به گزارش مشرق، کیهان در ویژه های خود نوشت: پل راجرز (استاد ممتاز دانشگاه برادفورد و عضو کالج فرماندهی و ستاد خدمات انگلیس) در یاداشتی که از سوی نشریه «کانورسیشن» منتشر شده، خاطر نشان کرد: تجربه اسرائیل در مبارزه با گروههای شبه نظامی طی چهار دهه گذشته ناگوار بوده است. آخرین عملیات زمینی بزرگ در جنوب لبنان بود که با عملیات موسوم به صلح برای جلیله در سال ۱۹۸۲ میلادی آغاز شد. در حالی که عملیات در ابتدا برای اسرائیل موفقیتآمیز بود، اما اشغال جنوب لبنان که به دنبال آن رخ داد به طور مستقیم به ظهور گروه شبه نظامی شیعه حزبالله، تحمیل تلفات مداوم بر نیروهای اسرائیل و عقبنشینی از جنوب لبنان در محدوده امنیتی ۱.۵ کیلومتری طی مدت سه سال و سپس عقبنشینی کامل از لبنان در سال ۲۰۰۰ میلادی منجر شد. واحدهای نظامی اسرائیل در سال ۲۰۰۶ میلادی برای مقابله با موشکهای حزبالله به لبنان بازگشتند، اما این حرکت با عقبنشینی نیروهای خسته و بینظم و با آسیب زیادی پایان یافت.
ارتش اسرائیل پیش از جنگ فعلی در غزه، از سال ۲۰۰۷، چهار جنگ دیگر را نیز در این منطقه انجام داده. مهمترین عملیات موسوم به لبه محافظ بود که در جریان آن سربازان اسرائیل در سال ۲۰۱۴ حملهای زمینی را ترتیب دادند اما با وضعیت دشواری مواجه شدند و نیروی زمینی متحمل تلفاتی جدی از همان آغاز حمله شد. در آن حمله نیز استفاده شدید از نیروی هوایی در جریان بود. در مجموع، اسرائیلیها بیش از ۳۰۰ کشته طی آن چهار جنگ داشتند، اما برای فلسطینیان در غزه تعداد کشتهها از ۵۳۰۰ نفر فراتر رفت.
تجارب جنگهای دیگر با آنچه اکنون در غزه در حال رخ دادن است مرتبط میباشد. پس از حملات ۱۱ سپتامبر، تعداد کمی از تحلیلگران امنیتی درباره گرفتار شدن نیروهای ائتلاف تحت رهبری آمریکا در تله افغانستان هشدار دادند. هشدارها نادیده گرفته شدند و ۲۰ سال بعد نیروهای غربی، با بینظمی عقبنشینی کردند. سپس جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ با هشدارهایی که بار دیگر نادیده گرفته شد و بار دیگر نتایج فاجعه باری به همراه داشت آغاز شد. در مورد غزه نگرانیهای متعددی در مورد آینده وجود دارد. میان ارتش اسرائیل و نتانیاهو اختلاف نظر شدید وجود دارد که به دلیل نگرانی نسبت به از دست دادن حمایت بینالمللی تشدید شده است.
در رخدادی دیگر در حوزه جنگ زمینی سال گذشته نیروی کوچکی از سربازان اوکراینی در محاصره کارخانه فولاد آزوفستال در ماریوپل با استفاده از شبکه ۲۴ کیلومتری تونلهای دوران شوروی نزدیک به سه ماه یک نیروی بزرگ روسیه را مهار کردند. حماس تونلهای بسیار بیشتری در زیر غزه ساخته و بدون شک برای ماهها جنگ آماده است.
اسرائیل سه هفته پیش زمانی که متحمل ضرر شدیدی شد، از حمایت اولیه عظیمی برخوردار بود، اما این حمایت در حال حاضر کمرنگ شده است. نکته بدتر برای اسرائیل آن که ناتوانی وحشتناکی از سوی دولت در درک این که در تهاجم زمینی به غزه با چه چیزی سر و کار خواهد داشت، وجود دارد. اگر به پنج جنگ غزه از سال ۲۰۰۷ میلادی از جمله جنگ ویرانگر کنونی نگاه کنیم، اسرائیلیها ۱۷۰۰ نفر را از دست داده اند، اما فلسطینیان بیش از ۱۳۰۰۰ نفر را از دست دادهاند و این تعداد هر روز در تعداد صدها نفری افزایش مییابد. در بحث اخیر در مجمع عمومی سازمان ملل، آشکار شد زمانی که تنها ۱۲ کشور از ایالات متحده و اسرائیل در رای دادن علیه «توقف حمله و برقراری آتش بس بشردوستانه» حمایت کردند. همچنین، هشت کشور اتحادیه اروپا از جمله
۱۲۰ کشوری بودند که از این طرح حمایت کردند و ۴۵ کشوری که رای ممتنع دادند، بریتانیا را نیز شامل میشدند.
اگر جنگ زمینی علیه حماس ظرف مدت چند روز پس از شوک ۷ اکتبر آغاز میشد و اگر موفقیتآمیز بود و حماس سقوط میکرد نتانیاهو میتوانست ادعای موفقیت کند. اما این اتفاق رخ نداده و رخ نخواهد داد. در عوض، وجود چشمانداز جنگی تلخ با کشته شدن هزاران فلسطینی دیگر و دهها هزار جوان فلسطینی کاملا آماده برای جنگیدن در آینده باعث میشود، تاخیر در حل و فصل مسالمتآمیز مناقشه، دست کم تا یک نسل دیگر تداوم یابد.