کد خبر 1525374
تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۴۰۲ - ۰۸:۳۳

به گزارش مشرق، مکرمی پور کارشناس مسائل بین الملل در کانال خود در ایتا وجوه اساسی تمایز میان جنگ سخت با نوع نرم آن را برشمرد که می‌توان در موارد زیر خلاصه کرد:

یک ـ از نظر هدف

در جنگ سخت، هدف، تحمیل اراده یک طرف به طرف مقابل از راه زور و حذف فیزیکی نیروهای طرف مقابل است؛ در حالی که در جنگ نرم، هدف اصلی، بی‌ثبات‌سازی یا براندازی نرم در کشور مورد هجمه است. این هدف معمولاً از راه مشروعیت‌زدایی و بحران‌سازی در کشور مورد حمله، دنبال می‌شود.

ازاین‌رو، مثلا در جنگ نرم در کشور ایران، باورهای مذهبی، ارزش‌ها و هنجارهای ملی و دینی، آرمان‌ها و اهداف متعالی مادی و معنوی، هویت فردی و اجتماعی، خودباوری و اعتماد به نفس، هم‌بستگی ملی و انسجام اجتماعی، اعتماد متقابل مردم و مسئولان، سلامت و صداقت نیروهای دولتی، رشد علمی و روحیه ایثارگری و غیره، از راه وارد کردن شبهه‌های اعتقادی در بنیادهای اندیشه اسلامی، تضعیف ریشه‌های اعتقادی، حمله به مقدسات و شعارهای اسلامی، کاهش روحیه امید به آینده و بحران‌نمایی و سیاه‌نمایی از وضعیت کشور، تغییر مطالبات اجتماعی و اقتصادی، احساسی کردن رفتارهای عمومی، پخش اخبار و شایعات جعلی و... مورد هجمه قرار می‌گیرد.

دو ـ از نظر بودجه

بودجه جنگ نرم بر خلاف جنگ سخت بسیار اندک است؛ چنان‌که امریکا در دوره نومحافظه‌کاران، ۷۵ میلیون دلار با عنوان «بودجه براندازی نرم ایران» اختصاص داد که ده میلیون دلار صرف قدرت بخشیدن به جامعه مدنی و پانزده میلیون دلار به فعالیت‌های اینترنتی ایرانیان اختصاص یافت. در سال ۲۰۰۶، چهارصد میلیون دلار برای بی‌ثبات‌سازی ایران از سوی کنگره امریکا در اختیار سازمان سیا قرار گرفت. در سال ۲۰۰۹ مبلغ ۱۰۹ میلیون دلار با عنوان «حمایت اقتصادی از جامعه مدنی» و بیست میلیون دلار به تلویزیون VOA در سال ۲۰۰۸ اختصاص یافت. شبکه فارسی بی‌بی‌سی نیز ۲۲ میلیون دلار دریافت کرد. دولت هلند نیز پانزده میلیون یورو به رسانه‌های مخالف ایران اختصاص داد.

اسناد منتشره نشان می‌دهد کنگره آمریکا، وزارت خارجه این کشور، بنیاد صهیونیستی سوروس، بنیاد به اصطلاح غیرانتفاعی «خانه آزادی» و شورای روابط خارجی ایالات متحده از سرمایه‌گذاران و پشتیبانان مالی حمایت از روزنامه‌نگاران اپوزیسیون ایرانی بوده‌اند.

در میان کشورهای اروپایی، دولت هلند نیز بودجه پانزده میلیون یورویی با عنوان «پلورالیسم رسانه‌ای در ایران» تصویب کرده بود که بر مبنای آن، مؤسسه هلندی «هیفوس» وظیفه پشتیبانی مالی از روزنامه‌نگاران، رسانه‌های مکتوب و دیجیتالی را برعهده گرفت. بر اساس گزارش رسمی، این مؤسسه، کمک‌های مالی خود را به مؤسسات، نشریات و سایت‌های اینترنتی همچون «راهی» متعلق به شادی ‌صدر از روزنامه‌نگاران فمینیست، «کارورزی سازمان‌های جامعه مدنی» متعلق به محبوبه عباسقلی‌زاده که در نشریات فمینیستی قلم می‌زند، «کنشگران داوطلب» متعلق به سهراب رزاقی، «ایران گویا» به مدیر عاملی «حسین باستانی» عضو ارشد حزب مشارکت ایران، «مرکز فرهنگی زنان»، «کانون زنان ایران» و روزنامه اینترنتی «روز آنلاین» بخشیده است.۱ در کنار مؤسسه هیفوس، مؤسسات واسطی همچون «فریدوم‌هاوس» و «پرس‌تاو» نیز کار تدارک مالی، فنی و امنیتی روزنامه‌نگاران تجدید نظرطلب را برعهده داشته‌اند.

