عاشورا را قلب تاریخ گفته‌اند که خون هدایت را در شریان‌های هر دوره تاریخی از حیات بشر تزریق می‌کند.

به گزارش مشرق، حوادث تاریخی به فراخور عظمت، عمق و معنایی که دارند، می‌توانند در اذهان بشری ماندگار شوند. قدرت برخی رویدادها اما بیش از ماندگار شدن در خاطره‌ها و فراموش ناشدن است. آنها مسیر آینده تاریخ را معین می‌کنند و می‌توانند به حرکت جوامع بشری در دوران‌های مختلف تاریخی، جهت بدهند. عاشورا و قیام جاودان حضرت اباعبدالله الحسین(ع)، بدون شک و به تصریح اندیشمندان مسلمان و غیرمسلمان، از این‌گونه پدیده‌ها و بلکه بزرگ‌ترین آنها در طول تاریخ است. از این حیث، عاشورا را قلب تاریخ گفته‌اند که خون هدایت را در شریان‌های هر دوره تاریخی از حیات بشر تزریق می‌کند.

شهید سیدمرتضی آوینی در همین زمینه می‌نویسد: «از باب استعاره نیست، اگر عاشورا را قلب تاریخ گفته‌اند. زمان هر سال در محرم تجدید می‌شود و حیات انسان هربار در سیدالشهدا (علیه‌السلام). حُب حسین (علیه‌السلام) سرّالاسرار شهداست. فاین تذهبون؟ اگر صراط مستقیم می‌جویی بیا، از این مستقیم‌تر راهی وجود ندارد: حُبّ حسین (علیه‌السلام)...از عاشورای سال ۶۱ هجری قمری، دیگر زمان از عاشورا نگذشته است و همه روزها عاشوراست. زمان بر امتحان من و تو می‌گردد تا ببیند که چون صدای هَل مِن ناصرِ امام عشق برخیزد، چه می‌کنیم؟...»

عاشورا طی قرون و اعصار متمادی، بار هدایت انسان و امت را بر دوش کشیده و اکنون سخن و راه حسین(ع) به برکت انقلاب شکوهمند ملت ایران، دیگر در حصار مرزهایی محدود در منطقه غرب آسیا و حتی جهان اسلام، محصور نیست. سخن اهل بیت عصمت و طهارت،

امروز به برکت وجود نظام مقدس جمهوری اسلامی، همچون نوری پرجاذبه در دل ظلمتکده‌ای که فرهنگ غرب برای انسان غربی ایجاد کرده است، می‌درخشد و هر روز بر شمار شیفتگان راه و مرام حسین(ع) می‌افزاید. چه اینکه تنفس در جغرافیای «حسین» نه مرز

می‌شناسد نه زبان، نه قومیت می‌شناسد نه رنگ، نه ملیت می‌شناسد نه نژاد، نه مذهب می‌شناسد و نه حتی ایدئولوژی! تابلوی شکوهمندی که این تحول را روایت می‌کند اما اگرچه عزاداری‌های دهه اول محرم در سراسر گیتی از شرق تا غرب عالم است، ولیکن نقطه اوج آن

حتما در مراسم پیاده روی اربعین مشغول خودنمایی است. مراسمی که بزرگ‌ترین راهپیمایی مسالمت‌آمیز جهان است و هر سال بر عظمت و شکوهش افزوده می‌گردد.

اربعین شروع جاذبه مغناطیس حسینی(ع)

رهبر فرزانه انقلاب در همین زمینه تاکید دارند: «اربعین در حادثۀ کربلا، خودش یک شروع و یک آغاز بود. شروع جاذبۀ مغناطیس حسینی، در روز اربعین است. این جاذبه است که جابر بن‌ عبدالله انصاری را از مدینه بلند می‌کند و به کربلا می‌کشد. این مغناطیس پُرجاذبه، اولین دل‌ها را در اربعین به سوی خودش جذب کرد. رفتن جابر و عطیّه به زیارت امام حسین در همان اربعین اول، سرآغاز حرکت پربرکتی بود که در طول قرن‌ها تا امروز، پیوسته و پی‌درپی ادامه دارد.»

تابلوی اربعین در سال 2023 میلادی و 1402 هجری شمسی اما نمایانگر چیست و چه چیزی به ما می‌گوید؟ این مدل از حیات و روابط اجتماعی- اقتصادی و پیوندهای فرهنگی، عاطفی و انسانی در جریان این رزمایش عظیم را چگونه و با کدام متر و معیار باید به قضاوت نشست و تحلیل نمود؟ جنس رابطه‌ها و کنش‌ها در مراسم اربعین، چگونه قابل فهم است؟ برای کسانی که در فضای عاشورا و فرهنگ حسینی(ع) تنفس کرده‌اند، طرح این سؤال شاید بی‌معنا باشد یا دست‌کم، پاسخی از پیش آماده در ذهن داشته باشد.

