کد خبر 153286
تاریخ انتشار: ۲۰ شهریور ۱۳۹۱ - ۱۶:۱۷

مدافع تیم استقلال گفت: بنا زحمات زیادی برای کشتی ایران کشیده و باید بیشتر از یک مربی فوتبال پول بگیرد.

به گزارش مشرق، حنیف عمران زاده با حضور در خبرگزاری فارس در خصوص مسائل مختلف از ابتدای فوتبالش تاکنون صحبت کرد.

*شاید سؤال کلیشه‌ای و تکراری باشد اما دوست داریم اول از همه از خودت بگویی.

متولد 10 اردیبهشت1364، روستای جوربند شهر چمستان از شهرستان نور هستم. فوتبال را از همان جا آغازکردم. آقای موسوی‌نسب فوتبال را به منآموخت. سپس به شاهین تهران آمدم. من خیلی زود به نتیجه رسیدم و فقط یک سال در لیگ جوانانبازی کردم و از سوی مجید جلالی به تیم ملی جوانان دعوت شدم.

هنگامی که مجیدجلالی به پاس رفت پس از جدایی مهدی هاشمی‌نسب و رهبری‌فرد به پاس پیوستم و در زمان سردار آجورلو قرارداد بستم.

*با دنیزلی هم کار کردی؟

فرصت نشد چون ایشان من را نخواست و گفت نمی‌خواهد بازیکن امید در تمرینات پاس زیاد حضور داشته باشد. پس از آن به ملوان رفتم و 90 درصد بازی‌ها را در نیم فصل بازی کردم و دوباره به پاس تهران برگشتم. در آن زمان شاهرخی مربی پاس بود و من همه چیز را مدیون او هستم. او در حضور احمد کاظم و محمد نصرتی به من بازی می‌داد.

سپس به تیم ملی المپیک دعوت شدم که بگوویچ مربی‌اش بود. با او به مشکل خوردیم و اتفاقی در تمرین تیم در دبی رخ داد که باعث بروز اختلافاتی شد و ایشان من را اخراج کرد. همان زمان بود که پاس به همدان رفت و طبق قراردادم به آنجا رفتم. یک روز در خانه اخبار گوش می‌دادم که اعلام کردند بگوویچ سرمربی پاس همدان شد. با خودم گفتم بیچاره شدم. او اوایل خیلی مخالفت می‌کرد من نباشم اما با وساطت اولیایی برگشتم و اتفاقا رابطه بسیار خوبی با بگوویچ پیدا کردم. سپس پیشنهاد استقلال آمد که با واعظ آشتیانی صحبت کردم و به استقلال آمدم و 4 سال است که در این تیم حضور دارم. از اینجا هم راضی هستم و همه چیز خوب است به جز مسائل مالی.

*به این بحث هم می‌رسیم اما ظاهرا در پاسخیلی پرشور و هیجانبودی؟

اتفاقات تلخ و شیرین زیادی در پاس برایم اتفاق افتاد. در آنجا شناخته شدم و به تیم ملی رسیدم. مردم همدان من را خیلی دوست داشتند چون با غیرت بازی می‌کردم ولی سال آخری که می‌خواستم از این تیم جدا شوم آن برنامه‌ها اتفاق افتاد.

*آن اتفاق که باعث محرومیتت شد، از کجا شروع شد؟

مشخص بود که عده‌ای هماهنگ کرده بودند که مرا بدبخت کنند. آقایان با حکم اولیه من را 6 ماه محروم کردند. به فدراسیون رفتم و به علیپور و عزیز محمدیگفتم این حکم اولیه است و من حق تجدید نظر دارم. شما نباید با حکم اولیه من را محکوم کنید. شما اجازه بدهید حکم من تائید شود، بعد محکومم کنید اما آقایان کار خودشان را کردند و گفتند حکم دادگاه تو تائید می‌شود و خودشان در نقش قاضی عمل کردند. خدا را شکر و قربان خدا بروم بعد از 4 ماه حکم برائت من آمد و وقتی رفتم فدراسیون و حکم را به آنها نشان دادم تعجب کردند. گفتم دیدید که گناهی نداشتم پس چرا من را محروم کردید؟

