شدت نزاع و درگیری‌های راهبردی و تشکیلاتی در جبهه اصلاحات آنچنان بالا گرفته که برخی از اعضای این جبهه از بازتولید کنش‌های سیاسی مجاهدین خلق از سوی اعضای حزب اتحاد ملت جبهه فوق خبر داده است!

سرویس سیاست مشرق- در میان انبوهی از گزارش‌ها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل بانام «ویژه‌های مشرق» شمارا در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامه‌های کشور قرار می‌دهیم.

در این ویژه‌نامه، نگاهی به آخرین مواضع جناح‌های سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته می‌شود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافت‌های مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید

************

روزنامه‌های امروز شنبه هشتم مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که نخستین مدال ایران در ژیمناستیک پس از ۸۰ سال، آغاز اجرای مرحله دوم پروژه بزرگ انتقال آب دریای عمان به اصفهان، خط ونشان وزیر صمت برای خودروسازان و تیترهایی مرتبط با مهاجران افغانستانی در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.

مسئله ورود بی‌رویه مهاجرین افغانستانی به ایران، واکنش‌های مخالف و موافقی را به‌همراه داشته؛ البته که کفه ترازو به‌سمت مخالفین سنگینی می‌کند. عده‌ای از منظر مخاطرات امنیتی به این موضوع نقد کرده و خواستار ورود وزارت کشور برای ساماندهی شده‌اند و برخی هم با عینک اقتصادی، این مسئله را فرصتی برای فراهم‌شدن نیروی کار موردنیاز دانسته‌اند.

روزنامه شرق خبرداده است که یک میلیون افغانستانی جدید در راه ایران هستند، در بخشی از این گزارش آمده است:

وزیر کشور روز گذشته بار دیگر تعداد اتباع خارجی افغانستانی را ۵ میلیون نفر اعلام کرد؛ آماری که در فروردین‌ماه سال گذشته (۱۴۰۱) توسط وزیر امور خارجه نیز اعلام شده بود. اگرچه پیش از این وحیدی اعلام کرده بود که نمی‌توان به‌طور دقیق آماری از میزان حضور اتباع افغانی اعلام کرد، اما برخی از منابع غیررسمی این آمار را بیش از آمار اعلامی می‌دانند. با این حال وزارت کشور مجدداً به تکاپو افتاده است با توجه به نگرانی‌های موجود، اتباع غیرمجاز را اخراج کند، اما با توجه به جمعیت بالایی که در پشت مرزهای مشترک ایران و افغانستان وجود دارد، نمی‌توان امیدوار بود که وزارت کشور در اجرای این سیاست موفق عمل کند.

این روزنامه نوشته است:

معضل ورود افغانستانی‌ها به‌صورت غیرقانونی به ایران مسئله جدیدی نیست، عبور بی‌حد و حصر افغانستانی‌ها به‌صورت غیرقانونی در یکی دو سال اخیر از مرزهای ایران شدت گرفته و آژیر خطر را به صدا درآورده است تا جایی که وزیر کشور دولت سیزدهم هم مجبور شد به آن واکنش نشان دهد و با توجه به نگرانی‌های ایجادشده ضمن تضمین اینکه این اتباع چالش امنیتی برای ایران ندارند، از بازگشت اتباع غیرمجاز سخن بگوید. بدون تردید آمارهای اعلامی با حقیقت موجود از حضور اتباع افغانی در تعارض است.

روزنامه هم‌میهن نیز با طرح این پرسش که «آیا افغانستانی‌ها ایران را تسخیر کرده‌اند؟» نوشته است:

بسیاری از استان‌های ایران، به‌ویژه استان‌های مرزی برای حضور افغانستانی‌ها ممنوع است. از ابتدای دهه ۱۳۸۰ سیاست رسمی دولت ایران این بوده که افغانستانی‌ها در استان‌های مرکزی سکونت داشته باشند. علاوه بر این، مهاجران عموماً تمایل دارند در مناطقی ساکن باشند که فرصت شغلی بیشتری وجود دارد و بتوانند به شبکه حمایتی اقوام و خویشان دسترسی داشته باشند. درنتیجه در بسیاری استان‌ها تعداد افغانستانی‌ها بسیار اندک و در برخی استان‌ها مانند تهران، جمعیت آنها قابل‌توجه است. اگر آمار دانش‌آموزان افغانستانی را ملاک قرار دهیم، حدود یک‌سوم از افغانستانی‌ها در استان تهران زندگی می‌کنند. با در نظر گرفتن کارگران فصلی مجرد، احتمالاً این نسبت بالاتر باشد.

در بسیاری از کشورهای جهان، جمعیت مهاجران معمولاً در برخی محله‌ها و مناطق بیشتر است. در ایران هم این قاعده صادق است و جمعیت افغانستانی‌ها در بعضی از شهرها و مناطق روستایی ایران متراکم‌تر است. تعمیم یک تراکم مشاهده‌شده در یک مکان به کل ایران، یک خطای روش‌شناختی است. اینکه در محله‌ای افغانستانی‌نشین، تعداد زایمان‌های یک بیمارستان از آنِ افغانستانی‌ها باشد، طبیعی است ولی از این مورد نمی‌توان نتیجه گرفت که در تمام بیمارستان‌های ایران هم چنین وضعیتی وجود دارد. این نوع آمارها را باید براساس تعداد کل جمعیت و نسبت جمعیتی تفسیر کرد، در غیر این صورت اعتبار علمی ندارد.

