اوباما به علت ضعف در حوزه تقابل و شکست در مقابل فرایند بیداری اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا و عقب نشینی سنگر به سنگر مقابل اسلام انقلابی، مورد تحقیر رقیب تندرو خود قرار گرفته است فلذا نیازمند آن است تا در آستانه انتخابات، با تشدید فضای رادیکال در این حوزه و فعال کردن نهادهای میلیتاریستی در این کشور، با شاخ و شانه کشیدن در منطقه، اندکی از رأی حامیان رامنی را به سوی خود جلب کند.

گروه بین‌الملل مشرق - سام باسیل؛ او را به خاطر بسپارید همان گونه که نام "سلمان رشدی" را پس از سال ها همچنان به خاطر دارید. آری؛ "سام" نام کارگردانی صهیونیست است که با هویت جعلی یک مسیحی مصری با نام قلابی "نقولا باسل"، آزادانه در آمریکا سکونت و فعالیت دارد؛ او دوست "تری جونز" کشیش نمای صهیون مسیحی ساکن فلوریدا هم هست. او، صفحات نورانی قرآن را سوزاند و این، صفحات پاک سیره نبوی را؛ و هر دو، قلوب مسلمانان و آزادگان جهان را. آری؛ این نام را به خاطر بسپارید زیرا هرچند سياستمداران آمريكا بايد عاملان اين جنايت شنيع و پشتيبانان مالي آن را كه دل ملت هاي مسلمان را به درد آورده اند، به مجازات متناسب با اين جرم بزرگ برسانند اما از آنجا که آنان هرگز در ادعاي دخالت نداشتن خود صادق نبوده و نیستند و هرگز عوامل این اقدام جنون آمیز و نفرت انگیز را به مجازات متناسب با آن نخواهند رساند، باید چهره و نام این جنایتکار بین المللی در ذهن صدها میلیون مسلمان جهان حک شود تا جرأت عرض اندام علنی نیابد و روزی به سزای عمل ننگین خویش برسد.

اما آیا این، همه ماجراست؟ یا اینکه "عمو سام" و سگ دست آموزش "اسرائیل"، عروسک گردانان "سام" و "تری" و دیگر دوستان شان هستند؟

آیا این جملات از پیام ولی امر مسلمین، تنها جملاتی کلیشه‌ای و شعاری در محکومیت این عمل شنیع است و یا در ورای آن، اطلاعات موثق و مستندات قوی موجود است؟ بخوانید:

«متهم اول در اين جنايت، صهيونيسم و دولت آمريكاست.. پشت صحنه اين حركت شرارت بار، سياست‌هاي خصمانه صهيونيسم و آمريكا و ديگر سران استكبار جهاني است.. اقدام جنون‌آميز و نفرت‌انگيز، خشم مجموعه‌هاي خبيث صهيونيستي را از تلألؤ روزافزون اسلام و قرآن در جهان كنوني نشان داد..»
 
 
بیداری اسلامی و خلأ حضور نظامی آمریکا
1- همان طور که رهبر انقلاب نیز در پیام خود تصریح داشتند «اين حركات مذبوحانه دشمنان در برابر بيداري اسلامي، نشانه عظمت و اهميت اين خيزش و مبشر رشد روزافزون آن است.»

آمریکا و رژیم صهیونیستی، پس از مشاهده به ثمر نشستن نتایج انقلاب های شمال آفریقا علیه دست نشاندگان خود در این منطقه و آزاد شدن اندیشه ها و احساسات ملل مسلمان این حوزه، رشته کار را از دست رفته دیدند تا جایی که باراک اوباما، که در ابتدای روی کار آمدن "محمد مرسی" در مصر از این انتخاب وی به ریاست جمهوری، حمایت و هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه خود را برای اثبات این حمایت، به عنوان نخستین مقام خارجی به قاهره اعزام کرد، در نخستین اظهار موضع خود پس از سفر اخیر مرسی به تهران و دیدارهای صمیمانه وی با مقامات ایرانی و ابراز مواضع مشترک وی با جمهوری اسلامی ایران در قبال موضوع فلسطین بر ضد رژیم صهیونیستی و تأکید بر حل مسأله سوریه بدون مداخله خارجی و اقدامات مسلحانه، ادبیات دیپلماتیک خود را 180 درجه تغییر داد و تلویحاً دولت مصر را یک رژیم نامشروع قلمداد کرد.
 
اوباما در این سخنان، به جای استفاده از واژگانی چون "State" یا "Government"، از واژه "Islamism regime" استفاده کرد که بار معنایی خاصی دارد و بی اعتبار بودن دولت مرسی از نظر آمریکا و طایفه ای بودن این دولت را القا می کند به گونه ای که با این دیدگاه، وی دیگر رئیس جمهور قبطی های مصر هم نیست و تنها نماینده یک طیف اسلامی است.

