کد خبر 153275
تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۵:۵۷

سخنگوی انجمن قلم ایران گفت: وزارت ارشاد در آشفته کردن بازار کاغذ نقش ویژه دارد و تقریباً بالای 90 درصد اختلالی که امروز وجود دارد برعهده آنان است؛ اینها قانونا هیچ نقشی در بحث کاغذ ندارند اما با اظهارات بی‌پایه و اساس دیگران را هم از انجام کار بازداشتند.

به گزارش مشرق به نقل از فارس، محسن پرویز که پیش از بهمن دری سمت معاون فرهنگی وزیر ارشاد را بر عهده داشت، نایب‌رئیس و سخنگوی انجمن قلم، نویسنده‌ای است که آثار قلمی‌اش مورد استقبال کودکان و نوجوانان است. از سال 1385 با حکم محمدحسین صفارهرندی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی به سمت معاون امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی منصوب شد.

از اولین فعالیت‌های پرویز در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی لغو یارانه کاغذ بود. او هدف از انجام این کار را اعطای یارانه به کتاب‌ها، به عوض ناشران، دانست. پرویز در چهار دوره رئیس نمایشگاه بین المللی کتاب تهران بود و در دوران تصدی او، پس از دستور رئیس جمهور مبنی بر تغییر مکان نمایشگاه، نمایشگاه کتاب تهران به مصلای امام خمینی منتقل شد.

از جمله کارهای بنیادین وی در امور کتاب و کتابخوانی، در این مدت، برقراری جوایزی چون جلال آل احمد، گام اول، کتاب فصل احیا و تقویت دو جشنواره پروین اعتصامی و شعر فجر، برگزاری نخستین همایش شاعران ایران و جهان، تاسیس خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، به عنوان تنها خبرگزاری تخصصی کتاب در ایران و جهان و بنیاد ادبیات داستانی و... بوده‌است.

محسن پرویز در گفت‌وگو با فارس، درباره موارد مختلف از جمله موضوع کاغذ، ترجمه، ادبیات کودک و نوجوان و انجمن قلم ایران پرداخت و در این گپ صمیمانه دو ساعت، با سعه صدر به سوال خبرنگار فارس پاسخ داد.

مرد آرام و معاون اسبق فرهنگی طی 120 دقیقه مصاحبه با خبرنگاران فارس از آنچه در حوزه کتاب می‌گذرد سخن گفت.  در این مصاحبه انتقاداتی به نوع عملکرد بهمن دری از طرف محسن پرویز وارد شده که مصاحبه انجام شده پیش از برکناری بهمن دری از سمت معاون فرهنگی وزارت ارشاد بوده است.

بخشی از این مصاحبه که درباه گرانی کاغذ ، جوانب و حواشی آن است از نظر می‌گذرد و موضوعات دیگر در روزهای آینده منتشر می‌شود.

آقای پرویز، مقام معظم رهبری در بازدید از نمایشگاه کتاب به وزیر ارشاد فرمودند شخصاً موضوع کاغذ و کارخانه‌ها را پیگیری کنید، اما این موضوع چه فرایندی دارد که فرمایش رهبر انقلاب همچنان اجرایی نشده و مشکل کاغذ همچنان وجود دارد

باید توجه داشته باشید ما به طور عموم از برخی مقولات در یک مقطع زمانی غفلت می‌کنیم، بعد که این غفلت تداوم یافت، اگر به آن توجه هم بکنیم برای زمانی که مورد غفلت واقع شده باید هزینه بپردازیم. کاغذ، جزء این موارد است؛ در افتتاحیه آخرین نمایشگاه کتابی که به عنوان معاون فرهنگی حضور داشتم، آقای رحیمی قول داد کمیته کتاب در دولت تشکیل دهد، در اختتامیه هم که رئیس‌جمهور محمود احمدی‌نژاد حضور داشت، با وجود اینکه اصرار می‌شد من درباره کاغذ صحبتی نکنیم، بنده یکی از محورهایی که در آن مراسم مطرح کردم بحث کاغذ بود.