*بعد از آن چه شد؟

فقط 6 ماه آبرویم را بردند و من را سوژه عالم و آدم کردند. آرشیو روزنامه‌ها که هر روز برایم تیترهای مختلفی می‌زدند دست پدرم موجود است. می‌خواستند منشور را باب کنند که این منشور هم فقط برای من و نیکبخت واحدی درست کردند و تمام شد و رفت. این چه رسمی است که در زندگی خصوصی دیگران دخالت می‌کنند؟ من دو بار محاکمه می‌شدم؛ یک بار از بیرون و یک بار هم توسط فدارسیون فوتبال. هیچ کجای دنیا به خاطر کاری که انجام نداده‌ای، در دو جا محاکمه‌ات نمی‌کنند. شما نمی‌دانید چه بر من گذشت. تازه از تیم ملی آمده بودم و انگیزه داشتم که برای استقلال بازی کنم اما 6 ماه پشت خط ماندم، تازه می‌خواستند 3 سال محرومم کنند کهبعد 6 ماه شد.

آن صحنه‌ها که یادم می‌آید به هم می‌ریزم. اتفاقاتی در کمیته انضباطی افتاد که نگویم بهتر است. فقط جا دارد از آقای شریفی تشکر کنم که در آن زمان در کمیته انضباطی خیلی به من کمک کرد. هر چه بود و نبود زیر سر یک عده بود که هیچ وقت آنها را حلال نمی‌کنم. آن دنیا وجود دارد و سر پل صراط یقه آنها را می‌گیرم و می‌گویم که چه بر سرم در این دنیا آوردند.

*تیترهای روزنامه‌ها در آن زمان یادت هست؟

متاسفانه هر روز تحلیل‌های مختلفی می‌شد. باورتان نمی‌شود روزنامه استقلال جوانکه مربوط به خودمان است، روی جلد بزرگ زده بود «سه سال زندان در انتظار حنیف» (با خنده)! برایم خیلی جالب بود و در آن زمان بهغلامحسین مظلومی اعتراض کردم. عده‌ای هم از من حمایت کردند وجا دارد از آقای حاج رضایی و دکتر صدر تشکر کنم که از من حمایت کردند.

*با نیکبخت رابطه‌ای نداری؟

نه اما هر چه باشد او زمانی الگوی یکسری جوان بود. نباید با او اینگونه برخورد شود. حالا که برایش مشکل پیش آمده و خودش هم پشیمان است، به او کمک کنند. حیف است او می‌تواند 5 سال دیگر در این فوتبال بازی کند. امیدوارم مسئولان فدراسیون ورود کنند و یک فرصت دیگر به این بازیکن بدهند چون با کنار رفتن او چیزی حل نمی‌شود. همه اشتباه می‌کنند و وقتی انسانی به اشتباهش پی می‌برد باید گذشت کرد. شاید او برگشت و کارهایی انجام داد که همه از بازگشتش خوشحال شوند. او در عرصه ملی هم می‌تواند خیلی به فوتبال ما کمک کند.

*خاطره‌ای در همدان داری که در ذهنت مانده باشد؟

(می‌خندد) خیلی شر و شیطان بودم. من و اصغر طالب نسب موتور خریده بودیم و با آن به محل تمرین می‌رفتیم. به یک باره راننده یک پژو آمد کنار ما و گفت فوتبالیست‌ها که پولدارند شما چرا سوار موتور هستید؟

روز دیگری خیلی برف آمده بود و من هم زنجیر نداشتم که موتور را قفل کنم. موتور را به داخل آسانسور بردم تا به هتل ببرم. موتور جا نشد و شیشه‌های آسانسور شکست. وقتی به طبقه دوم رسیدیم موتور را روشن کردم و در طبقه دوم ویراژ می‌دادیم. آنقدر این موتور سر و صدا داشت که منصور پورحیدری بیرون آمد و فکر کرد اتفاقی افتاده. به من گفت این چه کاری است که می‌کنی که گفتم زنجیر نداشتم که موتور را قفل کنم. آخر هم مجبور شدم موتور را به داخل اتاقم ببرم و آنجا نگه دارم.