رئیس جمهور آمریکا همچنین تأکید کرد که «این "رژیم اسلامی" نه دشمن واشنگتن است و نه "همپیمان" آن.» این نخستین بار است که بلندپایه ترین مقام دولت آمریکا پس از سقوط رژیم همپیمان خود در مصر به سرکردگی "حسنی مبارک"، چنین موضعی را علیه قاهره اتخاذ می کند.

همزمان ناوگان آمریکا به سمت سواحل جنوب دریای مدیترانه حرکت کرده است که نشان از عزم دولت آمریکا و صهیونیست ها برای افزودن تهدید نظامی بر فشارهای سیاسی به کشورهای حوزه بیداری اسلامی دارد.

از سوی دیگر، صهیونیست ها طی چند هفته اخیر، به شدت از وضعیت مرزی خود نگران شده اند. تانک ها و نفربرها و بالگردها و نیروهای مسلح ارتش مصر طی این مدت، به دستور مرسی بارها با نقض توافقنامه "کمپ دیوید"، وارد منطقه راهبردی شبه جزیره سینا شده اند که مرزی تقریباً طولانی با فلسطین اشغالی دارد؛ لذا می توان گفت اعزام نظامیان آمریکایی به سواحل مصر، می تواند ناشی از وحشت تل آویو و فشار این رژیم بر آمریکا و ناتو باشد.

همچنین کشور لیبی که با انقلاب مردم مسلمان این کشور از یک سو و فشار و مداخله نظامی نیروهای غربی و ناتو از سوی دیگر، از دیکتاتوری وابسته و دست نشانده سرهنگ معمر القذافی آزاد شد، پس از پایان انقلاب و روی کار آمدن دولت مردمی، اکنون چندان روی خوشی به نظامیان بیگانه و ناتو نشان نمی دهد. غرب از این رویکرد به شدت نگران است و تشدید آن را در آینده، مانعی بزرگ بر سر پیشبرد امیال و اطماع خود به ویژه در حوزه انرژی در این کشور می داند؛ بنابراین می توان انتظار داشت همان تهدید نظامی صهیونیستی و غربی که اکنون از مرزهای شمالی بر سر کشور مصر سایه افکنده، به زودی پیکان هدف خود را روی لیبی نیز متمرکز کند. نشانه صحت این احتمال، همدستی سلفی های لیبی به ویژه گروه وهابی مسلک حزب التحریر با غربی ها برای اجرای سناریوی تشدید خشونت ها و درگیری ها و تبدیل خبر قتل سفیر آمریکا در مصر به خبر اول رسانه ها به جای خبر واکنش متحدانه مسلمانان جهان به این اقدام موهن بود. این مسأله آنجا مشکوک تر می شود که علت حضور سفیر آمریکا در کنسولگری این کشور در بنغازی به جای طرابلس آن هم در آن شرایط بحرانی، هنوز در هاله ابهام است.

واکنش های گسترده مردم تونس به فیلم موهن سام باسیل نیز مایه نگرانی آمریکا و تهدید سفارت این کشور در تونس شده است که می تواند زمینه ساز نفوذ نظامی غرب در این کشور اسلامی نیز باشد.

قیام مردم انقلابی یمن علیه این فیلم موهن نیز کار را برای سفیر آمریکا در این کشور که پس از مجروحیت علی عبدالله صالح و کنار رفتن وی از ریاست جمهوری، بیش از پیش دشوار کرده است؛ این در حالی بود که پیش از این، سفیر آمریکا تقریباً به حکمران اصلی یمن تبدیل شده و دستورات خود را به بقایای رژیم وابسته این کشور از جمله "عبد ربه منصور هادی" دیکته می کرد که نمونه بارز آن، عدم حضور هیئت یمنی به عنوان تنها عضو غایب در اجلاس سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در تهران بود.


وحشت غرب از دستاوردهای دوگانه سفر پاپ به لبنان
2- سفر سه روزه پاپ بندیکت شانزدهم، رهبر کاتولیک های جهان به لبنان نیز یکی از عللی است که به رغم همسویی با سیاست های غرب، می تواند متضمن دستاوردهایی باشد که به معادلات را به ضرر آمریکا و رژیم صهیونیستی به هم بریزد.

