کد خبر 150986
تاریخ انتشار: ۱۲ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۲:۴۵

يک منتقد گفت: «بي‌خداحافظي» به شهرت رضا صادقي آسيب‌ مي‌زند و بهتر است كه او هرگز ديگر به سينما بازنگردد.

به گزارش مشرق، شهرام خرازي‌ها (منتقد سينما) در گفت‌و‌گو با شهر، با بيان اينكه در سينماي ايران فيلم‌هايي در ارتباط با فعالان حوزه هنر و موسيقي ساخته شده كه عمدتا هم در گيشه موفق نبوده‌اند، اظهار داشت: همانطور كه مقوله ورزش و به خصوص فوتبال در قالب فيلم در سينماي ايران چندان به مذاق تماشاگر ايراني خوش نمي‌آيد، به نظر مي‌رسد فيلم‌هايي با محوريت موسيقي نيز موفق نيستند. فيلم «بي‌خداحافظي» هم مشخصا براي گيشه ساخته شده و دست‌اندركاران اين فيلم از شهرت رضا صادقي به عنوان يك خواننده محبوب براي جلب تماشاگر استفاده كرده‌اند.
وي با اشاره به اينكه اين فيلم بسيار بد‌شانس بوده كه همراه با فيلم «كلاه قرمزي» اكران شده است، افزود: احمد اميني كارگردان خوب و مسلطي است؛ اما بزرگترين اشتباهش در ساخت فيلم بي‌خداحافظي در اين نكته نهفته است كه يك سوژه مناسب را براي تبديل به يك فيلم تجاري پرفروش، طوري كارگرداني و پرداخت كرده كه فيلم بين سينماي روشنفكري و سينماي بدنه معلق مانده است. در واقع نه اين است و نه آن.
اين منتقد سينما عنوان کرد: اگر اميني جنبه‌هاي روشنفكري فيلمش را حذف مي‌كرد و با ديد كاملا تجاري به زندگي سه هنرمند مي‌پرداخت؛ آنگاه فيلمش از گيشه جواب مناسب را مي‌گرفت و قابل دفاع هم بود. متأسفانه بي‌خداحافظي در انتخاب مخاطب سرگردان است و نمي‌تواند از جذابيت‌هاي هنر موسيقي در عالم سينما استفاده بهينه كند.
وي در پاسخ به سوالي مبني بر اينكه به نظر مي‌رسد كارگردان، جذابيت‌هاي كنسرت را براي جذب مخاطب در نظر گرفته است، گفت: بيشتر فيلمسازها در ايران براي خوش‌آمد مردم فيلم مي‌سازند. متأسفانه احمد اميني كه خود به اين مناسبات در گيشه سينماي ايران آشناست، با راه دادن مضامين روشنفكري در «بي‌خداحافظي» تمام جذابيت فيلمش را زايل كرده است.
خرازي‌ها در خصوص كليپ‌هاي فيلم نه چندان مربوط به متن قصه «بي‌خداحافظي»، تصريح كرد: كليپ‌هايي كه در اين فيلم و براي اين فيلم ساخته شده‌اند، از لحاظ فرم و محتواي ترانه‌ها ربط چنداني به قصه، زندگي رضا صادقي و انتظارات تماشاگر ندارد. در حقيقت، با توجه به شناختي كه مخاطبان از اين خواننده محبوب دارند، كليپ‌هاي «بي‌خداحافظي» نقش زنگ تفريح و استراحت براي تماشاگر دارند و بيينده را از مسير اصلي قصه دور مي‌كنند.
اين منتقد سينما در خصوص شباهت‌ اين فيلم به فيلم‌هايي از اين قبيل اظهار داشت: قصه «بي‌خداحافظي» شباهت‌هاي آشكاري با فيلم «پر پرواز» دارد كه كه گوشه چشمي به فعاليت‌هاي هنري شادمهر عقيلي داشت.
خرازي‌ها در رابطه با سبك و شيوه كارگرداني در اين فيلم، عنوان كرد: فيلم از لحاظ كارگرداني كار متوسطي محسوب مي‌شود و نسبت به فيلم‌هاي قبلي اميني ضعيف‌تر است.
وي در خصوص بازي بازيگران اين فيلم، گفت: افشين هاشمي ناتوان‌ترين هنرپيشه فيلم بود و يك نقش خوب را به هرز داد. بازي پگاه آهنگراني در قالب يك خبرنگار قابل باور نيست. رضا صادقي از پس ايفاي نقش محوله برآمده و محمدرضا فروتن در اين فيلم به حاشيه رانده شده است. بهتر بود براي چنين نقشي از يك فرد كمتر شناخته شده استفاده مي‌شد. در ضمن فروتن در نقش جاي نيفتاده بود. او نتوانسته بازي خوبي ارايه دهد. شقايق فراهاني و هومن برق‌نورد بهترين بازيگران اين فيلم‌اند و درك درستي از نقش خود داشته‌اند.