یک بار دیگر هم به گنجنامه رفته بودیم و برف زیادی آمده بود. موبایل‌ها آنتن نمی‌داد و قطع شد و دو روز آنجا حبس شده بودیم. خانواده ما فکر می‌کردند که ما دیگر زنده نیستیم.

*در آن دو روز چه کار می‌کردید؟

از گرسنگی برف می‌خوردیم. آنجا فروشگاه بود که قبلا مقداری غذا گرفته بودیم. کم کم برف‌ها آب و موبایل‌ها درست شد و ما هم پایین آمدیم.

یکی از کارهایی که همیشه در زمستان در همدان انجام می‌دادیم، برف پارو کردن بود. با 20 کارگر در مجموع 40 نفر می‌شدیم و برف‌ها را پارو می‌کردیم که تمرین کنیم اما مردم همدان واقعا خوب هستند و از لحاظ فوتبالی هم خیلی رشد کرده‌اند.

دو آرزوی فوتبالی دارم که یک روز به همدان برگردم و یک بار هم برای نساجی مازندران بازی کنم چون طرفدار سرسخت این تیم هستم.

*اما تا به حال در خصوص نساجی و علاقه‌ات به این تیم صحبت نکردی؟

شاید باور نکنید که خیلی‌ها به خاطر اسم حنیف تصور می‌کنند من جنوبی هستم ولی من بچه شمال هستم و آنقدر طرفدار نساجی هستم که سال گذشته از شبکه طبرستان اکثر بازی‌های این تیم را تماشا می‌کردم. به نظر من اگر نساجی به لیگ برتر بیاید، دست تمام تیم‌ها را در حضور تماشاگران می‌بندند. مردم قائم‌شهر واقعا این تیم را دوست دارند. صادقانه بگویم که بعد از استقلال عاشق نساجی هستم.

*قبول داری فقط تماشاگر ملاک موفقیت یک تیم نیست؟

اگر شخصی پیدا شود که به این تیم سر و سامان بدهد، مطمئن باشید حرف‌های زیادی خواهد داشت. همین حالا اگر مشکلات مالی ذوب آهن را حل کنند این تیم ریشه دار نابود نمی‌شود.

مازندران در حال حاضر در رشته والیبال تیمی به نام کاله دارد که مدیر عاملش آقای سلیمانی است. اگر چنین افرادی که در والیبال سرمایه گذاری کرده‌اند و جواب گرفته‌اند به فوتبال بیایند، مطمئن باشید می‌توانند خیلی خوب تیمی را در لیگ برتر اداره کنند و آن زمان است که مازندرانی‌ها با دل و جان به نساجی برمی‌گردند. همین حالا ملوان را ببینید که تمام بازیکنان بومی‌اش را برگردانده است. در حال حاضر در هر تیم لیگ برتری حداقل 3-4 بازیکن مازنی وجود دارد. ایمان مبعلی حرف قشنگی می‌زند.

*چه طور؟

ایمان می‌گوید زمانی می‌گفتند قطب فوتبال خوزستان است اما حالا قطب فوتبال مازندران است. در تیم استقلال 4 بازیکن و در تیم پرسپولیس هم همین تعداد مازندرانی حضور دارند. فقط کسی نیست که به این تیم‌ها سر و سامان دهد. من امکانات تیم کاله مازندران را دیده‌ام و اگر آنها برای این استان در فوتبال سرمایه گذاری کنند، برای جوانان آن استان خیلی خوب است.

جالب است وزیر خودش مازندرانی است اما یک چمن مناسب در این استان وجود ندارد. آنجا مهد طبیعت و سرسبزی است اما یک چمن سبز وجود ندارد.

