان شده است که ريشه اصلي رد و شک نسبت به روايات مهدويت به عوامل متعددي چون انتقاد به ارزيابي اسناد اين روايات، تعصب خاص و عناد با عقايد شيعه، تعارضات ميان برخي احاديث مهدويت، دستاويزي براي رد تمام احاديث قرار گرفته است.