صبح شنبه ۱۵ مهر اتفاقی همه رسانه‌ها و افکار عمومی را غافلگیر کرد؛رزمندگان مقاومت اسلامی فلسطین در اقدامی غافلگیرانه به شهرک‌های صهیونیست‌نشین نفوذ کردند و تعدادی را به هلاکت رساندند .

به گزارش مشرق، صبح شنبه ۱۵ مهر اتفاقی همه رسانه‌ها و افکار عمومی را غافلگیر کرد؛ طوفان الاقصی رژیم‌صهیونیستی را فراگرفت و چنان ضربه‌ای به این رژیم غاصب زد که با گذشت هشت روز هنوز نتوانسته است خود را پیدا کند. رزمندگان مقاومت اسلامی فلسطین در اقدامی غافلگیرانه به شهرک‌های صهیونیست‌نشین نفوذ کردند و تعدادی را به هلاکت رساندند و افراد زیادی از نظامیان این رژیم را به اسارت گرفتند. غزه امروز به مجازات این ضربه مهیب به صورت رژیم‌صهیونیستی زیر بار شدیدترین حملات و جهان شاهد رخداد جنایات جنگی است، اما هنوز صدای مؤثری جز محور مقاومت برای مقابله با این جنایت برنخاسته است. اسرائیل تلاش دارد غزه را در نتیجه این شکست غیرقابل ترمیم از ساکنان آن تخلیه کند، در مقابل گروه‌های مقاومت هم هشدار داده‌اند در صورت ادامه جنایات رژیم‌صهیونیستی جبهه‌های جدیدی باز می‌شود.

در گفتگو با سعدالله زارعی، استاد دانشگاه و کارشناس ارشد غرب آسیا تحولات این روزهای غزه و مخصوصاً سخن رهبر معظم انقلاب مبنی بر شکست «غیرقابل ترمیم» رژیم‌صهیونیستی را بررسی و تحلیل کردیم. زارعی معتقد است حفظ مقاومت در غزه خط قرمز محور مقاومت است و شکست غیرقابل ترمیم اسرائیل در سه حوزه اطلاعاتی، عملیاتی و تحلیلی رخ داده است.

رهبر معظم انقلاب در تحلیل تحولات اخیر غزه و اقدامات حماس از تعبیر شکست غیرقابل ترمیم استفاده کردند، کارشناسان بسیاری بر شکست رژیم‌صهیونیستی اذعان کردند، اما تأکید رهبر معظم انقلاب بر غیرقابل ترمیم بودن این شکست به چه معناست؟