روزنامه اصلاح‌طلب آرمان ملی نیز از زاویه امنیتی مسئله اتباع را بررسی کرده و می‌نویسد:

یک بحثی که همیشه در خصوص اتباع افغانستان وجود داشته ارزان بودن نیروی کار آن‌ها و درآوردن کار از چنگ کارگران ایرانی و بیکار شدن آن‌هاست. هرچند که در این تحلیل، بحث بیگاری کشیدن از کارگران افغانی و سودجویی برخی کارفرما از ذهن‌ها دور شده. با این حال به نظر می‌رسد که حالا نه برخی از مردم که مسئولان هم نسبت به افزایش حضور افغانستانی‌ها در ایران احساس خطر کرده‌اند. و حالا دیگر رسانه‌ها خیلی راحت نسبت به این امر هشدار می‌دهند. وقوع حوادث تروریستی در ایران مثل شاهچراغ و رد پای اتباع بیگانه به عنوان مجریان حملات، شاید آغازگر رسمی از این مخاطرات بود. هرچند پیش از آن، نماینده‌هایی از مجلس و افراد و مقاماتی در این خصوص اظهار نظر کرده بودند و البته بحث آن‌ها بدآموزی فرهنگی آن‌ها، جداسازی مدارسشان از کودکان ایرانی و همان بحث تکراری نیروی کار بود.

طی دو ماه اخیر، در شبکه‌های اجتماعی حساسیت ویژه‌ای نسبت به حضور اتباع افغانی در کشور احساس می‌شود تا جایی که کاربران روزمره نویس توئیتری و کانال‌های زرد تلگرامی با انتشار تصاویر تردد اتباع افغان در سطح شهر، نسبت به خطرات احتمالی عدم کنترل آنها ابراز نگرانی می‌کنند. این سطح توجه بالا به مسئله افغانستان ریشه‌های مافوق رسانه‌ای دارد، فتنه انگیزی دشمن در این پرونده باید در کنار مسئله‌اجتماعی افغان‌ها در ایران در کنار یکدیگر دیده و این سوال را دوباره مطرح کرد که با اتباع افغانستانی در ایران چه باید کرد؟

رادیکالیسم در اصلاحات به کجا ختم می‌شود؟

شدت نزاع و درگیری‌های راهبردی و تشکیلاتی در جبهه اصلاحات آنچنان بالا گرفته که برخی از اعضای این جبهه از بازتولید کنش‌های سیاسی مجاهدین خلق از سوی اعضای حزب اتحاد ملت جبهه فوق خبر داده و پرده از تلاش‌های برای به بازی گرفتن زنان و جوانان برای اهداف سیاسی خود کنار می‌زنند.

محسن آرمین در یادداشتی درباره سطح رادیکالیسم در کشور نوشته است:

راهکارهای رادیکال بسیار پرهزینه و ناموفق است و در صورت توفیق نتیجه‌ای جز هرج و مرج و بی‌ثباتی و خونریزی و احتمالا تجزیه نخواهد داشت. می‌خواهم بگویم چه خوش‌مان بیاید چه بدمان بیاید ما محکوم به مبارزه مسالمت‌آمیز و کم‌هزینه برای نجات کشور هستیم. اگر این حقیقت را بپذیریم آن‌گاه فضای ذهنی برای کشف و ابداع راهکارهای تازه و موثر فراهم می‌شود. وقتی فهمیدیم که به کسی جز خودمان نمی‌توانیم تکیه کنیم و به جای طلبکاری از یکدیگر، کمک، همیاری، همسویی و استفاده از همه ظرفیت‌های سیاسی، اجتماعی و مدنی برای ما یک اصل شد، آن‌گاه دیگر نه منتظر دعوت حاکمیت می‌نشینیم و نه می‌پرسیم اصلاح‌طلبان برای تغییر وضعیت کشور چه راه‌حلی دارند، بلکه خواهیم پرسید چه ظرفیت‌های نامکشوف و عقلانی در بخش‌های سیاسی و اجتماعی و مدنی وجود دارد که باید فعال شود.

اخیراً محمد قوچانی عضو حزب کارگزاران درباره تشدید رفتارهای سانترالیستی و فرقه‌ای در میان اصلاح‌طلبان رادیکال گفته است که چگونه می‌شود که جبهه‌ای که محصول حداقل ۲۵ سال آزمون‌وخطای تشکل‌های اصلاح‌طلب برای تأسیس یک ائتلاف پایدار است به ابزار یک جناح سیاسی بدل می‌شود و همان‌طور که مجاهدین خلق (سازمان تروریستی منافقین) با هژمونی بر شورایی که نامش را مقاومت ملی گذاشته بودند آن را به سایهٔ خود بدل کردند بلشویک‌ها هم همین بلا را بر سر اصلاحات می‌آورند در جلسه‌ای که خانم آذر منصوری با نقل‌قول از رهبر جبهه اصلاحات بدون هیچ رقیبی به ریاست جبهه رسید الیاس حضرتی دبیر کل حزب اعتماد ملی از جلسه خارج شد و گفت ازاین‌پس فقط در سطح نماینده در جبهه شرکت می‌کنند.

برچسب‌ها