کد خبر 1516635
تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۴۱

به گزارش مشرق، جعفرعلیان‌نژادی یادداشتی را با عنوان پروژه تولید گناه‌ جمعی، در کانال خود در ایتا منتشر کرد:

شاید یکی از لایه‌هایی که در مسأله رسوایی‌های اخلاقی و بی‌حجابی‌های اخیر، کمتر مورد توجه قرار گرفته، پیشرانی این دو گناه به ظاهر فردی در ایجاد فضای «گناه جمعی» باشد.

در این یادداشت کوتاه می‌خواهم یکی از پشت‌پرده‌های بروز و ظهور چنین پدیده‌هایی را مورد تأمل قرار دهم و به این دو مسأله از زاویه نقش آنان در ایجاد جامعه‌ای سازگار با گناه، نگاهی ویژه داشته باشیم.

شاید یکی از ابعاد حرام‌ سیاسی اعلام کردن گناه بی‌حجابی نیز همین مسأله باشد. گناه‌جمعی خروجی «جامعه سازگار با گناه» است. جامعه سازگار با گناه، یا «بی اعتنا به منکر»، مستعد انفعال و پذیرش گناه می‌شود.

در جامعه پذیرای گناه و منفعل، زمینه مظلوم واقع شدن و تبعیت از ظالم ایجاد می‌شود. وابستگی، سلطه‌پذیری، یأس و کسالت از یک‌طرف، خالی کردن جبهه‌حق و میل به سکوت و بی‌عملی در دفاع و طرفداری از آن، طرف دیگر این پروژه خطرناک است.

خطر از دست رفتن استقلال نیز چنین جامعه‌ای را تهدید می‌کند. بنابراین در کنار اثرات مخربِ آنی و مقطعی انتشار فلان رسوایی اخلاقی یا بی‌حجابی‌ها و بدن‌نمایی‌های خیابانی، نباید از تأثیرات جمعی، ذهنیت‌ساز و رسوب‌کننده این گناهان در روان‌جمعی غفلت کرد.‌

در این خصوص نمونه‌های تاریخی نیز قابل اشاره است.‌ شاید شهر کوفه یکی از روشن‌ترین‌ مثال‌های جامعه سازگار با گناه باشد که مرتکب بزرگ‌ترین گناه جمعی تاریخ، یعنی خالی کردن پشت ولی و امام‌ زمانه خود شد، گناهی که عذاب وجدانش هنوز هم دست‌ از سر مردم این قطعه جغرافیایی برنداشته است.

نمونه دیگر، کنارکشیدن مردم صدرمشروطه در دفاع و حمایت از شیخ فضل‌الله بود،‌ موردی که به بیان و تحلیل رهبری، مصداق نوعی گناه جمعی بود. طبیعی است بعد از انقلاب اسلامی، در یک کشور با مردمی چنین آگاه، اهل حق و با تجربه، پروژه تولید گناه جمعی، باید بسی پیچیده‌تر و چندلایه‌تر طراحی شود.‌

به زعم نگارنده، دو بعد از ابعاد این پروژه پیچیده، «عمومی‌کردن پنهان‌ترین گناهان» و «عادی‌سازی عمومی‌ترین گناهان»، است. در این پروژه، جدا از نقش مستقیم دشمن و دست پیدای او، طیفی از نخبگان و متفکرین معارض قرار دارند که در حال صورت‌بندی مفهومی و نظری چنین تغییرات اجتماعی هستند.

تقریباً در همه این نظریه‌های سازگاری با گناه، فصل مشترک، تئوریزه‌کردن عنصر بی‌ارادگی و ناتوانی انسان در برابر تغییرات اجتماعی و لزوم همراهی با آن است. برخی مانند همچون مهدی بازرگان در کتاب سازگاری ایرانی، چنین عنصری را ذاتی شخصیت ایرانی می‌داند(!)، که به دلیل تجربه «زیست‌زراعی»، منفعل و سازگار و توسری‌خور است.

البته او این وصف را در خصوص جامعه قبل از انقلاب اسلامی روا می‌دارد و منظورش عادت ظلم‌پذیری در برابر حاکم ظالم است. اما همین ایده که متناسب با فضای جامعه پیشاانقلابی است مستمسک جامعه‌شناسی دیگر همچون سعید معیدفر در نظریه «سازگاری عرفی» برای توجیه فرهنگ بی‌قانونی یا قانون‌ستیزی می‌شود.

او می‌خواهد فرهنگ قانون‌گریزی برخی از مردم را توجیه کند، بنابراین می‌گوید مردم قانون را به زبان خودشان ترجمه می‌کنند. انفعال در برابر تغییر منفی در این نظریه مشهود است.

مورد زننده‌تر دیگر فردین علیخواه جامعه‌شناس جوان‌تر این جبهه است که در یادداشتی با بهره‌گیری از نظریات فلان جامعه‌شناس غربی بی‌حجابی را به تفاوت و تکثر در پوشش(متفاوت‌پوشی)، تقلیل می‌دهد و برای پذیرش آن پیشنهاد می‌کند بی‌اعتنایی مدنی، لازمه زندگی شهرنشینی است!

از این دست موارد هر چند اندک اما باز هم وجود دارد. غرض آن بود که بدانیم، پشت ظاهر چنین گناهانی، ابعادی نادیدنی‌تر موجود است که زمینه تولید گناه جمعی را فراهم می‌سازد.

گناه جمعی موجب توقف، کندی‌ حرکت، کسالت، سلطه‌پذیری و در نهایت خلوت‌شدن جبهه حق می‌شود. نسخه بدیل و راهگشا، سازگاری جامعه با سنت‌های الهی است نه بی‌اعتنایی به گناهان.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.