در صحنه عملیات دو نوع پیروزی و شکست قابل تصور است. یک نوع پیروزی و شکست راهبردی و نوع دیگر تاکتیکی است. پیروزی راهبردی یا شکست راهبردی مرتبط با امور اساسی کشورها یا هر گروهی است، یعنی مسئله‌ای است که جنبه حیاتی دارد. حیات، اقتدار، قدرت و آینده آن کشور یا گروه به آن مسئله مرتبط است. این امر راهبردی می‌تواند ایجابی یا سلبی باشد. در حوزه ایجابی مثلاً کشوری برای خود در حوزه اقتصادی جایگاهی تعریف کرده است که اگر به این جایگاه نرسد، به قدرتی که هدف‌گذاری کرده است هم نخواهد رسید. در حوزه سلبی هم مثلاً هر گروه و کشوری تلاش می‌کند به دشمن خود چنان ضربه‌ای بزند که آن دشمن دیگر تهدید محسوب نشود. این‌ها پیروزی‌ها و شکست‌های راهبردی است که ارتباط مستقیمی با حیات هر مجموعه‌ای دارد. اگر کشوری در این موضوع شکست بخورد، حیات آن کشور دچار بحران اساسی می‌شود و بسیار بعید است این کشور بعد از شکست راهبردی به موقعیت قبلی خود برگردد، اما اگر شکست یا پیروزی تاکتیکی باشد، قابل جبران و ترمیم است و اگر جبران و ترمیم هم نشود، چندان مهم نیست. مثلاً ارتشی برای تصرف یک شهر نیاز به تصرف یک موقعیت خاص دارد، ممکن است موفق شود یا نتواند آن موقعیت را تصرف کند. این امر یک پیروزی یا شکست تاکتیکی است. شکست و پیروزی تاکتیکی هم ممکن است به ضد خود تبدیل شود، یعنی شکست تاکتیکی تبدیل به پیروزی تاکتیکی و برعکس شود. این نوع شکست‌ها در اکثر مواقع قابل جبران هستند. به عنوان مثال ارتشی حمله کرده تا یک تپه را بگیرد، اما موفق نشده است. خب اینجا ضرر حیاتی متوجه آن لشکر یا کشور نشده است، در حد محدود دچار مشکلی شده و قابل جبران است، حتی اگر جبران هم نشود، مشکل حیاتی برای آن کشور یا گروه ایجاد نمی‌کند. آن اتفاقی که در صحنه فلسطین شاهد آن بودیم، در واقع شکست اسرائیل از چند بعد راهبردی است. این شکست قابل ترمیم نیست. شکست اول، شکست در زمینه اطلاعات است. خب این عملیات فلسطینی‌ها کجا انجام شده است، بیخ گوش اسرائیل، غزه چه منطقه‌ای است؟ ۳۶۰ کیلومتر مربع مساحت دارد که از نصف تهران هم خیلی کوچک‌تر است. این همه مدت فلسطینی‌ها و اعضای حماس تمرین و تجهیزات آماده کردند و ده‌ها اقدامات دیگر انجام دادند، خب اسرائیلی‌ها کجا بودند؟ اصلاً متوجه نشده‌اند. اسرائیل با این همه ادعای قدرت اطلاعاتی کوچک‌ترین بویی نبرد. اسرائیل همیشه مدعی است شش سرویس امنیتی ما همه چیز را زیرنظر دارند، اما این شش سرویس کجا بودند وقتی حماس آن عملیات شگفت‌انگیز را انجام داد؟ این یک شکست راهبردی در حوزه اطلاعات است. آیا اسرائیلی‌ها می‌توانند تا مدت‌های مدیدی ادعای باورپذیری در زمینه اطلاعات و قدرت اطلاعاتی کنند، البته اگر باقی بمانند، اگر هم بکنند کسی این ادعاها را باور نمی‌کند.