نخست آنکه انجام چنین سفری از سوی پاپ، آن هم به کشوری با اکثریت مسلمان که عضو سازمان کنفرانس اسلامی و عضو جنبش عدم تعهد به ریاست جمهوری اسلامی ایران است، خواه ناخواه می تواند به تقریب مسیحیان و مسلمین بینجامد؛ هدفی که ناگفته و پیشاپیش مشخص است چندان مورد رضایت آمریکا نخواهد بود و لذا می بایست با اقدامی که مایه تفرقه بین مسلمانان و مسیحیان شود همراه می شد.

حضور فعالان حزب الله لبنان در مراسم استقبال از رهبر کاتولیک های جهان
 
هم اکنون 18 گروه مسیحی در لبنان زندگی می کنند که حدود40 درصد جمعیت این کشور را تشکیل می دهند و اکثریت آنان به طور روتین، در تحولات جاری در منطقه، سیاست های موازی با مسلمانان به ویژه شیعیان اتخاذ می کنند. اکثریت مسیحیان لبنان و رهبران آنان، هم اکنون از حامیان مقاومت و نیز دولت بشار اسد به شمار می آیند که میشل عون، نماد بارز این شاخه است و تنها چند گروه از جمله جعجع و صفیر و .. هستند که معمولاً گرایش هایی خارج از بافت عادی 18 گروه مزبور دارند. به همین جهت، سفر پاپ می تواند خواسته یا ناخواسته، مهر تأییدی بر دیدگاه این اکثریت باشد که ناگزیر توازن قوا را به سود حامیان اسد بر هم خواهد زد؛ این در حالی است که پاپ، پیشاپیش اعلام کرده بود که در سفر به لبنان، خواستار توقف درگیری ها در سوریه و جلوگیری از ارسال تسلیحات برای گروه های درگیر خواهد شد؛ موضعی که صرف نظر از نیات ورای آن، شباهت جالبی با مواضع مقامات عالی رتبه جمهوری اسلامی ایران در جریان اجلاس اخیر سران کشورهای عضو جنبش عدم تعهد در قبال تحولات سوریه دارد و چه بسا همین اعلام موضع از سوی پاپ، باعث احساس خطر بیشتر گروه هایی شده باشد که از منجلاب تشدید درگیری داخلی در سوریه تغذیه می کنند و بر همین اساس، تصمیم گرفته اند با کلید زدن پروژه تحریک احساسات مسلمانان جهان، دستاوردهای مثبت احتمالی سفر پاپ به لبنان را خنثی کنند.

اقدام مشکوک برخی گروه های وابسته به مخالفان مقاومت و دشمنان دولت سوریه در به آتش کشیدن کلیساها در شمال لبنان و برخی شهرهای سوریه از جمله حمص در آستانه سفر پاپ و همزمان با آن نیز شاهدی دیگر بر این مدعاست. اقدامی که با رسوا شدن عوامل آن، نتیجه اش به سود مسیحیان و همچنین گروه های حامی محور مقاومت در منطقه رقم خورد و اتحاد آنان را بیشتر کرد چنانکه هم اکنون خبر می رسد که برخی گروه های مسیحی سوری، در کنار ارتش و حامیان دولت اسد، دست به سلاح برده و علیه تروریست های وهابی و وابستگان به گروهک موسوم به ارتش آزاد، وارد عمل شده اند.


اوباما در گرداب انتخابات آمریکا
3- موضوع انتخابات آمریکا، موضوعی است که از چند هفته پیش و حتی قبل از آن، باید رد پایی از آن در تمام تحولات یافت و موضوع مجوز دولت آمریکا به کلیسای کشیش جونز برای نمایش فیلم موهن به رغم اطلاع از عواقب احتمالی آن در جهان اسلام، از جمله آنهاست.

 
دولت اوباما به علت ضعف در حوزه تقابل و شکست مفتضحانه در مقابل فرایند بیداری اسلامی در خاورمیانه و شمال آفریقا و عقب نشینی سنگر به سنگر مقابل اسلام انقلابی، به شدت مورد تحقیر رقیب تندرو خود یعنی میت رامنی قرار گرفته است فلذا نیازمند آن است تا در آستانه انتخابات، با تشدید فضای رادیکال در این حوزه و فعال کردن نهادهای میلیتاریستی در این کشور، با شاخ و شانه کشیدن در منطقه، اندکی از رأی حامیان رامنی را به سوی خود جلب کند تا در نظرسنجی ها از وی عقب نماند. اعزام ناوگان آمریکایی به مدیترانه و سواحل مصر پس از حمله به سفارت آمریکا در قاهره، از جمله شواهد صحت این احتمال است.
 