منشأ این موضوع هم آن بود که در سال 86 بازدیدی از کارخانه کاغذ «کارون» در جنوب و کارخانه کاغذ «پارس» داشتم، کاغذ کارون در منطقه کشت و صنعت کارون راه‌اندازی شده و قرار بر این بوده تفاله نیشکری که کاشته می‌شود، مورد استفاده امور دیگر از جمله «کاغذ» قرار گیرد؛ دو دستگاه که بازسازی شده بود به هم متصل شد و ظاهراً آماده کار شد، ولی بخش خمیرسازی‌اش هنوز آماده‌سازی نشده بود، در آن طرح طبق ادعای مسئولین کارخانه قرار بود بخش خمیرسازی، خمیر مورد نیاز سایر کارخانه‌های کاغذ را هم تأمین می‌کند، ماده اولیه آن تفاله نیشکر است، یکی از کوره‌ها را هم تخصیص داده بودند تا سوخت آن، تفاله نیشکر باشد، در واقع یک شیء گرانبها که می‌تواند برای ما کاغذ تولید کند را در آن منطقه آتش می‌زندند، در کل منطقه هم اینگونه است، اگر در فصولی به آنجا مراجعه کنید می‌بینید ابر سیاه آسمان را گرفته چرا که ته نیشکر را روی زمین آتش زده‌اند.

کاغذ پارس، عمده ماده اولیه‌اش تفاله نیشکر است و با این تفاله خمیر درست می‌کنند، البته مقداری هم خمیر وارداتی دارد، با این پیش زمینه بنده مطرح کردم که امکان راه‌اندازی آن کارخانه وجود دارد، این کارخانه‌ها (کارخانه کاغذ کارون) سال 1383 به صورت اسمی راه‌اندازی شد، آنگونه که می‌گفتند یک مقداری کاغذ رول از جای دیگری به آنجا منتقل کردند و بخشی که کاغذ را برش می‌زند و بسته‌بندی می‌کند، این قسمت را راه‌اندازی کردند، کاغذ را از مکانی دیگر آورده با حضور مسئولین به اصطلاح و مثلاً افتتاح شد. بنده به یاد دارم در سال 83 در فرودگاه مهرآباد تابلوهای دیجیتال دائماً از افتتاح کارخانه کاغذ کارون خبر می‌داد و از ظرفیت‌ها و... گزارشی ارائه می‌کرد.

طی آن مدت پیگیری کردیم و متوجه شدیم امکان راه‌اندازی آن وجود دارد، اما به شرطی که پولی تزریق شود، که این مهم جزء مسئولیت‌های وزارت ارشاد نیست و وظیفه ذاتی وزارت صنایع و معادن آن زمان بود، اما آن زمان مطرح کردیم و مدنظر داشتیم کارخانه رها شده و ساخته‌ شده‌ای را که می‌توان از آن بهره‌برداری کرد، بتوان به نحوی با حمایت دولت و یارانه دولتی و وامی که در اختیار دست‌اندرکاران این حوزه قرار می‌دهد، راه‌اندازی کنیم. آقای احمدی‌نژاد هم قول داد و گفت شما طرح را ارائه کنید دولت آمادگی حمایت داشته و وام مربوطه را تأمین می‌کند. یک ماه پس از این ماجرا بنده از وزارتخانه خارج شدم، کسی نه موضوع کمیته کتاب را پیگیری کرد، نه این موضوع کارخانه کاغذ را.

تکلیف کارگروه کتاب در دولت چه شد/کسی پیگیری نکرد

اگر به اخبار دو سال گذشته مراجعه کنید مطلع خواهید شد که درباره راه‌اندازی «کار گروه کتاب در دولت» چند خبر منتشر شده است! ولی این دروغ بود چرا که اساساً چنین کارگروهی راه‌اندازی نشده است، اگر راه‌اندازی شده عنوان کنند که جلسات آن در چه تاریخی با حضور چه افرادی برگزار شده و چه تصمیماتی گرفته شده، درباره بحث کارگروه کمیته کتاب هیچ اتفاقی در دولت رخ نداد، تنها خبرسازی شده و اتفاقی نیفتاده است. بحث کاغذ را پس از وعده رئیس‌جمهور کسی پیگیری نکرد، این وسط بحثی مطرح است و آن اینکه آیا اساساً وظیفه وزارت ارشاد سامانده وضعیت کاغذ هست یا نیست.