*از این بحث فاصله بگیریم. قبول داری فوتبالیست‌ها پولدار هستند؟

شما چگونه فکر می‌کنید؟ فکر می‌کنید قرارداد که می‌بندیم همان لحظه کل پول را می‌گیریم؟ ما بیچارگی می‌کشیم تا پول‌مان را بگیریم. به تمام کشتی‌گیران،‌وزنه‌برداران، المپیکی‌ها و پارالمپیکی‌ها دست مریزاد می‌گویم که برای بالا بردن پرچم ما خیلی زحمت کشیدند اما چرا باید با آنها قیاس شویم؟ شما فکر می‌کنید اگر به کشتی‌گیران پولی در خور توجه و در خور زحمت‌شان بدهند، ما ناراحت می‌شویم؟

یک کشتی‌گیر یک سال تمرین می‌کند که مجموعا دو بار مسابقه بدهد اما ما کل سال را باید بازی کنیم. فقط کافی است که یک فوتبالیست اشتباه کند و تا عمر دارد روی این مسئله مانور می‌کنند اما ورزشکار یک رشته دیگر اشتباه می‌کند و مثلا بازی را می‌بازد،‌ فردای آن روز می‌نویسند و تمام. اگر اتفاقی که برای من رخ داد و 6 ماه آزارم داد برای کشتی‌گیر رخ می‌داد هیچ کس متوجه نمی‌شد اما دیدید چه بلایی سر ما آوردند.

*یعنی اعتقاد داری ورزشکاران دیگر هم باید به اندازه شما پولبگیرند؟

من هرگز توهین نمی‌کنم چون آنها افتخارآفرین هستند و مدال با ارزش المپیک گرفته‌اند اما یک مسابقه وزنه برداری در استادیوم آزادی بگذارید ببینید چقدر تماشاگر می‌آید.

*برای والیبال 12 هزار نفر رفته بودند، تازه گنجایش ورزشگاه کم بود...

شما فکر کنید 20 هزار نفر می‌آمدند؟ برای هر بازی استقلال و پرسپولیس حداقل 40هزار نفر جمعیت می‌آید. حرف ما این است شما نباید ورزش‌های دیگر را با فوتبال قیاس کنید. آنها را به فوتبال برسانید. وقتی محمد بنا در 5 یا 6 وزن سه مدال طلا می‌آورد نباید 10 میلیون بگیرد. محمد بنا باید از یک مربی لیگ برتری فوتبالهم بیشتر بگیرد.

ما می‌گوییم رشته‌های دیگر را به فوتبال برسانید نه اینکه ما را تخریب کنید. الان باید کمک کنیم فوتبال‌مان به جام جهانی برود وگرنه با تخریب هیچ چیز درست نمی‌شود.

سیامند رحمان چه چیزی کمتر از بهداد سلیمی داشت؟ او وزنه‌هایی زد که40 کیلو با نفر دوم اختلاف داشت. پس باید همان رفتاری که با بهداد می‌شود با او هم بشود. اگر ما در فوتبال مثلا10 میلیارد هزینه کنیم، امارات 50 میلیارد هزینه می‌کند. آنها بیشتر هزینه می‌کنند و به جام جهانی نمی‌روند.

*اما این کار که غلط است.

شما می‌توانید 10 میلیارد ما را با امکانات وحشتناک آنها و هزینه‌های چند صد میلیاردی قیاس کنید، اگر می‌بینید بالاتر از آنها هستیم به خاطر توانایی بازیکنان ایرانی است. پس چرا امکانات و هزینه نمی‌شود؟ فینال جام حذفی را در استادیومی برگزار کردیم که همه می‌خندیدند. 120 دقیقه بکش بکش و بعد هم پنالتی. تمام شد.