اسرائیلی‌ها زمانی ادعا می‌کردند ما هر حرکت جنبده‌ای را رصد می‌کنیم. برخی هم این ادعا را باور داشتند، در حال حاضر کسی این مطلب را باور نمی‌کند. اسرائیل تا بخواهد این باور را نسبت به خود تغییر دهد، خیلی باید زمان، انرژی و هزینه صرف کند. این در حالی است که طرف مقابل هم از این شکست اطلاعاتی استفاده و شکست‌های بعدی را بر این رژیم تحمیل می‌کند، یعنی رقیب بیکار نمی‌نشیند که اسرائیل خود را تقویت کند. شکست دوم در زمینه عملیات است. اینکه اسرائیلی‌ها در پیشانی جبهه خود با شکست مواجه شده‌اند، نه در زاویه‌های میدان، مسئله بسیار مهمی است. شکست روز شنبه در جناح چپ یا جناح راست یا عقب لشکر اسرائیل نبود، بلکه در خط مقدم شکست خوردند. یک لشکر ممکن است از پهلو و جناحین آسیب ببیند. این‌ها خیلی مهم نیستند، ولی اگر طلایه‌دار لشکری شکست خورد، یعنی نیروهای زبده و هوشیار آن شکست خوردند. وقتی این نیروها شکست بخورند، دیگر اعتبار و اعتمادی به دیگر قسمت‌های لشکر نخواهد بود. نیروهای خط مقدم نخبه‌ترین نیروها هستند. وقتی آن‌ها شکست خوردند، وضعیت بقیه هم معلوم است. شکست سوم هم شکست در تحلیل و جمع‌بندی است که از دو شکست قبلی بدتر و مهم‌تر است. جمع‌بندی اسرائیلی‌ها اصلاً این نبود که حماس قدرت چنین عملیات مهمی را دارد. اسرائیل فکر نمی‌کرد فلسطینی‌ها چنین جسارتی داشته باشند و بتوانند خط را بشکنند و در عمق این رژیم نفوذ کنند. در این عملیات فلسطینی‌ها در عمق ۷۰ کیلومتری اسرائیل نفوذ کردند. نفوذ ۷۰ کیلومتری برای چریکی که نه تانک دارد و نه هیچ وسیله دیگر، کار بسیار دشواری است. بعد این نفوذ جلوی چشم دشمن و در روز انجام شده است. این امر خیلی سخت است. اسرائیلی‌ها تحلیل درستی از وضعیت ارتش خود نداشتند و نمی‌دانستند که در خط مقدم ارتش اسرائیل چه می‌گذرد و چه وضعیتی وجود دارد و خط مقدم این ارتش با یک حمله فرو ریخت. این شکست از دو شکست دیگر مهم‌تر است چراکه شما وقتی که توان تحلیلی نداشته باشید، توان تحلیل درست شرایط نداشته باشید، توان تصمیم درست هم نخواهید داشت، توان ادامه کار هم ندارید، یعنی به شکل معماگونه‌ای ضعف تشخیص در حوزه عمل تأثیر می‌گذارد.

شما دلیل این شکست‌ها را چه عواملی می‌دانید. ما می‌دانیم که اسرائیل در ماه‌های اخیر درگیر تنش در سیاست داخلی خود بود، این مسئله چقدر در فشل‌بودن و آشفتگی فعلی تأثیر گذاشته که دامان رژیم‌صهیونیستی را گرفته است؟

من فکر می‌کنم یک بسته‌ای از دلایل مختلف در اینجا مؤثر بود. یک دلیل این است که این ارتش در طول زمان که نیروهای جدیدی وارد آن شدند و امروز جوانان ارتش رژیم‌صهیونیستی محسوب می‌شوند، اعتقادات سفت و سخت نسل قبلی ارتش اسرائیل را ندارند چراکه ما می‌دانیم این اعتقادات است که فرد را به پذیرش خطر متقاعد می‌کند. این اعتقادات در نسل جدید ارتش اسرائیل ضعیف شده است. در واقع برای نسل جدید موجودیت اسرائیل حیاتی نیست، بنابراین بین باورهای نسل فعلی و نسل قبلی ارتش اسرائیل درباره موجودیت کشوری به نام اسرائیل تفاوت بسیار است. عامل دوم هم همین فشل‌بودن سیاست داخلی است که شما هم به آن اشاره کردید. حدود ۱۰ ماه است اسرائیل در یک کمای سیاسی فرو رفته و این امر جامعه اسرائیل را دقیقاً به دو بخش تقسیم کرده است. در واقع دو گروه علیه هم شکل گرفته‌اند که در هیچ زمینه‌ای باهم توافق نمی‌کنند. در واقع ما امروز شاهد این وضعیت هستیم که گروه الف هر چیزی را مطرح کند، گروه‌ب با آن مخالفت خواهد کرد و برعکس و این نشان‌دهنده شکاف عمیق در سیاست داخلی اسرائیل است. این شکاف عمیق سیستم را گرفتار نوعی بحران داخلی کرده است. عنصر سوم هم طولانی‌بودن دوره وضعیت قرمز در محیط پیرامونی غزه است که بالاخره هر نیرویی را خسته می‌کند. شما مگر چقدر می‌توانید یک نیرو و لشکر را در وضعیت آماده‌باش قرار دهید. بالاخره بعد از یک مدتی نیروها خسته می‌شوند، منفعل می‌شوند و آرایش خود را از دست می‌دهند. این امر هم زمینه را برای هجوم رقیب فراهم می‌کند. حالا در اینجا دلایل دیگری هم قابل طرح است. مثل خود نوع عملیات فلسطینی‌ها که عنصر تعیین‌کننده است. پیچیدگی‌های این عملیات و دقت و هوش بالایی که حماس در این زمینه به خرج داد، در غافلگیری و شکست ارتش اسرائیل هم تأثیرگذار بود.

