کد خبر 151424
تاریخ انتشار: ۱۳ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۶:۳۵

درستکار گفت: در تلويزيون مردها همديگر را با اسم كوچك صدا مي‌كنند و فعلاً زن‌ها اين‌طور نيستند اگر درست است چرا خانم‌ها را صدا نمي‌زنند؟! اين نشان مي‌دهد كه چنين اموري مربوط به فرهنگ ما نيست.

به گزارش مشرق به نقل از جوان، علي درستكار، متولد سال ۴۶ در تهران است. از همان دوران مدرسه به كار در تلويزيون عشق مي‌ورزيد.

در جايي گفته اگر قبل از ازدواج وارد تلويزيون مي‌شدم، شايد ديگر ازدواج نمي‌كردم. چون دو ‌‌پادشاه در يك ملك نگنجند! اولش با گزارش‌هاي كنار خياباني شروع كرد. چون به دو زبان عربي و انگليسي مسلط بود در اجلاس سران كشورهاي اسلامي‌ با خيلي از مهمان‌هاي خارجي مصاحبه‌هاي چند زبانه داشت. بعد از«صبح‌به‌خيرايران» حضور تمام وقت در صداوسيما به پاره‌وقت تبديل شد كمي ‌هم تجربه تهيه‌كنندگي در«صبح‌به‌خير ايران» و شبكه ۴ دارد ولي بعد كناره‌گيري كرد و درگودي حوزه اجرا افتاد تا اسفند ۷۹ با گروه سياسي شبكه‌هاي يك و ۲ و ۳ و شبكه خبر انحصاراً كار سياسي مي‌كرد. در برنامه ‌‌«رودررو» از شبكه خبر با شخصيت‌هاي سياسي كشورهاي ديگر گفت‌وگو داشت.

خودش مي‌گويد چون تحصيلاتم علوم سياسي نبود و دانش سياسي نداشتم، از حوزه سياسي جدا شدم. بعد از آن با برنامه ‌«پرتو» به پيشنهاد شبكه ۴ وارد حوزه علمي‌ و فرهنگي شد. در حال حاضر نيز به عنوان مجري برنامه «اين‌شب‌ها» فعاليت دارد.

به عنوان اولين سؤال براي اجراي خوب چه ويژگي‌ها و فاكتورهايي را لازم مي‌دانيد؟

به‌هر حال اجرا هم مثل هر حرفه ديگري مستلزم مهارت و تمرين است. كساني كه در اين راه استعدادي دارند و امكان اين را پيدا مي‌كنند تا در چنين راهي قدم بگذارند به‌طور طبيعي بايد علاوه بر استعداد و امكان اوليه، تن به گذشت زمان و زحمت هم بدهند؛ يعني تلاش براي تقويت عواملي مانند استعدادهاي خدادادي و توانايي‌هاي ديگر اكتسابي مانند دانش است حالا اگر در تلويزيون باشد تلاش براي افزايش توانمندي‌هاي تصويري و اگر در راديو باشد تلاش براي تقويت صدا و اگر روي صحنه باشد توانايي‌هاي لازم براي روي صحنه كه لزوماً اينها روي هم مي‌توانند هم‌پوشاني نداشته باشند. اين نيست كه هر مجري تلويزيون مجري خوب در راديو يا روي صحنه باشد. يك مجري خوب علاوه بر تبحر درفن بيان و اجرا، ويژگي‌هاي ديگري هم بايد داشته باشد.

مطمئناً كسي از مجري خشك و خنثي خوشش نمي‌آيد اما بعضي از مجريان براي اينكه اين ويژگي را نداشته باشند از شبكه‌هاي ماهواره‌اي الگوگيري مي‌كنند همين باعث شده تا رفتارهاي ناخوشايندي داشته باشند كه براي مخاطبان جالب نيست؛ نظر شما دراين‌باره چيست؟

اين كار ماهيتي كاملاً براساس مقتضيات فرهنگي و هنجاري جامعه است. در جامعه ما هنجارها و ارزش‌هاي فرهنگي به اقتضاي فرهنگي و ديني ما ساخته شده اين طور نيست كه اگر ارتباطات آسان شده دسترسي به فرهنگ‌ها و سبك‌هاي هنجاري يا ديني به جوامع ديگر آسان شده بنابراين قابل اجرا و تعميم در جامعه ما باشد.