*به تیم ملی برسیم. قبول داری نفراتی مثل تو پشت خط عقیلی و حسینی مانده‌اند؟

آنها دفاع‌های خیلی خوبی هستند و خوب بازی می‌کنند. آنها ارکان اصلی تیم ملی هستند. هیچ مدافعی بی‌اشتباه نیست. شما بازی رئال مادرید و بارسا را دیدید که با دو اشتباه نتیجه چقدر تغییر کرد. مربی تصمیم می‌گیرد چه کسی بازی کند. من تلاش خودم را انجام می‌دهم و کم نمی‌آورم. اگر دعوت شوم سرم را جلوی توپ می‌گذارم و اگر هم نشوم، باز هم تلاش می‌کنم تا دعوت شوم.

باید دعا کنیم تیم ملی به جام جهانی برود. طوری مانور می‌کنند که فوتبالیست‌ها بی‌جهت پول می‌گیرند. نمی‌گویند بازیکنی مثل من در ترکیه در 15 جلسه تمرین 9 کیلو وزن کم کرده است. خانواده من در شمال زندگی می‌کنند که از 365 روز 10 روز آنها را می‌بینم. حتی در تعطیلات عید هم آنها را ندیدم.

*اگر همه سختی‌های شما را جمع کنیم، فوتبالیست‌های ایرانی با این ارقام می‌ارزند؟

شما همه چیز را نمی‌بینید. حتی نمی‌توانیم در مراسم عروسی نزدیک‌ترین عضو خانواده خود هم شرکت کنیم. چون فردا عکس‌مان در اینترنت است. کجا دیده‌اید که یک نفر با خواهر خود عکس بیندازد و فردا برایش حرف دربیاورند.

*جواب ما را ندادی، فوتبالیست ایرانی اینقدر می‌ارزد؟

باید بازیکنان را با بازیکنان کشورهای حوزه خلیج فارس قیاس کنید.

*چرا؟

باید مقایسه کنید که هم پستی من در امارات چقدر پول می‌گیرد.

*اما آنجا افت می‌کنی و عمر فوتبالت کم می‌شود.

بحث افت نیست. من فوتبال بازی می‌کنم که برای خانواده‌ام درآمد داشته باشم. یک پزشک، قلب را جراحی می‌کند که از پولش استفاده کند. من می‌خواهم از درآمد فوتبالم اموراتم را بگذرانم. این باب شده که فوتبالیست‌ها مثلا به امارات می‌روند و افت می‌کنند. آنجا همه نوع امکانات است و می‌تواند از خیلی جهات به بازیکن کمک کند.

*ولی شاید اگر دو سال با بهترین عملکرد ممکن در لیگ قهرمانان آسیا بازی کنی و به تیم ملی دعوت شوی، از اروپا پیشنهاد داشته باشی و آنجاست که درآمد فوتبالی‌ات هم بیشتر می‌شود.

حرف شما درست اما بعد از مهدوی‌کیا و علی دایی و چند بازیکن دیگر کدام بازیکن به اروپا رفته است. جواد نکونام و مسعود شجاعی هر دو از امارات به فوتبال اسپانیا رفتند. علیرضا حقیقی هم با تیم ملی در اتریش مقابل روبین کازان بازی کرد و آنها انتخابش کردند.

شما نمی‌خواهید قبول کنید که حتی لیگ امارات و قطر در حال روند رو به رشد هستند و ما نزول می‌کنیم. تمام باشگاه‌های ایرانی بالای 80 درصد بدهی دارند ولی کشورهای دیگر اینگونه نیستند. دو سال بخواهم در این فوتبال بازی کنم، بخیه بخورم و هزار اتفاق برایم بیفتد آخر سرهم از باشگاه طلبکار باشم.آخر فوتبال هم به تاریخ نگاه می‌کنم و می‌بینم همه چیز گذشتهو هیچ چیز ندارم. نه پدر پولدار دارم و نه مادر سرمایه‌دار.