سه ـ از نظر شیوه اجرا

شیوه جنگ سخت به انواع نبردهای نظامی (هوایی، دریایی و زمینی) یا کودتای خشونت‌آمیز، شورش‌های مسلحانه و عملیات‌های پارتیزانی یا تلفیقی از آنها خلاصه می‌شود که البته به تناسب رشد فناوری، این روش‌ها نیز مدرن‌تر شده و جنبه‌های تازه‌تری به خود گرفته‌اند.

در مقابل، در کاربرد روش‌های جنگ نرم، به موارد برجسته‌ای چون تبلیغات، سانسور، شایعه‌سازی، ناخالص‌سازی اعتقادی از راه ترویج اندیشه‌های انحرافی و خرافه‌گرایی و عرفان‌های کاذب، هجمه ایدئولوژیک، تفرقه‌انگیزی، ترور شخصیت‌ها، عوام‌فریبی و تحریک عواطف عمومی، سیاه‌نمایی و نافرمانی مدنی و... می‌توان اشاره کرد.

یکی از رایج‌ترین گونه‌های جنگ نرم، انقلاب رنگی یا به عبارت دقیق‌تر، کودتای رنگی است که به دلیل شباهت‌های بسیارش، مترادف با جنگ نرم انگاشته شده است. انقلاب رنگی که آخرین حلقه از سلسله راهبردهای امریکا و غرب برای مبارزه و تغییر رژیم‌های ناهمسوست، به تحولاتی گفته می‌شود که پس از دوران جنگ سرد، ابتدا در برخی کشورهای اروپای شرقی، سپس در منطقه قفقاز و بعد در آسیای مرکزی رخ داد.

نخستین تجربه انقلاب رنگی غرب در ۲۹ دسامبر ۱۹۸۹ در کشور چکسلواکی به ثمر نشست. دومین تجربه در صربستان در ۱۹۹۷ تکمیل شد. سپس در سال ۲۰۰۳، این تجربه در جمهوری‌های استقلال یافته سابق اتحاد جماهیر شوروی مورد آزمون قرار گرفت. از این‌رو، سومین تجربه از این دست، در گرجستان با نام انقلاب مخملی تدارک دیده شد. موفقیت در این کشور، کارگزاران مخملی خارجی و عناصر داخلی را بیش از پیش برای استفاده از این شیوه ترغیب نمود.

ازاین‌رو، برای چهارمین بار این نوع تحول سیاسی در اکراین با نام انقلاب نارنجی در سال ۲۰۰۴ طراحی و به مرحله اجرا گذاشته شد. پنجمین تجربه، باز در آسیای مرکزی در کشور قرقیزستان در سال ۲۰۰۵ م. با عنوان انقلاب لاله‌ای تحقق یافت.

این تجربه‌ها باعث شد قدرت‌های غربی و رژیم صهیونیستی به برنامه‌ریزی و زمینه‌سازی انقلاب رنگی در ایران نیز تشویق شوند. البته فضا و موجی که موفقیت‌های انقلاب‌های رنگی در منطقه پدید آورده بود، برخی دیگر از بازیگران برانداز، مانند گروه‌های ضد انقلاب و برخی از افراد و گروه‌های داخلی را برای تغییر و تحول در ایران از این راه ترغیب نمود.

ازاین‌رو، راه‌اندازی انقلاب رنگی در ایران دارای سه ضلع قدرت‌های خارجی و به ویژه امریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی، ضد انقلاب و برخی از گروه‌های داخلی بود. بر اساس تجربه‌هایی که گفتیم، سه ضلع انقلاب رنگی در ایران برای تحقق این نوع تحول، برنامه‌ریزی، تبادل فکر و زمینه‌چینی‌های لازم را انجام داده بودند و با مشاهده تحقق برخی شرایط در آستانه دهمین انتخابات ریاست‌جمهوری به اجرای آن مبادرت ورزیدند.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.