برآورد هزینه این کارخانه در آن زمان چه میزان بود؟

در آن زمان برآورد هزینه در حد چند میلیارد تومان بود که خیلی زیاد نبود؛ حتی سوله‌ها آماده و دستگاه‌ها وصل شده است.

با پیگیری موضوع حل خواهد شد؟

خیر، خمیرسازی که موضوع اصلی است مشکل داشت؛ یعنی دستگاه‌های خمیرسازی که خریداری شده بود زیر باد و باران رها شد؛ بحث آن کارخانه موضوعی ویژه است، طبیعتاً برای پیگیری باید موضوع به شکل خاص بررسی شود، چون از زمان بازدید بنده تاکنون 4 سال می‌گذرد و طبیعتاً در این ایام ممکن است تحولات بسیاری در آن منطقه رخ داده باشد. یکی از مشکلاتی که معمولاً در اینگونه مواقع ایجاد می‌کنیم، استخدام افراد است، یعنی کارخانه‌ای که هنوز راه‌اندازی نشده به دلیل راه‌اندازی اسمی، 300 یا 400 نفر افراد بومی استخدام کرده ولی کاری انجام نشده و جزء مطالبات آنها باقی می‌ماند، طبیعتاً یکی از مشکلات امروز کارخانه کاغذ کارون این است که راه‌اندازی نشده حجم بالایی بدهی بابت پرسنل استخدامی دارد به هر حال این قضیه پیگیری نشد.

هم‌اکنون از وضعیت کارخانه کارون خبر دارید

کارخانه کارون به همان شکل است، نماینده منطقه شوشتر «صادق ابراهیمی» این دوره هم نماینده است، او هم پیگیری می‌کرد و دو مصوبه هم از سفرهای استانی پیرامون کارون گرفته بودند، مشکلی که برای وزیر کار پیش آمد و طرح در مرحله‌ای متوقف بود، در مقطعی کارون فروخته شد و شرکت سرمایه‌گذاری «آتیه دماوند» کارون را گرفته بود، بعد او می‌خواست به بخش خصوصی واگذار کند، بخش خصوصی نتوانست به تعهدات خود عمل کند دوباره برگرداند، خلاصه یک پیچ و تاب به وجود آمد.

وزارت ارشاد چه نقشی در این میان دارد؟

 نقش وزارت ارشاد در این ماجرا به دو شکل بود؛ یا عنوان می‌کند ما نقشی نداریم و به ما مربوط نیست و برعهده وزارت صنعت و بازرگانی است، اما در حالت دوم اینکه عنوان می‌کند ما هم نقش داریم، حدود کاری را که وزارت ارشاد دارد باید معین شود، وزیر و معاون عنوان کنند که ما تا این میزان نقش را ایفا می‌کنیم، اگر قیمت کاغذ مدتی کاهش یافت نمی‌توان مدعی شد که ما کار کردیم و سخنی گفتیم به آن جهت قیمت‌ها کاهش یافت، اما اگر قیمت‌ها افزایش یافت بگوییم به ما مربوط نبود و برعهده وزارت صنعت است.

در حال حاضر بحث کاغذ موضوع داغ است چرا ترتیب اثری داده نمی‌شود؟

اگر خبر تنظیم‌شده برای همه رسانه‌ها ارسال شود و تحت عنوان "طرح سه مرحله‌ای ماروپله قرار است اجرا شود تا قیمت کاغذ کاسته شود"، منتشر شد، اما هیچ‌یک از رسانه‌ها پس از درج این خبر آن را پیگیری نکردند.

چرا پیگیری‌هایی هم شد؟

اما این طرح چه بود؟ فردی که عنوان طرح ماروپله را مطرح کرد باید در حال حاضر تشریح کند که این موضوع چه شد! محتویات طرح عنوان شد! اما آیا این گرانی نتیجه آن طرح است؟!

