کد خبر 1496569
تاریخ انتشار: ۱۶ خرداد ۱۴۰۲ - ۰۸:۵۹

رژیم طاغوت می‌دانست که ماجرا تمام شده نیست و آب‌ها نه فقط از آسیاب نیفتاده‌، بلکه، به آسیاب راه یافته است و این‌گونه بود که با هرچه نام و نشانی از خمینی داشت به شدت برخورد می‌کرد و زبان می‌برید .

به گزارش مشرق، حسین شریعتمداری طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت:

۱- بعد از قیام خونین ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، رژیم آمریکایی شاه ادعا [‌و یا تظاهر] می‌کرد که قیام برخاسته از ائتلاف سرخ و سیاه! را سرکوب کرده و «‌دارها برچیده و خون‌ها شسته است‌»! و به فریب در این شیپور می‌دمید که

«‌آب‌ها از آسیاب افتاده است‌»! و...

آن روزها، گروه‌ها و احزاب سیاسی درباره قیام پانزده خرداد نظرات و دیدگاه‌هایی داشتند و ارائه می‌دادند که مروری -هرچند گذرا- بر آن، درس‌آموز و عبرت‌انگیز است. بخوانید! شماری از طرفداران «‌جدایی دین از سیاست»!

(و نه همه آنها)، گناه قتل عام مردم را به حساب حضرت امام می‌نوشتند و هشدار می‌دادند که خون‌های ریخته شده‌، نتیجه دخالت دین در سیاست است!

ملی‌گراها، خروج مبارزه از مسیر پارلمانتاریستی را ملامت می‌کردند و درایت و هوشمندی! مصدق را به رخ می‌کشیدند که هرگز با مشت به مقابله درفش نمی‌رفت!!

جماعتی هر چند ‌اندک و کم‌شمار، که امروزه واژه «شیعه انگلیسی»! نام با مسمایی برای آنهاست، قیام ۱۵ خرداد را ناسپاسی! نسبت به تنها پادشاه شیعه جهان! و یا پادشاه تنها کشور شیعه جهان می‌دانستند!

روشنفکرنماهای غرب‌زده، قیام را کور و بی‌نتیجه و برهم زننده آرامش جامعه تحلیل می‌کردند!!

مارکسیست‌ها با استناد به تز «‌ماتریالیسم تاریخی» کارل مارکس، قیام ۱۵ خرداد را تقابل فئودالیسم با بورژوائیسم تفسیر می‌کردند و از آنجا که بورژوائیسم (رژیم شاه‌) را مترقی‌تر از فئودالیته می‌دانستند، حق را به شاه می‌دادند!

طرفداران رژیم سلطنتی در مطبوعات و رادیو تلویزیون آن زمان، قیام ۱۵ خرداد را سنگ‌اندازی متعصب‌های مذهبی در مسیر تمدن بزرگی که شاه وعده آن را داده بود تفسیر می‌کردند!! و...

۲- رژیم طاغوت از تمامی این تحلیل‌ها حمایت می‌کرد و از بلندگوهای وابسته به خود به ترویج آن می‌پرداخت‌، اما می‌دانست که ماجرا تمام شده نیست و آب‌ها نه فقط از آسیاب نیفتاده‌، بلکه، به آسیاب راه یافته است و این‌گونه بود که با هرچه نام و نشانی از خمینی داشت به شدت برخورد می‌کرد و زبان می‌برید و گلو می‌درید.

۳- دشمن می‌دانست که امام خمینی، مبارزه را از بسترهای فرعی به بستر اصلی آن، یعنی اسلام ناب محمدی‌(ص) کشانده است و راهیان سراب را از گمراهی رهانده و به سوی آب هدایت کرده است. بستری که نام مبارک حضرت بقیهًْ‌الله (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء‌) به عنوان شناسنامه انقلاب بر تارک آن می‌درخشید. امام راحل ما(ره) می‌دانست که قیام ۱۵ خرداد نقطه آغاز انقلاب اسلامی است و با نگاهی برخاسته از یقین تاکید می‌فرمود «‌انتظار فرج از نیمه خرداد کشم‌». حضرت امام از یاران و همراهانی خبر می‌داد که به گفته ایشان، آن روزها در گهواره‌ها، رحم مادران و صلب پدران خویش بودند و روز موعود که فرا رسید، لبیک‌گویان به سویش شتافتند، سقف ظلمانی نظام سلطه را شکافتند و طرحی نو در انداختند که به قول حکیم ابوالقاسم فردوسی از «‌باد و باران نیابد گزند».