اين نويسنده و منتقد سينما در رابطه با مطرح نشدن آهنگ‌هاي مشهور رضا صادقي در اين فيلم، عنوان كرد: يكي از بزرگترين كاستي‌هاي فيلم «بي‌خداحافظي» غيبت ترانه‌هاي مشهور رضا صادقي است؛ همچون وايسا دنيا، مشكي رنگ عشقه و نرو. بايد مشهورترين آنها در اثر مي‌نشست. در واقع، مردم توقع دارند با شناختي كه از رضا صادقي دارند، ترانه‌هاي معروفش را بشنوند؛ اما اصلا در فيلم اين اتفاق نمي‌افتد و در نتيجه به توقع مخاطب پاسخ داده نمي‌شود.
خرازي‌ها در خصوص نحوه پرداخته شدن به خانواده رضا صادقي در اين فيلم، گفت: خيلي تصوير گنگ و مبهمي از خانواده اين فرد ارايه شده است و نقش مادر رضا صادقي به باور در نمي‌آيد.
اين منتقد سينما در رابطه با بعضي صحنه‌هاي غيرقابل باور، گفت: برخي از صحنه‌هاي فيلم بسيار غربي هستند؛ مثل شمع روشن كردن طرفداران صادقي پشت در بيمارستان يا مناسبات روساي كمپاني موسيقي با خوانندگان.
شهرام خرازي‌ها در خصوص عنوان كردن احمد اميني در اول فيلم در خصوص اينكه اين فيلم فقط گوشه‌اي از زندگي رضا صادقي است و نه بيوگرافي او، اظهار داشت: جمله‌اي كه اول فيلم آورده شده، بازتابي از نگراني‌هاي كارگردان در مورد عكس‌العمل‌هاي منفي منتقدين است. در حقيقت، احمد اميني با آوردن اين جمله در ابتداي فيلم، نوعي سپر دفاعي به دور خود كشيده تا از پاسخگويي به انتقادات احتمالي طفره برود. اين كار را انجام داده تا افراد از جمله منتقدين نتوانند، ايراداتي از تناسب كامل و مو به مو فيلم با زندگي رضا صادقي بگيرند.
وي درباره تبليغات اين فيلم عنوان كرد: طرح بيلبوردها و پوسترهاي فيلم «بي‌خداحافظي» بيشتر شبيه به طرح‌هايي هستند كه براي كنسرت‌هاي موسيقي در نظر گرفته مي‌شوند و ربط چنداني به يك فيلم سينمايي ندارد.
خرازي‌ها با بيان اينكه فيلم در شخصيت‌پردازي بسيار ضعيف عمل كرده‌ است، گفت: شخصيت هيچ يك از سه دوست علي، فرهاد و رضا به درستي تبيين نمي‌شود.
وي افزود: از احمد اميني با توجه به سوابق طولاني مطبوعاتي انتظار مي‌رفت اينگونه غير واقعي به دنياي مطبوعات نپردازد. مناسبات سردبير و خبرنگار، فعاليت‌هاي خبرنگار و نحوه عملكرد وي در اين فيلم با واقعيت ژورناليسم در ايران فاصله زيادي دارد؛ بگونه‌اي كه رخدادهاي مطبوعاتي و رسانه‌اي فيلم براي اهالي رسانه در ايران قابل باور نيستند.
خرازي‌ها در خصوص ابهام‌آلود بودن خودكشي رضا صادقي، گفت: نحوه بازنمايي مرگ صادقي در «بي‌خداحافظي» تداعي‌گر مرگ ناصر عبداللهي است. به نظر مي‌رسد به كما رفتن صادقي در اين فيلم با نگاهي به رخداد‌هايي كه پيرامون مرگ عبداللهي شكل گرفت؛ نوشته و ساخته شده است. به اغما فرو رفتن رضا صادقي در «بي‌خداحافظي» به گونه‌اي نمادين حكايت از سكون و به اغما فرورفتن موسيقي در حال حاضر اشاره دارد.
اين منتقد سينما در پاسخ به اين سوال مبني بر اينكه ساخت چنينن فيلم‌هايي به نفع چه كسي تمام مي‌شود، در واقع آيا ساخت اين گونه فيلم‌ها براي افراد مشهوري كه در حال فعاليت و در قيد حيات هستند، انعكاس منفي نخواهد داشت، گفت: اين اتفاق يك امتياز براي «بي‌خداحافظي» است. به دليل اينكه يك سنت‌شكني در خصوص توجه به هنرمندان محسوب مي‌شود؛ اما اين فيلم در اجراي اين حركت خلاف جريان آب، موفق نبوده است. سينماگران بايد اين نكته را تمرين كنند كه بايد به هنرمندان در زمان حياتشان بيشتر پرداخته شود؛ نه آنكه زماني كه چشم از دنيا فرو بستند، در پي تعريف و تمجيد از آنان برآيند.
وي افزود: فيلم «بي‌خداحافظي» به شهرت هنري رضا صادقي آسيب‌مي‌زند و بهتر است هرگز به سينما بازنگردد. متاسفانه در ايران فوتباليست‌ها در انتهاي دوره فعاليت خود به فعاليت‌هاي هنري روي مي‌آورند. خوانندگان هنرپيشه مي‌شوند. بازيگران دوست دارند خوانندگي را بيازمايند و برخي هنرپيشگان هم يك شبه نقاش و عكاس مي‌شوند.