این اما تمام قصه نیست و در دنیایی که ارتباطات، جهان را به دهکده‌ای کوچک بدل کرده است، لاجرم باید از دریچه نگاه انسان غیرمسلمان، ضد اسلام، غیرایرانی و ضد ایرانی نیز به این صحنه نگاه کرد و معنای آن را دریافت. نگاهی کلان‌تر به جغرافیای فرهنگی جهان و

بررسی مدعای آنها که با وجود حداقل سه قرن برده‌داری، کشتار، استعمار خونین و غارت ملت‌های اقصی نقاط عالم، خود را متمدن می‌دانند و تا همین اکنون، دیگران را جهان سومی، کاکاسیاه، کله سیاه، بربر، و نیمه وحشی خطاب کرده‌اند نیز در همین حوزه، واجد اهمیت

و بررسی مضاعف است. سؤال این است که در تقابل فرهنگ اسلام و غرب، کدام یک را می‌توان به عنوان طرف پیروز معرفی کرد و رزمایش اربعین در این میانه، کجا ایستاده است؟ تقدیر تاریخی این بوده است که غرب وحشی پس از سه قرن استعمار، برده‌داری و کشتار و

غارت آشکار ملت‌های مختلف در سراسر جهان نیز به واسطه تسلط رسانه‌ای، خود را صاحب بهترین فرهنگ انسانی! و اجتماعی معرفی کند.

جهان در نقطه انتخاب مهمی قرار گرفته است

کارشناسان حوزه فرهنگی در جبهه انقلاب اسلامی معتقدند که اکنون جهان در نقطه انتخاب مهمی ایستاده است. سؤال این است که کدام تمدن، واجد شرایط بقا، گسترش و عالم‌گیر شدن است؟ تمدنی که از دل آن، صحنه‌هایی درخشان، حماسی، و انسانی چون اربعین

خلق می‌شود یا تمدنی که امروز مسئله‌اش، وضع مجازات‌های سنگین برای مخالفان همجنس‌بازی در میدان سیاست، فرهنگ، اقتصاد و حتی ورزش است و تلاش برای رسمیت بخشیدن به ارتباط جنسی با کودکان و حیوانات، لبه فناوری نرم آن در حوزه فرهنگی محسوب

می‌شود؟! پاسخ روشن است و رزمایش اربعین، به عقیده کارشناسان حوزه تحولات تمدنی، خود از طلایه‌داران این تغییر عظیم خواهد بود.

حسین عباسی‌فر، کارشناس اقتصاد فرهنگی و پژوهشگر اندیشکده در همین زمینه به گزارشگر کیهان می‌گوید: «هر انسانی در هر دوره‌ای از تاریخ رؤیا داشته است. هر تمدنی که شکل گرفته حاصل جمع این رؤیاها و برآیند آنها بوده که ما به آن می‌گوییم رؤیای اجتماعی. رؤیای اجتماعی را گاهی هنرمندان و فیلسوفان و شاعران تصویر می‌کنند، گاهی حاکمان و دولت‌ها و سازمان‌ها و نهادها. ما در عصری واقع شدیم که به برکت انقلاب اسلامی و خون شهدا و با عنایت حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام رؤیای اجتماعی‌مان را می‌توانیم زندگی کنیم.

از این‌جا به بعد ماجرا برعکس است یعنی تصور کنید یک باغی را که کشاورزی آن را ساخته است. حالا ما می‌خواهیم یک تصویر از آن باغ بکشیم. من به عنوان یک کودک دبستانی با دفتر نقاشی‌ام می‌خواهم این واقعیت را نقاشی بکشم. شما از آن عکس می‌گیرید. آن دیگری فیلم می‌گیرد. کدام به واقعیت نزدیک‌تر است؟ هیچ‌کدام.

بستگی دارد چطور بکشیم چطور عکس بگیریم. چطور روایت کنیم. کاملا به زاویه نگاه راوی بستگی دارد. اما یک نفر هم دست شما را می‌گیرد و می‌گوید خودت ببین. خودت نفس بکش. خودت راه برو. خودت زندگی کن. به عبارت دیگر هیچ استاد علوم اجتماعی نمی‌تواند با واژه‌پردازی عظمت و شکوه و حقیقت این ماجرا را درک و روایت کند. چه برسد به اینکه در نازل‌ترین سطح یعنی با ابزار ریاضی بخواهد شرح قصه کند.»

راز بی‌توجهی اقتصاددانان لیبرال به اربعین

از عباسی‌فر به عنوان یک پژوهشگر حوزه اقتصاد، درباره تحلیل علم اقتصاد از رفتار اقتصادی مردم در اربعین می پرسم. در پاسخ می‌گوید:« علم اقتصاد جدید اگر منظور همین بحث‌ها و کتب و مقالات آکادمیک و متعارف است که استفاده از واژه علم برای اینها از باب غلط

مصطلح است. اگر نسبت علم اقتصاد حقیقی با یک پدیده اجتماعی را مدنظر دارید که نسبتش مثل سایر پدیده‌هاست. یک اهل علم چطور سایر پدیده‌ها را باید بررسی کند؟ همان‌طور هم باید به سراغ پدیده اربعین برود. یعنی با شناخت دقیق، عمیق، کامل و جامع. با