همانطور که شما هم اشاره کردید، عملیات طوفان الاقصی عملیات پیچیده و هوشمندانه‌ای بود، برای دوست و دشمن چگونگی این عملیات مایه حیرت است. عملیات طوفان الاقصی چگونه انجام شد؟

عملیات طوفان الاقصی عملیاتی چریکی است و این نوع عملیات مختصات خاص خود را دارد. در عملیات چریکی گرفتن زمین مبنا نیست بلکه ضربه وارد کردن و تلفات گرفتن مهم است. چریک در کجا عمل می‌کند، در زمینی که در اختیار دشمن است. در زمین خودی که کار چریکی انجام نمی‌شود. خب در زمین دشمن اختیار با دشمن است. نیروی چریک وارد می‌شود و موقعیت را از دشمن می‌گیرد، اما اگر بخواهد زمین را حفظ کند، تلفات زیاد می‌دهد، بنابراین بر این مبنا حماس از ظرفیت‌های نامتقارن استفاده می‌کند، یعنی مسائلی که دشمن فکر آن را نمی‌کند. در این عملیات استفاده از دریا، زمین و هوا برنامه‌ریزی شد. یکی دیگر از خصوصیات عملیات چریکی این است که نیروها کم هستند، اما با کیفیت و آموزش‌دیده هستند. این کیفیت هم چندبعد دارد. یک بعد آرمانی و اعتقادی است. یک فلسطینی از چه چیزی می‌خواهد دفاع کند، از خاک و از کشور خود، این خیلی انگیزه بالایی است. انگیزه دفاع از خود قوی‌ترین انگیزه در خلقت است. طرف مقابل می‌خواهد از چه چیزی دفاع کند، از تجاوز خود به یک سرزمین دیگر، این دو باهم بسیار فرق دارند. دومین مسئله هم این است که نیروی چریک آموزش‌های وسیعی را می‌بیند. افراد در ارتش معمولاً تقسیم می‌شوند، شما هوابرد هستید، شما نیروی پیاده هستید و... هر واحد و عنصر در ارتش واحد مشخصی دارد و یک عنصر همه وظایف را بر عهده نمی‌گیرد، اما چریک باید تمام چیزهایی که در ۲۰-۱۰ نفر کنار هم توزیع شده را یک جا کنار هم داشته باشد، یعنی همزمان باید نیروی عملیاتی باشد، نیروی اطلاعی باشد و... در واقع چریک وارد صحنه می‌شود و کار ۱۰۰ نفر را انجام می‌دهد، مخصوصاً فلسطینی‌هایی که ۷۰ سال است دائماً با این موضوعات در حال چالش و تمرین هستند. در عملیات طوفان الاقصی در واقع این ظرفیت آزاد شد و همه اتفاقاتی که در مورد آن صحبت می‌کنیم در یک زمان چهار ساعته انجام شده است. کلاً این ماجرا از ۶:۲۰ صبح روز شنبه شروع شد و تا ۱۰ صبح همان روز ادامه پیدا کرد.

برآوردی از تعداد نیروهایی که حماس در این عملیات به کار گرفت، وجود دارد؟

طبیعتاً سازمان اعزام کرده است تعداد دقیق نیروهای خود را اعلام نمی‌کند، اما دشمن اعلام کرده هزار نفر در این عملیات مشارکت داشتند که قطعاً تعداد از این عدد بسیار بیشتر است.

