کد خبر 1546001
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۴۰۲ - ۱۸:۱۵

ملت‌های مسلمان در حمایت خود از فلسطین به اشتراک‌نظر رسیدند و اگر این حرکت ادامه پیدا کند بازی تغییر خواهد کرد.

به گزارش مشرق، رمزی بارود روزنامه‌نگار فلسطینی‌ـ‌آمریکایی در وب‌سایت میدل‌ایست مانیتور می‌نویسد:‌ تاریخ کسانی را که سکوت کرده‌اند، موضع ممتنع گرفته‌اند یا بدتر از آن، از نسل‌کشی اسرائیل در غزه دفاع کرده‌اند را نمی‌بخشد. این یک بیانیه کلیشه‌ای نیست یا تلاشی ناامیدانه برای تکان دادن جهان آن‌هم در شرایطی که کشورهای غربی در حالی‌که هزاران فلسطینی کشته شده یا در حال مرگ هستند در دفاع از اسرائیلی‌ها دم از اخلاق می‌زند. این درباره تاریخ است.

پس از حملات ۱۱سپتامبر، واشنگتن و متحدان غربی‌اش می‌خواستند تاریخ جدیدی را بر خاورمیانه و در واقع جهان اسلام تحمیل کنند؛ تاریخی که در آن غرب وارد یک جنگ تمدنی علیه تروریسم می‌شد. از آن زمان، بارها و بارها به‌طور مستقیم یا غیرمستقیم گفته شده که عاملان آن حمله مسلمانان، دین، زبان، فرهنگ، ساختار اجتماعی آنها است. اما واقعیت این بود که هیچ دشمنی جمعی وجود نداشت و برای همین باید اختراع می‌شد. پس انگشت اتهام به‌سوی مسلمانان گرفته شد، کسانی که نه‌تنها متحد نبودند بلکه درگیری‌های منطقه‌ای، سیاسی و حتی فرقه‌ای داشتند. در این سناریوی آمریکایی، خاورمیانه از اسلام‌گرایان رادیکال تشکیل شده بود که به‌دلیل ضدیت با پیشرفت و تمدن غرب، یک قرارداد اجتماعی برای شکست دادن دمکراسی امضا کرده‌اند.

برخی از طرف‌های غربی ازجمله اسرائیل و بسیاری از عوامل دیگر هم به این سناریو ملحق شدند. همه آنها می‌خواستند بخشی از این جنگ علیه تروریسم و فرصت‌های استراتژیک فراوانی باشند که پیش‌روی‌شان قرار می‌گرفت. غافل از اینکه هدف از این سناریو و تاریخ خیالی، آمریکا دلایل خودخواهانه خودش را داشت: نفت، گاز، مانورهای استراتژیک و بازی‌های بزرگ ژئواستراتژیک.

مبارزه با تروریسم؛ ابداع صهیونیست‌ها

صهیونیست‌ها از همین رهگذر مبارزه خود با جنبش آزادی‌بخش فلسطین که دهه ها پیش از ۱۱سپتامبر وجود داشت را به‌نام مبارزه با تروریسم ادامه داد. بسیاری از نژادپرست‌ها در غرب که در نهایت به تشکیلات راست افراطی که امروز می‌بینیم پیوسته‌اند، از اسلام و مسلمانان برای توجیه نژادپرستی و نفرت‎پراکنی خود در جنگ سیاسی‎شان علیه به‌اصطلاح لیبرال‌ها استفاده می‌کنند.