*یعنی در حال حاضر هیچ منبع درآمد دیگری نداری؟

به خدا تازه وارد یک کار تجاری شدم. نمایندگی فیلتر کاکتوس را گرفته‌ام و از امروز هم آغاز به کار کردم. بعد از این همه سال فوتبال تازه به سرم زده که کار تجاری کنم. همه کارم را پدرم انجام می‌دهد و او بر همه چیز نظارت می‌کند. اتفاقا استقلال در این کار خیلی به درد من خورد و به داد ما رسید. چون با شخصی به نام فرامرز حسینی آشنا شدم که یک استقلالی دو آتشه است و از قدیم این تیم را دوست دارد و حالا از این طریق با او همکار شدم.

*چه طور شده امسال با این همه مشکل مالی صدایتان درنیامده است؟

چون واقعا کل تیم هیچ پولی نگرفته است. پیش از این اینگونه نبود. مشخص است که پولی به باشگاه نیامده است. حتی کارمندان باشگاه هم حقوق نگرفته‌اند. برای من سؤال است که چه کسی جواب ما را می‌دهد؟ مگر نمی‌گویند این تیم برای مردم است؛ خب آن را به مردم بدهند.

آنقدر استقلالی است که اگر هر کدام هزار تومان به یک شماره حساب بریزند، کل هزینه‌های باشگاه درمی‌آید. باید برای استقلال و پرسپولیس بودجه تعریف کنند. مجلس باید برای این تیم ردیف بودجه تعیین کند چون این دو تیم متعلق به مردم است. اگر این کار انجام شود یک مدیر عامل نمی‌تواند مثلا به یک بازیکن یک میلیارد پول بدهد. آن زمان است که بازرسی کل کشور هم ورود می‌کند و همه چیز را مورد تحلیل قرار می‌دهد. شما روز دربی خیابان‌ها را ببینید، همه چیز را متوجه می‌شوید. صد هزار نفر داخل یک ورزشگاه هستند. بقیه هم از پای تلویزیون تماشا می‌کنند. آیا این مهم نیست؟

*به دربی اشاره کردی، چند بار مقابل پرسپولیس به میدان رفتی؟

8 بار،‌ 4 بار برنده شدیم، 2 بار مساوی و 2 بار هم باختیم.

*در بازی که 3 بر 2 باختید، عملکردت خوب بود؟

اگر از من می‌پرسید می‌گویم بله. ما 2 بر صفر جلو بودیم و اگر موقعیت‌هایمان تبدیل به گل می‌شد، با گل‌های بیشتری برنده می‌شدیم. شاید اگر مدارا می‌کردیم و بازی را نگه می‌داشتیم با همان نتیجه برنده می‌شدیم. دوست داشتیم بیشتر گل بزنیم و دیدید که 2 گل را روی ضد حمله دریافت کردیم.

بعد از آن بازی احسان خواجه امیری و پوریا پورسرخ که از دوستان صمیمی‌ام هستند، با من تماس گرفتند. خواجه امیری ساعت 10 شب با من تماس گرفت و گفت یک ساعت دیگر اجرا دارم اما هنوز باورم نمی‌شود چه اتفاقی افتاده است. به او گفتم واقعا نمی‌دانم چه اتفاقی در آن بازی افتاد. البته پوریا پورسرخ هم با پیامک‌هایی که تا دو سه روز بعد از بازی به من زد، کمک کرد تا به شرایط روحی عادی برگردیم.

*روی گل سوم مقصر بودی؟

من در آن صحنه در بازیخوانی اشتباه کردم. تصور می‌کردم زاید با پای چپ به همان زاویه بسته می‌زند و من ترسیده بودم جلوی دید رحمتی را گرفته باشم اما او چرخید و ضربه زد.

*یادت هست بعد از بازی چقدر برایتان پیامک درست کردند؟

ما 4 بار پیاپی بردیم، آنها یک بار بردند. چون 4 بازی پیاپی باخته بودند، خیلی برایشان سنگین بود و به همین خاطر بعد از بردشان خیلی خوشحالی کردند. خودشان هم باور نمی‌کردند در آستانه تحمل پنجمین شکست بازی 2 بر صفر باخته را 3 بر 2 ببرند. به خاطر همین بود که سیلاب پیامک می‌فرستادند.