نكته‌اي كه اشاره كرديد بسيار دقيق و مهم است حسي كه در سؤال شماست، حس بحقي است يعني شما به عنوان يك مخاطب حق داريد در مقابل ژست‌ها و اداها در رفتارهاي يك مجري كه آغشته به تقليد و كپي‌برداري از رفتار غيرخودي است نه به معناي ارزش‌گذاري، بلكه به معناي تعريف از يك رفتار چون رفتار ما براي خودمان است و رفتار آنها مقتضي فرهنگ و جامعه خودشان است مگر اينكه رفتارها، عادات، حركت‌ها و عبارات و مسائلي به عنوان فن باشد كه بايد بياموزيم همان‌طور كه خود تلويزيون و راديو مهدش كشور ما نبوده ولي دريافت شد مانند بسياري ديگر از تكنولوژي‌ها بومي‌سازي شد و در مسير ارزش‌ها و هنجارهاي جامعه‌مان استفاده مي‌شود.

اخيراً مد شده ميان بعضي از مجري‌هاي تلويزيوني كه بيش از اندازه جلوي مخاطب راحت هستند و كارهايي مثل لم دادن روي صندلي، همديگر يا مهمان را تو خطاب كردن و بعضي هنجار شكني‌ هايي كه براي مخاطب دلچسب نيست را انجام مي‌دهند چنانچه استاد ميرفخرايي هم از اين رويه رايج اجراها گلايه داشته‌اند. شما به‌عنوان يك مجري كه اكثر مردم قبول‌تان دارند چه نظري داريد؟

مسلماً راحت و رك بودن با بي‌ادبي و هنجارشكني فرق زيادي دارد، مرزها بايد تبيين و مشخص شود البته يك مقداري هم بايد گروه‌هاي سنتي بي‌توجه به سن‌شان كمي بپذيرند كه گروه بزرگ جامعه، گروهي هستند كه مي‌خواهند در دنياي مدرن زندگي كنند و آن آداب و رسوم را داشته باشند لذا بايد مسئولان فرهنگي و رسانه براي جمع اين دو نظر تلاش كنند؛ يعني مدرنيته و رفتارمدرن را طوري در ظرف سنت، دين و فرهنگ بريزند كه نه بشكند و نه آن تأمين و با بي‌ادبي و بي‌اخلاقي همراه نشود. صدا زدن مجري با اسم كوچك مربوط به فرهنگ ما نيست. در تلويزيون مردها همديگر را با اسم كوچك صدا مي‌كنند و فعلاً زن‌ها اين‌طور نيستند اگر درست است چرا خانم‌ها را صدا نمي‌زنند؟! اين نشان مي‌دهد كه چنين اموري مربوط به فرهنگ ما نيست.

شكستن اين هنجارها معلوم نيست چه دستاوردهايي را به همراه خواهد داشت و چه كمبودي را جبران مي‌كند. خوب است مسئولان رسانه‌اي ما به اين نكته توجه داشته باشند كه آيا لزوماً اگر رسانه‌هاي غربي فارسي زبان جذابيت و از سوي مردم اقبالي داشته باشد، به ‌خاطر اين است كه همديگر را با اسم كوچك صدا مي‌زنند يا عوامل ديگري دخيل است و به خاطر بي‌اعتمادي است كه به طور نسبي در جامعه ما پيرامون رسانه ايجاد شده و ما بايد آن عوامل را ببينيم. طبيعتاً هرچند همه اين امور تأثيرات جزئي دارد اين‌گونه نيست كه مردم اگر از رسانه خودمان گريزان هستند و به آن اقبال نسبي نشان مي‌دهند به‌خاطر ادا و كلام و اين ناهنجاري‌هاست. مخاطب بايد به رسانه اعتماد كند و اسباب اعتماد آن هم نزد كارشناسان شناخته شده است. نيازي به اين نيست كه كسي مثل من بگويد.