مسئولان استراتژیک بودن موضوع کاغذ را درک نکرده‌اند

اما پس از آن مطرح شد این مسئله به وزارت ارشاد مربوط نمی‌شود؛ اخیراً وزیر ارشاد عنوان کرد که در تلاشیم کاری کنیم تا قیمت کاغذ کاهش یابد، همه موارد و جنبه‌های موضوع از واردات و تولیدات باید تحلیل شود؛ در جریان نمایشگاه کتاب مقام معظم رهبری فرمودند بحث کاغذ همانند بحث فولاد که برای بخشی از صنعت استراتژیک است بحثی استراتژیک است. از این رو، دولت باید سر و سامانی به این بخش بدهد، قاعدتاً در سالی که قرار است تولید ملی باشد معنایی که بنده از فرمایشات رهبر انقلاب برداشت می‌کنم، آن است که اهتمام ویژه به تولیدات داده شود؛ اگر حجم تولیدات کارخانه‌های تولیدی فعال کشور، به حداکثر برسد 25 تا 30 درصد نیاز کاغذ ما را برآورده می‌کنند (کارخانجات فعال)، کارخانه کاغذ پارس که کاغذ تحریر ایرانی بوده و چاپخانه‌ها و ناشران با آن آشنایند، دو سه سالی است تولیدات خود را بر مقوا و سایر تولیدات می‌برد، اما سه یا چهار سال پیش به آن طرف، عنوان کاغذ ایرانی به کاغذ پارس اطلاق می‌شد، اسما 20 در صد کاغذ اولیه کاغذ پارس  وارداتی بوده که اجتناب‌ناپذیر است، اما باقی تفاله نیشکر است.

در ایام جنگ و زمانی که تحت فشار بودیم، حجم تولیدات اسمی حدوداً به 80 هزار تن هم رسید، اما تولید معمول‌شان 20 یا 30 هزار تن بود. باز یکی از مشکلات اصلی آنها بحث خمیر اولیه است، اگر خمیر به حد کفایت داشته باشند، شاید سطح تولیداتشان بالاتر هم برود؛ کارخانه کاغذ مازندران هم که خیلی اوقات کاغذ مطبوعات تولید می‌کرد قابلیت تولید کاغذ تحریر هم دارد، صنایع کاغذ کارون که قرار بود راه‌اندازی شود، آن‌گونه که می‌گفتند و من به خاطر دارم تا 300 هزار تن خمیر را می‌توانست تأمین کند و اگر دستگاه‌ها راه‌اندازی شود 100 هزار تن کاغذ را می‌تواند تأمین کند، که این میزان عدد و رقم بزرگی است و حجم بالایی از نیاز کاغذ تحریر ما را پوشش می‌دهد.

صنایع سلولزی مصرفی ما حدود یک میلیون تن (شاید کمی بالاتر) است، اما کاغذ تحریر حدود 300 هزار تن بوده که فکر می‌کنم در این حدود هم باقی مانده است؛ اگر قرار بود بحث واردات کاغذ را هم پیگیری کنیم، باز در آن راستا هم درست عمل نکردیم.

در حال حاضر وضعیت بازار کاغذ چگونه است؟

در واقع، دلال‌بازی کاغذ را دوباره مد کردیم، این موضوع دو سه سالی بود پس از برداشته شدن یارانه کاغذ منتفی شده بود، اما دوباره شاهد این موضوع هستیم؛ در دوره‌ای که کاغذ یارانه‌ای (دولتی) داده می‌شد، رانت‌های اطلاعاتی باعث می‌شد تعدادی از دلالان کاغذ متوجه می‌شدند که دولت کاغذ می‌آورد یا نه و اینکه کاغذ دولتی چه زمانی وارد بازار می‌شود.

آن زمان که کاغذ دولتی وارد بازار می‌شد، قیمت به شدت افت پیدا می‌کرد، به دلیل اینکه تعداد زیادی از دریافت‌کنندگان کاغذ می‌رفتند در آن مقطع زمانی کاغذ خود را بفروشند که قیمت به شدت افت پیدا می‌کرد.

