به گزارش مشرق، در جامعهای که ازدواج و تشکیل خانواده در آن به درستی یک ارزش محسوب میشود، به هر دلیلی ممکن است تعدادی از افراد مجرد بمانند. این تجرد همیشه انتخاب فرد نیست، بلکه اقتضای شرایط فردی، خانوادگی و یا زیست اجتماعی است.
در برههای که در جمعیتشناسی به زمان ازدواج دههشصتیها موسوم است، این اتفاق برای دختران متولد این دهه زیاد افتاد. براساس فرهنگی که پسران با دختران سن پایینتر ازدواج کردند و تعادل سنی در این دهه پرجمعیت به هم خورد. به دنبال این، اصطلاحی به نام «مجرد قطعی» شکل گرفت. مجرد قطعی به افرادی گفته که میشود بر حسب سن، با احتمال بالا شانس ازدواج برای آنان وجود ندارد.
نکتهای که باید در این بین به آن توجه کرد این است که همه مجردان قطعی در مجرد ماندن خود مقصر نیستند. متاسفانه تجرد فینفسه به عنوان یک امر منفی قلمداد میشود درحالی که علت و نگاه فرد به تجرد مهم است. برای برخی شرایط زیست اجتماعی باعث تجرد شده، و مجرد ماندن انتخاب آنان نبوده است. وقتی شرایط زیست در جامعهای در بازهای زمانی به صورتی گذشته که تعادل سنی در امر ازدواج به هم خورده است، باید این قشر نیز در سیاستهای جمعیتی دیده بشوند.
متاسفانه برخی تصور میکنند سیاستگذاری برای مجردهای قطعی به معنای بها دادن به تجرد یا تشویق جامعه به مجردگرایی و دوری از تشکیل خانواده است. درحالی که باید در نظر گرفت، همیشه برای همه افراد جامعه امکان ازدواج وجود ندارد، اگرچه باید سیاستها در جامعهای خانوادهمحور همچون ایران کم کردن نسبت تجرد به تاهل باشد، اما ارزشمند بودن تشکیل خانواده دلیل موجهی برای نادیده گرفتن قشر مجرد نیست.
از طرف دیگر بین ترویج تشکیل خانواده و منوط کردن همه ارزشها به آن، مرز باریکی وجود دارد. تشویق به ازدواج ارزشمند است اما خلاصه کردن همه موفقیتهای یک فرد- به خصوص دختر- در ازدواج و تشکیل خانواده، باعث میشود اگر دختر، به هر دلیلی نتوانست ازدواج کند، مابقی موفقیتهای او مثل موفقیتهای تحصیلی، شغلی، اجتماعی و حتی شخصی کم ارزش تلقی و یا نادیده گرفته شود.
در کل قانون جوانی جمعیت فقط دو مورد به مجردها اشاره شده است که آن هم درباره عدم ترویج تجردزیستی و تقبیح آن است! سیاستهای جمعیتی در کشور، حلقه مفقوده مهمی به نام مجردها یا مجردهای قطعی دارد. تجرد خودخواسته ارزشمند نیست اما این سوال باید توسط مسئولین پاسخ داده شود که چه مقدار از تجردهای قطعی نتیجه تجردخودخواسته است که تصور میشود پرداختن به آن ترویج زیست مجردانه باشد؟ و از سمت دیگر باید این سوال را نیز مطرح کرد که آیا نادیده گرفتن مجردهای قطعی در سیاستهای جمعیتی باعث ترویج تاهل خواهد شد؟