ارزيابي شما از مقوله اجرا در تلويزيون چيست؟

اجراي تلويزيوني مثل خيلي امور ديگر بدون متولي و رهاست. مسئولان بيش از اينكه به مديريت و نظارت حرفه‌اي برسند، به نظارت محتوايي مشغولند. مجري‌هاي بداهه‌گوي ما ‌- كه من آنها را به «گفت‌وگوگر» و«گفت گر» تقسيم مي‌كنم- بد يا خوب، ضعيف يا قوي، مطلوب يا نامطلوب، حاصل فهم و جهد خودشان بوده و نمي‌توانيم ازشان ايراد بگيريم. اين چراها و ايرادها را بايد به تهيه‌كنندگان و مديران گروه و بالاترها گرفت. ما در اين ۳۰ سال حتي سه تا مجري خوب هم درست نكرده‌ايم. قطعاً اگر شده‌اند، خودشان شده‌اند؛ عبدالرشيدي و ميرفخرايي و امثال آنها از قديمي‌ترهاي خوب هستند.

با اين تفاصيل براي حل اين مشكل چه بايد كرد؟

اول از همه بايد سامانه‌اي تعريف شود براي جذب مجري. بعد همان جا توانايي، استعداد و دانايي كسي كه وارد مي‌شود، ارزيابي شود و بعد به سيستم بيايد. گروهي كه استعداد اوليه و قابليت سرمايه‌گذاري را دارند، با توجه به روندي كه در دنيا وجود دارد، وارد پروسه آموزش و بارورشدن و فربه شدن شوند. چطور تصويربردار يك و ۲ و ۳ داريم اما در اجرا اين درجه‌بندي را نداريم؟ يا اگر داريم چرا اجرا نمي‌شود؟ اينها چيزهايي است كه به دليل نياز آنتن مغفول مانده است.

آيا نظارتي در اجراهايي تلويزيوني داريم؟

تا حدي كه مباني اخلاقي و ديني و فرهنگي رعايت شود و افراد بتوانند به عنوان روي آنتن و رسانه حضور پيدا كنند دقت و نظارت اوليه مي‌شود ولي در سبك‌ها و شيوه‌هاي رفتاري وسواس به‌خرج نمي‌دهند به‌همين خاطر كم‌كم مشاهده مي‌شود كه مجريان منطبق با رسانه‌هاي غربي و شبكه‌هاي ماهواره‌اي فعاليت مي‌كنند در حالي‌كه اين رويه درنتيجه غفلت از همين عدم انطباق فرهنگي و ديني است كه من هم با آن مخالفم.

به عنوان يك مجري كارشناس باتجربه سير فعلي اجراي تلويزيوني را چطورمي‌بينيد؟

به‌هرحال وقتي تقاضا بالا مي‌رود كالا در بازار مطلوبيت پيدا مي‌كند. اگر مطلوبيت‌ها در حد ايده‌آل نباشد باز هم بازار تقاضا بالاست و كالاها خريدار دارند. همكاران من در رسانه كالا نيستند اما براي حرفه آنها امروز به دليل گسترش شبكه‌هاي راديويي و تلويزيوني متقاضي بيشتري وجود دارد به دليل عجله‌اي كه آنتن دارد و سرعت بالا براي رفع اين نياز، تقاضا در چنين فضايي براي حضور جوان‌ترها بازتر است لذا همان‌طور كه تقاضا بالا مي‌رود مديران ناظر در رسانه بايد دقت خود را بالا ببرند و سازوكاري داشته باشند كه انتظارات به يك يك كارهاي حرفه‌اي در رسانه از جمله اجرا بالا برود اما نظارت نه به معناي دست‌وپاگيري و نه به معناي آزار و منع و تنگ شدن عرصه براي رشد و نمو و تنوع و جست‌وخيز جوان‌ترها بلكه به معناي كمك به رشد حرفه‌اي باشد.