به خاطر دارم کاغذی که از مبدأ خریداری می‌شد بندی بین 18 تا 21 هزار تومان بود، اما در زمان توزیع آن را 14 یا 15 هزار تومان در بازار می‌فروختند، این افراد مطلع بودند که از این زمان تا سه ماه آینده کاغذ نمی‌آید و کم‌کم قیمت‌ها را بالا می‌کشیدند، همین کاغذ به 28 تومان و یا 30 تومان هم افزایش قیمت پیدا می‌کرد، این دلال بازی وقتی یارانه برداشته شد از بین رفت، زیرا تاجر با یک سود نسبی کاغذ را به اندازه نیاز می‌آورد و رانت اطلاعاتی نقشی در این میان بازی نمی‌کرد.

 اتفاق که در حال حاضر افتاده این است که ثبت سفارشات کاغذ با ارز مرجع بانک مرکزی در مقاطع زمانی طولانی صورت نگرفته و دلالان کاغذ این موضوع را بهتر از هر کسی می‌دانند،‌ دلالان کاغذ می‌دانند و دولت شاید دیر به فکر افتاد و پیش‌بینی کرد که فردا روزی در زمینه کاغذ هم ممکن است دچار دلال‌بازی شویم (این یک سوی ماجراست).

کسی خود را ملزم نمی‌داند وارد ماجرای کاغذ شود

طرف دیگر اینکه چون در این میان فردی خود را ملزم به پیگیری نمی‌دید، اساساً تعزیرات حکومتی وارد ماجرای کاغذ نشد، یعنی چراغ سبز به دلالان نشان دادیم تا به هرگونه می‌خواهند عمل کنند، یک بند از کاغذی که در بازار 80 تومان فروخته می‌شود و پیش‌بینی می‌شود تا صد تومان هم افزایش می‌یابد، با ارز آزاد وارد نشده است، اصلاً بر فرض که با ارز آزاد هم وارد شود که در آن صورت قیمتش 51 هزار تومان می‌شود، دلیل افزایش قیمت ایجاد خلأیی است که این میان ایجاد شده و ثبت سفارش صورت نگرفته و واردکننده فکر می‌کند اگر دولت با ارز دولتی امروز کاغذ وارد کند، روی دستش می‌ماند. از این رو، با ارز آزاد ثبت سفارش نمی‌کند، از سوی دیگر ارز دولتی هم طی این دوره به کسی پرداخت نشد و به نظرم «سوء مدیریت» باعث افزایش قیمت کاغذ شد و قاعدتاً افرادی که با طرح‌هایی می‌توانند قیمت کاغذ را کنترل کنند باید پاسخگو باشند.

مشکل ما این است که اگر کسی کار نکند از او سؤال نمی‌کنیم و در پی پاسخ نیستیم، اگر فردی کار کند از او می‌پرسیم چرا اینگونه کار کردی!!!

بحث کاغذ چه در واردات و چه در تولید داخلی متأسفانه با سوءمدیریت مواجه است و این مهم باعث شد به سرانجام نرسد و فرمایشات مقام معظم رهبری هم ظاهراً در یک بخش‌هایی قرار است فقط مثل قرآنی که برخی سر طاقچه می‌نهند باشد، عزت و احترام داشته شد، اما با عزت سر طاقچه بماند.

وزارت ارشاد چگونه باید در بحث کاغذ وارد شود؟

در این مسئله وزارت ارشاد مسئولیت دارد یا ندارد، اگر ندارد چرا طرح «مار و پله» ارائه می‌کند، اگر دارد چرا تبعات طرح مار و پله را نمی‌پذیرد. وزارت ارشاد در آشفته کردن بازار کاغذ نقش ویژه دارد و تقریباً بالای 90 درصد اختلالی که امروز وجود دارد برعهده وزارت ارشاد است؛ دلیل اینکه وزارت ارشاد هیچ نقشی در بحث کاغذ قانوناً نداشت اما با اظهارات بی‌پایه و اساس دیگران را هم از انجام کار بازداشت.