*زاید چگونه بازیکنی است؟

او مهاجم خیلی خوبی است. شاید اگر بیشتر به او بازی بدهند خیلی به آن تیم کمک کند.

*اگر زاید در دربی 75 بازی می‌کرد، استرس پیدا نمی‌کردید؟

نه. چون او را کاملا می‌شناسم. در آن بازی اول ما اصلا از او شناخت نداشتیم. زاید فورواردی است که خیلی خوب می‌چرخد و یک بار هم در لیگ قهرمانان آسیا چرخش بسیار خوبی انجام داد و گلزنی کرد. یکی از بهترین ویژگی‌های زاید چرخش‌های او است. او مثل وحید شمسایی در فوتبال از این ویژگی سود می‌برد.

*شیرین‌ترین خاطره‌ات کدام است؟

دربی که 3 بر صفر بردیم واقعا خیلی به ما چسبید. چون بازی به وقت اضافه کشید و در دو وقت 15 دقیقه‌ای 3 گل زدیم. پاس امیرآبادی به جباری روی گل اول فوق‌العاده بود.

*خیلی‌ها می‌گفتند اگر در همان بازی دقت می‌کردی، شاید می‌توانستید گل‌های بیشتری به پرسپولیس بزنید.

بیشترین گلی که می‌توانستیم بزنیم، در همین بازی بود که 3 بر 2 باختیم. اگر ضربه محسن یوسفی که از بالای تیر دروازه عبور کرد، گل می‌شد، شاید اتفاق دیگری می‌افتاد.

*یعنی می‌شد 6 گل به پرسپولیس بزنید؟

6 گل که نه. خیلی خوشبینانه بود. پرسپولیس بزرگ است و برای خودش شخصیت دارد. بحث بازی استقلال و پرسپولیس کاملا فرق دارد. آنقدر استرس داریم که اگر کنترلش نکنیم، در زمین سکته می‌کنیم. کوچکترین اشتباه باعث می‌شود 120 هزار تماشاگر چه از این سو و چه از آن سو واکنش نشان دهند.

*جریان کاشته زدنت در تمرینات چیست؟

امیرخان از اردوی ترکیه در اواخر تمرین به من گفت چند تا کاشته بزن ببینم چه طور می زنی. وقتی به تهران آمدیم در کنار چند بازیکن دیگر ضربه کاشته کار کردیم و خدا را شکر شوت‌های خوبی زدم.

*به تو فرصت کاشته زدن می‌رسد؟

بستگی به فاصله ضربه دارد. اگر از نزدیک باشد جان واریو و نکونام ضربه می‌زنند.

*ابرویت که در بازی با شاهین شکافته شده، خوب نشد؟

نه، 12-13 بخیه یادگاری روی صورتم از آن بازی باقی مانده است.

*هیکلت خیلی درشت است، چیزی در این باره به تو نمی‌گویند؟

بله. اتفاقا روزنامه استقلال جوان به من لقب بچه غول داد که جا دارد از آنها تشکر کنم. آنهاحتی به من زنگ زدند و گفتند اشکالی ندارد که من هم گفتم نه ناراحت نمی‌شوم. یک خاطره جالب همدارم. به رستورانی در مشهد رفته بودیم کهیکی از کارمندان آنجا تلفن را به من داد و گفت پشت خط برادرم است و می‌خواهد با تو صحبت کند. ما هم در حال غذاخوردن بودیم که کارمند درخواست کرد پس از قطع تلفن با او عکس بگیرم. از من خواست از جایم بلند شوم. به یک باره ترسید و گفت خدا وکیلی خیلی هیکلت گنده است!

*ورزش دیگری انجام نمی‌دادی؟

قبلا کشتی گیر بودم اما اگر فوتبالم تمام شود، می‌خواهم کیک‌بوکسینگ کار کنم. یکی از دوستان صمیمی‌ام به نامامیر مصدق کمربند طلایی مسابقات جهانی را پس از شکست حریف آمریکایی‌اش به دست آ‌ورد. دوست دارم بعد از فوتبالم به این رشته روی بیاورم و اگر آنجا بروم «نور علی نور» می‌شود. می‌خواهم بروسلی آن رشته هم بشوم!