با توجه به اينكه شما در دو رسانه تلويزيون و راديو فعاليت داريد به نظرتان چه فرقي بين اجراي آنهاست؟

هر كدام حساسيت مخصوص به خودشان را دارند. به‌ هرحال راديو به جهت اين‌كه فقط صداست صداي مجري و روح او بايد پاكيزه باشد براي اينكه همه پاكيزگي‌ها يا خداي ناكرده ناپاكي‌ها در صداي او بروز مي‌كند. طبيعي است كار حساس مي‌شود. در تلويزيون هم چون به‌غير ازصدا، چهره به ميان مي‌آيد حساسيت ديگري وجود دارد و بايد عناصر فرهنگي و معنوي رعايت شود.

ما شما را عمدتاً در برنامه «اين شب‌ها» به عنوان مجري مي‌بينيم. اين كم‌كاري شما دليل خاصي دارد؟

با خودم قراردادي دارم و اين است كه تا زماني‌كه روي رسانه داخلي هستم ديگر حضور مشابه و همزماني نداشته باشم زيرا به‌ نظرم اين نوعي حرفه‌اي‌گري است. يكي در فضاي متفاوت حاضر نشوم و يكي در شبكه‌هاي موازي. البته اگر شبكه برون‌مرزي باشد شايد قبول بكنم اما در شبكه‌هاي داخلي ترجيح مي‌دهم اين‌گونه نباشد مگر استثنايي باشد يا فرصتي پيدا كنم. بايد مراقب بود اگر امروز مخاطب من را در اين فضا ببيند و فردا در عرصه ديگري نمي‌تواند با من مجري ارتباط برقرار كند و تعريفي كه از من به دست مي‌آورد تعريف مشخصي نيست. ضمن اينكه من برنامه «اين‌ شب‌ها» را دوست دارم و توفيقي كه خدا به من داد سرمايه بي‌بديل و بي‌نظيري مي‌دانم و دوست دارم در اين حوزه و همين برنامه كارم را ادامه بدهم تا اگر ساختماني ايجاد شد اين ساختمان رفيع و مستحكم‌تر باشد.

سادگي بيان و لحن كنجكاوانه‌اي كه با مهمانان داريد براي مخاطبان كه عمدتاً عام هستند دلنشين است. آيا اين برخوردها واقعاً متأثر از شخصيت خود شماست يا براي تفهيم بيشتر مخاطبان اين‌گونه عمل مي‌كنيد؟

تا حدود زيادي برگرفته از خودم است ولي تلاش كرده‌ام تا از روي وظيفه حرفه‌اي و كاري‌ام عمل كنم؛ يعني سؤالات و شبهات ذهني مردم را مطرح كنم و به تعقيب جواب براي پرسش‌هاي مخاطبان بپردازم. سعي كرده‌ام تا در حدي از علم و دانشم هستم پيوسته سؤال داشته باشم و نترسم از اينكه حتي مطالبي كه مي‌دانم را ندانم.