وقتی قرار شد یارانه کاغذ برداشته شود، یک بند مصوب آن بود که تنظیم بازار کاغذ برعهده وزارت بازرگانی است، اما وقتی وزارت ارشاد از طرح مار و پله سخن می‌گوید یعنی بخشی از مسئولیت را انجام می‌دهم، در واقع ما تکلیف قانونی دیگران (وزارت صنعت) را منحرف می‌‌کنیم؛ دوم اینکه وزارت ارشاد طرف حساب نماینده مصرف‌کنندگان عمده کشور است باید مطالبه و پیگیری کند، وزیر ارشاد پس از فرمایشات رهبر انقلاب از وزیر صنعت باید سؤال می‌کرد، رهبر انقلاب چنین دستور دادند آیا کارخانه‌ها پیگیری می‌شود؟ کاغذ وارد می‌کنیم؟

اتفاقاً کاغذ جزء مواردی است که تحریم می‌توانست بر آن تأثیر نداشته باشد، عمده کاغذی که در سال‌های اخیر وارد کردیم از کشورهای تحریم‌کننده نیست، از کشورهای آسیای جنوب شرقی، چین، اوکراین و... در سال‌های اخیر وارد کردیم و هیچ ربطی به بحث تحریم‌ها هم می‌توانست نداشته باشد، به نظرم سوءمدیریت باعث شد موضوع کاغذ به اینجا برسد و افرادی که طرح در این زمینه ارائه کردند باید پاسخگو باشند.

پس از عید سال 91 در نتیجه کاهش قیمت دلار، 10 درصد قیمت کاغذ کاهش یافت، برخی مدعی شدند با مدیریت ما 10 درصد قیمت‌ها کاهش یافت، معنا این است که اگر 100 درصد هم گران می‌شد نتیجه سوءمدیریت بوده است.

اینکه عنوان می‌شود گرانی کاغذ موضوع روانی است و کاغذ طی مدت ماه‌های گذشته وارد نشده و تولیدکنندگان پیش‌بینی گرانی داشته، از این رو کاغذ انبار شده را گران می‌فروشند، صحیح است؟

مرغ هم گران شد، اما با کنترل دولت قیمت‌ها منطقی شد، اگر بحث کاغذ سر مرغ هم اتفاق می‌افتاد، الان مرغ بالای کیلویی 15 هزار تومان بود، مسئول مربوطه هم می‌توانست توجیه کند تولیدکنندگان براساس پیش‌بینی قیمت‌ها را افزایش داده‌اند. دلیل هر چه بوده اگر آسیب‌شناسی درست صورت گرفته باید موجبات امر برطرف شود.

وزارت ارشاد باید پیگیر ماجرا باشد، زیرا هنوز هم اقدامات درست در این راستا و در بحث کاغذ صورت نگرفته، به هر حال باید یک تجربه‌ای در این راستا وجود داشته باشد، باید با جزئیات مسئله افراد آشنا باشند، اگر ناآشنا باشند براساس گزارشات رسیده و... نمی‌شود تصمیم‌گیری کرد، باید بخواهند و عزم شود تا بحث کاغذ حل شود، حل موضوع کاغذ اینگونه است که وزارت صنعت، معدن و بازرگانی واردات را هدایت کنند، نیاز سالانه کاغذ ثبت سفارش شود، (با ارز آزاد یا غیر آزاد)؛ یک بار عنوان شد قرار است کاغذ با ارز مرجع وارد شود، پس از آن هم این مهم رخ نداد، اما حتی با ارز آزاد هم باید مدیریت شود و در کنار اینکه کارخانه‌های موجود مورد حمایت قرار گرفته تا تولیدات خود را افزایش دهند، اگر دو کارخانه پارس و مازندران ده هزار تن، 20 هزار تن افزایش ظرفیت داشته باشند، به همین میزان از واردات کاغذ مستغنی می‌شویم، این مهم راه‌های خاصی دارد، افرادی که در این زمینه دست اندرکار هستند می‌دانند، موضوع پیچیده و سختی نیست؛ در واقع باید به نوعی تضمین خرید کالا از این افراد به قیمت مناسب ایجاد شود. در کنار اینکه بخشی از مواد اولیه آنها وارداتی است، برای واردات مواد اولیه باید تسهیلاتی در اختیارشان قرار گیرد.