اسرائیل اخیراً بحث حمله زمینی به غزه را مطرح کرده است، چقدر این حمله را محتمل می‌دانید و اینکه در صورت حمله زمینی چه تبعاتی برای این رژیم خواهد داشت؟

آن چیزی که ما عملاً در صحنه مشاهده می‌کنیم این است که اسرائیلی‌ها بین گزینه انهدام غزه و تصرف غزه ظاهراً گزینه اول را انتخاب کرده‌اند، یعنی معتقد هستند ما باید شهر غزه را نابود کنیم، منطقه غزه و باریکه غزه ترکیبی از هفت شهر است. زدن ساختمان‌ها و کوچ‌دادن اجباری جمعیت برای اینکه شهر غزه خالی از سکنه شود با همین اهداف انجام می‌شود. به زعم اسرائیل در این صورت به جنش‌های مقاومت و قدرت نظامی فلسطینی ضربه اساسی وارد کرده است. خب طبیعتاً این نوع عملیات برای اسرائیل هزینه کمتری دارد، اگر چه هزینه انسانی این مسئله برای فلسطینی‌‎ها به شدت بالاست، اما برای اسرائیلی‌ها هزینه انسانی نخواهد داشت؛ هواپیما در عمق آسمان حمله می‌کند و فلسطین هم پدافند ندارد و امکان مقابله مؤثر منتفی است، بنابراین آن‌ها می‌توانند با خیال آسوده جنایت انجام دهند، در حالی که اگر بخواهند دست به عملیات زمینی بزنند باید مخاطرات زیادی را بپذیرند. به خاطر اینکه زیر زمین غزه مسلح‌تر از خود غزه است. اسرائیل در سال ۲۰۱۴ این مسئله را امتحان کرد و دچار مشکلات اساسی و مجبور به عقب‌نشینی شد. نیروهای ارتش اسرائیل در همین روزها در مطالبی که به نتانیاهو منتقل کردند، اطلاع دادند که غزه برای ورود زمینی ارتش اسرائیل هزینه‌ساز است و ارتش آمادگی این ورود را ندارد. در حال حاضر انتخاب اسرائیل انهدام غزه از آسمان است.

طرحی هم وجود دارد مبنی بر تلاش‌ها برای تخلیه ساکنان غزه، چقدر این طرح ممکن است عملیاتی شود؟

این مسئله در راستای طرح امریکاست. امریکا هم بحث ایجاد گذرگاه را مطرح کرده است تا در مصر و در صحرای سینا اسکان داده شوند و ذیل پرچم کشور دیگر زندگی کنند. اروپایی‌ها و برخی کشورهای عربی هم موافق همین مسئله هستند، اما مصری‌ها به شدت مخالف این طرح هستند. ایران هم مخالف است. عربستان‌سعودی هم مخالف است، به خاطر اینکه ما می‌دانیم اگر این جمعیت از خانه و زندگی خود جدا شوند، به احتمال زیاد به سرنوشت بقیه اردوگاه‌های فلسطینی دچار می‌شوند.

به نظر شما اگر کشتار و جنایت مردم غزه ادامه پیدا کند، محور مقاومت چه واکنشی نشان خواهد داد؟

حفظ مقاومت مردم غزه و حفظ مقاومت در غزه حتماً برای محور مقاومت خط قرمز است. اگر بخواهند حمله زمینی انجام دهند و مردم غزه را تخلیه کنند، مقاومت این مسئله را نخواهد پذیرفت و برای برهم زدن آن تلاش خواهد کرد. در واقع محور مقاومت اجازه نخواهد داد مقاومت فلسطینی به صورت مؤثر تضعیف شود، بنابراین محور مقاومت کاملاً حامی حماس در جنگ اخیر است و حمایت‌های لازم را صورت خواهد داد.

منبع: روزنامه جوان

برچسب‌ها