شناخت صحیح از سطح مبنا تا روبنا. نمی‌توان عینک اقتصاد سرمایه‌داری به چشم بزنیم و موکب‌ها را فروشگاه، طریق را بازار و استراحت‌گاه‌ها را هتل ببینیم و بعد بگوییم در این نقطه از زمین و در این ایام سال، عده اندکی از مردم عراق بازاری شکل می‌دهند که کالاها و

خدمات در آن رایگان هستند و قیمت در این بازار صفر است. یعنی همه جا را بازار ببینیم و همه چیز را کالا تصور کنیم اما با این تفاوت که استثنائا در این‌جا قیمت صفر است که یا رفتار غیرعقلائی است یا انگیزه‌ای مادی اما پنهان وجود دارد که من اقتصاددان از آن بی‌خبرم!»

وی با بیان اینکه با این نگاه، آنچه در اربعین می‌گذرد یک سوءتفاهم است که اساسا ارزش بررسی هم ندارد، می‌افزاید: «همان‌طور که در واقعیت هم می‌بینید اقتصاددانان لیبرال هیچ توجهی به این جریان بی‌نظیر ندارند! علتش چیست؟ خب این اقتصاددان می‌خواهد سر کلاس برود و به دانشجوهایش بگوید انسان‌ها فقط در بازار رفتار عقلائی دارند چون به دنبال حداکثر کردن سود شخصی هستند و این سود شخصی از یک طرف خود را در قیمت نشان می‌دهد و در طرف دیگر در مصرف بیشتر بروز می‌کند. چون استاد اقتصاد می‌خواهد با لهجه غلیظ آمریکایی بگوید the more is better یعنی هرچه بیشتر مصرف کنی بهتر! پس نه‌تنها این ماجرا نسبتی به اقتصاد علم‌نمای امروز ندارد بلکه کاملا در تضاد است و مثل نوری می‌ماند که چشمان کسانی که به تاریکی عادت کرده‌اند را می‌زند.»

بر این اساس، تحلیل رفتار انسان مسلمان و شیعه، اساسا با علم غربی میسر نیست و راز تاکید مکرر رهبر فرزانه انقلاب بر تولید علوم انسانی اسلامی نیز همین است. از منظر علوم انسانی غربی، احتمالا آنچه در اربعین رخ می‌دهد، یک اقدام غیرعلمی و ایدئولوژیک است که ارزش بررسی ندارد!

ناتوانی علوم انسانی مسموم غرب در تحلیل اربعین

فقیه متأله، مرحوم آیت‌الله حائری شیرازی در همین زمینه به فراست می‌فرمودند: «اقتصاد، اخلاق، تربیت و...، همه لباس‌هایی هستند که برای برهنه نماندن و حفاظت انسان، بر او پوشانده می‌شود. چگونه امکان دارد لباسی که آن را اندازه‌گیری نکرده باشند، با بدنی

متناسب باشد؟ خیاطی که هنوز مشتری خود را ندیده و پُرُوْ نکرده، چطور حق دارد و می‌تواند بر پارچۀ او قیچی گذارد؟! مکاتب و علوم انسانی بشری این‌گونه عمل می‌کنند که برای انسان، ندیده، لباس می‌دوزند و بعد هم آن را بر او پوشانده، به او می‌گویند این لباس توست!

یا آن را بپوش، یا به تو می‌پوشانیم و کاری می‌کنیم که به اندازۀ آن شوی! به عبارت دیگر، در مسائل فرهنگی و تربیتی، از دبستان تا دبیرستان، دقیقاً به گونه‌ای برنامه‌ریزی می‌کنند تا انسانِ مورد نظرشان، با اقتصادی که در نظر دارند، تطبیق کند! آنان راهی جز این ندارند که اگر لباس اندازه نبود، آن قدر فشار بدهند تا لباس اندازه شود!»

ایشان در جایی دیگر در بیان تفاوت علوم تجربی و انسانی، گفته ‌است: «طب برخلاف علوم انسانی، نیازی به انسان‌شناسی ندارد. وقتی طب نیاز به انسان‌شناسی ندارد، پس صِرف تجربه است. بشر در تجربه موفق است. مگر این جراحی‌هایی که می‌کنند ناموفق است؟ مگر

علی علیه‌السلام وقتی زخم خورد طبیب را نیاوردند بالای سرشان برای اینکه معاینه کند؟... علوم انسانی از نوع خلق گندم است [که باید از خود دین اخذ شود و بشر توانایی آن را ندارد]، اما علوم تجربی و از جمله پزشکی، از نوع کاشت و داشت و برداشت و پاک کردن و آرد

کردن و نان پختن است که به عهده انسان است. آنچه را که برای بشر مقدور نیست، انبیا می‌آورند. آنچه را که برای بشر مقدور است اگر انبیا گفتند، استطراداً گفته‌اند.»

با این نگاه، شاید بتوان دلیل سکوت معنادار برخی محافل متعدد علوم انسانی داخل کشور در قبال حماسه جهانی و بی‌نظیر اربعین را درک کرد!