ما در کشورمان خمیر «الیاف بلند» را نداریم، این خمیر محصول درختان برگ‌پهن است که در ایران نیست، از این رو این الیاف بلند به کاغذ استحکام می‌دهد، پس باید وارد شود، طبیعتاً تولیدات کارخانه‌ها می‌تواند افزایش یابد، میزان واردات را هم با پیش‌بینی دولت می‌تواند هدایت کند تا ثبت سفارش و واردات به مرور زمان انجام شود، اتفاقاً همین کشورهایی که از ما نفت دریافت می‌کنند، قطعاً استقبال می‌کنند به شکل پایاپای در ازای نفت دریافتی، بخشی از پولی که می‌دهند به شکل کالا باشد کاغذ هم می‌تواند یکی از این کالاها محسوب شود.


این موارد بر قیمت کتاب هم تأثیرگذار است و طبق آمار خانه کتاب، شاهد بالا رفتن قیمت کتاب هستیم، شاید گران شدن هر بند تأثیری دو برابری بر قیمت کاغذ دارد؟

زمانی کاغذ تقریباً نصف هزینه تولید کتاب را در بر می‌گرفت، آن زمان که یارانه کاغذ راه‌اندازی شد (در سال‌های دهه 60) قیمت به گونه‌ای بود که نصف هزینه را در بر می‌گرفت، چون سایر هزینه‌ها افزایش یافته، به مرور زمان قیمت کاغذ با یارانه ثابت مانده بود، اما طبیعتاً این نقش ضعیف‌تر شده است، محاسبه نقش قیمت کاغذ در کتاب خیلی کار سختی نیست.

بندهای کاغذ 500 ورقی هستند که مثلاً کاغذ 70درصد که به آن کاغذ «چهار و نیم ورقی» اطلاق می‌شود، دستگاه چاپ چهار ورقی خیلی نیست، دستگاه‌ها معمولاً دو ورقی هستند که می‌توانند نصف این مقدار را چاپ کند، اینها را نصف می‌کنند، می‌شود هزار ورقی که خوراک دستگاه دو ورقی است و برای چاپ وزیری و رحلی از این دستگاه‌ها استفاده می‌شود. دستگاه چاپ سه ورقی هم داریم که (کاغذ 60 در 90) مستقیماً می‌تواند چاپ کند. کاغذ 4 ورقی را می‌توان به دو نیم کرد و در دستگاه دو ورقی استفاده کنیم.

هزار ورق یک بند می‌شود، که نصف 70 درصد است (یعنی 50 در 70)، در حدود 8 صفحه هر طرف می‌تواند کتاب چاپ شود، یعنی 16 هزار صفحه با یک بند چاپ می‌شود، طبیعتاً اگر کتاب هزار صفحه‌ای باشد 16 جلد کتاب با یک بند می‌توان منتشر کرد. با یک محاسبه ساده 16 هزار صفحه بابت یک بند اگر 80 هزار تومان باشد صفحه‌ای 5 تومان درمی‌آید (در ازای هر صفحه 5 تومان سهم کاغذ) البته هزینه‌های تمام‌شده دیگر را باید به این میزان اضافه کرد.

خب با این تفاصیل گرانی کاغذ تاثیر مستقیم بر ناشر دارد؟

بله ماجرا یک نکته فنی هم دارد و آن اینکه ناشران ما یک سرمایه در گردش دارند، مثلاً ناشری 50 میلیون سرمایه در گردش دارد و قصد دارد همه امورات خود را با آن سپری کند. وقتی قیمت کاغذ 2 برابر می‌شود، در واقع چون عمده آن صرف کاغذ می‌شود، سرمایه در گردش ناشر نصف می‌شود، از سوی دیگر اتفاقی رخ می‌دهد و آن اینکه اعتبار ناشر هم دیگر کمکی به او نخواهد بود، وقتی قیمت کاغذ ثبات دارد فروشنده کاغذ بر مبنای اعتبار ناشر، با اخذ چک هم نیاز خریدار را برطرف می‌کند. ناشر هم در این فاصله زمانی تولید و فروش کتاب بخشی از این پول خود را برگردانده، در واقع سرمایه را اضافه کرده و با اعتبار درحال فعالیت است، اما وقتی قیمت رو به رشد باشد و ثبات ندارد، دیگر اعتبار ناشر یا خریدار کارآیی خود را از دست می‌دهد، این قضیه در اکثر عرصه‌های اقتصادی اتفاق می‌افتد که در بحث نشر لطمه‌زننده است، چرا که عمده ناشران ما سرمایه‌های موجودشان زیاد نیست.