دولت آمریکا چه اوباما بر کرسی ریاست مجدد آن تکیه بزند و چه رقیب وی، به مسند ریاستش بنشیند، بناچار، نیازمند بازگشت به منطقه از دست رفته شمال آفریقاست؛ منطقه ای که تا پیش از این، عروسک های خیمه شب بازی اش از جمله مبارک و قذافی و بن علی، آن را در راستای منافع واشنگتن، هدایت می کردند. بنابراین، نباید توقع داشت که اوباما بدین سادگی، گزینه سلطه نظامی بر این منطقه را از دستور کار دولتش حذف کند.
 

اوج گیری اختلافات آمریکا و اسرائیل بر سر حمله به ایران
4- تشدید اختلافات بین تل آویو و واشنگتن بر سر حمله به ایران، از جمله عواملی است که می توان ردپای آن را به وضوح بیشتری نسبت به گزینه های پیشین در پروژه اهانت به نبی مکرم اسلام(ص) دید. رژیم صهیونیستی که اکنون از اختلاف در میان مقامات خود برای جمع بندی موضوع حمله به تأسیسات هسته ای ایران رنج می برد، اکنون دچار اختلاف شدیدی با دولت اوباما نیز شده است به گونه ای که حتی پس از اعلام خبر قطعی شدن دیدار بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر این رژیم با باراک اوباما در نیویورک در اواخر شهریورماه جاری و همزمان با نشست مجمع عمومی سازمان ملل برای بررسی گزینه های حمله به ایران از سوی تل آویو، کاخ سفید، خبر برگزاری چنین دیداری را تکذیب کرد و بدین ترتیب، این نخستین باری است که نخست وزیر این رژیم در سفر به آمریکا با رئیس جمهور این کشور دیدار نخواهد داشت.
 
 
پاسخ منفی آمریکا به درخواست رژیم اسرائیل برای حمله به ایران که ریشه در وحشت واشنگتن از واکنش وسیع و قدرتمند ایران به هر گونه حمله احتمالی دارد، باعث شده است تا سران رژیم صهیونیستی به دست و پا بیفتند و راهکارهایی برای فشار بر آمریکا بیابند که از جمله این راهکارها، جلو انداختن تندروانی مانند سام باسیل و تری جونز برای تحریک مجدد احساسات مسلمانان علیه آمریکا بود؛ با توجه به گرایش های صهیونیستی عوامل این تحرکات مذبوحانه، می توان دریافت که تل آویو می تواند با فعال سازی کانال ها و لابی های خود در آمریکا، جلوی تشدید این قبیل اقدامات را بگیرد و از این برگ برنده، به سود دریافت پاسخ مثبت به درخواست خود برای تأیید حمله به ایران از سوی آمریکا به بهترین وجه استفاده کند.
 
 
موج سواری مولود خبیثی با نام وهابیت صهیونیستی
5- فعال شدن وهابیون و سلفی ها در راستای منافع تل آویو و غرب در پی نمایش فیلم موهن در آمریکا، از شواهدی است که باید آن را محصول زفاف سیاسی و امنیتی این جریانات با صهیونیسم در سطح منطقه ارزیابی کرد. دامن زدن به خشونت ورزی به جای تهدید منافع صهیونیسم در کشورهای اسلامی در پاسخ به اهانت به پیامبر اسلام(ص)، پروژه ای است که وهابیت صهیونیستی به عنوان مولود زفاف پیش گفته، تنها برنده آن است.
 

کشته شدن سفیر آمریکا در لیبی در جریان سفر مشکوک وی به بنغازی توسط سلفی ها و تبدیل ناگهانی این خبر به خبر نخست رسانه های جهان که باعث فروکش کردن موج رسانه ای اعتراضات مسلمانان جهان در رسانه های غربگرا شد از پیامدهای اقدام سلفی ها در راستای منافع غرب بود.

این در حالی است که همزمان از اردن نیز خبر می رسد که سلفی های این کشور، خواستار پایان تجمع مردم مسلمان مقابل سفارت آمریکا شده و حفاظت از این سفارت را بر عهده گرفته اند. همچنین شبکه المیادین نیز در تحلیلی، تأکید کرد که انحراف جریان اعترضات برحق مسلمین به اهانت به پیامبر اسلام(ص)، در راستای منافع نظامی آمریکا در منطقه مدیترانه و خاورمیانه ارزیابی می شود.

با توجه به این تحلیل ها، به نظر می رسد باید در آینده نزدیک، شاهد حضور گسترده تر نظامی و امنیتی ناتو و غرب در کشورهای عرب منطقه باشیم؛ حضوری که پیامدهای آن اگرچه برای غربی ها نامعلوم ولی برای کشورهای حوزه مقاومت اسلامی در منطقه، از روز روشن تر است.