راز توفيق برنامه «اين شب‌ها» را درچه عواملي مي‌دانيد؟

اول از همه لطف خدا بوده كه شامل اين تيم كاري شده است لابد درميان اين جمع افراد صادق و با نيت خالصي بوده‌اند كه كارخوب شده بعد هم عوامل حرفه‌اي يعني پرسش‌هاي مردم با ادبيات مفهومي و ملموس مطرح مي‌شود ديگر اينكه سؤالات تعقيب مي‌شود و تا به جواب برسد رها نمي‌ماند به نظرم فضاي آميخته با احترام و وقار و ادب در برنامه حاكم است كه حالت مچ‌گيري و غلبه و شكست درنيامده است هرچند اين امكان وجود داشته باشد با اينكه بيننده مي‌فهمد مجري در بعضي جاها مي‌تواند مهمان خود را مجاب كند ولي كوتاه مي‌آيد مهمانان هم با وجود عظمت علمي و احترامي كه براي مجري قائل هستند خردي او را قبول دارند. همه اينها ازعواملي هستند كه كمك به جذابيت و توفيق برنامه مي‌كند به‌علاوه عواملي چون دكور، نور، موسيقي و گرافيك كه همه از سادگي برخوردارند و متناسب با ساعت پخش برنامه و محتواي آن هستند كه لطافت و نرمي و دلپذيري به برنامه داده حتي پوشش ساده مجري كه اكثر اوقات مورد انتقاد است در توفيق برنامه نقش داشته خود اين طلوع و غروب كه برنامه را هرازگاهي مي‌كند هم شايد مزيد بر مطلوبيت و محبوبيت آن است به‌ هرحال دوري و دوستي.

وقتي همكاران سرصحنه همراه دعاي مجري آمين مي‌گويند، وقتي بعد از برنامه مات و مبهوت سرجايشان فريز شده‌اند، وقتي به‌خاطر حسي كه در فضاي گفت‌وگو ايجاد شده اشك‌شان را پاك مي‌كنند قطعاً اين حس به بيننده هم منتقل مي‌شود. من از چند سال پيش فهميدم چرا وقتي آويني با وضو مي‌رفته سرصحنه، در كارش مؤثر بوده. شايد روز اول و سال اول مؤثر نباشد ولي زمان كه مي‌گذرد، بيننده واقعاً مي‌تواند كلمه به كلمه قلب تو را بخواند و اينها سرمايه‌گذاري بزرگي براي يك برنامه تلويزيوني است.

از كدام يك از برنامه‌هايي كه درآن اجرا داشتيد بيشتر رضايت داريد؟

به نظرم موفق‌ترين برنامه كه اجرا داشتم با تعاريفي كه كردم «اين شب‌ها»‌ بوده البته درسال‌هاي ۸۱- ۸۰ در شبكه چهارمجري برنامه «پرتو» بودم. گفت‌وگوهاي علمي به زبان‌هاي انگليسي، عربي و فارسي كه توفيقي استثنايي بود. بعد از آن برنامه در شبكه تهران با نام«سرخط» كه آسيب‌شناسي اجتماعي بود و تجربه اول من در اين حوزه آن هم توفيق خوبي بود. به‌طور همزمان در برنامه«تهران۲۰» از شبكه تهران بودم كه از نگاه مردم موفق بود و هنوز مردم من را با نام آن مي‌شناسند، ولي هيچ‌كدام از برنامه‌هايم از نوع موفقيت «اين شب‌ها» نبوده است نه با اين طعم و نه با اين كيفيت و نه با اين گستردگي كه كاملاً ملي است حتي بيرون از مرزها و خارجي‌زبانان غيرايراني كه اين برنامه را مي‌بينند به‌خاطر اينكه براي آنها تكرار مي‌شود آن را دوست دارند؛ بنابراين«اين شب‌ها» توفيق قابل ستايشي است.

براي اجراهاي‌تان الگوي خاصي داريد؟

نه والله! حقيقت اين‌قدر سواد نداشته‌ام كه بتوانم عزيزي را به عنوان الگو انتخاب كنم تقريباً اين سبك و منش كاري زاييده خودم است. به مرور زمان به آن رسيده‌ام. كاملاً شخصيت خودم را در اجرا دارم. من آموزشي در اين زمينه نديده‌ام اين موهبت خداوندي است، البته تمرين‌هايي در اين‌باره داشتم، تا معلومات و دانش خود را افزايش دادم و به لطف خدا فرصتي در تلويزيون برايم فراهم شد تا بتوانم‌ معلوماتم را به‌كار بگيرم در وبلاگم به نام «جوش شيرين» هم كه گاهي يادداشت‌هايي مي‌گذارم سعي كرده‌ام خودم باشم و به سادگي و بدون پيرايه حرف‌هايم را بزنم.