در اینجا اگر بحث کتاب‌های کمک آموزشی و دانشگاهی را کنار بگذاریم (که آنها در واقع نوعی تجارت خاص بوده و متفاوت از بخش‌های دیگر، در سایر قسمت‌ها واقعاً نقد شدن کتاب چاپ شده به راحتی امکان‌پذیر نیست، ممکن است فاصله زمانی طولانی‌تر ببرد، مخصوصاً در شرایطی که فشار اقتصادی روی مردم باشد، طبیعتاً کالایی که کمتر ممکن است خریداری شود کالاهایی چون کتاب و... است، تصورم این است مشکلی که برخی از ناشران در این شرایط پیدا می‌کنند، این است که اولاً از اعتبار خود نمی‌توانند استفاده کنند و باید واقعاً پول نقد داشته باشند، از این رو ممکن است قیمت کاغذ دو برابر شده باشد، اما چون از اعتبار نمی‌توانند استفاده کنند عملاً تولیدات‌شان را باید 20 یا 25 درصد کنند، راه‌ حل عاجل آن هم این است که دولت تسهیلات کم‌بهره دراختیار ناشران قرار دهد تا به چرخش کار کمکی باشد. خیلی از ناشران ممکن است کتاب‌هایی که اطمینان به فروش آن ندارند به سویش نروند، از این رو تیراژ کتاب به شدت کاهش می‌یابد.

درست نیست آمارها فقط زمانی که مثبت بود منتشر شود

بد نیست عرض کنم که بحث تیراژ و تعداد عناوین موضوع جالبی است؛ برخی که قصد وارد کردن انتقاداتی را به دولت دارند، عنوان می‌کنند تیراژ کتاب در این مدت کاهش یافته است و درست هم هست، واقعاً اینگونه بوده، آمار نشر در سال جدید منتشر نشد ولی هرگاه رشد داریم آمار منتشر می‌کنیم، اگر کندی یا توقفی بود منتشر نمی‌کنیم. این پاک کردن صورت مسئله مشکل را برطرف نمی‌کند، در واقع باید اطلاع‌رسانی کنیم، شاید فرد دلسوزی پیدا شود و معضل را حل کند، از سویی دیگر دولت در ارائه گزارش، تیراژ را کنار گذاشته و روی تعداد عناوین مانور می‌دهد و عنوان می‌کند تعداد عناوین بالا رفته است.

واقعیت حوزه نشر آن است که ظرفیت نشر زمانی افزایش می‌یابد که تیراژ به علاوه تعداد عناوین افزایش پیدا کند، یعنی تیراژ ضربدر تعداد عناوین که می‌شود تعداد مجلدات کتاب تولیدی در کشور ما، ظرف سه یا چهار سال گذشته بین 200 تا 220 میلیون جلد بوده و همین حدود هم هست و ممکن است درصدی نوسان یافته باشد.

تعداد عناوین 10 درصد افزایش داشته از سوی دیگر تیراژ کتاب‌ها 10 یا 15 درصد کاهش یافته است، این یعنی منفی شدن و مثبت نیست.

زمانی نکته‌ای مطرح کردم که برخی از دوستان نمی‌پذیرفتند، آن هم این بود که تا پیش از این تیراژ زیر هزار تا نداشتیم، اما در حال حاضر تعداد کتاب‌هایی که با تعداد تیراژ زیر هزار تا 500، 300، 200 نسخه منتشر می‌شود خیلی زیاد است.

 

این معلول گرانی کاغذ است؟

ـ بله، ما حتی کتاب 100 نسخه‌ای هم داریم.