البته این سخن بدان‌معنا نیست که لیبرال‌ها بهتر از راست‌های افراطی هستند، حداقل بیانیه‌های دولت‌های غربی از جمله جو بایدن در واشنگتن، امانوئل ماکرون در پاریس یا اولاف شولتز در برلین نشان داد که کل نظام غرب، با رنگ‌های مختلف ایدئولوژیکی‌اش ـ به‌جز برخی استثناهای کوچک ـ در آزمون اخلاقی فلسطین شکست خورده است. اما خوشبختانه این بار مسئله برای فلسطینی‌ها متفاوت است. امروز سال‌های ۱۹۹۰-۹۱ یا ۲۰۰۳ میلادی نیست، زمانی که آمریکا جنگ‌های بزرگی را در خاورمیانه به راه انداخت و اجازه داشت تا منطقه را مطابق انتظارات خود و انتظارات تل‌آویو و بروکسل تغییر شکل دهد.

اتحاد خاورمیانه جدید حول محور غزه خاورمیانه جدیدی در حال ظهور است و این خاورمیانه جدید وعده می‌دهد که بدترین کابوس واشنگتن خواهد بود چون کسانی که پشت فلسطینی‌ها ایستادند حمایت‌شان از سر هم‌نژادی، هم‌رنگی یا هم‌عقیدگی نبوده است. همچنین جهان اسلام جدیدی در حال ظهور است که در آن شیعیان و سنی‌ها کنار هم هستند و جایی برای خشونت‌های مذهبی نیست. این خاورمیانه جدید حول محور غزه متحد می‌شود.

هنگامی که تل‌آویو تصمیم گرفت پس از انتخابات دمکراتیک فلسطینی در سال ۲۰۰۶غزه را محاصره کند هرگز انتظار نداشت که فلسطینی‌ها بتوانند تا این مدت مقاومت کنند، مبارزه کنند و خود را به‌عنوان مرکز ثقل مبارزه برای آزادی فلسطین - در واقع، مبارزه علیه امپریالیسم آمریکایی در کل منطقه - اثبات کنند. غزه به ما نشان داد که اولا، هیچ صلح، ثبات، امنیت، یا رفاهی در خاورمیانه بدون عدالت برای فلسطین و آزادی مردم فلسطین امکان‌پذیر نیست.

دوم اینکه، موضع‌گیری دولت‌های عربی را که کنار بگذاریم، ملت‌های مسلمان در مورد حمایت خود از مردم فلسطین، زمینه مشترکی پیدا کرده‌اند و اگر این حرکت ادامه پیدا کند بازی تغییر خواهد کرد.

سوم اینکه، اسرائیل از نظر نظامی ضعیف است و با وجود تمام اطمینان‌های تل‌آویو در طول سال‌ها، چیزی جز یک حکومت تابع و زیردست واشنگتن نیست. این بدان معناست که بقایش به هر شکل ممکن به پشتیبانی واشنگتن وابسته است.

چهارم، با وحدت مقاومت در سراسر خاورمیانه، نفوذ رو به رشد ایران، امتناع کشورهای عربی از پذیرش تمام و کمال نقش‌هایی که آمریکا به آنان واگذار می‌کند و موقعیت قوی چین، روسیه، ایران، ترکیه و دیگران، منطقه دیگر کتابچه بازی‌های آمریکا نیست.

پنجم، مقاومت مسلحانه خیالی نیست. درست است که غزه به تنهایی قادر به شکست اسرائیل نخواهد بود اما قدرت مشترک مقاومت نشان داد که تل‌آویو بسیار ضعیف‌تر از سال ۱۹۶۷است.

ششم اینکه، غزه به اختلافات جهان اسلام پایان داده است، درگیری چند دهه‌ای که آمریکا و اسرائیل آن را تحریک می‌کردند.

زمانی که آمریکا جنگ خود را در سال ۲۰۰۱ در افغانستان و ۲۰۰۳در عراق آغاز کرد، به سختی انتظار داشت که خاورمیانه تنها ۲دهه بعد خود را فراتر از تعاریف و انتظارات آمریکایی‌ها بازتعریف کند. غزه کوچک جرقه‌ای است که انرژی‌های کل منطقه را دوباره متمرکز کرده است، این معجزه سیاسی است که بسیاری از دانشمندان علوم سیاسی به سختی آن را درک می‌کنند چه رسد به توضیحش.