*به استقلال این فصل برسیم. تیم‌تان چقدر امید قهرمانی دارد؟

تیم ما آماده قهرمانی است و فقط تنها چیزی که برای قهرمانی نداریم پول است. در این 4 سال سابقه نداشته تا این روز یک ریال از استقلال پول نگرفته باشم. سال گذشته در همین روزها 200 میلیون هم گرفته بودم و نزدیک به 3 میلیون هم پاداش دریافت کرده بودم.شاید باور نکنید در اتوبوس بودیم و می‌خواستیم با ابومسلم بازی کنیم که طلبکار زنگ زد و از او خواهش کردم یک هفته به عقب بیندازد. حالا ما هیچ. بازیکنان جوان و مسئول تدارکات‌مان چه کار کند. مدد جباری و حسین امانتی از کجا درآمد دارند. آنها روی پول‌ها حساب کرده بودند.

*این روزها از بیک‌زاده و نکونام انتقادهای زیادی می‌شود. در این باره چه نظری داری؟

فرض کنیم قلعه‌نویی اشتباه می‌کند، کی‌روش چه طور؟ سرمربی تیم ملی سه دوره بیک‌زاده را دعوت کرده در همه موارد به خاطر مصدومیت در اردوها حاضر نشده است، او باید کنار شما باشد و بازی کند تا متوجه شوید چقدر زحمت می‌کشد. بیک‌زاده مثل کیانوش رحمتی است که بازی‌اش به چشم نمی‌آید. او مدام در حال رفت و آمد و یک جمع کننده است.

بیک‌زاده دو سال پیاپی با سپاهان قهرمان شد چه طور عملکرد او را زیر سؤال می‌برند؟ فیزیک بدنی خوبی دارد و هیچ مربی او را بیرون نمی‌گذارد. برای او هم جو درست کرده‌اند و آنالیز قوی که کادر فنی ما در نظر گرفته، همه چیز را به همه ثابت می‌کند. نکونام هم کاپیتان تیم ملی است و اسم و رسم دارد. در مورد او بی‌انصافی می‌کنند. او 5 ماه پیش مقابل بارسلونا و رئال بازی می‌کرد. تا با شرایط فوتبال ما کنار بیاید، کلی زمان می‌برد. او در هر بازی بیش از 9 کیلومتر می‌دود. می‌خواهید نکونام شق القمر کند؟ وظایف او تدافعی است. مگر نکونام سوپرمن است که از او توقع دارند در هر بازی از وسط زمین شوت بزند و توپ به داخل دروازه برود.

*با همه این مشکلات استقلال قهرمان می‌شود؟

همان حرف قلعه‌نویی را می‌زنم. مشکلات مالی حل شود، شک نکنید قهرمانیم. در هر پست چند مهره خوب داریم و فرق بازیکنان ذخیره و اصلی خیلی کم است. تیم ما یکدست است و فقط مشکلات مالی ما را آزار می‌دهد.

خودت چه لقبی به حنیف عمران‌زاده می‌دهی؟

در دلم هیچ چیز نیست و هر چه هست زبانم کار دستم می‌دهد.

*طرفدار کدام تیم در دنیا هستی؟

رئالی چند آتشه هستم.

*در زمان گواردیولا تیمت خیلی مقابل بارسا خوب نتیجه نگرفت.

رفته رفته بهتر شد. درست است که آنها می بردند ولی در بعضی مواقع خیلی بهتر بودیم. در همین بازی گذشته در نیمه اول باید 4 گل می‌خوردیم که شانس آوردیم. اگر هیگواین دقت می‌کرد می‌توانستیم در نیمه اول برنده باشیم با وجود اینکه آنها گل نزدند.

*صحبت پایانی؟

از تمام مربیانم تشکر می‌کنم که شاید در این مصاحبه فرصت نشد اسم آنها را بیاورم.